eitaa logo
آستان مقدس امامزاده حسین ( ع ) قزوین
1.3هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
9 فایل
امامزاده حسین (علیه السلام) فرزند بلافصل حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام اطلاع رسانی مراسمات و گزارشات آستان و مطالب ناب
مشاهده در ایتا
دانلود
سالیانی هست از عشق تو تب دارم هنوز نام زیبای تو را بر روی لب دارم هنوز ذره ای از تربتت را زیر لب بگذاشتم بعد از آن در کام خود طعم رطب دارم هنوز عهد کردم تا فقط با تربتت خوانم نماز این روال کهنه را هر روز و شب دارم هنوز رو به قبله میکنم هر صبح این کارم شده دست بر سینه به تو عرض ادب دارم هنوز روضه و سینه زنی گردیده کار هر شبم گریه بر داغ تو را چون مشق شب دارم هنوز بار آخر زیر قبه هست یادت حاجتم؟ یک شب جمعه حرم از تو طلب دارم هنوز : 💔 سرگرمِ روضه های ام ولی دلـتنگِ شدنم را چه می کُنی؟ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
تا در نگاه لطفِ تو دیده شدیم ما شکر خدا به دست تو چیده شدیم ما نارس میان خاکِ زمین، پا گذاشتیم با تو بود، رسیده شدیم ما ما را به زیرِ پرچم تو دیده اند و بس با ذکرِ شنیده شدیم ما تا جار می زنیم تو را، جمع می شوند در نفخ صورِ عشق دمیده شدیم ما با سن و سال، کار ندارد عزای تو پیر و جوان ز غصه خمیده شدیم ما از آن زمان که تیغ، گلویِ تو را گرفت از این جهان، حسین بریده شدیم ما تا که شنیده ایم به روی تو تاختند انگار رویِ خاک کشیده شدیم ما : با خیال هر روز هق هق میکنم ظهر روز اربعینت من نباشم کربلا، دق می‌کنم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
حاجت آورده و در پایِ علَم ریخته ام باز هم بغض ِ گلو را به قلم ریخته ام قدرنشناسم و عمریست که در هر پابوس عرقِ شرم در ایوانِ حرم ریخته ام وسطِ روضه ی مکشوف تو اشک، از چشم ِ گنهکار چه کم ریخته ام با غم ِ خاطره تنها بگذارید مرا باز جامانده ام و طرحِ قسم ریخته ام بِعَلیٍ، بِعَلیٍ، بِعَلیٍ، بطلب معصیت کرده، چه خاکی به سرم ریخته ام در دلم تا به ستونِ صد و هجده برسم چند موکب زده ام، چاییِ غم ریخته ام عکسهای منِ ناقابل و حسرتِ هر شبه را دور و برم ریخته ام بسته شد و نوکرِ آواره شدم اربعین را چه کنم؟ سخت به هم ریخته ام : 💔 بیــن عربها و عجــم فرقــی نمی‌دیدی حالا چه‌شد پس از عجم مهمان نمی‌خواهی؟ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
این ناله ها غیر از صدا چیزی ندارد این حرف ها جز ادعا چیزی ندارد حیف است دنبال صدای ما بیایی در عمق این آقا بیا چیزی ندارد بهتر که روی ما حسابی وا نکردی پرونده ما جز جفا چیزی ندارد رحمی به حال سائل بیچاره ای که غیر از تو و غیر از خدا چیزی ندارد حتی برای اینکه چشمت را بگیرد دل در بساطش چیز نا چیزی ندارد داراترین دارایی دنیا هم که باشد هر کس نمی خواهد تو را چیزی ندارد خالی است دستان من اما چشم هایم جز اشک در این روضه ها چیزی ندارد حرف دل ما را بخوان از چشم هامان جز آرزوی چیزی ندارد قحطی آب آمد همه گفتن عمو جان غیر از تَرَک لبهای ما چیزی ندارد : تا کی به تو از دور ســــلامی برسانم جان بی تو به لب آمده، ای پاره ی جانم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
