eitaa logo
کانال اطلاع رسانی دفتر آیت الله العظمی سبحانی مدّ ظله
3.1هزار دنبال‌کننده
907 عکس
63 ویدیو
55 فایل
این صفحه اطلاع رسانی، در بردارنده فعالیت های مؤسسه امام صادق (ع) و اخبار آیت الله العظمی سبحانی است. وب سایت: www.imamsadiq.org www.shia.ir شبکه اجتماعی: اینستا: instagram.com/sobhani_ir/ تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
پیام آیت الله العظمی سبحانی بمناسبت ارتحال آیت الله حاج شیخ جعفر الهادی (خوشنویس) بسم الله الرحمن الرحیم إنا لله و إنا إلیه راجعون درگذشت عالم ربانی، نویسنده عالیقدر، ابو الشهید حجة الاسلام و المسلمین جناب آقای حاج شیخ جعفر الهادی خوشنویس را با کمال تأسف و تأثر دریافت نمودم. فقید سعید سالیان درازی در مؤسسه امام صادق (ع) با ما همکاری نزدیکی داشت و مؤسسه از آثار قلمی ایشان بهره مند بود؛ او اگر فعلاً از میان رفت ولی آثاری که از خود بجا گذاشت و برای او بقاء جاودانه بخشید. بحق درگذشت ایشان ضایعه جبران ناپذیری در عرصه تألیف و تحقیق و تبلیغ به شمار میرود. اینجانب این ضایعه مولمه را به حوزه علمیه قم و اساتید بزرگوار و خانواده ایشان تسلیت عرض نموده و برای آن مرحوم، علوّ درجه و برای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت دارم و پیوسته باید گفت: از شمار دوچشم، یک تن کم وز شمار خِرد هزاران بیش حوزه علمیه قم جعفر سبحانی -
عیادت آیت الله العظمی سبحانی دام ظله از آیت الله خوشنویس (رحمة الله علیه) https://eitaa.com/e_sobhani
مشهد مقدس مدرسه ایت الله العظمی خوئی عکس آرشیوی
▪️پیام آیت الله العظمی سبحانی بمناسبت ارتحال آیت الله حاج شیخ محمد یزدی إنا لله و إنا الیه راجعون درگذشت عالم ربانی، فقیه عالیقدر، مجاهد مخلص حضرت آیت الله شیخ محمد یزدی (ره) را به علماء و حوزه های علمیه و خاندان محترم و ارادتمندان ایشان تسلیت می‌گویم. فقید سعید، در طول زندگی در خدمت اسلام و انقلاب بود و در هر مقامی که بود به دنبال رضای خدا بود. در دوران نگارش قانون اساسی، اخلاص و واقع گرایی او ملموس بود. از خداوند متعال برای ایشان علو درجه و برای بازماندگان صبر جمیل خواستاریم. عاش سعیداً و مات سعیداً قم -جعفر سبحانی -
الشیعة الإمامیه تاریخها، أصولها، في الحضارة الإسلامیة تالیف: الفقیه المحقق الشیخ جعفر السبحانی انتشارات توحید 02537745457
پیام آیت الله العظمی سبحانی به همایش جشنواره رضوی با ترویج کتابخوانی و شناخت ائمه معصومین علیهم السلام و و خاصه حضرت رضا علیه السلام بسم الله الرحمن الرحیم حضرت ابا محمد امام حسن مجتبی علیه السلام: انّكُم صِغارُ قَومٍ و يُوشِكُ أن تَكونوا كِبارَ قَومٍ آخَرينَ ، فَتَعَلَّمُوا العِلمَ ، فَمَن لم يَستَطِعْ مِنْكُمْ‌ أَنْ‌ يَحْفَظَهُ‌ فَلْيَكْتُبْهُ‌ وَ لْيَضَعْهُ‌ فِي بَيْتِهِ‌. شما خردسال قومی (نسلی) هستید که به زودی بزرگان قوم (نسلی) دیگر می‌شوید؛ پس دانش بیاموزید و هریک از شما که نمی‌تواند علم را در حافظه‌اش نگه دارد آن را بنویسد و در خانه‌اش نگه‌داری کند. قلم، پیام‌رسان خداست و کتاب، پیام زندگی‌بخش الهی که پیام‌آوران بزرگ خدا آن را از سوی او به جامعه بشری اهدا کردند و حیات را که مقصود خدای حی و توانا بود از مسیر کتاب و قلم و پیام در جان انسان دمیدند و مردم را به زندگی حقیقی و حیات بایسته دعوت کردند که استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم. اهل‌بیت پیامبر - علیهم افضل صلوات الله - همین مسیر را با تمامی توان ادامه دادند و امیر مؤمنان که سرآغاز این سلسله زرین بود باب مدینه علم نبی صلوات الله و سلامه علیه است که راه وصول به آن سرچشمه فیاض از خانه او می‌گذشت و فرزندان معصوم و برومند ایشان یکی پس از دیگری این صراط اقوم و این مسیر مستقیم را پیمودند و حیات را در کالبد جامعه دمیدند. صاحبان اندیشه و قلم نیز که جوهر قلم خود را از آن حوض کوثر دریافت کرده بودند این مسیر زندگی‌بخش را با مدد الهی در پیش گرفتند و با چرخش قلم و نگارش کتاب راه انبیاء الهی را