eitaa logo
آستان مقدس امامزاده حسین ( ع ) قزوین
756 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
773 ویدیو
4 فایل
امامزاده حسین (علیه السلام) فرزند بلافصل حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام اطلاع رسانی مراسمات و گزارشات آستان و مطالب ناب ادمین @tahan1367
مشاهده در ایتا
دانلود
آقابیا که عمردقایق به سررسید صبروقراراین دل عاشق به سررسید ما مانده ایم وهجمه ی لبخندهای تلخ اینجا زمان فهم حقایق به سررسید بازار دین فروشی وقحط عقیده هاست درک ظهور منجی صادق به سررسید این ساقه های شبهه به هرجا تنیده اند تاب وتوان نسل شقایق به سررسید خم گشته مد قامتمان زیرطعنه ها خوف و ‍رجای مومن لایق به سررسید آقا بیا و منتظـران روسفید کن شوق حضوروعرض علایق به سررسید بنشسته ایم عاشقانه دراین حصرانتظار فصل الشباب این دل عاشق به سررسید : تکلیفِ بیقراری این دل چه میشود؟ اصلاً شما اگر که نخواهی ببینمت ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود در راهِ جمکـران سر راهی ببینمت سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
به هر بهانه دلم میل یار دارد و بس هوای دیدن روی نگار دارد و بس جوانیم شده رنگ خزان ز هجرانت به وصل روی تو عاشق بهار دارد و بس مزن به رویم اگر دست من شده خالی مکن گله که، غلامم شعار دارد و بس اگر زمانه به طعنه ردم کند غم نیست که نوکرت دو جهان با تو کار دارد و بس کرم نما و قدم رنجه کن در این دل ما که باغ ما دو روان چشمه سار دارد و بس تمام هستی من مایه سوز عشق تو شد ولی دوباره هوای قمار دارد و بس دگر به آینه ی دل تو را نمیبینم که صحن آینه گردوغبار دارد و بس خدا بدون رضایت مرا نمیخواهد گدا به نام کریم اعتبار دارد و بس زمین کرببلا وعده گاه نوکـر‌هاست که درحریم حسین دل، قرار دارد و بس : 💔 هر صبحِ جمعه ناحیه ها ندبه می‌کنند: می‌آید او که منتقم و دادخواهِ ماست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
آقابیا که عمردقایق به سررسید صبروقراراین دل عاشق به سررسید ما مانده ایم وهجمه ی لبخندهای تلخ اینجا زمان فهم حقایق به سررسید بازار دین فروشی وقحط عقیده هاست درک ظهور منجی صادق به سررسید این ساقه های شبهه به هرجا تنیده اند تاب وتوان نسل شقایق به سررسید خم گشته مد قامتمان زیرطعنه ها خوف و ‍رجای مومن لایق به سررسید آقا بیا و منتظـران روسفید کن شوق حضوروعرض علایق به سررسید بنشسته ایم عاشقانه دراین حصرانتظار فصل الشباب این دل عاشق به سررسید : تکلیفِ بیقراری این دل چه میشود؟ اصلاً شما اگر که نخواهی ببینمت ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود در راهِ جمکـران سر راهی ببینمت سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
هی داد میزنیم که از تو نشانه نیست یک روز میرسی تو و جای بهانه نیست یا عرض حاجت است و یا که شکایت است آقا ببخش اگر غزلـم عاشقانه نیست خوشحالم از فراق تو شعری سرودم و تاریخ ماندگاری آن جاودانه نیست ما را به بام خود بنشان که بدون تو در هیچ جا نشانه ای از آب و دانه نیست گفتم بیا به خانه ی قلبم، تو آمدی تو آمدی ولی کسی انگار خانه نیست با تیغ روزگار چه بهتر جدا شود وقتی سرم طفیلی این آستانه نیست دیگر زیاد بر لبمان این ترانه نیست جز در غم کمان شدن عمه زینبت خون اشکهای جاری تو بیکرانه نیست مُرد از غـم نمردن در ماتم بر پیکرش بگو که رد تازیانه نیست : 💔 و خدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر مگر ارزش دیدن دارد؟ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
