eitaa logo
فدا ــٔیان ࢪهبريم✨
152 دنبال‌کننده
725 عکس
413 ویدیو
27 فایل
‹ بِسْـمِ‌رب‌مَھدۍ‌؏‌َ‌‌ـج..!💙 › شما دعوت شده مهدی فاطمه اید🌿 کپی از مطالب؟حلالِ رفیق💛 🌱 شرایط @Sharayet1402 🌼آیدی‌مدیر🌼 🌼https://eitaa.com/N1a1r4g7es🌼 🌺ناشناسمونه🌺 🌺https://harfeto.timefriend.net/16802057730631🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
آلاء: 🌸رمان امنیتی دخترانه 🌸 قسمت همان کسی که روضه می‌خواند، زیارت عاشورایی می‌خواند و دور مزار خلوت می‌شود. مرضیه را هم به خاک سپرده اند و صدای ضجه مادرش به یک ناله بی‌رمق تبدیل شده. نه که آرام شده باشد، دیگر جان ندارد. کاش من بجای مرضیه شهید شده بودم. من مادر ندارم که اگر شهید شدم انقدر ناراحت شود. روی مزار مرضیه، یک پرچم سرخ «یا زینب کبری(س)» که احتمالا هدیه حشدالشعبی است انداخته اند. دیگر کسی جز پدر و مادرش بالای مزار نیست. عزیز، راشل را -که هنوز ارمیا را صدا می‌زند و به حانان لعنت می‌فرستد- بلند می‌کند و می‌برد. حالا فقط من مانده ام که عمو سر شانه ام می‌زند و آرام می‌گوید: -ریحانه! عمو پاشو بریم. از جایم تکان نمی‌خورم و هیچ نمی‌گویم؛ نه قدرت تکان خوردن دارم نه صدا از گلویم خارج می‌شود. درد قفسه سینه‌ام شدیدتر شده است. عمو باز هم صدایم می‌زند ، و بازویم را می‌گیرد که بلندم کند؛ اما بازویم را از دستش درمی‌آورم. می‌خواهم با ارمیا تنها باشم. حوصله سر و صدا ندارم. عمو مقابلم می‌نشیند و می‌گوید: -پاشو قربونت برم. عزیز نگرانته. بیا بریم خونه. تمام زورم را در حنجره ام جمع می‌کنم و می‌گویم: -می‌خوام با ارمیا تنها باشم. عمو حال نامساعدم را می‌بیند ، که اصرار نمی‌کند. پرچم سرخی که روی تابوت بود را به من می‌دهد و می‌گوید: -بندازش روی قبر. و می‌رود. شک ندارم همین اطراف، کمی دورتر نشسته است و نگاهم می‌کند. مهم نیست. زنی مادر مرضیه را بلند می‌کند که ببرد، اما مادر مرضیه چشمش به من می‌افتد و راهش را به سمت من کج می‌کند. دلم می‌خواهد فرار کنم. کاش خدا همین الان جان من را بگیرد تا با مادر مرضیه مواجه نشوم. مادر مرضیه که رد اشک بر چهره اش خشکیده، لبخند کم‌رمقی می‌زند و کنارم می‌نشیند. شک ندارم قبل از شهادت مرضیه این همه چین و چروک در صورتش نبود. با صدایی که از شدت گریه و فریاد گرفته است و لحنی مهربان می‌گوید: -وقتی دخترم شهید شد تو همراهش بودی؟ تو توی کاروانشون بودی؟ تازه می‌فهمم به مادرش هم گفته اند زائر بوده و در عملیات تروریستی شهید شده است. اگر می‌دانست مرضیه خودش را سپر من کرده است چه حالی پیدا می‌کرد؟ از زنده بودنم شرمنده می‌شوم. دلم می‌خواهد زمین دهان باز کند و من را ببلعد. سرم را پایین می‌اندازم و آرام می‌گویم: -بله. مشتاقانه می‌پرسد: -وقتی شهید شد تو کنارش بودی؟ دخترم چطوری شهید شد؟ دردش که نیومد؟ درد در سینه ام می‌پیچد. چطور بگویم دخترش جلوی چشم خودم جان داد؟ لبم را می‌گزم و اشک از چشمانم می‌چکد. دوست دارم بگویم شهید درد نمی‌کشد، چون سیدالشهدا علیه‌السلام را می‌بیند و درد یادش می‌رود؛ اما نمی‌توانم. حالم را که می‌بیند، دستی به سرم می‌کشد و سرم را روی شانه اش می‌گذارد: -غصه نخور عزیزم. خدا خودش داد، خودشم گرفت. دستش درد نکنه. اگه مرضیه شهید نمی‌شد، می‌مُرد. اون وقت خیلی ناراحت می‌شدم. الان خوشحالم که جاش خوبه. 🌷ادامه دارد ... ✍🏻نویسنده خانم فاطمه شکیبا
۱۰ پارت روزانه و ۱۰ پارت هدیه ای که دیشب بهتون گفتم🌸
نظرتون و بگید در باره رمان💕 https://abzarek.ir/service-p/msg/939050
هدایت شده از یا زینب
🔴 این دماغ سوخته ... 🔹 سالگرد انقلابمون رسید، از عنقلابتون چه خبر؟
🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 شروع کتاب ترگل💛 ۲۰ دلیل علمی برای حجاب🍃
نکته ی نخست اگر در خیابان کسی جلوی شما را بگیرد و شیرینی تعارفتان کند، به احتمال زیاد می.پذیرید پیش خودتان میگویید حتماً خیرات امواتشان است. اگر کسی یک پرس غذا به شما تعارف کند چه؟ شاید باز هم بپذیرید و پیش خودتان بگویید حتماً نذری است. حالا اگر آدمی غریبه در خیابان صدایتان کند و بخواهد یک گوشی موبایل یا دوچرخه به شما هدیه بدهد؛ قبول میکنید؟ بعید میدانم حتماً کنجکاو میشوید که چرا میخواهد به شما هدیه بدهد و از او میپرسید این هدیه برای چیست؟ چرا باید چنین وسیله ای را به من هدیه کنید؟ خلاصه تا ته وتوی قضیه را درنیاورید هدیه اش را نخواهید گرفت. اگر هم قبول کنید؛ وقتی پدر و مادرتان متوجه شوند، حتماً شما را مؤاخذه می کنند. مثالی که برایتان زدم؛ مانند ماجرای این روزهای ماست. کشورهای خارجی برایمان «شبکه های فارسی زبان راه میاندازند و برنامه های تلویزیونی می سازند. این برنامه ها نیز کاملاً رایگان برای مخاطبان فارسی زبان در سراسر دنیا پخش می.شود در حالی که برای اداره ی یک شبکه ی ماهواره ای کارمندان و امکانات بسیاری لازم است و هزینههای سنگینی را روی دست صاحبانِ این شبکه ها می.گذارد همین شبکهها وقتی برای مخاطبان هم وطن خود برنامه میسازند برای پخش آن برنامه ها هزینه میگیرند و جالب تر اینکه حتی هزینه ی شبکه ی فارسی زبان را نیز از مالیات مردم خودشان تأمین می کنند. برای مثال شبکه ی بی بی سی متعلق به کشور انگلستان است و مردم انگلستان نیز بارها اعتراض کردهاند که چرا باید هزینه ی شبکه ی بی بی سی فارسی از مالیات مردم انگلیس پرداخت شود. هر آدم عاقلی در این موقعیت کنجکاو میشود که چرا برای ما این قدر هزینه می کنند؟ آیا عاشق چشم و ابروی ما هستند؟ حالا بیایید درباره ی کلمه ی «دشمن» با هم صحبت کنیم؛ آیا ما واقعاً دشمن داریم؟ متأسفانه توهمی در کار نیست و ما واقعاً دشمن داریم در دنیا دولتها
چند نکته مهم و افرادی هستند که چشم دیدن ما را ندارند فعلاً درباره ی علت های این دشمنی صحبت نمیکنیم؛ چون موضوع مفصلی است؛ ولی به موضوعی مهم اشاره میکنیم؛ بعضی ها فکر میکنند دشمنی آمریکا و غرب با ما به این دلیل است که در ایران آخوندها حکومت میکنند ولی این طور نیست. مسئله ی اصلی موضوع دیگری است. اگر به عقب برگردیم و حکومت های مختلف ایران را بررسی کنیم متوجه میشویم این دشمنی حتی وقتی آخوندها سر کار نبودند هم وجود داشته است. اگر هنوز شک دارید، بیایید به چند نقطه ی تاریخ سفر کنیم برمی گردیم ۷۰ سال ،پیش وقتی دکتر مصدق میخواست نفت ایران را از چنگال خارجی ها دربیاورد، آمریکایی ها سرنگونش کردند. دکتر مصدق روحانی و آخوند نبود، مگر نه؟ بیایید برویم به ۸۰ سال پیش روزی که انگلیسیها و روسها در جریان جنگ جهانی به ایران حمله کردند و هزار مصیبت بر سرمان آوردند. رضاشاه حکومت می کرد. او نیز یک آیت الله نبود نظرتان چیست که برویم به ۸۵ سال پیش؟ وقتی آمریکایی ها خاک تخت جمشید را زیرورو کردند و بیش از ۳۰ هزار قطعه عتیقه ی باستانی مان را به راحتی آب خوردن به کشورشان بردند آن روز هم رضاشاه حکومت می کرد، نه یک عالم دینی با ماشین زمان برویم به ۱۰۰ سال پیش آن روزی که انگلیسی ها قحطی بزرگی در ایران به راه انداختند و چند میلیون نفر را به سینه ی قبرستان فرستادند. آن روزها از تلخ ترین روزهای تاریخ مردم مظلوم ایران است که در فیلم یتیم خانه ی ایران به تصویر کشیده شده آن موقع احمد شاه از سلسله ی قاجار بر ایران حکومت میکرد احمد شاه که روحانی نبود، بود؟ ۱۶۰ سال پیش چطور است؟ برویم ببینیم آن موقع چه خبر بوده. ۱ رک کتاب تاراج بزرگ از محمد قلی مجد . :رک کتاب قحطی بزرگ از محمد قلی مجد
انگلیسیها پاکستان و افغانستان را از ایران جدا کردند. مملکت را ناصرالدین شاه قاجار اداره می کرد. آخوندها هم سر کار نبودند. اگر بخواهیم همین طور عقب برویم باز هم حوادث دیگری هست که نشان میدهد نوع حکومت ایران مهم نیست آنها هرگاه بتوانند به ما ضربه بزنند میزنند برگردیم سر ماجرای شبکه های ماهواره ای انگلیسیهایی که گفتیم در قحطی باعث شدند چند میلیون ایرانی جان خود را از دست بدهند در شبکه های ماهواره ای و اینترنتی شان برای مردم ایران دل میسوزانند. آمریکاییهایی که در جنگ ایران و عراق با پشتیبانی از صدام باعث شدند خون هزاران جوان ایرانی ریخته شود، امروز نگران مردم ایران شده.اند چه کسی باور خواهد کرد؟ در ۱۰ سال گذشته، آمریکاییها به قول خودشان بی سابقه ترین تحریم های تاریخ را بر ایران تحمیل کردهاند و همزمان در شبکههای خود برای مردممان اشک تمساح میریزند؟ چه کسی می پذیرد؟ حرف ما این است؛ آنها نه دلسوز مردم ایران اند و نه دلسوز حقوق زنان ایرانی فقط میخواهند به شکلی نظام حاکم بر ایران را تحت فشار بگذارند. این روزها مسئله حجاب و حقوق زن بهترین دستاویز برای این کار است صحبت درباره حجاب و حقوق زنان ایرانی بسیار هم عالی است ولی لازم است بین خودمان و این جنایتکاران مرز بکشیم باید بتوانیم وقتی دشمنان این خاک در شبکه های خودشان از حقوق زنان ایرانی حرف میزنند، محکم بر دهانشان بزنیم و بگوییم لطفاً ساکت شوید؛ اگر شما دلسوز مردم ایران بودید، تحریم ها را به ما تحمیل نمی کردید بعد وقتی تکلیفمان را با دشمن معلوم کردیم مینشینیم و خودمان با هم درباره ی دغدغه هایمان صحبت میکنیم. ۱ قرارداد پاریس و گلد اسمیت ۲ رک جهان نمای تاریخ ایران دکتر هوشنگ طالع چاپ نخست ۱۳۹۰، نشر سمرقند، ص۷۱.