به‌قدر وسع خویش ادامه دادند و آب حیات را که از سرچشمه جوشان علم می‌جوشید به دست تشنگان حقیقت رساندند و می‌رسانند. امروز نیز احیای جامعه و مردم درگرو نشر همین معارف ناب و حکمت‌های خالده و جاودانه‌ای است که از سرچشمه وحی جوشیده است و نیاز مردمان این روزگار به این اندیشه‌های وحیانی، بیش از اعصار گذشته است و جهان، تشنه معارف ناب و اصیلی است که از چشمه‌های نور نشأت گرفته است. این‌جانب برای تمامی نویسندگان ارجمندی که برای احیای امر اهل‌بیت قلم می‌زنند و تمامی شرکت‌کنندگان و متصدیان این جشنواره آرزو توفیق روزافزون دارم و امیدوارم که همگان مشمول دعای خیر حضرت ثامن‌الحجج علیه‌السلام باشند قم - جعفر سبحانی
بسم الله الرحمن الرحیم در حدیثی آمده است «نعمتان مجهولتان الصحه والامان»؛ دو نعمت داریم که از طرف خداوند برای بشریت فرستاده شده است ولی متاسفانه بشر یا به آن توجه ندارد یا قدر آن را نمی داند. آن دو نعمت عبارتند از: صحت و تندرستی انسان و دومی هم امنیت جامعه که هر دوهم واقعا نعمت بزرگی هستند و این ایامی که ایام پرستار است ،این حدیث رابه عنوان حدیثی که برا ی همه ما درس باشد عنوان کردم. پرستاران جامعه ما درحقیقت صحت وتندرستی را به جامعه می دهند یعنی وجود خود را برای تندرستی جامعه سپر قرارمی دهند . چه خدمتگزاری بالاتر از این که خود را مانند شمع روشن می کنند تا جامعه را روشن کرده و وجود خود را وقف بهداشت جامعه می نمایند. من این هفته و این ایام را به این خدمتگزاران بزرگ که درحقیت پدیدآوردگان صحت برای جامعه بوده و مانند پزشکان درکنار یکدیگر خدمت گزار هستند تبریک می گویم و برای همگان از خداوند توفیق لازم و صحت و سلامت را درخواست می نمایم. والسلام علیکم ورحمت الله برکاته انتهای پیام
🔸دیدار اسقف با آیت الله العظمی سبحانی در قم سال 2010 میلادی https://eitaa.com/e_sobhani
درس اخلاق موّرخه 19/09/1399 حضرت آیت الله العظمی سبحانی (دام ظلّه الوارف) در موضوع معرفت شناسی قال رسول الله (ص) : «أعرفکم بنفسه أعرفکم بربّه.» این حدیث، حدیث بسیار عالی است و این حدیث، غیر از آن حدیثی است که می فرماید: «مَنْ‏ عَرَفَ‏ نَفْسَهُ‏ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» اعرفکم بنفسه اعرفکم بربّه: هر چه شناخت انسان، نسبت به خویشتن بالاتر باشد به همان مقدار معرفتش به خدا بالا می رود ،کأنّه یک رابطه تنگاتنگی بین معرفت النفس و معرفة الله است ، هر چه معرفة النفس از لحاظ درجه بالاتر رود به همان مقدار، معرفة الله، درجه اش بالا می رود. درمنطق می گویند حدّ تامّ آن است که مشتمل بر جنس و فصل باشد؛ مثلا در جوابِ "الانسان ماهو؟" گفته می شود: «حیوان ناطق»: می گویند "حیوان ناطق" حدّ تامّ است زیرا مشتمل بر جنس و فصل است؛ اگر از حکیم ابن سینا، از ارسطو، و از دیگر فلاسفه بپرسیم: «الانسان ما هو؟» میگوید: «حیوان ناطق» امّا اگر از علماءِ اخلاق مثل ملّا احمد نراقی و ملّا مهدی نراقی یا غزّالی یا مرحوم فیض بپرسیم که آیا "حیوان ناطق" حدّ تامّ است؟ می گوید: خیر، حدّ تامّ نیست بلکه این تعریف، تنها بخشی از حقیقت انسان که تعقّل و تفکّر است (ناطق به معنای تعقّل و تفکّر است) را بیان می کند، امّا بخشی دیگر از واقعیت انسان غرائز انسان است، چه غریزه های والا و عالی که میل درونی به عدالت و نیکی، به ماوراء طبیعت است و چه غرائز دانی و دنیا خواهی مثل مسائل جنسی؛ علماء حکمت می گویند حدّ تامّ انسان، "حیوان ناطق" است امّا علماء اخلاق مثل ابوسعید و دیگران، می گویند این "حیوان ناطق" حدّ ناقصی برای انسان است زیرا انسان، "حیوان ناطق" است به همراه قید دیگری و آن "دارای غرائز عالی و دانی بودن" است. قضاوت بین دو گروه: هر کسی از ظنّ خود شد یارِ من**از درون من نجست اسرارِ من . به نظر، هر دو گروه صائبند، زیرا هر کسی از عینک خودش به موضوع نگاه می کند، ابن سینا و ارسطو عینک تفکّر را به چشم زده و می گویند: «الانسان حیوان ناطق» امّا ملّا مهدی و ملّا احمد نراقی و فیض وغزالی عینک اخلاق را