حکایتی از مکافات عمل
بارها در درس اخلاقشان به آیۀ شریفۀ َ
فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ
وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ
اشاره می فرمودند و اظهار می داشتند که پاداش و مکافات کار خوب و بد در همین دنیا، دیر یا زود اتفاق میافتد. داستانی مرتبط نیز نقل می کردند که:
سالی با یکی از فرزندانم، چند روزی در (روستای) ونائی بودم. آن فرزندم – که در
آن هنگام دوازده ساله بود – مریض شد. خواستم او را برای معالجه به شهر
ببرم، اّما نمی پذیرفت. به زور او را برداشتم و سوار چهارپا کردم. انگشت ابهام مرا ا دندان گزید و خون آمد. ناراحت شدم؛ اّما بلافاصله یاد این افتادم که چندین سال قبل، در همین محل، دست پدرم را با دندان گزیدم
1 اسوهٔ اخالق، ص۹۱.
#شیخ_علی_محمد_بروجردی
@fetneh1🔥
نکاتی از حیات نورانی آیت الله شیخ علی محمد بروجردی رضوان الله تعالی علیه
تحمّل برخورد ناروای هم مباحثه
🔷مرحوم حاج شیخ علی محّمد بروجردی نقل می کردند: روزی با یکی از دوستان
در مسجد هندی مباحثه داشتم. قرار بر این بود که بنده درس استاد را تقریر
کنم. در میانۀ بحث، دیدم به عرایضم توّجهی ندارد. دو سه بار نیز به من گفت:
غلط کردی! او را از حالت عادی خارج دیدم. سعی کردم که با زبان خوش، مطلب را به او تفهیم کنم که ناگاه سیلی محکمی به من زد و کتاب را بست و فاصله گرفت! بعد هم رفت.
🔷خیلی از این رفتارش متعجب شدم. با این حال، عکسالعملی از خود نشان ندادم.
فردایش همان آقا به درب منزل آمد و صورتم را بوسید و عذرخواهی کرد .
گفت: دیروز با خانواده ام دعوا کرده بودم و با حال غضب، مشغول مباحثه شدم.
فکر می کردم الآن نیز در برابر خانواده ام نشستهام! عذر خواهم. من نیز عذر او پذیرفتم.
📚 اسوهٔ اخلاق، ص۷۶
#شیخ_علی_محمد_بروجردی
@fetneh1🔥