بنویسید مرا عـاشق و بیمار حسن
و بخوانید مرا نوکـــر دربار حسن
هر گدا عاقبتش شاه جهان می گردد
گر شود از سر اخلاص گرفتار حسن
جز در خانه ی دوست حاجت خود را نبرم
لطف و احسان و کرم هست فقط کار حسن
کاش می سوخت تنم بلکه شبی تا به سحر
می شدم شمعی به روی تربت تار حسن
گر چه آقام ندارد سر خاکش حـرمـی
مهدی فاطمه هر شب میشه زوار حسن
شیعه تا روز جزا هست عزادار حسین
و حسین بوده خودش عمری عزادار حسن
پیش چشمان پسر شد رخ مادر نیلی
بود سیلی همه عمر باعث آزار حسن
تا ابد ز کوچه ی مدینه بر می خیزد
ناله و آه جگر سوز و شرر بار حسن
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جانــم💔
روضه خوان گفت مدينه حسن و يک كوچه
تا يكی گفت نزن كل حـرم ريخت بهم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_حسین_پورجعفری
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
هیئت هفتگی ابن الرضا علیه السلام
اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان قزوین
روابط عمومی
#آستان_مقدس_امامزاده_حسین علیه السلام
@qazvin_oghaf
@ebn_reza_qazvin
▪️انا لله و انا الیه راجعون ▪️
📝«همانا ما از ان خداییم و به سوی او باز میگردیم.»
☑️تسلیت واژه ی کوچکیست در برابر این غم بی انتها
🔴 خادم محترم جناب آقای
محمد ابراهیم افشاری
ضایعه درگذشت مادر گرامیتان را به شما و خانواده محترم تسلیت عرض نموده و از درگاه خداوند متعال طلب مغفرت برای آن مرحوم و صبر جمیل و اجر جزیل برای بازماندگان خواستاریم.
◾️مدیریت و خادمین آستان مقدس امام زاده حسین ( ع )
رو به زائر باز شد #باب_الرضا شکرِ خدا
باز هم صحنِ حرم شد با صفا، شکرِ خدا
راه دادی بی گلایه! باز هم شد روبراه
عاشقانه هایِ سلطان و گدا، شکرِ خدا
مادری جانِ #جوادت را قسم داد و گرفت
حاجتش را زیرِ ایوان طلا، شکرِ خدا
لالِ مادرزاد پایِ #پنجره_فولادِ تو
باز هم با گریه میگیرد شفا، شکرِ خدا
با دعای خیر در کنج ضریحت باز هم
میشود از عـالَـمی رفع بلا، شکرِ خدا
در کنار حالِ خوب زائرانت جان گرفت
#صحن_گوهرشاد شد از غم رها، شکرِ خدا
لنگ لنگان دست بر سینه شبانه میرود
پیرمردی با براتِ #کـربلا، شکرِ خدا
شد #امین_الله ذکرِ نابِ بعد از هر نماز
روضه خوان آورده با خود روضه را، شکرِ خدا
#نـوكــر_نـوشـت:
#یا_امـام_رضـا
حضرت سلطان سلامت ميدهم از راه دور
دلخوشم مولا جواب اين گدا را ميدهی
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #چهارشنبتون_امام_رضایی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدیحیی_براتی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
هدایت شده از آستان مقدس امامزاده حسین ( ع ) قزوین
هیئت هفتگی ابن الرضا علیه السلام
اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان قزوین
روابط عمومی
#آستان_مقدس_امامزاده_حسین علیه السلام
@qazvin_oghaf
@ebn_reza_qazvin
#اطلاعیه
قرائت دعای پرفیض کمیل
با نوای
حاج محمد نبوی
اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان قزوین
روابط عمومی
#آستان_مقدس_امامزاده_حسین علیه السلام
@qazvin_oghaf
@ebn_reza_qazvin
#گزارش_تصویری
هیئت اخت الرضاسلام الله علیها
با حضورمادرشهیدناصرخان بابا
اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان قزوین
روابط عمومی
#آستان_مقدس_امامزاده_حسین علیه السلام
@qazvin_oghaf
@ebn_reza_qazvin
شب جمعه است دلم کـرب و بلا میخواهد
در حـرم حال مـناجـات و بکـا میخواهد
شب جمعه ست دلـم شـوق پریدن دارد
بوسه بر پهنه ی ایوان طلا میخواهد
حال و احوال دلم خوب نمیباشد چون
خفقان دارد و از عشق هـوا میخواهد
