eitaa logo
هامون
44.6هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
667 ویدیو
43 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
قلب من  عمری اسیر فتنه ی دلدار شد آنقدردیدم دوچشمش راکه چشمم خارشد سرنوشتم هرچه باشدمیپذیرم باک نیست غصه ها اما درون  قلب من انبار شد..!! انعکاس نور بود و لحظه های عشق نور ناگهان دنیا به روی  دیده ی من تار شد روزهای سخت راپیموده ام خالی ازعشق گو که هست و نیستم سرمایه تاتار شد لابلای این ردای عاشقی چیزی نبود...! عاقبت در آستینم لانه ی یک مار🐍 شد مردباش ولحظه ایی هم مثل من تبدارشو این همیشه درد با چشمان تو بیمار شد 💠 @e_adab 💠
🌝🌱 مگو خود را کنار دیگران تنها نمی‌بینی تو تنهایی! فقط تنهایی خود را نمی‌بینی رفیقا! شادمانی‌های عالم جاودانی نیست مگر اندوه را در خنده‌ی گل‌ها نمی‌بینی اگر نامی ز خسرو ماند از افسون شیرین بود به غیر از عشق اکسیری در این دنیا نمی‌بینی کجا این حسن بی‌اندازه در تصویر می‌گنجد تو از عکس خودت زیباتری اما نمی‌بینی به جای دیدن آیینه‌ها در چشم ما بنگر بدی از چشم خود می‌بینی و از ما نمی‌بینی شدی در چشم‌هایش خیره، ای دل سادگی کردی از این پس هیچ‌کس را غیر او زیبا نمی‌بینی 💠 @e_adab 💠
🌝🌱 عشق تا بر دل بیچاره فرو ریختنی است دل اگر کوه! به یکباره فرو ریختنی است خشت بر خشت برای چه به هم بگذارم من که می دانم دیواره فرو ریختنی است آسمانی شدن از خاک بُریدن می خواست بی سبب نیست که فواره فرو ریختنی است از زلیخای درونت بگریز ای یوسف شرم این پیرهن پاره فرو ریختنی است هنر آن است که عکس تو بیفتند در ماه ماه در آب که همواره فرو ریختنی است 💠 @e_adab 💠
‌ ‌ به هر دل‌بستنم عمری پشیمانی بدهکارم نباید دل به هر کس بست ؛ ‌ 💠 @e_adab 💠
به رویم باز کن میخانهء چشمی که بستی را ز رندی مثل من، پنهان نباید کرد مستی را نمی‌آید به چشمم هیچ‌کس غیر از تو این یعنی به لطف عشق تمرین می‌کنم یکتاپرستی را شُکوه آبشاران با غرور کوهساران گفت: فرافتادن "ما" آبرو بخشید پستی را در این بازار بی‌رونق، من آن ساعت شدم محتاج که با "ثروت" عوض کردم غنای "تنگدستی" را به تن تبعید شد روحِ عدم‌پیمای من ای عمر! بگو بر شانه باید بُرد تا کی بار هستی را؟ .   💠 @e_adab 💠
به رویم باز کن میخانهء چشمی که بستی را ز رندی مثل من، پنهان نباید کرد مستی را نمی‌آید به چشمم هیچ‌کس غیر از تو این یعنی به لطف عشق تمرین می‌کنم یکتاپرستی را شُکوه آبشاران با غرور کوهساران گفت: فرافتادن "ما" آبرو بخشید پستی را در این بازار بی‌رونق، من آن ساعت شدم محتاج که با "ثروت" عوض کردم غنای "تنگدستی" را به تن تبعید شد روحِ عدم‌پیمای من ای عمر! بگو بر شانه باید بُرد تا کی بار هستی را؟ .   💠 @e_adab 💠
ما گشته ایم، نیست، تو هم جستجو مکن آن روزها گذشت، دگر آرزو مکن دیگر سراغ خاطره های مرا مگیر خاکستر گداخته را زیر و رو مکن در چشم دیگران منشین در کنار من ما را در این مقایسه بی آبرو مکن راز من است غنچه ی لب های سرخ تو راز مرا برای کسی بازگو مکن دیدار ما تصور یک بی نهایت است با یکدگر دو آینه را رو به رو مکن 💠 @e_adab 💠
قاصدک‌های پریشان را که با خود باد برد با خودم گفتم مرا هم می‌توان از یاد برد ای که می‌پرسی چرا نامی ز ما باقی نماند سیل وقتی خانه‌ای را برد از بنیاد برد عشق می‌بازم که غیر از باختن در عشق نیست در نبردی اینچنین هرکس به خاک افتاد برد شور شیرین تو را نازم که بعد از قرن‌ها هر که لاف عشق زد، نامی هم از فرهاد برد جای رنجش نیست از دنیا که این تاراجگر هر چه برد از آنچه روزی خود به دستم داد برد در قمار دوستی جز رازداری شرط نیست هر که در میخانه از مستی نزد فریاد برد 💠@e_adab💠
من تو را از آرزوهایت جدا کردم، ببخش من به اسم لطف در حقت جفا کردم ببخش با گمان عشق دل بستم به مهر این و آن با تو و تنهایی‌ات ای دل چه‌ها کردم ببخش من فقط یک بار بخت زندگانی داشتم در مسیر آزمودن گر خطا کردم ببخش کودکی بودم که مسحور از تماشا می‌دوید گاه اگر در راه دستت را رها کردم ببخش داستان خضر و موسی بحث عشق و عقل بود چون نفهمیدم، چرا چون و چرا کردم! ببخش تا گشودم پیله‌ام را آتشت را یافتم سوختم ای شمع وجشنت راعزاکرد ببخش از کنارم رد شدی، رفتی و فهمیدم تویی آه قدری دیر نامت را صدا کردم ببخش ‌ 💠 @e_adab 💠
نیست آسان سخن سخت شنیدن گرچـه می پذیرم ز تو گر هرچه بگویی هرچـه دل به جز خواستهٔ دوست چه می خواهد؟ هیـچ ما گذشتیم ز خیر تـو! بگو دیگر چـه؟ خاطر موج، پریشان و دل ساحل، سنگـ فرض کن باز هم اصرار کنم، آخر چـه؟ می توان مثل دو رود از دو طرف رفت ولی باز اگر بازرسیدیم به یکدیگر چـه؟ گفتم ای دوست مرا بی خبر از خود مگذار گفت و با گفت که از بی خبری خوش تــر چه ‌ 💠 @e_adab 💠
تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است چه سرانجام خوشی گردش دنیا دارد 💠 @e_adab 💠
چنان که یخ زده تقویم ها اگر هر روز هزار بار بیاید بهار، کافی نیست به جرم عشق تو باشد که آتشم بزنند برای کشتن حلاج، دار کافی نیست 💠 @e_adab 💠