به چشم زده اند و غرضشان تربیت انسان عالی است فلذا به غرائز او توجّه کرده اند زیرا کار اخلاقی، تعدیل غرائز است نه سرکوب غرائز، سرکوب غرائز که معنی ندارد، این غرائزی را که خدا داده است می خواهند تعدیلش کنند تا موجب سعادت او شود. هر دو گروه راست می گویند و اتفاقا در قرآن کریم به هر دو اشاره شده است، هم به جنبه تفکّر و هم به جنبه غرائز، امّا در مسأله تفکّر: کلمه عقل با تمام مشتقاتش 49 بار در قرآن کریم آمده است و مادّه تفکّر با مشتقاتش در قرآن کریم 19 بار آمده است به علاوه معنای تعقّل و خِرَد با واژه های "اولی النُّهی" و "اولی الالباب" نیز در قرآن کریم آمده است. آیات قرآن به جنبه تفکّر اشاره نموده است از جمله: ﴿الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّار﴾ . همچنین قرآن کریم به آن طرف یعنی غرائز نیز اشاره نموده است از جمله: ﴿وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلهْمَهَا فجورَهَا وَ تَقْوَئهَا﴾ در مکتب الهام، بشر با فسق و فجور و تقوا آشنا شده است حتّی قبل از آنکه تحت تربیت انبیاء قرار بگیرد قبل از آن، در آفرینش ما الهام قرار داده است، لذا هر بشری می فهمد کذب و دروغ زشت است و صدق و راستگویی خوب است، عدالت زیبا و ظلم نا زیبا است، معلوم می شود که هم به آن طرف (تفکر) توجّه کرده است و آیات تفکّر را نازل فرموده است و هم به این طرف (غرائز) توجّه کرده است و آیات « وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلهْمَهَا فجورَهَا وَ تَقْوَئهَا » (از طریق الهام به او تقوا و مقابلش را آموخته است) را نازل فرموده است. از نظر قرآن هر دو تعریف ناقص است، هم تعریف فلاسفه و هم تعریف علماء اخلاق، حتّی اگر هر دو را هم جمع کنیم از نظر قرآن ناقص است که در جلسه بعد توضیح خواهیم داد. منابع: 1. شعيري، محمد بن محمد، جامع الأخبار(للشعيري)، 1جلد، مطبعة حيدرية - نجف، چاپ: اول، بى تا. 2. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، الجواهر السنية في الأحاديث القدسية (كليات حديث قدسى)، 1جلد، انتشارات دهقان - تهران، چاپ: سوم، 1380ش. 3. فتال نيشابورى، محمد بن احمد، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين (ط - القديمة)، 2جلد، انتشارات رضى - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1375 ش. 4. مثنوی معنوی. https://hawzahnews.com/x9XrJ https://eitaa.com/e_sobhani
بیانات حضرت آیت الله العظمی سبحانی (دام ظلّه الوارف) با موضوع حضرت زهراء در قرآن مورّخه: 7/10/1399 بسم الله الرحمن الرحیم در مورد حضرت زهراء سلام الله علیها در قرآن در مواردی مطرح شده است: 1.﴿وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّه﴾ مفسّرین نوشته اند وقتی این آیه نازل شد پیامبر اکرم (ص) فدک را به حضرت زهراء (س) دادند. (مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏6، ص: 634) 2.﴿إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً﴾ مسلّما مراد از اهل بیت، دخت مطهّره رسول اکرم (ص) و خود حضرت (ص) و فرزندانش می باشند. حال، اگر بر فرض محال، دیگران را هم شامل شود، شامل شدنش نسبت به حضرت زهراء (س) قطعی است. 3.﴿قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى﴾ "قُربی" به معنای قرابت است، مسلّما قُربای پیامبر اکرم (ص) شامل فرزندانش از جمله حضرت زهراء (س) می باشد. 4.﴿إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ فَصَلّ‏ِ لِرَبِّكَ وَ انحْرْ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْترَ﴾ مراد از کوثر، اولاد است به دلیل اینکه آخر آیه می فرماید: ﴿إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْترَ﴾ و این آخر آیه قرینه بر ابتدای آیه یعنی "کوثر" است و نمی توان آن را به غیر "اولاد" تفسیر نمود. علاوه بر اینکه شأن نزولش ( الدر المنثور في تفسير المأثور، ج‏6، ص: 401) نیز مؤیّد همین معناست: زمانی که عاص (پدر عمرو عاص) با پیامبر اکرم (ص) سخن می گفت، بعد از اینکه به قبیله خود قریش بازگشت، قریش به او گفتند: با چه کسی سخن می گفتی؟ گفت: تکلّمتُ مع هذا الابتر (اشاره داشت به پیامبر اکرم (ص))، در اینجا سوره کوثر نازل شد. 5.﴿ وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلىَ‏ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً﴾ همگی متفقند که چند آیه از سوره "هل اتی" درباره‌ی اهل بیتِ پیامبر اکرم (ص) است . در آیه مذکور می فرماید: ﴿إنّما نطعمکم لوجه الله﴾ ما هم باید منبر برویم لوجه الله، باید تعلیم کنیم لوجه الله. اشکال: مخالفین می گویند این سوره، سوره‌ی مکّی است و در مکّه که خبری از دُخت پیامبر اکرم (ص) نبود، جوابش این است که این آیات، مدنی است، زیرا در خود آیات، قرائن روشنی بر مدنی بودن آن است: ﴿مسکینا و یتیما و اسیرا﴾ در مکّه که پیامبر اکرم (ص) اسیر نداشتند بلکه برعکس خود پیامبر اکرم (ص) و یارانشان در مکّه حکم اسارت را داشتند، معلوم می شود این آیات در مدینه نازل شده است زیرا در مدینه بود که مسلمانان، اسیر داشتند. و سلام علیها یوم وُلِدَت و یوم اُستُشِدَت و یوم تبعث حیّا والسلام علیکم و رحمة الله برکاته https://eitaa.com/e_sobhani
اجرای برنامه قرائت قرآن در بیت الله الحرام توسط قراء ایرانی برای اولین بار در مکه مکه همرا آیت الله العظمی سبحانی سال 1356ش. -
درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی سبحانی (دام ظلّه الوارف) 🔸موضوع: معرفت شناسی (قسمت دوّم) مورّخه‌ی: 26/9/1399 بسمه تعالی در جلسه‌ی قبل عرض کردیم که حکماء می گویند: «تعریف انسان، حیوان ناطق است» علماء اخلاق می گویند: «خیر، بلکه باید علاوه بر آن، "غرائز و تمایلات" را هم به تعریف انسان اضافه کنیم» زیرا اینها هم بُعدی از ابعاد انسان است، عرض کردیم قرآن کریم به هر دو -هم به تفکر و هم به تقوا و بی تقوایی- اشاره کرده است. از نظر آیات و روایات هر دو تعریف، ناقص است. حتی اگر بگوییم: «الانسان حیوان ناطق و له غرائز علیی و سفلی، غرائض علیی مثل: عدالت خواهی و نیکی و غرائز سفلی مانند: الکذب»؛ از نظر آیات و روایات، دو چیزِ دیگر هم باید اضافه شود: اوّلا علّت باید شناسایی شود، علّت وجود انسان چیست؟ مِن اینَ؟ از کجا آمده است؟ باید منشأ وجود خودش را بشناسد، اگر نشناسد مانند کتاب خطّی می ماند که از اوّلش چند صفحه افتاده باشد که انسان نمی داند این کتاب چیست؟ لذا پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: «اعرفکم بنفسه اعرفکم بربّه » شناساییِ بهترِ انسان به نفس خود در گروِ شناساییِ خداست یعنی در واقع خودشناسی در صورتی کامل می شود که خدا را بشناسد، ریشه وجود خودش را بشناسد، اگر ریشه‌ی وجود خودش را نشناسد ناقص است. ثانیاً: علاوه بر این، «غایت و غرض از خلقت» نیز باید روشن شود که برای چه آفرینده شده؟ قرآن می فرماید: ﴿وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون﴾؛ بنابراین در تعریفِ کاملِ انسان، علاوه بر جنس و فصل و علاوه بر غرائز عُلیی و سُفلی، شناختنِ مبدأ و غایت نیز، یکی از مکمّلات است، لذا حدیث می فرماید: «اعرفکم بنفسه اعرفکم بربّه» در منطق آمده است: یک عکس مستوی داریم و یک عکس نقیض داریم و عکس نقیض مانند اصلش صادق است، عکسِ نقیضِ این حدیث چیست؟ عکس نقیضش عبارت است از: «من لم یعرف ربّه لم یعرف نفسه» عکس نقیضش این است، یعنی تا خدا را نشناسد خود را نشناخته است، چون تا خدا را نشناسد مبدأ را نشناخته است و تا خدا را نشناسد غایت را نشناخته است، شناختِ کامل، این است که انسان در دوّامه‌ی پنج چیز قرار قرار گیرد: جنسش، فصلش، غرائزش، علّت تامّه اش که او را به وجود آورده و غایتی که برای او آفریده شده است. جلسه ی بعد بحث خواهیم کرد که مادّی ها یک بیانی دارند که هر چه انسان بخواهد کامل شود باید از غیر خود، تمام علائق را قطع کند، اصالة الانسان از دید مادّیها یعنی به خودش اصالت بدهد و از غیر خود، علاقه را قطع کند و لذا سه نوع علاقه را قطع کرده اند: از جمله خداشناسی، گفته اند تعلّق انسان به خدا تعلّق انسان به غیر است و همچنین گفته اند: تعلّق انسان به مالکیت تعلّق به غیر است، بعد آمده اند سراغ "زن" و دیده اند: تعلّقِ به زن، تعلّق به غیر است امّا ترکش موجبِ آشفتگی می شود لذا "زن" را استثناء کرده اند، این دو تای اوّل را کمونیست ها اصرار دارند که کمال انسان این است که به غیر متعلّق نباشد، انسان کامل آن است روی پای خودش بایستد و هر نوع تعلّق به غیر را قطع کند در حالی که قرآن عکس آنرا می گوید، آنها می گویند: "خدا فراموشی خود گرایی است" در حالی که قرآن می گوید: "خدا فراموشی خود فراموشی است": ﴿نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُم﴾ ان شاءالله در جلسه بعد همین موضوع را می شکافیم https://eitaa.com/e_sobhani
🔸پیام آیت الله العظمی سبحانی به مناسبت ارتحال آیت الله مصباح یزدی بسمه تعالی درگذشت عالم مجاهد، محقق عالیقدر، آیت الله مصباح یزدی مایه تاسف و تأثر گردید. فقید سعید در طول اقامت خود در قم مبدأ آثاری بود؛ در علوم عقلی و معارف اسلامی آثار ارزنده ای دارد و گروه زیادی را تربیت نموده و گروهی را با معارف اسلامی آشنا ساخت. اینجانب این ضایعه را به علماء اسلام و حوزه های علمیه و بازماندگان محترم تسلیت میگویم و از خداوند متعال برای روح آن عالم جلیل علو درجه و برای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت دارم. قم – جعفر سبحانی -
درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی سبحانی (دام ظلّه الوارف) با موضوع: معرفت شناسی (قسمت سوّم) 📆مورّخه‌ی: ۱۳۹۹.۱۰.۳ بسمه تعالی ◀️ بحث در "معرفت" بود که حدیثی از رسول اکرم (ص) نقل کردیم: «أعرفکم بنفسه أعرفکم بربّه.» : هر کس خود را بهتر بشناسد خدای خود را بهتر شناخته است. ◀️ در اینجا گفتیم تعریف هایی که آقایان [در تعریفِ انسان] گفته اند صحیح نیست [بلکه] اگر بخواهیم انسان را به صورت کامل تعریف کنیم باید چهار قید را بیاوریم: جنس و فصل و علت فاعلی و علت غایی، بنابراین تعریف کامل این است که انسان را در چهار کلمه خلاصه کنیم: حیوان، ناطق، مخلوق خدا، و علت غایی را هم بیاوریم: برای چه آفریده شده است؟، اگر بخواهیم انسان را از علت فاعلی جدا کنیم، تعریف، ناقص می شود و اگر بخواهیم از علّت غایی هم جدا کنیم تعریفِ ناقصی است. ◀️ و لذا قرآن می فرماید: ﴿نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُم﴾ این آیه خیلی عجیب است، اگر در قرآن فقط همین آیه می بود کافی بود! ﴿نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُم﴾ : خدا را فراموش کردند ولی در واقع خودشان را فراموش کردند، معلوم می شود "خدافراموشی" ، "خود فراموشی" است، شخص، خیال می کند خدا را فراموش کرده ولی خود را فراموش کرده است چون خودیِ خود بستگی به علّت فاعلی و علّت غایی دارد، بنابراین تعبیرِ ما این است که "خدافراموشی" ، "خود فراموشی" است و آیه مذکور نیز همین را می گوید. 🔴 از این بیان معلوم می شود عبارت مادّی ها که بر ضدّ ما می گویند: «خدا گرایی، بیگانگی از خویش است» خیلی غلط است. ما گفتیم خدافراموشی خود فراموشی است ولی آنها می گویند خداگرایی و تعلّق به خدا، یک نوع از خود بیگانه شدن است! باید انسان همه‌ی تعلّقها را قطع کند. 👈ما به آنها می گوییم: حرف شما غلط است، اگر شما یک موجودِ واجب الوجودی بودید حقّ با شما بود امّا شما یک ممکن الوجودی! و ممکن الوجود هم متعلّق به واجب است، چطور می شود خداگرایی مایه ی بیگانگی شود؟! بلکه خدا فراموشی است که مایه‌ی خود فراموشی است. 👈شبستری شعری دارد می گوید: «سیه رویی زممکن در دو عالم***جدا هرگز نشد والله اعلم» انسان، موجود ممکنی است، واجب الوجود نیست، وجودش را از واجب تبارک و تعالی می گیرد، بنابراین اگر مبدأش را فراموش کند، خود را فراموش کرده است، خدا فراموشی خود فراموشی است، ﴿نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُم﴾ نه اینکه بگوییم: خداگرایی نوعی از خود بیگانگی است! ◀️ بله تعلّق به اموال از خود بیگانگی است، اگر خودش را وابسته به اموال کند [از خودبیگانگی است] البته تعلّق به اموال هم دو جور است: گاهی از خوبیگانگی است و گاهی از خودبیگانگی نیست، امیرالمؤمنین علی (ع) در این مورد جمله ای دارند، می فرمایند: «وَ مَنْ‏ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ‏ وَ مَنْ أَبْصَرَ إِلَيْهَا أَعْمَتْهُ‏» فرق است بین "بها" و "الیها": مَنْ‏ أَبْصَرَ بِهَا: اگر کسی به این دنیا به عنوانِ وسیله نگاه کند، بصّرته [او را بینا سازد] امّا مَنْ أَبْصَرَ إِلَيْهَا: یعنی دنیا را هدف قرار دهد او را کور می کند، بنابراین تعلّق به اموال بر دو قسم است: قسمی در حقیقت مایه‌ی روشنی است: اگر وسیله باشد؛ و قسمی از آن مایه‌ی کوری است: اگر هدف باشد. ◀️ گاهی شناخت انسان انفسی است و گاهی آفاقی است که در جلسه‌ی بعد عرض خواهیم کرد ان شاءالله تعالی. 📚منابع: ۱. قرآن مجید. ۲. نهج البلاغة. ۳. شعيري، محمد بن محمد، جامع الأخبار. ۴. شبستری، شیخ محمود، گلشن راز. -
🗒استفتاءات حج – مربوط به شرائط کرونا 1. آیا تجاوز از میقات یا محاذی آن بدون احرام جایز است؟ عبور از میقات بدون احرام جایز نیست، چنانکه عبور از محاذات میقات بدون احرام حرام می‌باشد ولی اگر این حرام را مرتکب شد و از میقات دوم احرام بست، حج او صحیح است. (مساله۲۰۵ مناسک معظم له) 2. ورود به حرم و مکه بدون احرام چه حکمی دارد؟ اگر کسی به خاطر ندانستن مسئله یا فراموش کاری بدون احرام از میقات بگذرد باید برگردد و از همان میقاتی که عبور کرده احرام ببنددواگرنتواندبه میقات برگردداگر داخل حرم نشده ازهمانجا احرام ببندد و احتیاط مستحب آن است که چند قدم به سمت میقات برود و از آنجا احرام ببندد. لکن اگر داخل حرم شده، واجب است از حرم خارج شود و از مرز حرم محرم شود و اگر به خاطر تنگی وقت نتواند از حرم خارج شود لازم است به مقداری که می‌تواند عقب برود هرچند به مرز حرم نرسد و از آنجا احرام ببندد این دو فرض برای غیر عمد است. اما اگر عامداً از میقات عبور کرد و نتوانست به خاطر ضیق وقت یا عذر دیگر به میقات برگردد و در پیش او میقات دیگری نباشد نمی‌تواند حج انجام دهد هر چند احتیاط مستحب آن است که از مرز حرم، احرام ببندد و اعمال خود را انجام دهد و سال دیگر نیز حج را قضا کند.(مساله 202 و 204 مناسک) 3. آیا با فرض عدم تمکن از درک احرام در میقات آیا احرام از جده هر چند در لباس مخیط جایز است و در فرض جواز آیا ورود به مکه واجب است؟ کسانی که به جده وارد می شوند حکم کسانی را دارند که در مسیر آنان میقاتی وجود ندارد این اشخاص باید در ادنی الحل (تنعیم یا حدیبیه) احرام ببندند. اما احرام در لباس دوخته پس هرگاه در حالى كه لباس دوخته بر تن دارد، لبيك بگويد و احرام ببندد، احرام او صحيح است، و اگر عمداً چنين كند، معصيت كرده، و بايد لباس دوخته را هر چه زودتر از تن به درآورد و دو جامه احرام را بپوشد، و همچنين است كسى كه از روى فراموشى يا ندانستن مسأله، برخى از لباس هاى دوخته را از تن بيرون نياورده باشد. واگر مردى به خاطر عذر نتواند لباس دوخته خود را درآورد، هرگاه عذرش برطرف شد، جامه دوخته را درآورد، و لباس احرام پپوشد، و در هر حال براى پوشيدن لباس دوخته گوسفندى را قربانى كند. (مسائل 190، 230، 231)؛همچنین است کسی که با نذر از جده محرم شود به احتیاط واجب در ادنی الحل تجدید کند. در این فروض بین نائب و اصیل فرق نیست. 4. آیا پس از طی مرحله قرنطینه در مکه جهت احرام برای عمره تمتع واجب است به یکی از مواقیت خمسه بروند و در صورت عدم تمکن وظیفه چیست؟ باید به یکی از مواقیت خمسه برود و محرم شود و اگر نمی‌تواند باید به حدیبیه رفته و از آنجا محرم شود (حدیبیه برای کسی که از میقات عبور نمی‌کند میقات عمره تمتع است). 5. آیا طواف با فاصله هر چند زیاد از کعبه و وجود حائل مجزی است؟ در حالت اضطرار و ناچاری مجزی است. 6. آیا در فرض ممانعت مأمورین سعودی از طواف در مطاف، طواف در طبقات فوقانی مجزی است؟ مجزی است لکن به احتیاط واجب برای طواف و نماز در همکف استنابه نماید. 7. آیا در فرض مزبور استنابه جهت انجام طواف در مطاف واجب است و در فرض عدم تمکن از استنابه وظیفه چیست؟ استنابه احتیاطا واجب است و فرض عدم امکان استنابه در زمان حاضر فرض غیر واقعی است در هر حال چنانچه استنابه ممکن نبود در این مسأله به فالاعلم که استنابه را لازم نمی‌داند مراجعه شود. 8. با نظر به محدودیت‌هایی که در مسعی به وجود آمده که ممکن است منتهی شود و به سعی در طبقات فوقانی آیا مجزی است؟ در حالت ناچاری مجزی است؟ اگر زائر خانه خدا قبل ازاحرام براى عمره بداند كه به دليل تعميرات يا غير آن نمى تواند در طبقه ى همكف سعى كند، مى تواند محرم شود و سعى را از طبقه بالا انجام دهد و اگر بعد از احرام فهميد، اين شخص حكم مصدود را ندارد و سعى از طبقه بالا در حال ناچارى اشكالى ندارد. (مسأله 709 مناسک حج) 9. چنانچه سعی در طبقات فوقانی مجزی نیست آیا استنابه واجب است و در فرض عدم تمکن از استنابه وظیفه چیست؟ سعی در طبقات بالا در حالت ناچاری مجزی است و نیاز به استنابه ندارد. (مناسک حج، مسئله 709)
🗒استفتاءات حج – مربوط به شرائط کرونا(2) 10. با نظر به محدودیت در قربانگاه و بسته شدن مسلخها و واگذاری اجرای قربانی به (بانک توسعه اسلامی) که منتخب نظام سعودی است و به وکالت از حجاج با دریافت کوپن قربانی آن را انجام می‌دهند: آیا عمل مزبور از قربانی مجزی است؟ با توجه به این‌که این بانک از نهادهای تخصصی سازمان کنفرانس اسلامی است و جمهوری اسلامی نیز یکی از سهامداران آن می‌باشد چنانچه دولت جمهوری اسلامی این اطمینان را بدهد که قربانی در مسالخ منی و در ایام منی ذبح می‌گردد، با دادن نیابت با اذن در توکیل به غیر ذبح را می‌توان به آنها واگذار کرد و خود نیت کند ولی هم ذبح و هم نیت را نمی‌توان به غیر مؤمن واگذار کرد. و اما از جهت اینکه وقوف به زمان ذبح مشکل است و در اختیار مکلف نیست ترتیب بین حلق و قربانی ساقط شده و همان حیازت قربانی با کوپن و دادن نیابت کافی است و در غیر اطمینان به امور گفته شده و عدم تمکن از قربانی؛ تبدیل به روزه می‌شود که مسایل‌ان در جای خود بیان شده است. ]با توجه به مسایل (921 و 928 و 930 و 904 و 901 مناسک)[ در فرض بالا چنانکه قربانی بدل به روزه شد چنانچه سه روز را در مکه روزه گرفت و بعد از آن برای هفت روز بقیه بیمار شد و بیماری آن تا زمان فوت طول کشید یعنی از روزه گرفتن معذور بود هفت روز بقیه از ولی او ساقط می‌شود ولی چنانچه بیماریش خوب شد ولی روزه را نگرفت و از دنیا رفت باید ولی او قضا نماید و چنانچه نه سه روز و نه هفت را به علت بیماری نتوانست روزه بگیرد و از دنیا رفت قضا نیاز ندارد، ولی اگر عمداً نگرفت و از دنیا رفت ولی او باید ده روز را قضا کند. ( ص 202 تا 205 ج 5 الحج فی الشریعة الاسلامیة الغراء 11. اگر مجزی نیست وظیفه چیست؟ در مسأله قبل بیان شد که با شرایطش مجزی است و در صورت عدم اجزاء بدل به روزه می‌شود. 12. با نظر به اینکه برخی از حجاج بر اثر بیماری و یا ناتوانی بر اثر محدودیتهای ناشی از کرونا متمکن از درک بیتوته در منا نیستند و یا برای آنها حرجی است، آیا عبادت در مکه در شبهای بیتوته بر آنها متعینا واجب است؟ بله واجب است با این تفصیل که بیمارانی که توان رفتن به مسجد الحرام را ندارند و یا ممانعتی برای رفتن به مسجد الحرام پیش می‌اید عبادت در مکه کافی است ولی آنانی که بیمار نیستند و مشکلی ندارند عبادت باید در مسجد الحرام باشد. ( م 1025 و 1089 محصور) 13. با رعایت آن آیا مجزی از بیتوته در منا است و کفاره ترک بیتوته ساقط است؟ بله چنانچه مریض و ناتوان و ممنوع از رفتن به مسجد الحرام در مکه و غیر مریض در مسجد الحرام به عبادت بپردازد کفاره ساقط است. 23 جمادی الاولی 1442 18-10-99 -
بسم الله الرحمن الرحیم با کمال تأسف و تأثر درگذشت عالم بزرگوار حجة الإسلام و المسلمین آقای شیخ نعمت الله جعفری را دریافت نمودم. فقید سعید در طول زندگی خود مبدأ آثاری بوده و یکی از خدمات ارزشمند ایشان تأسیس حوزه علیمه خواهران برای تعلیم علوم اسلامی بود. اینجانب این ضایعه را به علماء بزرگوار شهرضا و خانواده ایشان تسلیت می گویم و برای آن بزرگوار از خداوند متعال علو درجه و برای بازماندگان صبر جمیل و اجز جزیل مسئلت دارم. قم - جعفر سبحانی -
🔰درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی سبحانی (دام ظلّه الوارف) 🔰در انتهای درس خارج اصول 🔰با موضوع: مجالست با عالم ☀️عنْ أَعْلَامِ الدِّينِ لِلدَّيْلَمِيِّ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ‌: لَا تَجْلِسُوا إِلَّا عِنْدَ كُلِّ عَالِمٍ يَدْعُوكُمْ مِنْ خَمْسٍ إِلَى خَمْسٍ مِنَ الشَّكِّ إِلَى الْيَقِينِ وَ مِنَ الرِّيَاءِ إِلَى الْإِخْلَاصِ وَ مِنَ الرَّغْبَةِ إِلَى الرَّهْبَةِ وَ مِنَ الْكِبْرِ إِلَى التَّوَاضُعِ وَ مِنَ الْغِشِّ إِلَى النَّصِيحَة[1] ☀️انسان باید در محضر عالمی بنشیند که: 1️⃣ سخنش و رفتار و عملش انسان را از شک به یقین برساند. عالمی نباشد که وقت را با شوخی و مزاح و مسائل دنیوی تمام کند. اگر هم در مسائل دنیوی بحث می کند جانبی باشد و کوشش کند عقائد ما را بالا ببرد. ☀️مردی خدمت امام صادق (علیه السلام) رسید و عرضه داشت: من درباره ی خدا شک دارم. حضرت فرمود: اگر در کشتی نشسته باشی و در شرف غرق شدن باشی ذهنت به کجا می رود؟ عرضه داشت: به اینکه کسی می تواند من را نجات دهد. امام (علیه السلام) فرمود: "هذا هو الله." با یک عبارت کوچک [اینگونه خدا را به انسان می شناساند] امام صادق (علیه السلام) تخم مرغ را می گیرد و آن را کاملا تشریح می کند که زرده و سفیده دارد و بین آن دو لایه ای نازک است که نمی گذارد این دو با هم مخلوط شوند. انسان را [با یک تمثیل و بیان کوتاه] موحد می کند. 2️⃣ دوم اینکه عالم باید انسان را از ریا به اخلاص بکشاند. ☀️در حالات یکی از علماء آمده است که امام جماعت بود، یک بار به مسجد آمد و مشاهده کرد که جمعیت مسجد زیاد است از همان جا برگشت و گفت: آن حالت اخلاصی که در من بود الآن وجود ندارد. ☀️مرحوم علامه طباطبایی در تمام عمرش امام جماعت نشد (البته نمیگویم شما اینگونه باشید) و همیشه مأموم بود و مکرّر می دیدم در مدرسه ی فیضیه عبایش را روی سنگفرش می انداخت و به مرحوم سید محمد تقی خوانساری اقتدا می کرد. 3️⃣ سوم اینکه عالم، مردم را از رغبت به دنیا به سمت زهد بکشاند. رغبت ما را به دنیا کم کند به طوری که از دنیا به مقدار لزوم بگیریم نه مقدار کمال اگرچه حلال است امّا هر حلالی برای ما لازم است؟! 4️⃣چهارم اینکه مردم را از کبر به سمت تواضع سوق دهد. ☀️سابقا در خیابان ارم نانوایی بود و و من می دیدم مرحوم طباطبایی هر روز در صف می ایستاد و نوبتش که می رسید نان می گرفت و به منزل می رفت. خیلی ها اصلا او را نمی شناختند و می دیدند روحانی سیّدی است که عمّامه کوچکی به سر دارد. ☀️آیت الله خوانساری نیز بسیار متواضع بود. شبی در حال رفتن به خانه بود و فانوس به همراه داشت و دید کودکی ده شاهی از پول خود را گم کرده است او نیز همراه کودک زمین را وارسی می کرد تا پول کودک را پیدا کند و به دست او بدهد و نگفت من مجتهدم، من عالمم، من مرجعم! 🍃 بنابراین باید در حوزه و فیضیه عالم هایی باشند که عملشان ما را به این مواردی که گفته شد بکشاند. 📆مورّخه‌ی: 97.11.24 _________________________________ [1] مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج8، ص327، حدیث 4.
برگزاری جلسه روضه حضرت صدیقه طاهره - علیها السلام - قبل از درس خارج در محضر آیت الله العظمی سبحانی دام ظله 27 - 10 - 99
نمایشگاه مجازی کتاب انتشارات مؤسسه امام صادق (ع) مرکز آثار آیت الله العظمی سبحانی لینک ورود -
🔹🔹مؤسسه آموزش عالی (علیه السلام) قم تحت اشراف مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی با همکاری نهاد‌های علمی فرهنگی و برگزار می‌کند: ✅ سلسله نشست‌های یادبود فیلسوف و متفکر برجسته، حضرت آیت الله (ره) و تبیین ابعاد فکری ایشان ◾️ از طریق لینک زیر همراه ما باشید:👇👇 https://www.skyroom.online/ch/seraj_smc/kermanshah 🔰 🌐 کانال مرکز تخصصی کلام اسلامی و تفسیر_ واحد کرمانشاه 💠 @kalamkermanshah