eitaa logo
آستان مقدس امامزاده حسین ( ع ) قزوین
799 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
814 ویدیو
4 فایل
امامزاده حسین (علیه السلام) فرزند بلافصل حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام اطلاع رسانی مراسمات و گزارشات آستان و مطالب ناب ادمین @tahan1367
مشاهده در ایتا
دانلود
آقا حلال کن که بد کرده ام به تو آقا ببخش جـرم و خطـای مرا بیا از من به جز بدی که چیزی ندیده ای شرمنده ام ز روی تو ای باوفا بیا فخرم شده همین که شدم نوکر حسین آقا به حق کشته ی بیا من با دعای خیر شما گریه کن شدم ای صاحب حقیقی این روضه ها بیا آقا شنیده ایم کـه مـادر صـدا زد ان روز پشت در وسط شعله ها بیا مولا تو را قسم به پهلوی مـادرت آقا قسم به آن سر از تن جـدا بیا : تـو را بخاطـر جـد مطـهـرت برگرد قسم به چادر برگرد تـو را به غـربتِ ساقـیِ عـلقمـه برگرد قسم به صورتِ برگرد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
باز عطر یار آمد و دنیا به کام شد یعنی دوباره موقع عرض سلام شد این لطف هیئت است که حتی کسی چو من با تو میان روضـه فقط همکلام شد شکر خدا که سایه ی الطاف مادرت با دست تو به روی سرم مستدام شد باز آمدم که گریه کنم شاید اشک من بر زخـمـهـای مـادری ات الـتیام شد روضه بخوان ز غربت مولا که بعد از این خورشید عمر فاطمه اش روی بام شد تازه مصیبت دل حیـدر شروع شد هرچند درد پهلوی مـادر تمام شد ای منتقم به پهلوی زخمی مـادرت دیگر بیا، بیا که زمـان قیام شد : به ناله های پشت در میان شعله ها بیا به دستهای بسته در میان کوچه ها بیا بیا که تا بنا کـنـی حــرم برای مـادرت به غربت بقیع و گریه های بی صدا بیا صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
حال و روزم را بیا آقا ببین بهتر نشد این گدای بی وفا هم واقعا نوکر نشد درد و غمهایم زیاد و این دلم آلوده است معصیت عادت شد و از من جدا آخر نشد از فراقت گـریه و ناله نکردم یک شبی دل ندادم به تو و این فاصله کمتر نشد توبه ها کردم ولی توبه شکستم بعد از آن این چنین بودم که درد من دوا دیگر نشد با چه رویی حاجتم را بر زبان جاری کنم من که دیدم غربتت اما دلـم مضطر نشد خوب کن بدحالی ام، رو برنگردان از گدا غیر تو اصلا برای من کسی یاور نشد تو بیا کرب و بلایی کن مرا آرزویی بهتر از شش گوشه ی دلبر نشد مادر ارباب ما در بستر و دردش زیاد چند روزی میشود هم صحبت حیدر نشد زینبش دیده میان شعله ها پهلو چه شد بعد از آن تب کرد و بهتر حال آن دختر نشد : ڪسی ڪه خوب ره و رسم نوڪری بلدسٺ مـرام فـاطـمـی و عشق حـیدری بلدسٺ گـدای اول صبحیم و حضـرٺ ارباب طلب نڪرده خودش ذره پروری بلدسٺ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
راه را گم کرده ام آواره و تنها شدم یاد آقایم نبودم غرق در دنیا شدم دل سپردم به همه الا عزیز فاطمه حق من بوده دچار غصه و غمـها شدم روز و شب را طی کنم با معصیتهای زیاد گریه کرد آقا برایم چون که بی تقوا شدم با تمام بی وفایی ها مرا رسوا نکرد در به رویم باز کرد و بین خوبان جا شدم تا زمین خوردم فقط آقا به فریادم رسید زود دستم را گرفت و از زمین من پا شدم دیدگانم تر شده حالا که بین روضه ام مطمئنم شامل لطف خود زهرا شدم آرزو دارم کنار علقمه من ببینم میهمان سفره ی سقا شدم صحن عباس و حسین اصلا بهشت نوکر است قطـره بودم در حـریم کـربلا دریا شدم : هر چند گناه رو سیاهم کرده است در زندگی و عمر تباهم کرده است بگذار همانگونه که خواهی بشوم گویم که امام من نگاهم کرده است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻫﻢ ﮔﺬﺷﺖ ﻭﻟﯽ ﯾﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﺁﺷﻔﺘﻪ‌ﺍﻡ ﮐﻪ ﻣـﺎﻩ ﺷﺐ ﺗﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﻭﺍﯼ ﺩﺭﺩ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﯽ‌ﺭﺳﺪ ﺍﻣّﺎ ﻃﺒﯿﺐ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﯾﻮﺳﻒ ﻧﻤﯽ‌ﺭﻭﺩ ﺣﻖ ﻣﯽ‌ﺩﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﭼﺸﻢ ﺗﺮﻡ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﺩﻩ ﻣﺎﻧﺪ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺟﻤﻌﻪ ﻭ ﺩﻟﺪﺍﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻏﺮﻭﺏ‌ﻫﺎ ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺗﻮ ﺁﯾﻪ، ﻗﺴﻢ، ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ ﺷﮑﺮ ﺧــــﺪﺍ ﺯ ﻣﺎ ﻧﻈﺮ ﯾﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﯿﺮﺍﻫﻪ ﺭﻓﺖ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﻭ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﺍﻭ ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ ﺁﺑﺮﻭﯾﻢ ﺭﺍ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﺑﺮ ﮐَـﺮَﻡ ﺯ ﻋـﺒـﺪ ﮔﻨﻬﮑﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﺍﺻﻼ‌ً ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻭ ﭼﻪ ﺑﻬﺎﺭﯼ؟ ﭼﻪ ﻟﺬّﺗﯽ؟ ﺑﯽ ﺍﻭ ﻧﺴﯿﻢ ﻫﻢ ﺳﻮﯼ ﮔﻠﺰﺍﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﺳﺎﻝ ﺟﺪﯾﺪ، ﺳﺎﻝ ﻓﺮﺝ، ﺳﺎﻝ ﮐــﺮﺑﻼ‌ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻫﻢ ﮔﺬﺷﺖ ﻭﻟﯽ ﯾﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ : ڪاش عشق تو نصیب دلِ شود ساڪنِ ڪوی تو این عبد گنهڪار شود با دعـای سحرٺ نیمه شبی دلِ غفلٺ زده ام ڪاش ڪه بیدار شود صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
چه دیر می رود این لحظه های ظلمانی بدون مجلس تو نیست سیر روحانی میان خلوت خود باتو گفتگو دارم مریضم و نبود غیر روضه درمانی سرم هوای تو دارد هوای کرببلا هوای ابری این روزهای بارانی بهـار آمـده امـا گـلـی نمی روید به سرزمین دلـی که شده بیابانی کجاست آنکه برایم گریز روضه زند ز دختری که شده در خـرابه زندانی ز لاله های شکسته، ز گریه های پریش چه دیر می رود این لحظه های ظلمانی : روضه بر هر درد بی درمان دواست هر که دارد روضه حاجاتش رواست گـریه بینِ روضـه عینِ است حالِ روضـه، حال و روزِ زینب است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
وقتی تو از سفر برسی عید می شود دنیا دوباره صاحبِ خورشید می شود با جلوه های قُدسیِ چشمان روشَنَت دلها پُر از تجلّیِ توحید می شود با احترام از پرچم سُرخَت در آسمان پیمان عشق و عاطفه تجلیل می شود یک عمر نوکریِ درِ خانه ی حسین با یک نگاه لطف تو تائید می شود این روضه ها، عزای مرا جار می زنند برگرد با رسیدن تو عید می شود : تمام پنجره ها رو به آسمان باز اسٺ ببار حضرٺ باران که فصل اعجاز اسٺ ڪجا قدم زده ای تا ببوسم آنجا را که بوسه بر اثر پایٺ عین پرواز اسٺ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
وقتی که می خواهد دلم سامان بگیرد باید که چشمانم کمی باران بگیرد مثل همیشه این غزل تا بیت آخر حال و هوایی مبهم و پنهان بگیرد تا اینکه آید ذکر بر لبانم شاید که بغضی در گلویم جان بگیرد با چشم گریان ندبه می خوانم برایت شاید دعا با دیده ای گریان بگیرد آقـا بیا تـا در میـان قلب شیعـه این زخم کهنه عاقبت درمان بگیرد هر جمعه من روی تو را چشم انتظارم تا اینکه عصر غیبتت پایان بگیرد : ای کاش دلم فرش عبورت گردد یک روز شرفیاب حضورت گردد تاریخ ولادتت شود زیباتر این جمعه اگر روز ظهورت گردد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
عيد جديدي آمد و آغاز ساليست آقاي من! اين بار هم جاي تو خاليست وقتي که لب مي‌خندد و دل غرق آه است يعني که بي تو عيدهاي ما خياليست ما غائبيم از محضرت که روسياهيم آثار با خورشيد پيوستن زلاليست در حلقه ی‌ زلفت گرفتارم، دروغ است هر چه که مي‌بينم گرفتاري مالـيست چشمان تو از غصه هاي ما پر از اشک اوقات ما از ياد تو اما چه خاليست ماه رُخَت را در شب گيسو مپوشان در شام هجران بي‌گمان صبح وصاليست دلـهـاي بيدار و جـهـانـي چشم در راه در انتظارت جمعه هاي ما سؤاليست : در بنده نوازی و بزرگیِ تو شک نیست من خـوب نیاموختم آداب گـدایی عمـریست که ما منتظر آمدنت، نه تو منتظر لحظه ی برگشتن مـایـی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
این روزها که می‌گذرد، غرق حسرتم مثل قنـوتهـای بـدون اجـابتم بسته‌ست چشمهای مرا غفلت گناه تو حاضری، منم که گرفتار غیبتم یک گام هم به سوی شما برنداشتم ای مرحبا به این همه عرض ارادتم خالیست دست من، به چه رویی بخوانمت؟ دلخوش کنم به چه، به گناهم، به طاعتم؟ من هرچه دارم از تو، از این دوستیِ توست خیری ندیده‌ای تو ولـی از رفاقتم بگذر ز رو سیاهی من، حالا که سویت آمده‌ام غرق حاجتم بگـذار با نگاه تـو مـانند حُـرّ شـوم با گوشه‌چشم خود بِرَهان از اسارتم آن روز می‌رسد که فدایی تو شوم؟ مـن بـی‌ قـرار لحظه ی ناب شهادتم : بازهم جمعه و معشوقه من درسفراست بازهم وسـوسه دارم نکندپشت دراست بازهــــم ویک بغـــض عجیب باز هـــم همــدم من چشـــم تـَر است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
گرفته دامن ما را شرار غیبت تو جهنمی شده این روزگار غیبت تو چگونه نام خودش را گدا گذاشته است کسی که کار ندارد به کار غیبت تو عجیب نیست که دیگر وفور نعمت نیست نشسته‎ایم در این شوره‎زار غیبت تو هنوز مادر تو صبح و شام می‎گرید برای مرثیه‎ی گریه‎دار غیبت تو چه عاشقان که ز داغ فراق دق کردند چقدر سر که می‎آید به زار غیبت تو تو بی‎کسی و کس تو نمی‎شود آقا شدیم ما همگی شرمسار غیبت تو بگو چه کار کند آنکه سوخته از هجر بگو چه کار کند بی‎قرار غیبت تو می‎آید آن سحری که به کعبه تکیه کنی به کوی وصل می‎افتد گذار غیبت تو اگر چه پیر شد عمه ز داغ کرب و بلا قدش خمیده شده زیر بار غیبت تو : با خون دل و اشک روان هر با مادر خود فاطمه در کرب و بلایی ای‌ کاش که یک لحظه به چشم همه عالم زآن گوشه ی شش‌گوشه به ما رخ بنمایی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
عاقبت روی نهان تو عیان خواهد شد عالم پیر به یکباره جوان خواهد شد بهترین خاطره ها در گرو ایامیست که به گرمای حضورت گذران خواهد شد دست تقدیر مرا از تو جدا خواسته است انتظار من و تو، وِرد زبان خواهد شد مهدیه اسم مکان است ولی میدانم روزگاری برسد اسم زمان خواهد شد با تو هر ماه سر سفره ی حق مهمانیم چو بیایی همه سالم رمضان خواهد شد آنروز تماشا دارد که به دستان شما مشک فشان خواهد شد رجعت یارِ سفر کرده ی ما نزدیک است پرچمِ یکتای جهان خواهد شد : نیم ماه رمضان بى تو سپر شد آقا عمر ما بود ڪہ دور از تو هدر شد آقا چه شود این رمضان وصل شما پا بدهد؟ چهارده روز ڪہ در هجر تو سر شد آقا صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
اشک عشاق تو از دیده روان است بیا  آخرین جمعه‎ی ماه رمضان است بیا العجل تا که برای تو به دردی بخوریم  نوکـر تو تا که جوان است بیا صاحب العصری و هر عصر نبودم یادت  سر ما گرم به بازی زمان است بیا ثمن عمر منِ زار، ضرر بود و ضرر  عمر این شاخه دگر رو به خزان است بیا کوهی از معصیت است اینکه روی شانه‎ام است  قامتم زیر گنه مثل کمان است بیا گرد و خاکی که گرفته دل ما را بتکان  نظر لطف شما خانه تکان است بیا کو عبایت که بیایی به سر ما بکشانی  شیعه عمریست به دنبال امان است بیا من دعا بهر فرج می‎کنم و می‎دانم  که یقینا فرج شیعه در آن است بیا انتقام در و دیوار به دستان شماست  مادرت فاطمه قلبش نگران است بیا کربلا با تو چه کیفی چه صفایی دارد  پشت تو قافله‎ی سینه‎زنان است بیا : مانده‌ام بی‌کس و از عشق شما دور شدم خوب داری خبر از من که چرا دور شدم رفتم آنقـدر به دنبال گناهان که دگـر در ته چاهم و از شرم و حیا دور شدم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
بیا که آینه ی روزگار، زنگاریست بیا که زخم زبانهای دوستان کاریست به انتظار نشستن در این زمانه ی یاس برای منتظران چاره نیست، ناچاریست به ما مَخَند اگر شعرهای ساده ی ما قبول طبع شما نیست کوچه بازاریست چه قاب ها و چه تندیس های زرینی گرفته ایم به نامت که کنج انباریست نیامـدی که کـپرهای ما کـلنگی بود کنون بیا که بناهایمان طلاکاریست به این خوشیم که یک شب به نامتان شادیم تمـام سـال اگـر کـارمان عـزاداریست نه این که جمعه فقط صبح زود بیدارند که کار منتظرانت همیشه بیداریست به قول خواجه ی ما در هوای طره ی تو چه جای دم زدن نافه های تاتاریست : همین ڪه یاد ٺو هسٺم دلـم نورانیسٺ به عشق روی ٺو قلبم ببین چراغانیسٺ نسیم لـطـف ٺو آقـا، مـرا دهـد سامان دمی ڪه بی ٺو بمانم پر از پریشانیسٺ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست قطره شدم که راهی دریا کنی مرا پیش طبیب آمـده‌ام، درد می‌کشم شاید قرار نیست مـداوا کنی مرا من آمدم که این گره ها وا شود همین اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا حالا که فکـر آخـرتم را نمی­کنم حق می­دهم که بنده ی دنیا کنی مرا من، سالهاست میوه ی خوبی نداده‌ام وقتش نیامده که شکـوفا کنی مرا آقا برای تو نه، برای خودم بد است هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا من گم شدم، تو آینه‌ای گم نمی‌شوی وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا این بار با نگاه کـریمـانه‌ات ببین شاید غلام خانه ی کنی مرا : از هجر تو بی قرار بودن تا کـی؟ بازیچه ی روزگار بودن تا کـــی؟ ترسم که چراغ عمر گردد خاموش دور از تو به انتظار بودن تا کـی؟ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
باز حسرت به دلم ماند و نیامد یارم او چه کرده است ندانم همه شب بیمارم نیت روزه نمودم که به مِی لب نزنم یاد رخساره ی تو شد سبب افطارم گر بُود صفحه ی روشن به کتاب عمرم لحظاتی ست که خرج تو شده ای یارم بس که از وصف تو گفتم همه مشتاق تواَند لیک پرسند چگونه است رخ دلدارم کاش تصویر گناهم به دو چشم تو نبود تو به رویم نزدی من خجل از کردارم گر نشانی ز تواَم بود همه رفت از دست کاروان رفته و من گمشده ی دیدارم از تو دلگیر شوم گر به سرایم آیی خواب باشم بروی و نکنی بیدارم آرزویم همه این است که در خیمه ی تو بنگـرم از کـرمت بنده ی خدمتکارم : مثل هر جمعه دلـم حس عجیبی دارد حس دیدار تو این جمعه کمی بیشتر است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
