eitaa logo
🌸تنهامسیریهای آذربایجان شرقی
872 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
4.9هزار ویدیو
19 فایل
جهت انتقاد پیشنهاد و ارائه ی مطلب با ادمینها ارتباط برقرار کنید. @abbas72 ۰۹۱۴۸۶۵۶۴۳۷ 💡 در این کانال مباحث کاربردی و تربیتی تشکیلات تنهامسیر آرامش ارائه خواهدشد باماهمراه باشید http://eitaa.com/joinchat/1168769056C893fecc5aa
مشاهده در ایتا
دانلود
💥 یه حرکت بزرگ و کشوری👌 کانال های استانی "تنهامسیرآرامش"💥 👇🏼✅ 1)تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/4197777440C2871ad7185 ➖➖➖➖ 2) تنها مسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/4203020320C80cd15a106 ➖➖➖➖ 3)تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/1168769056C893fecc5aa ➖➖➖➖ 4) تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/2470248480C56f9ea6846 ➖➖➖➖ 5) تنها مسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/939524128C82b4a5897c ➖➖➖➖ 6) تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/2736586784C5fafa391a6 ➖➖➖➖ 7) تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/3996254240C9cf423e9bb ➖➖➖➖ 8) تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/1077805088C13fb6a3687 ➖➖➖➖ 9) تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/1367736352C2e599872c6 ➖➖➖➖ 10)تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/2984771616Ca8cd6ac861 ➖➖➖➖ 11)تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/941555735Ca55d8d58e5 ➖➖➖➖ 12)تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/1367343136Ca44b21c6a8 ➖➖➖➖ 13) تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/1367932960C2e471471fe ➖➖➖➖ 14) تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/976158752C6f56f25893 ➖➖➖➖ 15) تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/2517303328Cdee2deb817 ➖➖➖➖ 16) تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/1759117344C4166aadb31 ➖➖➖➖ 17) تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/1367539744C38a905eac9 ➖➖➖➖ 18)تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/3024289824Cec2bccd79b ➖➖➖➖ 19) تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/2541682720C6930d303ee ➖➖➖➖ 20) تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/3519938592C98f8958d52 ➖➖➖➖ 21) تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/1390084128Cd05a9aa9c5 ➖➖➖➖ 22) تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/1389821984C55cc40fbef ➖➖➖➖ 23) تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/3007774752Cd5e18be34e ➖➖➖➖ 24) تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/2821128214Cd2b7170ed1 ➖➖➖➖ 25) تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/2469462048C8101468026 ➖➖➖➖ 26) تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/2470051872C80ff5639e6 ➖➖➖➖ 27) تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/1390542880C64266223fa ➖➖➖➖ 28) تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/4203872288Ce24a46a4ca ➖➖➖➖ 29) تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/3496673312C5583ea026f ➖➖➖➖ 30) تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/3366715424C17eb12afca ➖➖➖➖ 31) تنهامسیر 🔸 http://eitaa.com/joinchat/2980184096C6517d9ce91 🌺❤️🌺❤️🌺
