#قسمت_بیست_وششم
نماز اول وقت
📜 راوی: جمعي از دوستان شهيد
محور همه فعاليتهايش نماز بود. ابراهيم در ســخت ترين شرايط نمازش
را اول وقت ميخواند. بيشــتر هم به جماعت و در مســجد. ديگران را هم به
نمازجماعت دعوت ميکرد.
مصداق اين حديث بود كه اميرالمؤمنین ع ميفرمايند: هر که به مسجد
رفــت و آمد کند از مــوارد زير بهره ميگيرد: برادري کــه در راه خدا با او
رفاقت کند، علمي تــازه، رحمتي که در انتظارش بوده، پندي که از هلاکت
نجاتش دهد، سخني که موجب هدايتش شود و ترک گناه.
ابراهيــم حتــي قبل از انقــلاب، نمازهاي صبح را در مســجد و به جماعت
ميخواند.
رفتار او ما را به ياد جمله معروف شهيد رجائي ميانداخت؛
به نماز نگوئيد کار دارم ، به کار بگوئيد وقت نماز است.
بهتريــن مثال آن، نمازجماعت در گود زورخانــه بود. وقتي كار ورزش به
اذان ميرسيد، ورزش را قطع ميکرد و نماز جماعت را بر پا مينمود.
بارها در مسير سفر، يا در جبهه، وقتي موقع اذان ميشد، ابراهيم اذان ميگفت
و با توقف خودرو، همه را تشويق به نماز جماعت ميکرد.
صداي رساي ابراهيم و اذان زيباي او همه را مجذوب خود ميکرد.او مصداق اين کلام نوراني پيامبــر اعظم ص بود که ميفرمايند:
خداوند وعده فرمــوده؛ مؤذن و فردي که وضو ميگيرد و در نماز جماعت مســجد
شرکت ميکند، بدون حساب به بهشت ببرد.
ابراهيم در همان دوران با بيشتر بچه هاي مساجد محل رفيق شده بود.
او از دوران جواني يک عبا براي خودش تهيه کرده بود و بيشــتر اوقات با
عبا نماز ميخواند.
٭٭٭
سال 1359 بود. برنامه بسيج تا نيمه شب ادامه يافت. دو ساعت مانده به اذان صبح کار بچه ها تمام شد.
ابراهيم بچه ها را جمع کرد. از خاطرات كردستان تعريف ميکرد. خاطراتش
هم جالب بود هم خنده دار.
بچههــا را تــا اذان بيدار نگه داشــت. بچهها بعد از نمــاز جماعت صبح به
خانه هايشان رفتند.
ابراهيم به مسئول بسيج گفت: اگر اين بچه ها، همان ساعت ميرفتند معلوم
نبود براي نماز بيدار ميشدند يا نه، شما يا کار بسيج را زود تمام کنيد يا بچه ها
را تا اذان صبح نگهداريد كه نمازشان قضا نشود.
٭٭٭
ابراهيم روزها بسيار انسان شوخ و بذله گويي بود. خيلي هم عوامانه صحبت
ميکرد.
ً قبل از سحر بيدار بود و مشغول نماز شب ميشد.
اما تلاش ميکــرد اين کار مخفيانه صورت بگيرد. ابراهيم هر چه به اين اواخر نزديک ميشد بيداري سحرهايش طولاني تر بود. گويي ميدانست در احاديث نشانه شيعه بودن را بيداري سحر و نماز شب معرفي کرده اند.او به خواندن دعاهاي كميل و ندبه وتوســل مقيد بود. دعاها و زيارتهاي هر روز را بعد از نماز صبح ميخواند. هر روز يا زيارت عاشورا يا سلام آخر آن را ميخواند.
هميشــه آيه وجعلنــا را زمزمه ميكرد. يكبار گفتم: آقا ابــرام اين آيه براي
محافظت در مقابل دشمن است، اينجا كه دشمن نيست!
ابراهيم نگاه معني داري كرد وگفت: دشــمني بزرگتر از شيطان هم وجود
دارد!؟
٭٭٭
يكبار حرف از نوجوانها واهميت به نماز بود. ابراهيم گفت: زماني كه پدرم
از دنيا رفت خيلي ناراحت بودم. شب اول، بعد از رفتن مهمانان به حالت قهر
از خدا نماز نخواندم و خوابيدم. به محض اينكه خوابم برد پدرم را در عالم رویا ديدم!