سالی گذشت اما تو را پیدا نکردم فکری به حال این دل رسوا نکردم شرمنده ام آقا، برای دیدن تو این چشمهای خشک را دریا نکردم پر دارم اما پر نمی گیرم به سویت بند گناهـم را ز پایم وا نکردم همت برای ترک معصیّت ندارم گفتم که توبه می کنم اما نکردم پیش همه نام تو را بردم همیشه اما خودم را در دل تو جا نکردم گفتی بیا، من روی گرداندم ز رویت من با دل تو خوب، اصلا تا نکردم جز روضه ها ما را پناهی نیست فردا کاری برای محشر کبری نکردم چون خواهری که بین مقتل داشت می گشت گشتم ولـی آقـا تـو را پیدا نکردم : مرا فراق و غمت می کشد تو خواهی دید که خـورده برگـه ی ترحیم من به دیواری😭 صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
بدون ترک گنه انتظار بی معناست امید دیدن روی نگار بی معناست تمام زنده دلی ها ز اشک نیمه شب است بدون فیض سحر درک یار بی معناست دگـر به دوری آقا نموده ایم عادت وگرنه بر دل مجنون قرار بی معناست خزان عمر رسید و بهار ما نرسید بدون تو گل نرگس بهار بی معناست بهای زندگی ما رضایت یار است وگرنه گردش لیل و نهار بی معناست برای مستی دل می کشیم ناز تو را میان میکده داد و هوار بی معناست پیاله ام شده خالی ولی یقین دارم گلایه در حرم سفره دار بی معناست سلام بر شهدایی که بی نشان رفتند برای عاشق زهرا مزار بی معناست بیا و خرج زیارت به ما بده آقا برات دیدن کـرب و بلا بده آقا : ❤️ جمعه ها شرح دلم یڪ غزل ڪوتاه است ڪِه رَدیفش همه دلتنگ توام می آید صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
دوباره جمعه شد و بی قرار می گریم برای آمدنت ای نگار می گریم دوباره جمعه شد و تو نیامدی آقا سحر نگشت شب انتظار می گریم دوباره جمعه شد و اشكها سرازیر است ز هر دو دیده چو ابر بهار می گریم دوباره جمعه شد و با نوای یا مهدی زبان گرفته ام و زار زار می گریم تو بر گناه منِ رو سیه مكن گریه كه من به حال خودم شرمسار می گریم اگر چه غرق گناهم ولی شبیه شما برای جد تو روزی دو بار می گریم برای شیب خضیب و برای خد تریب برای آن سرِ بر نی سوار می گریم برای معجر و انگشتری كه غارت شد برای آتش و دود و فرار می گریم : هرچه کردم نشدم آنچه شما می‌خواستی ای که عالم به کف توست، خودت کاری‌ کن صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
غالبا قالب شعر غم هجران، غزل است غزل من که غزل نیست، فقط یک بدل است شاعری که شده حتی غزلش رنگ گناه هر چه گوید ز غم هجر تو ضرب المثل است به عمل کار برآید، به غزل گفتن نیست ادعا میکنم اما، سخنم بی عمل است با چنین وضع که من پیش گرفتم، بخدا روز موعود شَوَم دشمن تو، محتمل است لشکر جهل کشیدم، به صف روبرویت گرچه ذکر لب من قصه ی جنگ جمل است با گناهان خودم، قلب تو را لرزاندم کار هر روزه ی من ساختن صد گُسل است چونکه نشناختمت، حاجت من دنیا شد انتظارم ز شما کوچک و حداقل است بد حسابم، تو ولی باز، حسابم کردی گرچه چِکهای حسابم همه اش بی محل است : سـالـهـا مـی گـذرد، منتظــری بـرگـردیـم پس مشخص شده ماییم که غیبت کردیم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
آنکه دائم هوس سوختن ما می کرد کاش می آمد و از دور تماشا می کرد فال من، یوسف گمگشته اگر می آمد با دل مرده ی من کار مسیحا می کرد گرچه پرونده ی اعمال سیاهی دارم کاش می آمد و با این همه امضا می کرد من اگر منتظر واقعه ی او بودم کِی قرار دل ما امشب و فردا می کرد کاش می آمد و یک شب وسط سینه زنی در عزای پدرش ناحیه نجوا می کرد شب هشتم وسط روضه ی اربا اربا گریه بر تشنگی اکبر لیلا می کرد من یقین دارم اگر کرب و بلا داشت حضور بر سر نعش علی یاری بابا می کرد یا که در هلهله ی آن همه نامحرم هرز مهدی ما کمک زینب کبری می کرد : زبان به روضه چرا وا کنم؟ همین کافیست مباد شاهد جان دادن پسر، پدری ...😭 صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير... معطر بنام