روزهای هفته را با عشق تو سر میکنم تا به جمعه میرسم احساس دیگر میکنم حس دیدار تو در من جمعه غوغا میکند جمعه ها چشمان خودرا حلقه بردرمیکنم درغروب جمعه بغضم در گلو وا مـیشود چشم خودرا در نبودت جمعه ها ترمیکنم آنقدر در کوچه ها فریاد نامت میکنم گوش اهل کوچه را با نام تو کر میکنم شک ندارم درد جمعه درد بی درمان توست نام زیبای تورا هر جمعه از بر میکنم کل هفته خانه را با گل مزین میکنم بازهم گلهای خودرا جمعه پرپر میکنم گرچه میدانم نمیایی ولی این را بدان جمعه ای دیگر برای دیدنت سر میکنم : 💔 سحرِ جمعه، نجف، کربُ بلا، هرجایی به دعا محتاجیم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
بدان که جای خدا را گرفته دکانها و پر شده است زمین از فریب شیطانها چه ناله ها که از نفاق یاران زد سوار کشتیِ دین اند نامسلمانها ادای امر به معروف، منکر است دگر بیا که خاک گرفته است جمله قرآنها طواف روی شما آروزی مردم نیست مزین است به نامت اگر چه میدانها سلاحمان به زمین است، خشکمان زده است چقدر دور شدیم از دعایِ بارانها خوشا به آنکه تو را دید و آسمانی شد دریغ، ساخته بر ما گناه، زندانها به خشکسالیِ این سفره ها نگاهی کن بریز برکت خود را بر این نمکدانها بیا به عشق، قداست ببخش ای یوسف قلم به دست نشستند جمله رمانها اگر چه بهر غمِ انتظار، مردودیم ببخش غیبت خود را به ما پشیمانها : نشسته بر سر راهت، اگرچه دیر آیی نهاده دیده به هرجا، که زان مسیر آیی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
بالابلندی، شانه‌های مهربان داری بر طاق چشمانت دو ابروی کمان داری بر لب طنین دلنشین نور و الرحمن روی عبایت آیه‌هایی از دخان داری بارانی و با ابرهای جمعه می باری بارانی و در مُشت خود هفت آسمان داری در دست، گرچه ذولفقار انتقام اما بر روی دوشت بقچه‌های آب و نان داری ما عاشقان مدعی هرگز نفهمیدیم حسی که تو، به هر کدام از شیعیان داری گفتیم دوری، بی نشانی، غافل از اینکه هرجا که دلتنگ توأیم، از خود نشان داری هرجا که نامت را بخوانم میرسی از راه هرجای دنیا باشم آنجا جمکران داری : 💔 هر صبحِ جمعه ناحیه ها ندبه می‌کنند: می‌آید او که منتقم و دادخواهِ ماست. سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،آدینتون معطر بنام
در پای هجر خون دل ما هنوز هست بعد از هزار سال معما هنوز هست یوسف نیامد و ز غمش پیرتر شدیم اثبات کرده‎ایم زلیخا هنوز هست محکم بچسب دامن این خانواده را غافل مباش بازی دنیا هنوز هست اینجا امیدوار بیا خوب می‎شوی دلمرده‎ای نترس مسیحا هنوز هست در شهرها که سرور ما زندگی نکرد یک خیمه در حوالی صحرا هنوز هست از بی‎کسی خویش گله می‎کند مدام آن ماجرای کوفه و مولا هنوز هست چه شادی و چه غم که ندارد تفاوتی مجنون به سوگ غربت لیلا هنوز هست یا و یا حرم حضرت در قلب ما هوای حرم‎ها هنوز هست : از هجر تو روزگارِ دل جــالب نیست هر چند خرابه است، بی صاحب نیست ما نیز ز آقا ی رَحِم مگر واجب نیست؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
