حرف روز
🔰 فتنه عليه مردمسالاری دينی
در تاريخ ملت ايران روزهاي بزرگی ثبت گرديده که روز نهم دی ماه 1388 نيز از جمله اين ايام الله است. عظمت نهم دی را به واقع بايد در عبور موفق ملت بصير ايران از چنين "فتنهای عميق" دانست که همه ابزارهای تزوير و فريب برای اغواء ملت دست به کار شده بود. آوردگاهی که بخشی از بزرگان و خواص صاحب تشخيص که قرار بود در بزنگاهها به پرچمی برای هدايت ملت تبديل شوند نيز در آن دچار ترديد و کج فهمی شده بودند و نتوانستند به موقع و به خوبی عمل کنند و با سکوتشان و يا مواضع ناصوابشان بر ترديدها افزودند و يا نشانه اشتباه دادند و خواسته يا ناخواسته نامشان در صف مردودين فتنه 1388 ثبت گرديد! فتنه 88 را ميتوان سناريوی فتنه عليه مردمسالاری دينی دانست. در نظام مردمسالاری دينی امور کشور با مديريت اکثريت مردم ممکن گرديده و انتخابات مظهر تجلی رقابت سياسی و تشخيص رای اکثريت ملت است. رای اکثريتی که تحت هدايت آموزههای اسلامی به فرآيندی برای شايستهسالاری بدل گرديده و امور کشور به صاحبان صلاحيت تعلق می گيرد.
فتنهگران اما با دروغ پردازی و متهم کردن نظام اسلامی به تقلب در انتخابات با الگوگيری از نسخههای کودتای مخملی که توسط دستگاههای امنيتی غرب طرحريزی شده بود، پس از اعلام نتايج انتخابات، هواداران را به خيابانها ريختند تا با اردوکشی های خيابانی مانع از تحقق اراده اکثريت ملت گردند و با ابطال انتخابات و متهم کردن رقيب به عدم پاکدستی و کشاندن پای بيگانگان به انتخابات کشور، زمينه به قدرت رسيدن غيرقانونی خود را فراهم کنند.
فتنه گران از ابزارهاي مختلفی برای تداوم فتنه و اغواگری بهره جستند: سوء استفاده از مناسبتهای دينی و مذهبی و ايجاد ناآرامی و حاشيه آفرينی، کوبيدن بر طبل تقلب در انتخابات، صدور بيانيه و عمليات روانی در فضای مجازی، مظلوم نمايی و حمايت از مجرمين دربند، پروژه شهيد سازی، نامشروع خواندن دولت منتخب مردم، تضعيف ولايت فقيه و حکومت دينی، هجمه به نهادهای انقلابی همچون سپاه و بسيج و شورای نگهبان و ... از جمله اقدامات اين جريان در طول اين هفت ماه بود.
در اين بين، عبور از اين فريبها و تزويرها نيازمند زمانی بود تا نقابها به تدريج برافتد و چهره نفاق عيان شود، که اين اتفاق با گذشت قريب به هفت ماه پس از آغاز فتنه 88 طی شد و در قالب واکنش ميليونی ملت ايران در نهم دی ماه 88 تجلی يافت.
نهم دی را بايد تجلی مردم سالاری دينی در ايران اسلامی دانست. آنگاه که در مواجهه با چالشها و بحرانها، اين صاحبان اصلی نظام هستند که به ميدان آمده و فتنه را مهار و سرکوب می کنند و راه برای عبور نظام اسلامی از چالشها فراهم می سازند. نهم دی نشان داد که وحدت مقدس ملت ايران راه متعالی نجات اين سرزمين است و با همدلی، نقشه فتنه گران يکی پس از ديگری نقش بر آب خواهد شد.
✍( مهدی سعیدی)
https://eitaa.com/e_beman
گزارش روز
🔰 پشت پرده دورهمی گرگ ها !