چقدر مزّه‌ی چايی‌ روضه‌ها خوب است كنارِ لطفِ شما حال و روزِ ما خوب است ميان نافله وقتی قنوت می‌گيری برایِ حالِ دلِ ما كمی دعا خوب است بده به راه خدا دستهاي ما خالی است كنارِ خانه‌تان چندتا گدا خوب است بكُش، حسين بگو، پاره‌پاره كن جگرم قسم كه آخرِ كارِ من و شما خوب است نوشته ام كه مرا در حصير بگذاريد به آنكه اهلِ كفن نيست، بوريا خوب است سفيد می‌شود اين تارهایِ مو كم‌كم گذشتِ عُمر در اين زينبيه‌ها خوب است اگر تو باشی و يادِ تو باشد و اشكم برای نوكرِ اين خانواده هركجا خوب است : دلِ شکسته‌ی ما را به مَرحمی دریاب مرا که خسته شدم این مُحَرمی دریاب به سر به زیریِ ما، شَرمِ ما، تَرَحُم کُن نه مَرحمیم برایت نه مَحرَمی دریاب صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
بساط نوکری‌ام ریخته به هم آقا نشسته بر دل تنگم غبار غم آقا به زیر قول و قرارم زدم، پشیمانم به زیر بار خطا باز خم شدم آقا  به دستهای قلـم ناامیدمان نکنی به سطرهای گناهان بکش قلم آقا به زور و زر نروم از درون خانه‌ی تو چه صد قدم بگشایی چه یک قدم آقا نریز آبرویم را به آبروی کسی سراغ ندارم به تو قسم آقا دعا بکن برسم به خیمه‎ی تو به دوری از تو شدم باز متهم آقا مریض آمدم اما شفا نمی‌خواهم فقط ببر مـرا گـوشه‌ی حـرم آقا : 💔 دلم هوای حرم کرده حضرت ارباب تو را به جان عزیزت بیا مرا دریاب صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
شبيهِ چشمِ شما چـشمـهایِ تـر دارد کَسی كه خاکِ حسينيه را به سر دارد تو گريه كردی و شد سُرخ چهره فهميدم كه وقتِ روضه‌ی تـو اشک هم جگر دارد خدا به رویِ من و تـو حساب وا كـرده كه گريـه‌ای بكنيم و حـساب بـردارد هـوای امشبمان فـرق می‌كند انـگار نشسته مـادری و دست بـر كمـر دارد حسين روز و شبـم را گرفته می‌دانم بـرایِ عاشقی‌ام عـقـل دردسـر دارد فقط به تـربتِ اربـاب سجده می‌چسبد هميشه سجـده‌ی مـا مـزّه‌یِ دگر دارد مـرا حوالـه نمودند خاکِ پـا ببـرم هـزار شُكر كه ايـن خيمه رُفتگر دارد ميـانِ روضه نشستيم و عـاشقی می‌گفت بـخوان را دعـا اثر دارد كسی كه داغِ بـرادر كشيـده می‌دانـد كــه رویِ قـوَّتِ زانویِ او اثـر دارد چـقـدر روضه‌ی نـا گفته در گلو داريم بيا بـه مجلسمان روضه‌یِ عمـو داريـم : در حیرتم که از آثار دیدن است ما کـورها ندیده چرا عـاشقت شدیم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
کوله بار معصیت دارم ببین دلواپسم باز هم درمانده ام خوردم زمین دلواپسم دل به بیگانه سپردم قسمتم آخر نشد تا که باشم باتو یک شب همنشین دلواپسم بسکه از تو دور ماندم شاهدی آخر دلم با ریا و بی حیایی شد عجین دلواپسم بد ضرر کردم که وابسته به این دنیا شدم تیره شد قلبم که حالا این چنین دلواپسم شهر پر شد ازگناه و بی تفاوت مانده ام وای بر من که ندارم دردِ دین دلواپسم دربه رویم باز کن آقا که غیر از خانه ات دائما شیطان نشسته در کمین دلواپسم میشود لطفی کنی آقا بگویی میرسی در کنارم لحظه های واپسین دلواپسم تو فقط دست مرا بگذار در دست حسین راهی ام کن کربلا در اربعین دلواپسم : من فقط یک آرزودارم که آن هم اربعین سجده ی شکری کنم پایِ ستون آخرین صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام