آسمان شک کرد اَسماءِ پیمبر را شمرد
بعد از آن حتی پیمبرهای دیگر را شمرد
«او به چشم خویشتن میدید جانش میرود»
زیر لب با بغض، رد پای اکبر را شمرد...
دشمن از زیباییات تکبیر میگوید هنوز
کاش میشد این همه اللهاکبر را شمرد
حاجیان کعبۀ چشمت، تو را خواهند کشت
در طوافت میتوان یک فوج خنجر را شمرد
چند ضربه کوفیان و چند ضربه شامیان
میتوان با زخمهایت کُلِّ لشکر را شمرد...
رشتۀ تسبیح عمرم بودی و صد پارهای
بعد تو با اشک باید ذکر آخر را شمرد
#مهدی_مردانی #محرم #شعر #شب_هشتم_محرم #حضرت_علی_اکبر
💠 @e_adab 💠
چگونه جمع کند پارههای جانش را؟
به خیمهها برساند تن جوانش را
شکفت روی لبانش: علی عَلَی الدنیا...
همین که غرق به خون دید پهلوانش را
علی، همان که جهان محو در شمایل اوست
ندیده هیچکجا، هیچکس نشانش را
همان که در شب میلاد او پدر فهمید
پیمبر آمده زیبا کند جهانش را
به آنکه تشنۀ معنای «قاب قوسَین» است
بگو نظاره کند ابروی کمانش را
میان سجده خدا را فقط صدا میزد،
جهان کفر، اگر میشنید اذانش را
::
چقدر زخم مصور، چقدر مصرع سرخ
خبر دهید جوانان نوحهخوانش را
به هر طرف که نظر کرد اکبرش را دید
خبر دهید ندارد دگر توانش را...
به خیمه آمدن او دوباره ممکن نیست
نگیرد عمه اگر زیر بازوانش را
#فائزه_زرافشان #محرم #شعر #شب_هشتم_محرم #حضرت_علی_اکبر
💠 @e_adab 💠