من که در پیچ و خم جاده ی دنیا ماندم دردم این است چرا این همه تنها ماندم؟ یک نفر نیست به داد من تنها برسد؟ در پی" راه بلد" در دل صحرا ماندم حل این مشکل امروز به دست فرداست چند سالیست که در حسرت فردا ماندم در حقیقت شده آیا که بپرسم از خود چقدر منتظر ماندم؟ من به دنبال تو اما تو کنارم هستی آه، من با لب تشنه، لب دریا ماندم چه کسی گفته که تو غایبی آقا؟ غلط است من آلوده در این غیبت کبری ماندم نوکری رو سیه ام، جای تعجب دارد با تمام بدی ام باز هم "آقا" ماندم یا بگویید: بیا، یا که بگویید: برو خسته ام بس که در این شاید و اما ماندم پسر فاطمه، نگذار که ناکام شوم جلوه کن منتظر جلوه ی طاها ماندم ، پای پیاده، چه قدر می چسبد من که امسال هم از کرب و بلا جا ماندم : شعرم نفس بریده به لکنت رسیده است ای شرح اضطراب دلم، جمعه شد بیا صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
دور و برش دلداده ی ماهر ندارد از شیعیانش یک نفر عابر ندارد مردی که فرمان می پذیرد عرش از او بالا سرش یک خادم ِ حاضر ندارد تنها صدای حرکت بالِ کبوتر شور و نوایی نیست و ذاکر ندارد شاعر شدم تا پَست فطرت ها نگویند بیتی به نامش نیست و شاعر ندارد جانم فدای آن امامی که مزارش یک آستانِ تا ابد دایر ندارد آتش به جانم میکشد هر سال، شعبان میلاد آقایی که یک زائر ندارد نامش علی بن الحسین است و بدانید از کربلا جز داغ، در خاطر ندارد! : میراث دار نهضتِ خونین سجادِ اهل بیتِ مُحمّد خوش آمدی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،ولادت با سعادت چهارمین نور سپهر ولایت و امامت (ع) مبارک باد🌺
ذات حق است فقط قدر و بهای حسنین راه قرب به خدا چیست؟ لقای حسنین در حسینیه موحد شدنم کامل شد بنده ام، سجده کنم رو به خدای حسنین آبرودار شدن، ماحصل نوکری است هست، عزت همه اش تحت لوای حسنین بی برو برگرد تلافی بکند هر کسی کارِ کمی کرد برای حسنین کیمیا می شود از خیرِ مجاور شدنش گردِ خاکی که نشیند به سرای حسنین اینکه در سلسله ی سینه زنان، سینه زدیم بوده تأثیر مناجات و دعای حسنین ذکر مادر پدرم نام حسین است و حسن جان مادر پدرم هم به فدای حسنین کاش دستم برسد تذکره های حسنین تا کنم طوف بهر رضای حسنین دل من لک زده تا زائر شش گوشه شود دست خالی من و لطف و عطای حسنین بارها گفت نبی این دو پسر جان منند این همه ظلم نبوده است سزای حسنین هر دو آقای مرا تشنه به مقتل بردند کاش امسال بمیرم به عزای حسنین : وقتی خدای عزوجل از نمِ خاک وجود شیعه‌ی سرشت یک گوشه از دل همه را گذاشت یک گوشه از دل همه نوشت سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
یار ما هر نیمه شب که بر سر سجاده است آنقدر آقاست یاد قوم نوکرزاده است گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه نیست ما نمیخواهیم ورنه لطف او آماده است گریه هایم کم شده یعنی که بی برکت شدم بی حیایی من آخر کار دستم داده است به دل سنگیه من این حرفها سودی نکرد حل کار سنگ کی در طاقت سمباده است امر مولا روی چشم و نهی مولا روی چشم کار سختی نیست اصلا،عبد بودن ساده است در تمام سالها من فکر خود بودم ولی او دم خیمه به شوق دیدنم اِستاده است جمع را یک مهمان کنید قلب ما سینه زنان دربه بدر آن جاده است بوی دود از خانه ی مولا به عالم میرسد بوی دود از چادر آن بانوی آزاده است : 💔 سحرِ جمعه ، هرجایی به دعا محتاجیم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