این روزها موضوع دیدار دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو که قرار است در یکی از روزهای هفته جاری برگزار شود، تیتر یک برخی رسانهها را به خود اختصاص داده است؛ تعدادی از این رسانهها با همان رویکرد قدیمی و نخنمای خود تلاش میکنند این دیدار را بهمثابه یک «نقطه عطف تاریخی» و تحولی بزرگ جلوه دهند و از دل آن، سناریوی پوچ ترساندن ایران و محور مقاومت را بیرون بکشند. این بزرگنمایی بیش از هر چیز با هدف القای این پیام موهوم صورت میگیرد که «اتاق فرمان جنگ علیه ایران فعال است!»؛ گویی قرار است پشت درهای بسته، تصمیمی تازه و بیسابقه گرفته شود که موازنهها را یکشبه بر هم بزند و به خیال خامشان کار جمهوری اسلامی را یکسره کند!
اما واقعیت، فاصله معناداری با این فضاسازیها دارد. این نه اولین و نه مهمترین دیدار ترامپ و نتانیاهو است. آنچه قرار است در این دیدار گفته شود، به احتمال فراوان همان حرفهایی است که سالهاست در مواضع علنی، توییتها، سخنرانیها و بیانیهها تکرار میشود. از «حمایت بیقید و شرط» گرفته تا «امنیت مطلق رژیم صهیونی»، هیچکدام حرف تازهای نیست که بتواند معادلات منطقه را غافلگیر کند. بر همین اساس، بزرگنمایی این ملاقات بیش از آنکه مبتنی بر تحلیل دقیق باشد، در چارچوب عملیات روانی قابل ارزیابی است و نمیتواند مبنای قضاوتی جدی درباره آینده تحولات منطقه قرار گیرد.به هر حال، با نگاهی دقیقتر به شرایط منطقه و اوضاع داخلی رژیم صهیونی، میتوان دلایل متقن¬تری برای این دیدار شناسایی کرد. واقعیت آن است که نتانیاهو در مقطع حساسی از نظر سیاسی قرار دارد؛ اختلافات جدی در کابینه بر سر قانون سربازی اجباری حریدیها (یهودیان ارتودکس)، تعمیق شکاف میان احزاب دینی و سکولار و افزایش احتمال فروپاشی ائتلاف حاکم، موقعیت او را با چالشهای جدی مواجه کرده است. همزمان، فشارهای خارجی ناشی از تداوم جنگ غزه، وضعیت شکننده آتشبس، انتقادات فزاینده بینالمللی و اختلافنظر با برخی متحدان غربی نیز مدیریت اوضاع را برای وی دشوار ساخته است. از اینرو، سفر به آمریکا و دیدار با دونالد ترامپ بیش از آنکه یک ابتکار در سیاست خارجی باشد، اقدامی برای مدیریت فشارهای داخلی و تنظیم معادلات سیاسی پیشِرو، از جمله تصمیمگیری درباره انحلال کنست و زمانبندی انتخابات احتمالی ارزیابی میشود.
در مجموع، دیدار ترامپ و نتانیاهو بیش از آنکه حامل تحول یا تصمیمی تازه در سطح راهبردی باشد، در امتداد روندی قابل پیشبینی و متأثر از ملاحظات داخلی و مدیریتی دو طرف قابل تحلیل است. بزرگنمایی رسانهای پیرامون این ملاقات، بیش از آنکه بر واقعیتهای سیاسی و میدانی استوار باشد، در چارچوب فضاسازی و عملیات روانی معنا پیدا میکند. آنچه در عمل تعیینکننده است، نه دیدارهای تشریفاتی و پیامهای نمادین، بلکه معادلات واقعی قدرت، محدودیتهای سیاسی بازیگران و هزینههای تصمیمگیری در میدان است؛ عواملی که با یک ملاقات دوجانبه دستخوش تغییر اساسی نخواهند شد.
✍(مجتبی پاشایی)
https://eitaa.com/e_beman