از روزها من جمعه ها را دوست دارم این جمعه های آشنا را دوست دارم هر صبح جمعه ندبه میخوانم برایت از کودکی ام این دعا را دوست دارم امروز و فردا می کنم شاید بیایی حتی همین تردیدها را دوست دارم شبهای جمعه تا سحرهایش کجایی؟ کرب و بلایی؟ کـربلا را دوست دارم بین دعاهایی که می خوانم برایت "آقا بیا - آقا بیا"  را دوست  دارم : این روزهــا که می گذرد غرق حسرتم مـثــل قـنــوتهـای بــدون اجابتـــم بسته ست چشمـهـای مرا غفلت گناه تو حاضـری، منم که گرفتار غیبتـم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
با نام و یاد عشقِ خدای سه شنبه ها لبیک، می شوم به ندای سه شنبه ها هر روز ما به نام و به یاد تو بگذرد اما در این میان، به فدای سه شنبه ها در جمکرانِ یاد تو خواندم نمازها در استجابتت به دعای سه شنبه ها یا ایهاالامام، به مأموم، کن نظر ما را سوا بکن تو برای سه شنبه ها ماها پیام آور عشق شما شدیم وحیِ تو می رسد به حرای سه شنبه ها جان را بپای عشق تو می ریزم عاقبت قربانی ات شوم به منای سه شنبه ها تو یار، خواهی و به جوابت بهانه ام از من ببخش، چون و چرای سه شنبه ها ای کاش می شد اینکه کمی کم کنم گناه توبه کنم ز جرم و خطای سه شنبه ها : روزها رفت و فقط حسرت دیدارِ رُخت مانده بر این دلِ یعقوبی ما سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
حرفی که دارم با شما گفتن ندارد این حرفهای بی صدا گفتن ندارد این دردها درمان ندارد غیر وصلت این غصّه ی بی انتها گفتن ندارد چشم گنهکار من و دیدار رویت دردی که باشد بی دوا گفتن ندارد هر بار توبه کردم و هر بار... بگذر این ماجرای توبه ها گفتن ندارد آقا اگر کاری برایت کرده باشم باشم اگـر بی ادعـا، گفتن ندارد هر صبح و شب گریان غمهایت نبودیم حال دل این بی وفا گفتن ندارد آقا خودت یک کربلا روزی من کن اصلاً فـراق کـربلا گفتن ندارد : چه غصه ها که نخوردم برای تو چه گریه ها که نکردم برای تو تمام خواست ما از خدا فقط این است یا عـاجل و تو سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
سالهای پیش بال آسمانی داشتیم بال پروازِ کران تا بی کرانی داشتیم میوه بودیم و سر سال استفاده می‌شدیم چون که بالای سر خود باغبانی داشتیم چهار فصل موی ما برف زمستانی نداشت پیر هم بودیم اگر رنگ جوانی داشتیم روزها گردی اگر بر روی دلها می‌نشست شب که می‌شد سنت خانه تکانی داشتیم مثل شیر مادرانِ ما حلال و پاک بود در میان سفره‌ها گر لقمه نانی داشتیم نذریِ روز موعودمان صبح‌ها چله به چله، عهد خوانی داشتیم صبح جمعه پیشواز تکسوار فاطمه روی پشت بامها صوتِ اذانی داشتیم گاه‌گاهی جمعه‌ها اهل زیارت می‌شدیم گاه‌گاهی میل سجده، جمکرانی داشتیم ثانیه ثانیه‌هامان پای آقا می‌گذشت آی مردم! یک زمان صاحب زمانی داشتیم َپَر نداریم و دل بِپَّر نداریم و... فقط یادمان باشد که اینها را زمانی داشتیم : درد این است که ما مدعی هجرانیم درد هجران تو کشیدی و نفهمید کسی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