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت سی و دوم: دومین حضور ✔️ راوی : امیر منجر 🔸هشتمين روز مهرماه با بچه هاي معاونت عمليات $سپاه راهي منطقه شديم. در راه در مقر سپاه همدان توقف كوتاهي کرديم. موقع اذان ظهر بود. برادر بروجردي،كه به همراه نيروهاي سپاه راهي منطقه بود را در همان مكان ملاقات كرديم. 🔸ابراهيم مشغول گفتن اذان بود. بچه ها براي نماز آماده ميشدند. حالت معنوي عجيبي در بچه ها ايجاد شد. محمد بروجردي گفت: اميرآقا، اين بچه كجاست؟! گفتم: بچه محل خودمونه، سمت هفده شهريور و ميدان خراسان. برادر بروجردي ادامه داد: عجب صدايي داره. يكي دو بار تو منطقه ديدمش، جوان پر دل وجرأتيه. بعد ادامه داد: اگه تونستي بيارش پيش خودمون . 🔸نماز جماعت برگزار شد و حركت كرديم. بار دوم بود كه به سرپل ذهاب مي آمديم. اصغر وصالي نيروها را آرايش داده بود. بعد از آن منطقه به يك ثبات و پايداري رسيد. اصغر از فرماندهان بسيار و دلاور بود. ابراهيم بسيار به او علاقه داشت. او هميشه ميگفت: چريكي به شجاعت و ومديريت اصغر نديده ام. اصغر حتي همسرش را به جبهه آورده و با اتومبيل پيكان خودش كه شبيه انبار مهماته، به همه جبهه ها سر ميزنه. اصغر هم، چنين حالتي نسبت به ابراهيم داشت. 🔸يكبار كه قصد شناسايي و انجام عمليات داشت به ابراهيم گفت: آماده باش برويم شناسايي. اصغر وقتي از شناسايي برگشت. گفت: من قبل از انقلاب در جنگيده ام. 🔸كل درگير يهاي سال 58 كردستان را در منطقه بودم، اما اين جوان با اينكه هيچكدام از دوره هاي نظامي را نديده، هم بسيار ورزيده است هم مسائل نظامي را خيلي خوب ميفهمد. براي همين در طراحي عملياتها از ابراهيم كمك ميگرفت. 🔸آنها در يكي از حملات، بدون دادن تلفات هشت دستگاه دشمن را منهدم كردند و تعدادي از نيروهاي دشمن را اسير گرفتند. اصغر وصالي يكي از ساختمانهاي پادگان ابوذر را براي نيروهاي داوطلب و رزمنده آماده كرد و با ثبت نام و مشخصات افراد و تقسيم آنها، نظم خاصي در شهر ايجاد كرد. وقتي شهر كمي آرامش پيدا كرد، ابراهيم به همراه ديگر رزمنده ها باستاني را بر پا كرد. 🔸هر روز صبح ابراهيم با يك قابلمه ضرب ميگرفت و با صداي گرمِ خودش ميخواند. اصغر هم مياندار ورزش شده بود، اسلحه ژ 3 هم شده بود ميل! با پوكه توپ وتعدادي ديگر از سلاحها ، وسايل ورزشي را درست كرده بودند. يكي از فرماندهان ميگفت: آن روزها خيلي از مردم كه در شهر مانده بودند و پرستاران و بچه هاي رزمنده، صبحها به محل ورزش باستاني مي آمدند. ابراهيم با آن صداي رسا ميخواند و اصغر هم مياندار ورزش بود. به اين ترتيب آنها روح زندگي و را ايجاد ميكردند. راستي كه ابراهيم انسان عجيبي بود. ٭٭٭ 🔸امام صادق ميفرمايد: هركار نيكي كه بنده اي انجام ميدهد در ثوابي براي آن مشخص است؛ مگر نماز شب! زيرا آنقدر پر اهميت است كه خداوند ثواب آن را معلوم نكرده و فرموده: «پهلويشان از بسترها جدا ميشود و هيچكس نميداند به پاداش آنچه كرده اند چه چيزي براي آنها ذخيره كرده ام » همان دوران كوتاه سرپل ذهاب، ابراهيم معمولاً يكي دو ساعت مانده به صبح بيدار ميشد و به قصد سر زدن به بچه ها از محل استراحت دور ميشد. اما من شك نداشتم كه از بيداري سحر لذت ميبرد و مشغول نماز شب ميشود. يكبار ابراهيم را ديدم. يك ساعت مانده به اذان صبح، به سختي ظرف آب تهيه كرد و براي غسل و نماز شب از آن استفاده نمود. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
رنگ خدا: ☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت سی و نهم: ظاهر ساده ✔️ راوی : جمعی از دوستان شهید 🔸در ايام ابتداي جنگ، الگوي بسياري از بچه هاي رزمنده شده بود. خيليها به رفاقت با او افتخار ميكردند. اما او هميشه طوري رفتار ميکرد تا كمتر مطرح شود. مثلاً به لباس نظامي توجهي نداشت، پيراهن بلند و شلوار كردي ميپوشيد. تا هم به مردم محلي آنجا نزديكتر شود، هم جلوي نفس خود را گرفته باشد. ساده و بي آلايش بود. وقتي براي اولين بار او را ديديم فكر كرديم كه او خدمتكار و... براي رزمندگان است. اما مدتي كه گذشت به شخصيت او پي برديم. 