درب خانه را باز كرد. مســتقيم و با عصبانيت به ســمت اتاق آمد. روبروي
من ايستاد. براي لحظاتي درست به چهره من خيره شد. همان لحظه از خواب
پريــدم. نگاه پدرم حرفهاي زيادي داشــت! هنوز نماز قضا نشــده بود. بلند
شدم، وضو گرفتم ونمازم را خواندم.
#داستان
#سلام_بر_ابراهیم
💞@dyosofezahra💞
🌸#بسم_الله_الرحمن_الرحیم🌸
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
💞@dyosofezahra💞
🍃🌼#سلام_امام_زمانم 🌼🍃
💚خداوندا اگر داری
بنای دادن عیدی
💚جهانی را منور کن
به نور حضرت مهدی 😍
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#عید_مبعث_مبارک
💞@dyosofezahra💞
🌸حضرت محمد صلىاللهعليهوآلهوسلم فرمودند:
من براى كسى كه بگومگو را رها كند، هر چند حق با او باشد و براى كسى كه دروغ گفتن را اگر چه به شوخى باشد، ترك گويد و براى كسى كه اخلاقش را نيكو گرداند، خانه اى در حومه بهشت و خانه اى در مركز بهشت و خانه اى در بالاى بهشت ضمانت مى كنم.
#حدیث_روز
💞@dyosofezahra💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💟مبعث، عید بعثت نبی 'ص' نیست!
💟مبعث عید بعثت مهدی'عج' است!
استاد شجاعی 🎤
#پیشنهاد_دانلود
💞@dyosofezahra💞
📛دُروغ از رذائل اخلاقی به معنای گفتن اخبار خلاف واقع و سخن بر خلاف حقیقت با علم به نادرست بودن آنها است. دروغ از گناهان کبیره است که در قرآن و حدیث از آن نهی شده است. در احادیث، دروغ کلید بدیها و مایه تباهی ایمان محسوب گشته است.
🔶️در قرآن کریم آیات متعددی در مذمت دروغ گفتن وجود دارد:
▪️از چند آیه قرآن استفاده میشود که دروغگو مستحق لعن و سزاوار خشم پروردگار است.
وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ
(سوره نور، آیه ۷)
▪️در جایی دیگر از قرآن کریم، خداوند متعال میفرماید: «تنها کسانی دروغ میبندند که به آیات خدا ایمان ندارند؛ (آری،) دروغگویان واقعی آنها هستند.»
با توجه به این آیه، فرد دروغگو به قدری از سوی خداوند مورد مذمت قرار گرفته که او را بیایمان معرفی کرده و هیچ فرد بیایمان مؤمن تلقی نمیگردد.
إِنَّمَا يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ
(سوره نحل، آیه ۱۰۵)
🔷️ دروغ در روایات :
امام حسن عسکری(ع): جُعِلتِ الخَبائِثُ کُلها فی بَیت وَ جُعِل مِفتاحُها الکَذِبَ
(ترجمه: تمام پلیدیها در خانهای قرار داده شده و کلید آن دروغگویی است.)
📚بحار الانوار، ج ۶۹، ص۲۶۳
✅برخی از عوارض و پیامدهای دروغگویی عبارتند از:
🔻بیاعتباری دروغگو:
حضرت علی(ع) میفرمایند: سزاوار است که مسلمانان از دوستی و برادری با دروغگو اجتناب کنند؛ زیرا او آنقدر دروغ میگوید که راستش را هم باور نمیکنند.
🔺️از بین رفتن ایمان دروغگو: امام باقر علیه السلام میفرماید: «دروغ خانه ایمان را ویران میسازد.»
🔺️بیآبرویی: رسول خدا(ص) فرمود: کم آبروترین مردم کسی است که دروغ میگوید.
🔺️فقر: حضرت علی(ع) میفرماید: عادت به دروغ، فقر میآورد.
🔺️فراموشی: امام صادق(ع) میفرماید: از چیزهایی که خدا به زیان دروغگویان کمک کرده، فراموشی است.
🔺️دوزخ و عذاب الهی: از پیامبر خدا(ص) نقل شده است:«ایاکم و الکذب فانه من الفجور و انهما فی النار
دروغ از فجور و ستمکاری است و دروغگو و فاجر در آتش جای دارند».
💠هر چند جمعی از فقها مانند شهید ثانی دروغ را به طور کلی و اطلاق از گناهان کبیره دانستهاند ولی پس از مراجعه به اخبار و روایت وارده در مقام دانسته میشود که دروغ دارای مراتبی است:
🔹️دروغ بر خدا و پیغمبر و امام؛ بدترین مراتب دروغ، دروغ بستن به خدا، پیغمبر و امام است.
🔹️سوگند دروغ، شهادت دروغ و کتمان شهادت؛
🔹️دروغ مفسده دار؛ از مراتب دروغ که گناه کبیره است، هر دروغی است که در آن مفسده و زیان باشد و البته هرچه مفسده و زیان آن بیشتر باشد بزرگی گناهش و شدت عقوبتش شدیدتر است.
🔹️دروغ از روی مزاح و شوخی
♻️در مواردی دروغ گفتن مجاز شمرده شده است که اضطرار، جنگ و آشتیدادن مؤمنان، برخی از این موارد است.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا 🤲
#گناهان_کبیره
#چله
💞@dyosofezahra💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸مولودی عید مبعث 🌸
#کلیپ 👌👌
💞@dyosofezahra💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚سلام و ادب💚
بعثت خاتم الانبیامحمدمصطفی
(صلی الله علیه وآله)
تبریک وتهنیت
🌼عرض تبریک محضرآقاامام زمان علیه السلام🌼
🌸سلامتی وظهورشان صلوات🌸
إن شاءالله سلامت وسربلندوحاجت روابخیرباشید 🙏
"مدیریت یوسف زهرا(عج) "
@dyosofezahra
#تلنگر
آقای قرائتی میگفت:
اگر يك نوار ده تومانى داشته باشى حاضر نيستى صداى گربه روى آن ضبط كنى، ولى حاضرى روى نوار مغزت هر چرت و پرتى را ضبط كنى! چرا شنيدن دروغ و تهمت و غيبت و ... برايت بى اهميّت است؟!
خدایا کمک کن مؤمن شویم🙏
خدایا دوستت دارم💚
💞@dyosofezahra💞
❇چلهٔ ترک گناه
📜روز ششم : حق الناس (سخن چینی)
💥هفتاد مرتبه : استغفرالله ربی و اتوب الیه
____________________
🍀رسول خدا(ص) فرمود:
«آيا شما را به بدترين افرادتان آگاه نكنم؟ عرض كردند: چرا اى رسول خدا.
فرمود: بدترين افراد آنهايى هستند كه به سخن چينى میروند و در ميان دوستان جدايى میافكنند و در جستجوى عيب براى افراد صالح و پاكدامناند.»
📚اصول كافى، ج ٢
________________________
شش چیز را از در مورد فرد سخن چین انجام دهید:
1-حرفش را باور نکنید چرا که سخن چین فاسق است وخداوند می فرماید که سخن فاسق را نشنوید.
2-آنکه فرد را نصحیت کنید که این کار را انجام ندهد چرا که نهی از منکر واجب است
3-آنکه فرد را دشمن خدا بداند. که دشمنی سخن چین واجب است.
4-آنکه از کسی که سخن چین در باره اش می گوید گمان بد نبرد، که گمان بد حرام است.
5-آنکه تجسس نکند که درستی حرف را بداند ، که خداوند متعال آنرا نهی کرده است
6-آن چه را که نمی پسندد، برای دیگری هم نپسندد و حرف سخن چین را جای دیگری بازگو نکند.
💠داستانک
-یکی به دیدار عالمی رفت وگفت: فلان کس در باره تو چینن گفته است. عالم گفت: تو به دیدار من آمده ای وسه خیانت کردی:
1-برادری را در دل من ناخوش کردی
2-دل مرا مشغول او کردی
3- خودت را نزد من فاسق و متهّم کردی
________________________
#گناهان_کبیره
#هیئت_مجازی_یوسف_زهرا
💞@dyosofezahra💞
مداحی آنلاین - شب شب یاره - سید رضا نریمانی.mp3
5.01M
💐شب شب یاره، شب دلداره
💐شب پیغمبری احمد مختاره
🎤 #ڪربلایےسیدرضانریمانی
👏 #سرود
👌فوق زیبا
🌸🍃#عیدمبــــــــعثمبـارڪـ🍃🌸
#هیئت_مجازی_یوسف_زهرا
💞@dyosofezahra💞
#قسمت_بیست_وهفتم
شروع جنگ
📜 راوی: تقي مسگرها
صبح روز دوشنبه سي و يكم شهريور 1359 بود. ابراهيم و برادرش را ديدم.