دعا کن زخم غمهایت بسوزاند مرا یک عمر دعا کن بر ندارم سر ز درگاه شما یک عمر تو کوه تکیه گاه باورم هستی و من تنها به دلگرمی مهرت ایستادم روی پا یک عمر دوماه از آخرین بوسه گذشته بر ضریح تو بگو دیگر نمیافتد جدایی بین ما یک عمر برای روضه هایت نوکر ساده نمی خواهی؟ نه امروز و نه فردا تا ابد تا انتها، یک عمر هوای گریه در آغوش صحنت کرده ام بازم بگو که حوصله داری برای این گدا یک عمر؟ به آن شهری که عطرپرچمت درزلف یادش نیست بهشت حتی اگر باشد ندارم اعتنا یک عمر به یاد زندگیهایی که با شوق سفر کردم نخواهد رفت از یادم خیال کربلا یک عمر : ❤️ گدای عشق تو از هر کسی که پا بخورد تورا که داشته باشد غمِ چه را بخورد تمام دغدغه اش حسرت همین جمله ست خدا کند که مسیرم به بخورد سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
در میزبانیِ تو اگر میل و رغبت است مِهمانی‌ام برای تو اسباب زحمت است ما در مُضیف خانه‌ی تو قد کشیده‌ایم این سرگذشتِ اکثر اولاد رعیت است ما نان خور توییم و تو هم نان‌رِسان ما نان خوردنِ به نرخ شما هم سعادت است ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست در محضر کریم تمنا چه حاجت است؟ درمانده ایم، آخر سالی مدد بده چشم گدا به دست امیرِ سخاوت است فکری برای این شب عید گدا کنید دخلم کم است و خرج ولی بی نهایت است مردم همه پیِ سفر و ما نشسته‌ایم ماراسفرخوش است که قصدش زیارت است بالای پشت‌بامم و رو سمت آقا مگر نه اینکه عملها به نیت است؟ فطرس پرش شکسته و من هم دلم شکست دستی بکش که دردسرم این جراحت است : 💔 آخرسال است شايد آخرين سال من است من برایت گریه کردم گریه هایم را بخر سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، پیشاپیش فرارسیدن و حلول مبارک 🌺
نشسته ام سراین سفره تا گذشت کنی مرا ببخشی و باز ای خدا گذشت کنی به افتتاح و ابوحمزه اتکا کردم که با فراز فرازِ دعا گذشت کنی تمام عمر خودم بارها خطا کردم چه میشود که توهم بارها گذشت کنی دلت میاید اگر بین شعله ها باشم؟ اراده کن که ازین بینوا گذشت کنی نوای فاطر گرفتم که به نام نامی گذشت کنی مقیم مسجد ارکـم امیدوارم من در این حریم سراسر صفا گذشت کنی کبوتر چه بهتر که دم شلوغی گذشت کنی بَدَم قبول، ولی ای کریم ممکن نیست؟ برای رفتن تا گذشت کنی؟ : 💔 ذکر منِ بی سروپا شده العفو به حق و من که از دوری این فاصله ها خسته شدم می شود در روزیِ من اشک و دعا؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
آخر ماه آمده، شرمنده و زارم هنوز آه... بر این نفس وامانده گرفتارم هنوز بارِ بد جز صاحبش خواهان ندارد ای خدا مانده روی دست من سرمایه و بارم هنوز سائلان شهر هم خوابند این ساعات شب آنقدر درمانده ام، اینگونه بیدارم هنوز شرمسارم از خود چون نکرده ذره ای تغییر، رفتارم هنوز بندگانت توبه کردند و همه برگشته اند سر به زیر انداختم از بس گنهکارم هنوز هرچه میخواهی بخوان اما نخوان بی صاحبم هرچه هم باشم پدر دارم، دارم هنوز سیدی دلتنگ ایوانِ طلای حیدرم در نجف مانده دل مجنون و بیمارم هنوز خورده بر کارم گره، از کربلا جا مانده ام هرچه کردم وا نشد این عقده از کارم هنوز از شروع ماه، گریان وداعش بوده ام شد تمام این ماه رحمت، سخت میبارم هنوز یاد زینب بوده ام هر وقت شد وقت وداع داغدارش در وداعی سخت و دشوارم هنوز وقت رفتن آمده، آرام تر قدری حسین دل نکندم، صبر کن، مشتاق دیدارم هنوز : 💔 گدای کوی توام، نزدیک است به جای یک به من بده آقا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،