#قرآن
#ترجمه آیه 138 سورۀ #البقرة
#مصدر_منصوب
#صِبغَة (1)
#نقد_ترجمه_های_مشهور
سورۀ بقره آیۀ 138: «صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُون»
#فولادوند : «اين است نگارگرى الهى؛ و كيست خوش نگارتر از خدا؟ و ما او را پرستندگانيم.»
#نقد:
اضافه کرده عبارت (این است) در ابتدای آیه بدین معناست که ایشان «صبغة الله» را خبر برای مبتدای مقدر پنداشته اند. در حالی که #صبغةَ اللهِ منصوب است نه مرفوع.
#مشکینی : « (آرى ايمان دلهاى ما) رنگ آميزى خدايى است و كيست كه رنگ آميزيش بهتر از خدا باشد؟ و ما پرستندگان اوييم.»
#نقد:
ذکر واژۀ (آری) هیچ دلیلی ندارد. تقدیر (ایمان دلهای ما) نیز بی دلیل است. ضمن اینکه قرینه ای بر حذف آن نداریم.
ظاهر عبارت ایشان -(ایمان دلهای ما رنگ آمیزی خدایی است)- نیز این است که صبغة الله خبر برای مبتدای مقدر است. در حالی که صبغة منصوب است.
#مکارم : «رنگ خدايى (بپذيريد! رنگ ايمان و توحيد و اسلام؛) و چه رنگى از رنگ خدايى بهتر است؟! و ما تنها او را عبادت مىكنيم.»
#نقد:
ترجمه (رنگ خدایی بپذیرید) مقبول است. زیرا گاهی مفعول مطلق نائب فعل امر است (قبلا دربارۀ #مفعول_مطلق_نائب_فعل امر نوشته ام.)
(من أحسن) برای سؤال از شخص است نه سؤال از رنگ، بنابر این ترجمۀ ( چه رنگى از رنگ خدايى بهتر است؟!) صحیح نمی باشد.
عابدون اسم فاعل است ولی به صورت فعل مضارع ترجمه شده است.
ترجمه های زیر نزدیکتر به صحت است:
#انصاریان : « [به يهود و نصارى بگوييد:] رنگ خدا را [كه اسلام است، انتخاب كنيد] و چه كسى رنگش نيكوتر از رنگ خداست؟ و ما فقط پرستش كنندگان اوييم.»
#رضایی : «رنگ خدايى (بپذيريد.) و خوش رنگتر از خدا كيست؟ و ما تنها پرستشكنندگان اوييم.»
البته اضافه کردن عبارت (به يهود و نصارى بگوييد) در ترجمۀ آقای انصاریان بی دلیل است.
هر دو ترجمه صبغة الله را به معنای امر گرفته اند که صحیح است.
توضیح واژۀ #صبغة .....
@DUROUS_ALSHABAB
#قرآن
#ترجمه آیه 58 سورۀ #البقرة
#خبر (حذف مبتدا)
#حِطَّةٌ
#نقد_ترجمه_های_مشهور
«وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ» (سوره بقره؛ آیه 58)
#ترجمه_فولادوند : « و سجدهكنان از در [بزرگ] درآييد، و بگوييد: [خداوندا،] گناهان ما را بريز. »
نقد:
حطة را چنین ترجمه کرده است: (گناهان ما را بریز) در حالی که حطةٌ فعل امر نیست، مصدر منصوب نائب فعل امر هم نیست بلکه مرفوع است.
#ترجمه_شعرانی : «و داخل شويد از در سجدهكنان و بگوئيد فرو نه از ما بار گناهان ما را »
نقد: همان نقد سابق
#مشکینی : « و از اين در (در شهر يا در مسجد الاقصى) خاضعانه و سجده كنان داخل شويد، و بگوييد (خدايا خواست ما) ريزش گناهان است؛»
نقد: #ال در واژۀ #الباب را به معنای عهد ذهنی یا حضوری گرفته است که ظاهرا صحیح است، واةۀ #خاضعانه معنای #سجدا نیست بلکه مدلول التزامی آن است پس همان #سجده کنان درست است. و الباقی ترجمه صحیح است.
در این ترجمه #حطة خبر مبتدای محذوف (مَسألتُنا) یا (حاجتُنا) است که چون لفظ خاصی مهم نیست، و از قرینه معلوم است آن را حذف کرده است.
#حطة
حطط: به معنى فرود آمدن و فرود آوردن است.
راغب اصفهانی می گوید: حطّ پائين آوردن چيزى است از بلندى و پایین آمدن نيز گفته اند: «حَطَّ الرَّجُلُ: نَزَلَ»
اين كلمه دو بار در قرآن آمده است:
سوره بقره آیه 58 که گفتیم.
سوره اعراف آیه 161: وَ قُولُوا حِطَّةٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB