eitaa logo
کانال اطلاع رسانی دفتر آیت الله العظمی سبحانی مدّ ظله
3.4هزار دنبال‌کننده
959 عکس
65 ویدیو
63 فایل
این صفحه اطلاع رسانی، در بردارنده فعالیت های مؤسسه امام صادق (ع) و اخبار آیت الله العظمی سبحانی است. وب سایت: www.imamsadiq.org www.shia.ir شبکه اجتماعی: اینستا: instagram.com/sobhani_ir/ پیام ضروری : استفــــــــتـــاء : @Tohid01
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️پیام آیت الله العظمی سبحانی بمناسبت ارتحال آیت الله حاج شیخ محمد یزدی إنا لله و إنا الیه راجعون درگذشت عالم ربانی، فقیه عالیقدر، مجاهد مخلص حضرت آیت الله شیخ محمد یزدی (ره) را به علماء و حوزه های علمیه و خاندان محترم و ارادتمندان ایشان تسلیت می‌گویم. فقید سعید، در طول زندگی در خدمت اسلام و انقلاب بود و در هر مقامی که بود به دنبال رضای خدا بود. در دوران نگارش قانون اساسی، اخلاص و واقع گرایی او ملموس بود. از خداوند متعال برای ایشان علو درجه و برای بازماندگان صبر جمیل خواستاریم. عاش سعیداً و مات سعیداً قم -جعفر سبحانی -
الشیعة الإمامیه تاریخها، أصولها، في الحضارة الإسلامیة تالیف: الفقیه المحقق الشیخ جعفر السبحانی انتشارات توحید 02537745457
پیام آیت الله العظمی سبحانی به همایش جشنواره رضوی با ترویج کتابخوانی و شناخت ائمه معصومین علیهم السلام و و خاصه حضرت رضا علیه السلام بسم الله الرحمن الرحیم حضرت ابا محمد امام حسن مجتبی علیه السلام: انّكُم صِغارُ قَومٍ و يُوشِكُ أن تَكونوا كِبارَ قَومٍ آخَرينَ ، فَتَعَلَّمُوا العِلمَ ، فَمَن لم يَستَطِعْ مِنْكُمْ‌ أَنْ‌ يَحْفَظَهُ‌ فَلْيَكْتُبْهُ‌ وَ لْيَضَعْهُ‌ فِي بَيْتِهِ‌. شما خردسال قومی (نسلی) هستید که به زودی بزرگان قوم (نسلی) دیگر می‌شوید؛ پس دانش بیاموزید و هریک از شما که نمی‌تواند علم را در حافظه‌اش نگه دارد آن را بنویسد و در خانه‌اش نگه‌داری کند. قلم، پیام‌رسان خداست و کتاب، پیام زندگی‌بخش الهی که پیام‌آوران بزرگ خدا آن را از سوی او به جامعه بشری اهدا کردند و حیات را که مقصود خدای حی و توانا بود از مسیر کتاب و قلم و پیام در جان انسان دمیدند و مردم را به زندگی حقیقی و حیات بایسته دعوت کردند که استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم. اهل‌بیت پیامبر - علیهم افضل صلوات الله - همین مسیر را با تمامی توان ادامه دادند و امیر مؤمنان که سرآغاز این سلسله زرین بود باب مدینه علم نبی صلوات الله و سلامه علیه است که راه وصول به آن سرچشمه فیاض از خانه او می‌گذشت و فرزندان معصوم و برومند ایشان یکی پس از دیگری این صراط اقوم و این مسیر مستقیم را پیمودند و حیات را در کالبد جامعه دمیدند. صاحبان اندیشه و قلم نیز که جوهر قلم خود را از آن حوض کوثر دریافت کرده بودند این مسیر زندگی‌بخش را با مدد الهی در پیش گرفتند و با چرخش قلم و نگارش کتاب راه انبیاء الهی را به‌قدر وسع خویش ادامه دادند و آب حیات را که از سرچشمه جوشان علم می‌جوشید به دست تشنگان حقیقت رساندند و می‌رسانند. امروز نیز احیای جامعه و مردم درگرو نشر همین معارف ناب و حکمت‌های خالده و جاودانه‌ای است که