eitaa logo
کانال قرآنی یوسف زهرا(عج)
1.5هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
2.7هزار ویدیو
217 فایل
✨"ان هذا القرآن یهدی للتی هی أقوم و یبشر المومنین "✨ 💞به کانال قرآنی یوسف زهرا(عج) خوش آمدید 💞ارتباط با خادم کانال👇 @Yosofezahra313 💞ارتباط با مدیر کانال 👇 @Yosofezahra313 💞ارتباط با واحد اداری👇 @Yosofzahra12 💞کپی مطالب باذکر صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
مجروحیت 📜راوی:مرتضی پارسائیان،علی مقدم با كمك يكي از بچهها و با يك ماشين، ابراهيم و چند مجروح ديگر را به بهداري ارتش در دزفول رسانديم. ابراهيم تا آخرين مرحله كار حضور داشــت، در زمان تصرف ســنگرهاي پاياني دشمن در آن منطقه، مورد اصابت قرار گرفت. بين راه دائمًا گريه ميكردم. ناراحت بودم، نكند ابراهيم... نه، خدا نكنه، از طرفي ابراهيم در شب اول عمليات هم مجروح شده بود. خون زيادي از بدنش رفت. حاال معلوم نيست بتواند مقاومت كند. پزشــك بهــداري دزفول گفت: گلولــهاي كه به صورت خــورده به طرز معجزهآسائي از گردن خارج شده، اما به جايي آسيب نرسانده. اما گلولهاي كه به پا اصابت كرده قدرت حركت را گرفته، استخوان پشت پا خرد شده. از طرفي زخم پهلوي او باز شده و خونريزي دارد. لذا براي معالجه بايد به تهران منتقل شود. ابراهيم به تهران منتقل شد. يك ماه در بيمارستان نجميه بستري بود. چندين عمل جراحي روي ابراهيم انجام شــد و چند تركش ريز و درشــت را هم از بدنش خارج كردند. ابراهيــم در مصاحبه با خبرنگاري كه در بيمارســتان به ســراغ او آمده بود گفت: با اينكه بچهها براي اين عمليات ماهها زحمت كشيدند و كار اطالعاتي كردنــد. اما با عنايــت خداوند، مــا در فتحالمبين عمليــات نكرديم! ما فقط راهپيمائي كرديم و شعارمان يا زهرا3 بود. آنجا هر چه كه بود نظر عنايت خود خانم حضرت صديقه طاهره 3 بود. ابراهيم ادامه داد: وقتي در صحرا، بچهها را به اين طرف و آن طرف ميبرديم و همه خسته شده بودند، سجده رفتم وتوسل پيدا كردم به امام زمان)عج( از خود حضرت خواستيم كه راه را به ما نشان دهد. وقتي سر از سجده برداشتم بچهها آرامش عجيبي داشتند، اكثرًا خوابيده بودند. نسيم خنكي هم ميوزيد. من در مسير آن نسيم حركت كردم. چيز زيادي نرفتم كه به خاكريز اطراف مقر توپخانه رســيدم. در پايان هم وقتي خبرنگار پرسيد: آيا پيامي براي مردم داريد؟ گفت: »ما شرمنده اين مردم هستيم كه از شام شب خود ميزنند و براي رزمندگان ميفرســتند. خود من بايد بدنم تكهتكه شود تا بتوانم نسبت به اين ِ مردم اداي دين كنم!« ابراهيم به خاطر شكستگي استخوان پا، قادر به حركت نبود. پس از مدتي بستري شدن در بيمارستان به خانه آمد و حدود شش ماه از جبههها دور بود. اما در اين مدت از فعاليتهاي اجتماعي و مذهبي در بين بچههاي محل و مسجد غافل نبود. ━━━💠🍃🌸🍃💠━━━ http://eitaa.com/joinchat/217776134C8d89e92271 @dyosofezahra ━━━💠🍃🌸🍃💠━━━