eitaa logo
عاشقان حجاب🇵🇸
189 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
451 ویدیو
89 فایل
تولد کانالمون:همزمان با تولد مهدی فاطمه🙃 https://harfeto.timefriend.net/16610118083803 حرف یواشکی👆 @sharayt313 بخوان شروط را👆 ریحآنـہ‌بودن‌را،از‌آن‌بانویۍ‌آموخٺم ڪه‌حتے‌درمقابل‌مردے‌نابینـا حجـآب‌داشـت... کپی⛔
مشاهده در ایتا
دانلود
⊰•🌼⛓️🕊️•⊱ . ڪولِـھ‌بـٰارَـش پُراز‹شھادَٺ›بود . ⊰•🌼⛓️•⊱¦⇢‍ 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ °★@ea_mhdei★°
⊰•💚⛓️🌱•⊱ . ٺـورسیدۍبـھ‌آرزو؎خودت؛ چہ‌ڪنداین‌جھان‌تباهۍرا..?! - مُدافِعـٰانِ‌حَـرـم💚! . ⊰•💚•⊱¦⇢ 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ °★@ea_mhdei★°
هدایت شده از 〔آیمـاه ¦ 💘𝐀ymah〕
چرا انقدر لف الان پرداخت داریم برای ۱ بانو به مبلغ ۳۰۰۰ ریال اکه ۲ بانو موندگار بیاد ✨💕 @yahcan
هدایت شده از مَــهوا :))
در آمار ۱۰۰ کلی تم ایتا امام زمانی و ... میزاریم😉♥️ |🖇🌹| @hanan_1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راند تغییر کرد لطف کنید پاک کنید پیاماتون رو
هر کی زود تر گفت ۱۳ ابان چه روزی هست برندس😍🌹
برنده مشخص شد😍🌹🌺
نقطه سبز برندس😍 بقیه هم همان دقیقه ارسال کردند ولی خب توی گوشی اینجوری نشون میده که ایشون چند ثانیه زود تر ارسال کردند🌼اگر موافق باشید دوباره چالش یهویی بزاریم☺️
رضایت😍💐
پیام های چالش پاکسازی می شود❌❗️
😍چالش یهویی😍 ❄️هر کی زود تر❄️ 🌺گفت:نام پدر امام زمان🌺 🌹برندس🌹 ❄️جایزه:لیست❄️ 🍂@EAemamzaman3کافیه🍂
تیک بپر پیوی😍✨
⊰•🏵•⊱ . 🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊 زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی قسمت بیست و سه...シ︎ دفترچه جلد مشکی توی دستش را کنار میگذارد و سلام میکند به شهدای جنگ تحمیلی و مدافعان حرم. از این که توفیق این را داشته که با بابک نوری که از جوان های نسل سوم انقلاب است،آشنا شود،اظهار خوشحالی می کند و میگوید:داستان.از اینجا شروع میشه،زمانی که برادر مدافع حرم ما ،تو سال ۱۳۹۴،سرباز لشکر قدس سپاه گیلان شد. به این لشکر، یه ماموریت دو ساله محول شده بود که یه مقر تو شمال غرب کشور داشته باشه. بنده،تو اون پایگاه مرزی،جانشین سردار حق بین،فرمانده لشکر قدس،بودم. بابک،سرباز سپاه بود،وهر سرباز،دو تا سه دوره ی بیست روزه،از گیلان به اونجا فرستاده میشه. من با بابک تو مقر سردشت آشناشدم. می پرسم:چرا شمال غرب؟مگه اونجاخبریه؟ دستانش را در هم گره میکند و خیره می شود به پشت سرم.احتمالا به ان تکه ای از اسمان نگاه می کند،که همیشه خدا خودش را چسبانده به پنجره. انگشت هایش یکی یکی باز می شوند: بله،خوب. آذربایجان غربی،با دو کشور ترکیه و عراق هم مرزه. جایی که با عراق هم مرزه،اقلیم کردستان عراق مستقره،ونیروهای کرد عراق، اونجا فعالیت دارند و آموزش های نظامی می بینن.از طرفی هم نیروهای ضدانقلاب کومله و دموکرات که دوباره به کمک عربستان و امریکا احیا شده اند،از مرز وارد کشور می شن و دست به خرابکاری می زنند و کشور رو متشنج میکنن.برای همین،بعضی از یگان ها،اونجا مستقرن.یکی از اون یگان ها هم ما بودیم. چطور شد با بابک صمیمی شدید؟ یقه ی کتش را صاف میکند ودست می کشد به صورتش. چشمانش را ریز میکند،و چین های دور چشمان نمایان میشود. انگار دنبال اولین رد صمیمیت با شهید میگردد.... . ⊰•🏵•⊱¦⇢ 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ °★@ea_mhdei★°
⊰•🎗•⊱ . 🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊 زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی قسمت بیست و چهار...シ︎ _خب تو اون مقر، همه سرباز ها ‌و نیرو هلی کادر ، شبانه روز با هم زندگی می کردیم ، نزدیکی و آشنایی به وجود می آرع. اونجا به علت اوضاع اب و هوایی و چون منطقه ی صفر مرزیه، وضعیت سختی داره.با این زندگی سخت ، زمانی میشه کنار اومد و طبیعت خشنش رو تحمل کرد که همه با هم دوست و صمیمی باشیم ؛ مثلا تو زمستون وقتی که سه چهار متر برف باریده که نمی شه بیرونه رفت.. می پرم وسط صحبتش، و می پرسم: شما و سرباز هاتون، یه جا می مونید؟! انقدر تعجب در صدایم است که به خنده اش می اندازد. میگوید: بله تو مقر همه با هم زندگی میکنیم. _این مقر که میگید چه شکلیه؟! _مقر فرماندهی، از بیرون شکل یه قلعه با دژ های بلنده. یه در داره که به یه سالن بزرگ باز میشود. تو دل این سالن اتاق های متعددی هست که هر یک در اختیار یه نیرو قراره داره؛ مثل اتاق نیروی انسانی، آماد، اتاق فرماندهی، مثلا بابک سرباز نیروی حفاظت بود. همه ی این در ها، به سالن باز میشه. یه تلوزیون هم تو سالن گذاشته ایم که همه افراد می آن تو اون سالن جمع میشن. تو سالن گاهی درباره مسائل روزانه صحبت میکنیم؛ گاهی فیلم نگاه میکنیم. گاهی هم بچه ها برای مناسبت ها برنامه اماده میکنند. یه شب هایی ، شب روایت راه می انداختن و ازم میخواستن که براشون از خاطرات جنگ بگم. بابک، تو تموم این برنامه ها پایه و پر تلاش بود. موقع حرف زدن می دیدم که با چه دقتی و لذتی داره گوش میکنه.. در ذهنم ...... . ⊰•🎗•⊱¦⇢ 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ °★@ea_mhdei★°
⊰•🌺•⊱ . 🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊 زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی قسمت بیست و پنج...シ︎ در ذهنم گفته های آقای جمشیدی را ترسیم می‌کنم قلعه که پر از سرباز است و اتاق ها و سالنی که صدای تلویزیون از آن می آید جوان‌هایی که هر طرف چشم میچرخانند برف است و برف. در میزنند فنجان چای مقابلمان قرار میگیرد قندان قند را مقابل سردار میگذارم. سر کریستالی قندان، نور بالای سر ما را منعکس می کند. انگشت میکشم روی گلهای ریز فنجان گرمای چای نشسته به جانشان. سردار جمشیدی، با پسرک همراهش صحبت می‌کند از سربازهای دو سال پیشش است که به عشق سردار کنارش مانده و کم کم شده دستیارش توی دفترم دنبال سوالهایی میگردم که نوشته‌ام، میپرسم چطور به شناخت بابک رسیده اید؟ - میگن وقتی میخوای یکی رو بشناسی یا باید با هاش همسفره بشی یا همسفر وگرنه همینجوری یهویی نمیشه کسی رو شناخت. با یه برخورده و یه دید نمیشه کسی رو شناخت و قضاوت کرد. وگرنه همینجوری یهویی نمیشه کسی شناخت و قضاوت کرد. این همسفری و هم سفره ای،تو اونجا صورت گرفت. فرض کنید اگه من و بابک، تو لشکر، همینجا، یعنی رشت، با هم آشنا می شدیم، من تا ظهر بودم و عصر می رفتم خونم. بابک هم یا نگهبان بود یا می رفت خونش. اما اونجا یعنی تو مقر سردشت، وضع فرق میکنه بیرون که برفه و نمیشه گشت یا کاری کرد و همش تو ساختمان ایم. وقتی نشست و برخاست زیاد باشه خیلی چیزا دستت میاد. این که این فرد چه جور آدمیه، میشه از راهکارهاش فهمید، حتی اینکه چه هدفی داره، مثلا یه روز که برای نماز صبح از خواب بیدار شدم، دیدم بابک گوشه نشسته و داره کتاب میخونه. پرسیدم بابک چرا بیداری چه کتابی میخوانی گفت، دارم کتاب درسی می خونم بعد از سربازی می خوام رشته حقوق را ادامه بدم. خوب، وقتی این صحنه رو بارها میبینم میفهمم با یه.... . ⊰•🌺•⊱¦⇢ 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ °★@ea_mhdei★°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از عاشقان حجاب🇵🇸
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
⊰•❤️⛓️👀•⊱ . قلب‌ڪوچیڪ‌من‌پر‌شدھ‌‌از‌دوس‌داشتن‌طُ . .💜 - ازـٰاین‌عڪس‌قشنگآ..シ💙!' . ⊰•❤️👀•⊱¦⇢‍ 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ °★@ea_mhdei★°
⊰•💚🌿•⊱ . ڪورمنم‌ڪه‌چشمانم‌را‌غبار‌گناه، تاریڪ‌ڪرده‌است! ڪور‌منم‌ڪه‌درد‌ندینت،دلم‌را‌‌نمیلرزاند.. ڪور‌منم‌ڪه‌تنهایی‌ات‌را‌نمیبینم ما‌این‌همه‌ایم‌اما‌تو‌هنوز‌تنهایی..💔! . ⊰•🌿•⊱¦⇢‍ 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ °★@ea_mhdei★°
خیاݪ اینڪھ دࢪ فڪࢪ چہ بودۍ هم زیباسٺ💔! 🚎 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ °★@ea_mhdei★°
+میدونۍجنگ‌با'خدا'یعنی‌چی!؟ -هروقت'نیت'کنۍ آبروی مومنی رو ببری خودتوآماده‌ڪردی‌برای'جنگ'باخدا . ! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔗🌸 ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𝐣𝐨𝐢𝐧↴ °★@ea_mhdei★°