مشغول اثاثكشي بودند.
سـلـام كردم وگفتم: امروز عصر قاســم با يك ماشــين تــداركات ميره
كردستان ما هم همراهش هستيم.
با تعجب پرســيد: خبريه؟! گفتم: ممكنه دوباره درگيري بشــه. جواب داد:
باشه اگر شد من هم مييام.
ظهر همان روز با حمله هواپيماهاي عراق جنگ شروع شد. همه در خيابان
به سمت آسمان نگاه ميكردند.
ســاعت 4 عصر، سر خيابان بوديم. قاسم تشــكري با يك جيپ آهو، پر از
ّمدل هم بود. من هم سوار شدم.
وسايل تداركاتي آمد. علي
موقع حركت ابراهيم هم رسيد و سوار شد. گفتم: داش ابرام مگه اثاثكشي
نداشتيد؟!
گفت: اثاثها رو گذاشتيم خونه جديد و اومدم.
روز دوم جنگ بود. قبل از ظهر با ســختي بســيار و عبــور از چندين جاده خاكي رسيديم سرپل ذهاب.
هيچكس نميتوانست آنچه را ميبيند باوركند. مردم دسته دسته از شهر فرار
ميكردند.از داخل شهر صداي انفجار گلوله هاي توپ و خمپاره شنيده ميشد.
مانــده بوديم چه كنيم. در ورودي شــهر از يك گردنه رد شــديم. از دور
بچههاي ســپاه را ديديم كه دســت تكان ميدادند! گفتم: قاسم، بچهها اشاره
ميكنند كه سريعتر بياييد!
يكدفعه ابراهيم گفت: اونجا رو! بعد سمت مقابل را نشان داد.
از پشت تپه تانكهاي عراقي كاملا پيدا بود. مرتب شليك ميكردند. چند
گلوله به اطراف ماشين اصابت كرد. ولي خدا را شكر به خير گذشت.
از گردنه رد شديم. يكي از بچههاي سپاه جلو آمد و گفت: شما كي هستيد!؟
من مرتب اشاره ميكردم كه نياييد، اما شما گاز ميداديد!
قاسم پرسيد: اينجا چه خبره؟ فرمانده كيه؟!
آن رزمنده هم جواب داد: آقاي بروجردي تو شهر پيش بچههاست. امروز
صبح عراقيها بيشتر شهر را گرفته بودند. اما با حمله بچهها عقب رفتند.
حركــت كرديم و رفتيم داخل شــهر، در يك جاي امن ماشــين را پارك
كرديم. قاسم، همان جا دو ركعت نماز خواند!
ابراهيم جلو رفت و باتعجب پرســيد: قاســم، اين نماز چي بود؟! قاسم هم
خيلي باآرامش گفت: تو كردســتان هميشــه از خدا ميخواســتم كه وقتي با دشــمنان اســلام و انقلاب ميجنگم اسير يا معلول نشــم. اما اين دفعه از خدا
خواستم كه شهادت رو نصيبم كنه! ديگه تحمل دنيا رو ندارم!
ابراهيــم خيلي دقيق به حرفهاي او گــوش ميكرد. بعد با هم رفتيم پيش
محمد بروجردي، ايشان از قبل قاسم را ميشناخت. خيلي خوشحال شد.
بعد از كمي صحبت، جائي را به ما نشان داد وگفت: دو گردان سرباز آنطرف
رفتند و فرمانده ندارند. قاسم جان، برو ببين ميتوني اونها رو بياري تو شهر.
با هم رفتيم. آنجا پر از ســرباز بود. همه مســلح و آماده، ولي خيلي ترسيده
بودند. اصلا آمادگي چنين حمله اي را از طرف عراق نداشتند.
ادامه دارد....
#داستان
#سلام_بر_ابراهیم
💞@dyosofezahra💞