چند نکته مهم نکته ی دوم اینجا فراتر از بحث پوشیدگی به نکته ی علمی مهمی اشاره می کنیم که دانستن آن در زندگی رسانه ای امروز خیلی کمک کننده خواهد بود. اگر به کسی بگویید بفرمایید بنشینید!» او به شما خواهد گفت ممنونم؛ ولی اگر بگویید «بِتَمَرگ»، با واکنش خوبی مواجه نخواهید شد. هر دو کلمه ی «بنشین» و «بتمرگ» به یک معناست؛ ولی یکی محترمانه و یکی اهانت آمیز است. اگر درباره ی کسی بگویید: «غذا را میل فرمودند» زمین تا آسمان فرق دارد تا اینکه بگویید: «فلانی غذایش را لمباند». پس واژه ها تأثیر دارند؛ آن هم تأثیر شدید. حالا بفرمایید تفاوت انسانها با حیوانات در چیست؟ انسان ها چه کاری میتوانند انجام دهند که حیوانات نمی توانند؟ حتماً می گویید: «تفکر». انسانها میتوانند فکر کنند و خوب را از بد تشخیص دهند. نکته ی مدنظرمان این است که بعضی ها خواسته یا ناخواسته، راه تفکر را برای خودشان یا دیگران میبندند چطور؟ فرض کنید در حال انجام ورزش مورد علاقه تان هستید دوستتان از راه می رسد و می گوید: «تو هنوز این ورزش احمقانه را ادامه میدهی؟» یا وقتی در حال مطالعه ی کتابی هستید، کسی میگوید: این کتاب مزخرف را نمی خواهی بگذاری کنار؟» در این صورت به هیچ عنوان نمیتوانید از مزایای رشته ی ورزشیتان» یا از ویژگیهای کتاب مورد علاقه تان برای او حرفی بزنید، چون او راه تفکر را برای خودش بسته است. او اصلاً نمی خواهد فکر کند. اگر قصد تفکر داشت این طور می گفت این ورزش چه مزایایی دارد که سالهاست آن را دنبال میکنی؟» گویا به این کتاب خیلی علاقه داری؟ مگر چه ویژگیهایی دارد؟» اینکه کسی کلمه ای بدمعنی را به مفهومی بچسباند و بخواهد آن را زیر سؤال ببرد؛ یعنی یا عقل خودش را تعطیل کرده است یا قصد تعطیل کردن عقل مخاطبش را دارد. ۱ مغالطه ی بار ارزشی کلمات loaded words) رک علی اصغر خندان ،مغالطات قم بوستان کتاب، ۱۳۹۳، ص۱۴۷
حالا به موضوع خودمان برگردیم؛ وقتی کسی بگوید: «حجاب اجباری» یعنی اینکه پیشاپیش تصمیمش را گرفته است و قصدی برای «فکرکردن ندارد. اصلا واژه ی «اجباری» را به هر مفهوم دیگری هم بچسبانی، آن را ضایع خواهی کرد. کلمه ی «اجبار است که میتواند توی سر حجاب بزند و حسی منفی از آن به شنونده منتقل کند. ما معتقدیم عبارت حجاب اجباری طراحی شده است برای اینکه «راه تفکر درباره ی «پوشیدگی» را مسدود کند. رسانه های خارجی آن قدر این کلمه را تکرار میکنند تا کسی حتی به خودش اجازه ی تفکر روی این مسئله را هم ندهد این یعنی ،فریب یعنی جنگ با آزادی فکر ولی در مقابل ما نه تنها راهِ تفکر را به وسیله ی بازی با کلمات نبسته ایم؛ بلکه همگان را به تفکر دربارهی پوشیدگی دعوت میکنیم؛ همان طور که بسیاری از اندیشمندان غربی نیز به تفکر درباره ی آن پرداختند و به نتایجی مشابه رسیدند. نکته ی سوم همان طور که گفتیم امروز هزاران شبکه و صفحه ی ماهواره ای و اینترنتی در حال حمله به فرهنگ پوشیدگی و تبلیغ فرهنگ برهنگی» هستند. حالا در این بمباران مجازی اینکه شما به دنبال تحقیق و بررسی بوده اید یعنی سه هیچ از دیگران جلوترید آزادگی فکری تان تحسین برانگیز است. همچنین فرقی نمیکند خانم باشید یا آقا چون همه باید فلسفه ی پوشش را بدانند! به هر حال خوش حالیم که دارید این کتاب را مطالعه میکنید نکته ی چهارم شاید برایتان جالب باشد اگر بشنوید تا همین ۱۲۰ سال پیش، یعنی زمان جوانی پدربزرگ پدربزرگهایمان مردم کشورهای غربی نیز تقریباً مثل ما مسلمانها لباس می پوشیدند. به تصاویر صفحه ی بعد نگاه کنید. اینها زنان آمریکایی آن دوره هستند؛ با لباسهایی پوشیده آستینهایی بلند دامنهایی گشاد و تمام قد و حتی کلاه هایی که موی سرشان را پوشانده است ولی به تدریج اتفاقاتی افتاد و ۱ آنچه مدنظر است نه نوع لباسها بلکه میزان پوشانندگی آنها در مقایسه با لباس مسلمانان است.