از سرچشمه وحی جوشیده است و نیاز مردمان این روزگار به این اندیشه‌های وحیانی، بیش از اعصار گذشته است و جهان، تشنه معارف ناب و اصیلی است که از چشمه‌های نور نشأت گرفته است. این‌جانب برای تمامی نویسندگان ارجمندی که برای احیای امر اهل‌بیت قلم می‌زنند و تمامی شرکت‌کنندگان و متصدیان این جشنواره آرزو توفیق روزافزون دارم و امیدوارم که همگان مشمول دعای خیر حضرت ثامن‌الحجج علیه‌السلام باشند قم - جعفر سبحانی
بسم الله الرحمن الرحیم در حدیثی آمده است «نعمتان مجهولتان الصحه والامان»؛ دو نعمت داریم که از طرف خداوند برای بشریت فرستاده شده است ولی متاسفانه بشر یا به آن توجه ندارد یا قدر آن را نمی داند. آن دو نعمت عبارتند از: صحت و تندرستی انسان و دومی هم امنیت جامعه که هر دوهم واقعا نعمت بزرگی هستند و این ایامی که ایام پرستار است ،این حدیث رابه عنوان حدیثی که برا ی همه ما درس باشد عنوان کردم. پرستاران جامعه ما درحقیقت صحت وتندرستی را به جامعه می دهند یعنی وجود خود را برای تندرستی جامعه سپر قرارمی دهند . چه خدمتگزاری بالاتر از این که خود را مانند شمع روشن می کنند تا جامعه را روشن کرده و وجود خود را وقف بهداشت جامعه می نمایند. من این هفته و این ایام را به این خدمتگزاران بزرگ که درحقیت پدیدآوردگان صحت برای جامعه بوده و مانند پزشکان درکنار یکدیگر خدمت گزار هستند تبریک می گویم و برای همگان از خداوند توفیق لازم و صحت و سلامت را درخواست می نمایم. والسلام علیکم ورحمت الله برکاته انتهای پیام
🔸دیدار اسقف با آیت الله العظمی سبحانی در قم سال 2010 میلادی https://eitaa.com/e_sobhani
درس اخلاق موّرخه 19/09/1399 حضرت آیت الله العظمی سبحانی (دام ظلّه الوارف) در موضوع معرفت شناسی قال رسول الله (ص) : «أعرفکم بنفسه أعرفکم بربّه.» این حدیث، حدیث بسیار عالی است و این حدیث، غیر از آن حدیثی است که می فرماید: «مَنْ‏ عَرَفَ‏ نَفْسَهُ‏ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» اعرفکم بنفسه اعرفکم بربّه: هر چه شناخت انسان، نسبت به خویشتن بالاتر باشد به همان مقدار معرفتش به خدا بالا می رود ،کأنّه یک رابطه تنگاتنگی بین معرفت النفس و معرفة الله است ، هر چه معرفة النفس از لحاظ درجه بالاتر رود به همان مقدار، معرفة الله، درجه اش بالا می رود. درمنطق می گویند حدّ تامّ آن است که مشتمل بر جنس و فصل باشد؛ مثلا در جوابِ "الانسان ماهو؟" گفته می شود: «حیوان ناطق»: می گویند "حیوان ناطق" حدّ تامّ است زیرا مشتمل بر جنس و فصل است؛ اگر از حکیم ابن سینا، از ارسطو، و از دیگر فلاسفه بپرسیم: «الانسان ما هو؟» میگوید: «حیوان ناطق» امّا اگر از علماءِ اخلاق مثل ملّا احمد نراقی و ملّا مهدی نراقی یا غزّالی یا مرحوم فیض بپرسیم که آیا "حیوان ناطق" حدّ تامّ است؟ می گوید: خیر، حدّ تامّ نیست بلکه این تعریف، تنها بخشی از حقیقت انسان که تعقّل و تفکّر است (ناطق به معنای تعقّل و تفکّر است) را بیان می کند، امّا بخشی دیگر از واقعیت انسان غرائز انسان است، چه غریزه های والا و عالی که میل درونی به عدالت و نیکی، به ماوراء طبیعت است و چه غرائز دانی و دنیا خواهی مثل مسائل جنسی؛ علماء حکمت می گویند حدّ تامّ انسان، "حیوان ناطق" است امّا علماء اخلاق مثل ابوسعید و دیگران، می گویند این "حیوان ناطق" حدّ ناقصی برای انسان است زیرا انسان، "حیوان ناطق" است به همراه قید دیگری و آن "دارای غرائز عالی و دانی بودن" است. قضاوت بین دو گروه: هر کسی از ظنّ خود شد یارِ من**از درون من نجست اسرارِ من . به نظر، هر دو گروه صائبند، زیرا هر کسی از عینک خودش به موضوع نگاه می کند، ابن سینا و ارسطو عینک تفکّر را به چشم زده و می گویند: «الانسان حیوان ناطق» امّا ملّا مهدی و ملّا احمد نراقی و فیض وغزالی عینک اخلاق را به چشم زده اند و غرضشان تربیت انسان عالی است فلذا به غرائز او توجّه کرده اند زیرا کار اخلاقی، تعدیل غرائز است نه سرکوب غرائز، سرکوب غرائز که معنی ندارد، این غرائزی را که خدا داده است می خواهند تعدیلش کنند تا موجب سعادت او شود. هر دو گروه راست می گویند و اتفاقا در قرآن کریم به هر دو اشاره شده است، هم به جنبه تفکّر و هم به جنبه غرائز، امّا در مسأله تفکّر: کلمه عقل با تمام مشتقاتش 49 بار در قرآن کریم آمده است و مادّه تفکّر با مشتقاتش در قرآن کریم 19 بار آمده است به علاوه معنای تعقّل و خِرَد با واژه های "اولی النُّهی" و "اولی الالباب" نیز در قرآن کریم آمده است. آیات قرآن به جنبه تفکّر اشاره نموده است از جمله: ﴿الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّار﴾ . همچنین قرآن کریم به آن طرف یعنی غرائز نیز اشاره نموده است از جمله: ﴿وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلهْمَهَا فجورَهَا وَ تَقْوَئهَا﴾ در مکتب الهام، بشر با فسق و فجور و تقوا آشنا شده است حتّی قبل از آنکه تحت تربیت انبیاء قرار بگیرد قبل از آن، در آفرینش ما الهام قرار داده است، لذا هر بشری می فهمد کذب و دروغ زشت است و صدق و راستگویی خوب است، عدالت زیبا و ظلم نا زیبا است، معلوم می شود که هم به آن طرف (تفکر) توجّه کرده است و آیات تفکّر را نازل فرموده است و هم به این طرف (غرائز) توجّه کرده است و آیات « وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلهْمَهَا فجورَهَا وَ تَقْوَئهَا » (از طریق الهام به او تقوا و مقابلش را آموخته است) را نازل فرموده است. از نظر قرآن هر دو تعریف ناقص است، هم تعریف فلاسفه و هم تعریف علماء اخلاق، حتّی اگر هر دو را هم جمع کنیم از نظر قرآن ناقص است که در جلسه بعد توضیح خواهیم داد. منابع: 1. شعيري، محمد بن محمد، جامع الأخبار(للشعيري)، 1جلد، مطبعة حيدرية - نجف، چاپ: اول، بى تا. 2. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، الجواهر السنية في الأحاديث القدسية (كليات حديث قدسى)، 1جلد، انتشارات دهقان - تهران، چاپ: سوم، 1380ش. 3. فتال نيشابورى، محمد بن احمد، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين (ط - القديمة)، 2جلد، انتشارات رضى - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1375 ش. 4. مثنوی معنوی. https://hawzahnews.com/x9XrJ https://eitaa.com/e_sobhani
بیانات حضرت آیت الله العظمی سبحانی (دام ظلّه الوارف) با موضوع حضرت زهراء در قرآن مورّخه: 7/10/1399 بسم الله الرحمن الرحیم در مورد حضرت زهراء سلام الله علیها در قرآن در مواردی مطرح شده است: 1.﴿وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّه﴾ مفسّرین نوشته اند وقتی این آیه نازل شد پیامبر اکرم (ص) فدک را به حضرت زهراء (س) دادند. (مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏6، ص: 634) 2.﴿إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً﴾ مسلّما مراد از اهل بیت، دخت مطهّره رسول اکرم (ص) و خود حضرت (ص) و فرزندانش می باشند. حال، اگر بر فرض محال، دیگران را هم شامل شود، شامل شدنش نسبت به حضرت زهراء (س) قطعی است. 3.﴿قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى﴾ "قُربی" به معنای قرابت است، مسلّما قُربای پیامبر اکرم (ص) شامل فرزندانش از جمله حضرت زهراء (س) می باشد. 4.﴿إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ فَصَلّ‏ِ لِرَبِّكَ وَ انحْرْ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْترَ﴾ مراد از کوثر، اولاد است به دلیل اینکه آخر آیه می فرماید: ﴿إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْترَ﴾ و این آخر آیه قرینه بر ابتدای آیه یعنی "کوثر" است و نمی توان آن را به غیر "اولاد" تفسیر نمود. علاوه بر اینکه شأن نزولش ( الدر المنثور في تفسير المأثور، ج‏6، ص: 401) نیز مؤیّد همین معناست: زمانی که عاص (پدر عمرو عاص) با پیامبر اکرم (ص) سخن می گفت، بعد از اینکه به قبیله خود قریش بازگشت، قریش به او گفتند: با چه کسی سخن می گفتی؟ گفت: تکلّمتُ مع هذا الابتر (اشاره داشت به پیامبر اکرم (ص))، در اینجا سوره کوثر نازل شد. 5.﴿ وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلىَ‏ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً﴾ همگی متفقند که چند آیه از سوره "هل اتی" درباره‌ی اهل بیتِ پیامبر اکرم (ص) است . در آیه مذکور می فرماید: ﴿إنّما نطعمکم لوجه الله﴾ ما هم باید منبر برویم لوجه الله، باید تعلیم کنیم لوجه الله. اشکال: مخالفین می گویند این سوره، سوره‌ی مکّی است و در مکّه که خبری از دُخت پیامبر اکرم (ص) نبود، جوابش این است که این آیات، مدنی است، زیرا در خود آیات، قرائن روشنی بر مدنی بودن آن است: ﴿مسکینا و یتیما و اسیرا﴾ در مکّه که پیامبر اکرم (ص) اسیر نداشتند بلکه برعکس خود پیامبر اکرم (ص) و یارانشان در مکّه حکم اسارت را داشتند، معلوم می شود این آیات در مدینه نازل شده است زیرا در مدینه بود که مسلمانان، اسیر داشتند. و سلام علیها یوم وُلِدَت و یوم اُستُشِدَت و یوم تبعث حیّا والسلام علیکم و رحمة الله برکاته https://eitaa.com/e_sobhani
اجرای برنامه قرائت قرآن در بیت الله الحرام توسط قراء ایرانی برای اولین بار در مکه مکه همرا آیت الله العظمی سبحانی سال 1356ش. -
درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی سبحانی (دام ظلّه الوارف) 🔸موضوع: معرفت شناسی (قسمت دوّم) مورّخه‌ی: 26/9/1399 بسمه تعالی در جلسه‌ی قبل عرض کردیم که حکماء می گویند: «تعریف انسان، حیوان ناطق است» علماء اخلاق می گویند: «خیر، بلکه باید علاوه بر آن، "غرائز و تمایلات" را هم به تعریف انسان اضافه کنیم» زیرا اینها هم بُعدی از ابعاد انسان است، عرض کردیم قرآن کریم به هر دو -هم به تفکر و هم به تقوا و بی تقوایی- اشاره کرده است. از نظر آیات و روایات هر دو تعریف، ناقص است. حتی اگر بگوییم: «الانسان حیوان ناطق و له غرائز علیی و سفلی، غرائض علیی مثل: عدالت خواهی و نیکی و غرائز سفلی مانند: الکذب»؛ از نظر آیات و روایات، دو چیزِ دیگر هم باید اضافه شود: اوّلا علّت باید شناسایی شود، علّت وجود انسان چیست؟ مِن اینَ؟ از کجا آمده است؟ باید منشأ وجود خودش را بشناسد، اگر نشناسد مانند کتاب خطّی می ماند که از اوّلش چند صفحه افتاده باشد که انسان نمی داند این کتاب چیست؟ لذا پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: «اعرفکم بنفسه اعرفکم بربّه » شناساییِ بهترِ انسان به نفس خود در گروِ شناساییِ خداست یعنی در واقع خودشناسی در صورتی کامل می شود که خدا را بشناسد، ریشه وجود خودش را بشناسد، اگر ریشه‌ی وجود خودش را نشناسد ناقص است. ثانیاً: علاوه بر این، «غایت و غرض از خلقت» نیز باید روشن شود که برای چه آفرینده شده؟ قرآن می فرماید: ﴿وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون﴾؛ بنابراین در تعریفِ کاملِ انسان، علاوه بر جنس و فصل و علاوه بر غرائز عُلیی و سُفلی، شناختنِ مبدأ و غایت نیز، یکی از مکمّلات است، لذا حدیث می فرماید: «اعرفکم بنفسه اعرفکم بربّه» در منطق آمده است: یک عکس مستوی داریم و یک عکس نقیض داریم و عکس نقیض مانند اصلش صادق است، عکسِ نقیضِ این حدیث چیست؟ عکس نقیضش عبارت است از: «من لم یعرف ربّه لم یعرف نفسه» عکس نقیضش این است، یعنی تا خدا را نشناسد خود را نشناخته است، چون تا خدا را نشناسد مبدأ را نشناخته است و تا خدا را نشناسد غایت را نشناخته است، شناختِ کامل، این است که انسان در دوّامه‌ی پنج چیز قرار قرار گیرد: جنسش، فصلش، غرائزش، علّت تامّه اش که او را به وجود آورده و غایتی که برای او آفریده شده است. جلسه ی بعد بحث خواهیم کرد که مادّی ها یک بیانی دارند که هر چه انسان بخواهد کامل شود باید از غیر خود، تمام علائق را قطع کند، اصالة الانسان از دید مادّیها یعنی به خودش اصالت بدهد و از غیر خود، علاقه را قطع کند و لذا سه نوع علاقه را قطع کرده اند: از جمله خداشناسی، گفته اند تعلّق انسان به خدا تعلّق انسان به غیر است و همچنین گفته اند: تعلّق انسان به مالکیت تعلّق به غیر است، بعد آمده اند سراغ "زن" و دیده اند: تعلّقِ به زن، تعلّق به غیر است امّا ترکش موجبِ آشفتگی می شود لذا "زن" را استثناء کرده اند، این دو تای اوّل را کمونیست ها اصرار دارند که کمال انسان این است که به غیر متعلّق نباشد، انسان کامل آن است روی پای خودش بایستد و هر نوع تعلّق به غیر را قطع کند در حالی که قرآن عکس آنرا می گوید، آنها می گویند: "خدا فراموشی خود گرایی است" در حالی که قرآن می گوید: "خدا فراموشی خود فراموشی است": ﴿نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُم﴾ ان شاءالله در جلسه بعد همین موضوع را می شکافیم https://eitaa.com/e_sobhani