بازهم ازعمل خویش به دل غم دارم خسته از این همه آلودگی و تکرارم دل من تنگ برای همه شد الا تو وای از تیرگی این دل بی مقدارم معصیت کرده مرا دور ز تو، میدانم پر شده نامه ی من از گنه بسیارم نامه ام اشک تورا باز درآورده، ببخش وای بر من که همیشه سر تو سربارم مهربانتر زخودت درهمه ی عالم نیست با همه تیرگی ام سوی شما رو آرم یک نظرکن که من ازدست خودم خسته شدم بی نگاه تو اثر نیست بر استغفارم من اسیر غم دنیا شده ام کاری کن تا رها گردم از این زندگی غمـبارم هرکه دورازسرکوی تو شده خوار شده نده غیرازخودت آقا به کسی افسارم باهمه پستی من دست مرا میگیری ای فدای تو و بخشیدن تو دلدارم سِمَتِ نوکریت را به دو عالم ندهم فخرم این است که من نوکراین دربارم : گرچه این شهر شلوغ است، ولی باورکن آنچنان جای تو خالیست، صدا می پیچد سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
بیا که شب ز فراق تو بی سحر مانده بیا که داغ فراق تو بر جگر مانده بیا که دیده ی عالم دگر ندارد تاب ز فرط گریه برای تو بی گوهر مانده الا که یوسف حسنی ز اوج هجرانت هزار حضرت یعقوب بی پسر مانده بیا که رنگ خزان دارد آرزوهامان بیا که باغ امید تو بی ثمر مانده جواب طعنه زنان را دهم به این جمله که یار و صاحب من در ره سفر مانده دل شکسته ی من هستی من زار است تمام هستی من بر سر گذر مانده شفا دهنده به زخم دل شکسته تویی بیا که ناله ی زهرا به پشت در مانده : 💔 ای کاش درکنارحرم، صبح جمعه ای  تو بر گریه کنی، ما برای تو سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
یار ما هر نیمه شب که بر سر سجاده است آنقدر آقاست یاد قوم نوکر زاده است گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه نیست ما نمیخواهیم ورنه لطف او آماده است گریه هایم کم شده یعنی که بی برکت شدم بی حیایی من آخر کار دستم داده است به دل سنگی من این حرفها سودی نکرد حل کار سنگ کی در طاقت سمباده است امر مولا روی چشم و نهی مولا روی چشم کار سختی نیست اصلا،عبد بودن ساده است در تمام سالها من فکر خود بودم ولی او دم خیمه به شوق دیدنم اِستاده است فاطمیه جمع را یک کربلا مهمان کنید قلب ما سینه زنان دربه بدر آن جاده است بوی دود از خانه مولا به عالم میرسد بوی دود از چادر آن بانوی آزاده است : 💔 ، به خاطر آن سینه‌ی جریح یا منتقم! به سرخیِ بازو ظهور کن.. سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
چه رأس ها که نرفته به دار هجرانش ولی به وصل نشد ختم، کار هجرانش پر از غم است دلم با وجود این اصلا غمی نمانده برایم کنار هجرانش به جز بهشتِ وصالش مرا مداوا نیست چنان زده است به جانم شراره هجرانش در این زمان که همه بی خیال آقایند خوشا کسی که بماند دچار هجرانش رسید صبحِ وصالش به به ما رسید فقط شام تار هجرانش کجاست تا باشد در این زمانه ی دشوار یار هجرانش کجاست چشم پر آبی که یار من باشد به اشکِ دیده شود داغدار هجرانش ز بس که دوریِ کرب و بلا نصیبم شد نشسته بر سر و رویم غبار هجرانش حسین رفت و عقیله به دردسر افتاد شکست خواهر او در فشار هجرانش : 💔 لبخند، بی تو بر لبمان وا نمی‌شود یلدا بدون نمی‌شود سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