آه ای کرببلا سختتر از هجران چیست؟
دل من آمده در صحن تو جا میخواهد
اغنیا کعبه ی خود را به تو ترجیح دهند
کـربلا، حضرت ارباب #گـدا میخواهد؟
روح مجروح من از نوح حرم کرده طلب
مرهمی مرحمتم کن که دوا میخواهد
تنگـدستم ولی از برکت آقـا شـاهـم
بی نیاز است ولی باز مرا میخواهد
#نـوكـــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جـان
همیشه هر شبِ جمعه به سینه غم دارم
حرارتیست قدیمی که در دلـم دارم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #روزيتون_زیارت_كـربلای_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_دادالله_دهقان_شیبانی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
هدایت شده از آستان مقدس امامزاده حسین ( ع ) قزوین
شب جمعه است دلم کـرب و بلا میخواهد
در حـرم حال مـناجـات و بکـا میخواهد
شب جمعه ست دلـم شـوق پریدن دارد
بوسه بر پهنه ی ایوان طلا میخواهد
حال و احوال دلم خوب نمیباشد چون
خفقان دارد و از عشق هـوا میخواهد
آه ای کرببلا سختتر از هجران چیست؟
دل من آمده در صحن تو جا میخواهد
اغنیا کعبه ی خود را به تو ترجیح دهند
کـربلا، حضرت ارباب #گـدا میخواهد؟
روح مجروح من از نوح حرم کرده طلب
مرهمی مرحمتم کن که دوا میخواهد
تنگـدستم ولی از برکت آقـا شـاهـم
بی نیاز است ولی باز مرا میخواهد
#نـوكـــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جـان
همیشه هر شبِ جمعه به سینه غم دارم
حرارتیست قدیمی که در دلـم دارم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #روزيتون_زیارت_كـربلای_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_دادالله_دهقان_شیبانی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
هم اکنون
قرائت دعای پرفیض کمیل
با نوای
حاج محمد نبوی در حسینیه
#آستان_مقدس_امامزاده_حسین علیه السلام
#اطلاعیه
قرائت دعای ندبه
قرائت زیارت ال یس
اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان قزوین
روابط عمومی
#آستان_مقدس_امامزاده_حسین علیه السلام
@qazvin_oghaf
@ebn_reza_qazvin
سالهای پیش بال آسمانی داشتیم
بال پروازِ کران تا بی کرانی داشتیم
میوه بودیم و سر سال استفاده میشدیم
چون که بالای سر خود باغبانی داشتیم
چهار فصل موی ما برف زمستانی نداشت
پیر هم بودیم اگر رنگ جوانی داشتیم
روزها گردی اگر بر روی دلها مینشست
شب که میشد سنت خانه تکانی داشتیم
مثل شیر مادرانِ ما حلال و پاک بود
در میان سفرهها گر لقمه نانی داشتیم
نذریِ روز #ظهورِ_مهدیِ موعودمان
صبحها چله به چله، عهد خوانی داشتیم
صبح جمعه پیشواز تکسوار فاطمه
روی پشت بامها صوتِ اذانی داشتیم
گاهگاهی جمعهها اهل زیارت میشدیم
گاهگاهی میل سجده، جمکرانی داشتیم
ثانیه ثانیههامان پای آقا میگذشت
آی مردم! یک زمان صاحب زمانی داشتیم
َپَر نداریم و دل بِپَّر نداریم و... فقط
یادمان باشد که اینها را زمانی داشتیم
#نـوكــر_نـوشــت:
#مـهـدی_جـان
درد این است که ما مدعی هجرانیم
درد هجران تو کشیدی و نفهمید کسی
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام #منتقم_خون_اباعبدالله
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_جليل_خادمی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
▪️انا لله و انا الیه راجعون ▪️
📝«همانا ما از ان خداییم و به سوی او باز میگردیم.»
☑️تسلیت واژه ی کوچکیست در برابر این غم بی انتها
🔴 خادم محترم جناب آقای
سید رمضان حسینی
ضایعه درگذشت مادر گرامیتان را به شما و خانواده محترم تسلیت عرض نموده و از درگاه خداوند متعال طلب مغفرت برای آن مرحوم و صبر جمیل و اجر جزیل برای بازماندگان خواستاریم.
◾️مدیریت و خادمین آستان مقدس امام زاده حسین ( ع )
بگیر بالِ مرا باز در هوای خودت
مرا بِبَر به کنارت،به کربلایِ خودت
من آشنایِ توام خانه زادِ مادرتان
نصیب در به درت کن شبی دعایِ خودت
نفس بزن که مذابم کنی در این شبها
نفس بده که بسوزم فقط برایِ خودت
دلم کتیبهیِ اشعار محتشم شده است
بزن به سینهام آتش، به روضههایِ خودت
ببین که نذرِ درِ زینبیهات شدهام
بکش به دیدهام از گرد و خاک پایِ خودت
از آن زمان که مرا نوکرت خدا خوانده
نشسته بر جگرم داغِ بوریای خودت
وصیتم شده آقا، مـرا کفن نکنند
مگر به پیرهن مشکی عزای خودت
#نـوكـر_نـوشــت:
#حـسـیـن_جـان
ماجرای من و مَعشوق مَرا پایان نیست
نیمه شب باز هوای حَرمش زد به سَرم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمد_آژند
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
پیش چشم تو علی بال و پرم می سوزد
بخدا، از کف پا، تا به سرم می سوزد
من اگر درد و غم خویش زخاطر ببرم
از غریبیّ ِ تو امـا جـگـرم می سوزد
آنقَدَر بهر غریبی ِ تو من گریه کنم
که دگر دُورِ دو چشمان ترم می سوزد
من نگفتم به تو در کوچه چه آمد به سرم
فقط این جمله بگویم کمرم می سوزد
نیمی از درد و غمم را حَسنم میداند
وای ِ بر دل که ز آه ِ پسرم می سوزد
چه کنم با دل خود این دم آخر تو بگو
تا که روی حسنم می نگرم می سوزد
#نـوكــر_نـوشـت:
#یاعلی_جـان
روی سیلی خورده ی #زهرا شهادت میدهد
از #علـی مظلومتر مردی در این دنیا نبود
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_علی_آقایی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
💢یک سرفه لازم است
شخص ساده لوحي مكرر شنيده بود كه خدا ضامن رزق بندگان است. به همين خاطر به اين فكر افتاد كه به گوشه مسجدی برود و از خداوند روزی خود را بگيرد.
به اين قصد يك روز از سر صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد همين كه ظهر شد از خداوند طلب ناهار كرد.
هرچه به انتظار نشست برايش ناهاري نرسيد تا اينكه شام شد و او باز از خدا طلب خوراكی برای شام كرد و چشم به راه ماند. چند ساعتی از شب گذشته درويشي وارد مسجد شد و پای ستونی نشست و شمعي روشن كرد از توبره ی خود قدری غذا بيرون آورد و شروع كرد به خوردن.
مرد كه از صبح با شكم گرسنه از خدا طلب روزی كرده بود و در تاريكي و به حسرت به خوراک درويش چشم دوخته بود. ديد درويش نيمی از غذا را خورد و عنقريب باقيش را هم می خورد بی اختيار سرفه ای كرد. درويش كه صدای سرفه را شنيد گفت:
«هركه هستی بفرما» مرد كه از گرسنگي می لرزيد پيش آمد و بر سر سفره درويش نشست و مشغول خوردن شد.وقتی سير شد درويش شرح حالش را پرسيد. درويش گفت:«فكر كن اگر تو سرفه نكرده بودی از كجا میدانستم كه اينجايی تا به تو تعارف كنم؟ شكی نيست كه خدا روزی رسان است اما يک سرفه ای هم لازم است.
السلام علیک یا صاحب الزمان
🍃🍃🍃🤍🍃🤍🍃🤍🍃🍃🍃
✅ آیا داشتن معرفت به امام کافی هست ؟
استاد عالی :
شما قرآن را ميبيني در سورهي نمل آيهي 15، حضرت موسي براي فرعونيان معجزاتي را نشان داد.
معجزاتي را که ديگر همه شک نداشتند اينها سحر نيست، اينها معجزه است. ميدانستند که اين يک عصايي را انداخت، اژدها شد و رفت. همهي سحرهاي آنها را بلعيد، اين چيز سادهاي نيست. همه ميفهميدند. فرعونيان ميفهميدند.
اما در عين حال قرآن ميگويد: با اينکه يقين داشتند، در مقابل موسي ايستادند. تعبير قرآن اين است.
«وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا» (نمل/14)
در عين حال که به اين آيات و معجزات يقين داشتند، اما کفر ورزيدند.
امام صادق(ع) در ذيل اين آيه ميفرمايد: اين کفري که ورزيدند، کفر با وجود معرفت بود. يعني با وجود اينکه يقين و معرفت داشتند اما اين معرفت به درد اينها نخورد.
🍃چون براي خودشان نيازي نسبت به موسي حس نميکردند. نسبت به خداي موسي، که تسليم شوند.
بالاتر هم شيطان است. مگر شيطان عوالم بالا را نديده بود؟ مگر ملکوت را نديده بود؟ ملائکه را ديده بود. عوالم بالا را ديده بود. شهود کرده بود که بالاتر از علم و يقين و اين حرفها است.
ديده بود اما با اين وجود چون نيازي در خودش در مقابل ولي خدا و حجت خدا نميديد، سجده کند،
در مقابل انسان کامل سر فرود بياورد، نيازي نميديد، حتي خودش را بالاتر از او ميديد. استکبارش طوري بود، تکبرش طوري بود که خودش را بالاتر از او ميديد،
از اين جهت آن يقين و آن شهودش به درد نخورد و باعث رجم و طرد او شد. به درد او نخورد. پس ببينيد اگر انسان آن نياز و اضطرار در او به وجود نيايد، حتي آن يقين، علم، حتي شهود، باعث حرکت در او و تسليم نسبت به خدا و لي خدا نميشود.
اللهم عجل لولیک الفرج بزینب کبری ( س )
🍃🍃🍃🤍🍃🤍🍃🤍🍃🍃🍃
السلام علیک یا صاحب الزمان
🍃🍃🍃🍃▪️🍃▪️🍃🍃🍃🍃
✅ نفرین فاطمه بر دشمن امام حسین
روایت کننده گوید: مردى که دو پا و دو دست او قطع شده بود و هر دو چشمش کور بود، با حالتى رقت آور فریاد مى زد: رب نجنى من النار؛ خدایا، مرا از آتش ، نجات بده .
شخصى به او گفت : از براى تو مجازاتى باقى نمانده ، در عین حال مى گویى خدایا، مرا از آتش نجات بده ؟!
گفت : من در کربلا بودم ، وقتى که حسین (علیه السلام) کشته شد، شلوار و بند شلوار گران قیمتى را در تن آن حضرت دیدم ، با توجه به این که همه لباسهایش را غارت کرده بودند فقط همین شلوار مانده بود. دنیاپرستى مرا به آن داشت تا آن بند قیمتى شلوار را در آورم .
به طرف پیکر حسین (علیه السلام) نزدیک شدم ، تا خواستم آن بند را بیرون بکشم . دیدم آن حضرت دست راستش را بلند کرد و روى آن بند نهاد، نتوانستم آن بند را بیرون آورم ، دیدم آن حضرت دست چپش را بلند کرد و روى آن بند نهاد. هر چه کردم ، نتوانستم دستش را از روى بند بردارم . دست چپش را نیز بریدم ، باز تصمیم گرفتم که آن بند را بیرون آورم .
صداى ترس آور زلزله اى را شنیدم . ترسیدم و کنار رفتم و در همان جا (شب ) کنار بدنهاى پاره پاره شهدا خوابیدم .
ناگاه در عالم خواب دیدم که گویا حضرت محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) همراه على بن ابى طالب (علیه السلام) و فاطمه زهرا(سلام الله علیها) آمدند و سر امام حسین (علیه السلام) را در دست گرفته اند. فاطمه زهرا(سلام الله علیها) آن را بوسید، سپس فرمود: پسرم ! تو را کشتند، خدا آنها را که با تو چنین کردند، بکشد.
شنیدم که امام حسین (علیه السلام) در پاسخ فرمود:
شمر مرا کشت ، و این شخص که در این جا خوابیده ، دستهایم را قطع کرد)).
فاطمه (سلام الله علیها) به من رو کرد و گفت : خداوند دستها و پاهایت را قطع کند و چشمهایت را کور نماید و تو را داخل آتش نماید.
از خواب بیدار شدم ، دریافتم که کور شده ام و دستها و پاهایم قطع شده ،
سه دعاى فاطمه (سلام الله علیها) به استجابت رسیده و هنوز چهارمى آن (یعنى ورود در آتش ) باقى مانده ، این است . مى گویم : خدایا مرا از آتش نجات بده.
اللهم عجل لولیک الفرج بزینب کبری ( س )
🍃🍃🍃🍃▪️🍃▪️🍃🍃🍃🍃