🔸ابراهيم به نوعي ساختارشكن بود. به جاي توجه به ظاهر و قيافه، بيشتر به فكر باطن بود. بچه ها هم از او تبعيت ميكردند. هميشه ميگفت: مه متر از اينكه براي بچه ها لباسهاي هم شكل و ظاهر نظامي درست كنيم بايد به فكر و نيروها باشيم و تا ميتوانيم بيشتر با بچه ها رفيق باشيم. نتيجه اين تفكر، در عملياتهاي گروه، كاملاً ديده ميشد. هر چند برخي با تفكرات او مخالفت ميكردند. ٭٭٭ 🔸پارچه لباس پلنگي خريده بود. به يكي از خياطها داد وگفت: يك دست لباس كُردي برايم بدوز. روز بعد لباس را تحويل گرفت وپوشيد. بسيار زيبا شده بود. از مقر گروه خارج شد. ساعتي بعد برگشت. با لباس سربازي! پرسيدم: لباست كو!؟ گفت: يكي از بچه هاي كُرد از لباس من خوشش آمد. من هم دادم به او! ساعتش را هم به يك شخص ديگرداده بود. آن شخص ساعت را پرسيده بود و ساعت را به او بخشيده بود! اين كارهاي ساده باعث شد بسياري از كردهاي محلي مجذوب اخلاق ابراهيم شوند و به گروه اندرزگو ملحق شوند. ابراهيم در عين سادگي ظاهر، به مسائل سياسي كاملاً آگاه بود. 🔸جريانات سياسي را هم خوب تحليل ميكرد. مدتي پس از نصب تصاوير راحل و شهيد بهشتي در مقر، از طرف دفتر فرماندهي كل قوا در غرب كشور كه زير نظر بني صدر اداره ميشد دستور تعطيلي و بستن آذوقه گروه صادر گرديد، اما فرمانده ارتش در آن منطقه اعلام كرد كه حضور اين گروه در منطقه لازم است. تمامي حملات ما توسط اين گروه طراحي و اجرا ميشود.بعد از مدتي با پيگيريهاي اين فرمانده، جلوي اين حركت گرفته شد. 🔸يك روز صبح اعلام كردند كه بني صدر قصد بازديد از را دارد. ابراهيم و جواد و چند نفر از بچه ها به همراه حاج حسين عازم كرمانشاه شدند. فرماندهان نظامي با ظاهري آراسته منتظر بني صدر بودند. اما قيافه بچه هاي اندرزگو جالب بود. با همان شلوار كردي و ظاهر هميشگي به استقبال بني صدر رفتند! هر چند هدفشان چيز ديگري بود. ميگفتند : ما ميخواهيم با اين آدم صحبت كنيم و ببينيم با كدام بينش نظامي جنگ را اداره ميكند! 🔸آن روز خيلي معطل شديم. در پايان هم اعلام كردند رئيس جمهور به علت آسيب ديدن هليكوپتر به كرمانشاه نمي آيد. مدتي بعد حضرت آيت الله خامنه اي به كرمانشاه آمدند. ايشان در آن زمان امام جمعه بودند. ابراهيم تمام بچه ها را به همراه خود آورد. آنها با همان ظاهر ساده و بي آلايش با حضرت آقا ملاقات كردند و بعد هم ايشان را در آغوش گرفتند و روبوسي كردند. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 ☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت چهلم : چم امام حسن ✔️ راوی : حسین الله کرم 🔸براي اولين عملياتهاي نفوذي در عمق مواضع دشمن آماده شديم. ابراهيم، جواد افراسيابي، رضا دستواره و رضا چراغي و چهار نفر ديگر انتخاب شدند. بعد دو نفر از كردهاي محلي كه راه ها را خوب ميشناختند به ما اضافه شدند. به اندازه يک هفته آذوقه كه بيشتر نان و خرما بود برداشتيم. سلاح و مواد منفجره و مين ضد خودرو به تعداد كافي در كوله پشتيها بسته بندي كرديم و راه افتاديم. از ارتفاعات و بعد هم از رودخانه اما محسن عبور كرديم. به منطقه چم امام حسن وارد شديم. آنجا محل استقرار يك تيپ ارتش بود. ميان شيارها و لا به لاي تپ هها مخفي شديم.دشمن فكر نميكرد كه نيروهاي ايراني بتوانند از اين ارتفاعات عبور كنند. 🔸براي همين به راحتي مشغول تهيه نقشه شديم.سه روز در آن منطقه بوديم. هرچند بارندگيهاي شديد كمي جلوي كار ما را گرفت، اما با تلاش بچه ها نقشه هاي خوبي از منطقه تهيه گرديد. پس از اتمام كارِ شناسايي و تهيه نقشه، به سراغ جاده نظامي رفتيم. چندين مين ضد خودرو در آن كار گذاشتيم. بعد هم سريع به سمت مواضع نيروهاي خودي برگشتيم. 🔸هنوز زياد دور نشده بوديم که صداي چندين انفجارآمد. خودروها و نفربرهاي دشمن را ديديم كه در آتش ميسوخت. ما هم سريع از منطقه خطر دور شديم. پس ازچند دقيقه متوجه شديم تانكهاي به همراه نيروهاي پياده، مشغول تعقيب ما هستند. ما با عبور از داخل شيارها و لا به لاي تپه ها خودمان را به رودخانه امام حسن رسانديم.