اين روزها نگاه تو از خونِ دل تر است گويا دلت حسينيه ي اشک مادر است شال عزا دوباره نشسته به دوش تو شالي كه حيف، سوخته از آتش در است گلبرگ هاي گونه ي شبنم گرفته ات زخمي، شكسته، نيلي، چون ياس پرپر است اي وارث تمامـي غـمـهـاي اهـل بيت اين روزها غريبيِ تو مثل حيدر است چون ديده ام تو را و سلامت نداده ام يا تو سلام كرده اي و گوش من كر است مُردن ميان روضه اگرچه سعادت است در روضه هاي باز بهتر است زيرا كه اشک يک شبِ اين فاطميه ها با گـريه ي تمام برابر است حالا بيا و بخوان آتشم بزن چشمم به ناله ي تو و يک واي مادر است يا رب كجا رواست زنـي را كتک زنند وقتي كه زن مقابل چشمان شوهر است : حال و احوال دلـم بدجور طوفانی شده غیبت جانکاه تو چه طولانی شده روضه های مادر و میخ در و چند بی حیا حال و احوال دلـم بدجور طـوفانی شده سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
صاحبا یک نظری کن به گدا عیبی نیست رحم بر اشک دو چشم فقرا عیبی نیست دل ویرانه ی ما و نظر لطف شما نظرت گر برسد بر دل ما عیبی نیست کوری من اثر بردگی شیطان است چشم بیمار بگیرد چو شفا عیبی نیست "روزها فکر من این است و همه شب سخنم" من ندیدم رخ محبوب... چرا عیبی نیست؟ حال افتاده ام از پا...به تو رو آوردم تو بگیری ز کرم، دستِ مرا عیبی نیست بارها اشک تو از فعل بدم جاری شد گر بمیرم ز غم اشک شما عیبی نیست درکثافات عمل غرق شدم کاری کن دست خود را تو بگیری به دعا عیبی نیست ما که مردیم و ندیدیم جمالت آقا ما شنیدیم فقط وصف تو را یا مولا : 💔 هرجور هست پیش تو یکروز میرسیم آقا بگو که خیمه زهرایی‌ات کجاست؟ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
تو یوســف زهـــرایی و بازار میخواهی در خواب هستم تو مرا بیدار میخواهی اصلا امیدی هست من هم یاورت باشم؟ اصلا بگو در لشکرت سربار میخواهی؟ دائم سرم دراین فضاهای مجازی هست در این زمانی که تو تنها یار میخواهی در این فضایی که بصیرت نیست بین ما تنهاتـــر از تنهایی و عمــار میخواهی ماها فقــط داریم دعوت میکنیـم از تو غافل از اینکه میثم تمـّــار میخـواهی در این زمان که تنبلی رسم است بین ما تو از تمـــام شیعیانت کار میخواهی بهر سپاهت که بود فرمانده اش عباس صدها نفر سرباز چون مختار میخواهی : حتي سه شنبه ها تو نباشي براي من دلگيري اش برابرِ با عصر جمعه هاست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
باران حریف اشک تو مولا نمی شود شاهی غریب تر ز تو پیدا نمی شود ارباب عالمی و نمی بینمت که چشم غرق گناه گشته و بینا نمی شود ترجیح میدهی که غریبانه سر کنی؟ باشد، ولی حبیب که تنها نمی شود دلبر زیاد بود در این شهر بی فروغ هر دلبری که یوسف زهرا نمی شود رنگ ریا گرفته نفسهایمان، دریغ باعهدوندبه این گره ها، وا نمیشود آقاخودت دعای فرج رابخوان که این زخم عمیق بی تو مداوا نمی شود پرونده ام سیاه و دلـم روسیاه تر بی اذنتان که نامه ام امضا نمی شود این جمعه از حوالی قلبم عبور کن یک شب بمان کنار ما، آیا نمی شود : 💔 ای کاش درکنارحرم، صبح جمعه ای  تو بر گریه کنی، ما برای تو سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
ای عشق بی نشان به خدا خسته ام بیا چون موسم خزان به خدا خسته ام بیا آخر بیا بگو به چه اسمی بخوانمت یا صاحب الزمان به خدا خسته ام بیا افتاده ام به گوشه ی عزلت به اشک چشم بی تاب و ناتوان به خدا خسته ام بیا هر کس به طعنه ای بزند نیش خویش را از نیش این و آن به خدا خسته ام بیا از وصف اینکه سختی دوران کشیده ام الکن بود زبان به خدا خسته ام بیا آقا خلاصه که به لبم جان رسیده است ای شاه جمکران به خدا خسته ام بیا هر روز و شب دو مرتبه خون گریه میکنی آقای روضه خوان به خدا خسته ام بیا : به عالمی نفروشم دمی ز حالم را که قیمتی ترین چیز است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
مثل هرجمعه هوای نفسم سنگین است خبری از تو ندارم که دلم غمگین است مثل هرجمعه پراز ندبه ی دلتنگیهام عجل الله و فرج ذکر لبم آمین است خوب میدانم از اعمال بدم رنجیدی دلت از بس که گنهکارشدم چرکین است مثل شعری شده ام خالی و دوراز احساس نام زیبای تو در این غزلم تضمین است گرچه تلخ است که عمری ز غمت گریه کنم نوکـری کردن درراه شما شیرین است دفتر شعر مرا عطر شما پر کرده کوچه های دلم از یادشما تزیین است : 💔 ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
برای از تو سرودن، زبان ما بسته‌ست که در برابر تو، شعر، دست و پا بسته‌ست به هر دری که زدم رو به تو گشوده نشد دلم شکسته، فقط چشم بر دعا بسته‌ست چگونه نور تو را پشت ابر باید دید؟ که اشک، راه تماشای چشم را بسته‌ست برای یاس حیاط از تو گفتم و گل داد چقدر غنچه به تو عاشقانه وابسته‌ست «دلم قرار نمی‌گیرد از فغان بی‌تو» که راه چاره ی ما بی‌قرارها بسته‌ست تو آسمان و زمینی، تو نور و باران، تو… چقدر از تو نشان هست و چشم ما بسته‌ست : عجیب خسته ام از روزهای غرق گناه سه شنبه ها دلِ من حال دارد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
یک نظر کن به دل در به در نوکرها دست خود را بکش آقا به سر نوکرها سر به زیریم و گرفتار ز بس خم کرده معصیتهای فراوان کمر نوکرها پر زدیم و نرسیدیم به تو افتادیم مرهمی باش به هر زخم پر نوکرها با وجودی که دلت خون شده از ما اما در همه حال تو بودی سپر نوکرها کاش در روضه ببینیم که هستی آقا تو خریدار دو چشمان تر نوکـرها پیش تو هرکه زمین خورده ز جا برخیزد لطف کن باز بیا دور و بر نوکرها با دعای پدر و مادرمان اینجاییم ای به قربان تو، مادر پدر نوکرها رخصتی باز بده تا که بیوفتد آقا یک شبی صحن حسین جان گذر نوکرها : گَرَم بیایی و پُرسی چه بُردی اندر خاک به رقص آیم و گویم که آرزوی تو را سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
عیدمان آغاز شد، آمد بهارِ واقعی دل به آرامش رسید از این قرارِ واقعی ماه رؤیت شد در آغوش امام عسکری دل شد امشب صاحبِ دلدار و یارِ واقعی پر شد از عطر گل نرگس تمام سامرا تا به دنیا آمد آن امیدوارِ واقعی ناامید از من نشد، بخشید و با لبخند گفت میشود یکروز آخر افتخارِ واقعی حیفِ قلبم را که بسپارم به دست این و آن شد أباصالح(عج) برای من نگارِ واقعی نیمه ی شعبان رسید و وای بر من! برنگشت اسم و رسمم باز هم شد شرمسارِ واقعی جشن میلادش کنار کعبه میشد دیدنی  انتظارم بود اگر یک انتظارِ واقعی توبه هایم با دعای عهد بالا میرود میدهم جان پایِ این قول و قرارِ واقعی عاقبت می آید و واللهْ دارد لذتی در کنارش زندگی در روزگارِ واقعی : سحرنیمه ی شعبان و من و اشک و فراق همگی منتظر روز ظهورت هستیم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، ولادت حضرت علیه السلام بر تمامی منتظران حضرتش مبارکباد🌺