eitaa logo
پژوهشی درباره ابن عربی
617 دنبال‌کننده
138 عکس
40 ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ ابلیس از منظر صوفیه با تأکید بر آثار عطار نیشابوری – محمدرضا احمدی ▪️ چکیده داستان استکبارورزی و امتناع ابلیس از سجده بر حضرت آدم(علیه السلام)، در منابع اسلامی و همچنین در آثار اهل تصوف بازتاب بسیار داشته و تلقی و تفسیرهای گونا‌گون از آن ارائه شده است. در این میان، بسیاری از اهل تصوف، طغیان و تکبر ابلیس را برنتافته و با برخی توجیه و تأویل‌ها درصدد تنزیه و اثبات بی‌گناهی ابلیس برآمده‌اند؛ تاجایی‌که حتی به تقدیس ابلیس اغواگر پرداخته و او را «سید الموحدین» و اسوه و الگوی اهل توحید خوانده‌اند. شیخ فریدالدین عطار نیشابوری (شاعر شهیر و صوفی‌مشرب ایرانی) نیز با توسل به برخی تمثیل‌ها در مقام دفاع از ابلیس و توجیه اثم و عصیان او برآمده و در این زمینه، پیرو صوفیان سلفی چون حلاج و عین‌القضات است که پیش از او در مسیر تطهیر و تقدیس ابلیس گام برداشته‌اند. عطار در آثار و اشعارش می‌کوشد تا ابلیس را مقهور بی‌چون و چرای قضا و قدر الهی و عاشقی راستین و موحدی محب حضرت حق معرفی کند که جفای رانده‌شدن از رحمت الهی را به‌جان خرید و تحمل کرد و از زخم رجم و لعنت نرنجید. به باور او، ابلیس از سر عشق و غیرت، سجده بر غیر خداوند را برنتابید و قهر و لعنت را بر لطف الهی ترجیح داد و بدین‌واسطه، نماد قهر الهی گشت و چون در آن قهر بسیار خوشی دید، از خداوند امان و مهلت خواست. پوشیده نیست که انگارۀ بی‌گناهی ابلیس در تقابل با مضمون آیات کریمه‌ای است که به گردنکشی و استکبارورزی ابلیس به‌صراحت دلالت دارند و بر عصیان و طغیان او انگشت تأیید می‌نهند. در این مقاله، افزون بر نیم‌نگاهی به پیشینه دفاع از ابلیس و تنزیه او، با استناد و استشهاد به آثار عطار نیشابوری و در آینه اشعارش، نگاه او به ابلیس و تلاش و تأویل‌های او در راستای تنزیه و تقدیس ابلیس، روایت و تحلیل شده است. ▪️ سخن پایانی ابلیس از دیدگاه آیات و روایات، دشمن قسم‌خورده انسان است و در همه‌جا برای آدمی دام می‌گسترد تا او را از راه راست منحرف سازد. ابلیس در نظر برخی صوفیه این‌گونه نیست و آنان با تأویلات خود به‌گونه دیگری به او می‌نگرند. از آن جمله عطار نیشابوری است که به ابلیس از دیدگاه یک صوفی عاشق می‌نگرد و از بعد عاشقانه به این مسأله می‌پردازد. در این رابطه می‌توان گفت که تصوف عطار، تصوفی است عاشقانه تا عابدانه. وی نیز مانند حلاج و عین‌القضات و عده‌ای از صوفیه حتی به دفاع از ابلیس و توجیه عصیان او پرداخته و در این راه از تمثیلات نیز بهره برده است. سیمای ابلیس از منظر وی سیمایی مثبت است؛ چراکه به هر اندازه که لطف خداوندی لازم است، ابلیس نیز نماد قهر خداوندی می‌باشد. در آثار عطار پاره‌ای از مسائل مربوط به ابلیس، با شطح و طامات آمیختگی دارد. از دیدگاه صوفیه، شطحیات رازهای نهان اهل وجد است که گاه به‌دور از عرف و دین و خلاف ادب شرعی بوده و غلیان و شور، و وجد و سکر در عارف به‌جایی می‌رسد که مانند حلاج دم از «انا الحق» می‌زند. به‌نظر می‌رسد دفاع از ابلیس در ابتدا منبعث از مکاتب و جریان‌هایی است که در ادامه راه با توجیه مقوله شر در عالم هستی و نیز مصداقی از تجلی اسمای الهی، به انحراف می‌گرایند و بعدها نیز توسط فقیهان به‌ویژه عالمان تشیع مورد نکوهش و سرزنش واقع می‌گردند. البته این جریان در قرن‌های نخستین اسلامی به‌منصه ظهور می‌رسد و نوعی ادب شطحیانه یا دفاع از ابلیس به‌وجود می‌آید و در همان قرون نخستین نیز رفته‌رفته رو به افول می‌نهد؛ تاجایی‌که در شعر و ادب ایران اسلامی جز اشاره‌ای از جهت ادبی، آثاری از این نوع جریان به‌چشم نمی‌خورد. 📌 مطالعه متن کامل مقاله در سایت: ابلیس از منظر صوفیه با تأکید بر آثار عطار نیشابوری – محمدرضا احمدی 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi https://eitaa.com/ebnearabi @ebnearabi
⭕️ سخنان بی پرده شیخ المشایخ یکی از فرق صوفیه درباره مقامات صوفیه و استخفاف شریعت و احکام الهی یوسف مردانی از بزرگان معاصر و شیخ المشایخ سابق فرقه نعمت اللهی گنابادی، با قطعی انگاشتن پیش فرضی غلط و باطل (که همه می‌توانند به‌ مقام انبیا و اهل بیت علیهم السلام برسند)، از مخاطب سوال چنین می پرسد که: «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیش از بعثت چه کرد که به مقام نبوت رسید؟ آن زمان که احکام دینی وجود نداشت.» و سپس مانند سایر صوفیه با تحقیر شریعت و دستورات خداوند، نتیجه می‌گیرد که راه، چیز دیگری است و پیدا کردن آن مسیر، مهم است نه التزام به احکام و دستورات الهی؛ و در نهایت، با نفی لزوم پایبندی به شریعت برای نیل به حقیقت، صراحتا تمام راه های دیگر برای نیل به مقامات معنوی و کمالات را حقه بازی می نامد(من جمله مسیر تعبد و پایبندی به دستورات الهی). بنا بر بدیهیات آموزه ها و معارف اهل بیت علیهم السلام، ولایت منحصر در برخی انبیاء و دوازده امام معصوم علیهم صلوات الله است. و خداوند انبیا و ائمه اطهار علیهم السلام را پیش از خلقت مادی، برای این مقام برگزیده است. اما قاطبه صوفیان از دیرباز تا به امروز معتقد بوده اند که ولایت، مقامی اکتسابی است و هر سالک و مرتاضی می‌تواند پس از سیر و سلوک بدان نائل شود. بسیاری از آنان، ولایت را به‌مثابه نبوتی عام می‌انگارند[1] و همان شئونات و مقامات انبیا و معصومین علیهم السلام را برای ولی ذکر می‌کنند. و این سخنان مردانی نیز بر اساس همان مبنای باطل است. همچنین ببینید: صمدی آملی: ما هم می توانیم پیغمبر و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا (علیهم السلام) شویم! با اینکه سران صوفیه برای ولایت، درجاتی قائل هستند و بالاترین درجه را نیز از آن نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می دانند، اما مقامات و شئونات پیامبر اکرم و معصومین علیهم السلام را برای اولیای صوفیه قائل می شوند (با این تفاوت که آنها را نبی به نبوت تشریعی نمی دانند). برای نمونه بسیاری از صوفیه، مقام حفظ را در برابر مقام عصمت نبی برای ولی مطرح می کنند و تاکید می کنند که این حفظ، همان عصمت است و ولی نیز مانند نبی معصوم و محفوظ است. اما به جهت احترام، از آن تعبیر به حفظ می شود. یا کراماتی هم ردیف معجزات برای اقطاب صوفیه ذکر می کنند. همچنین آنها را عالم به اسرار الهی و حائز بلندترین مرتبه های معرفت به حق تعالی می دانند. حتی عده ای از سران صوفیه در کلمات خود، مقامی فراتر از انبیاء برای خود ترسیم می کنند. و طرفه آنکه، برخی از این سخنان، در حالت عادی از گوینده صادر شده و مشمول توجیهات و تاویلاتی که مدافعان صوفیه برای شطحیات ارائه می کنند، نخواهد بود. از نظر صوفیه انبیا از جهت مقام ولایت خود، نزدیک‌ترین موجودات‌اند به حضرت حق؛ لذا در مقام مقایسه، مقام ولایت را از نبوت برتر می‌دانند و حتی گاهی اولیا را بر انبیا مقدم می‌شمارند.[2] برای مطالعه بیشتر در این زمینه رک به: مقایسه دیدگاه صوفیه و امامیه پیرامون ولایت و خاتم اولیاء، مجموعه مقالات همایش ملی تصوف، شاخصه ها و نقدها، بوستان کتاب، قم، 1402، ج2، صص 170 الی 214 📌 مطالعه و مشاهده ویدئو و مستندات در سایت: سخنان بی پرده شیخ المشایخ یکی از فرق صوفیه درباره مقامات صوفیه و استخفاف شریعت و احکام الهی 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi https://eitaa.com/ebnearabi @ebnearabi
⭕️ حاصل سالها تعلیم و تعلّم فلسفه و عرفان و تکرار طوطی وار عبارات ابن عربی آقای دینانی: «بُت‌پرستی شرک نیست، بلکه انحصار خداوند در بُت شرک است.» 📌 مطالعه و مشاهده مستندات در سایت: عبارات دکتر دینانی درباره بت پرستی 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi https://eitaa.com/ebnearabi @ebnearabi
بخشی از نامه امیر مؤمنان علیه السلام به فرماندار بصره
⭕️ ازدواج ابن عربی با زنی جنی ابن عربی اصل ارتباط خود و دیگر مشایخ صوفیه با جنیان را در ابواب مختلفی از آثار خود نقل و بازگو کرده است. و خود مدعی می شود جنی که در عصر پیامبر صلی الله علیه واله وسلم بود را دیده و مطالبی از او اخذ کرده است. صفدی نیز در «الوافی بالوفیات» حکایتی درباره ازدواج ابن عربی با جنیان نقل می کند... 📌 مطالعه و مشاهده مطلب در سایت: ازدواج ابن عربی با زنی جنی 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi https://eitaa.com/ebnearabi @ebnearabi
⭕️ گزارشی از سُکر و مستی و حالات غیرطبیعی و مذموم عرفانی و صوفیانه! 🖋 دکتر سیدمحسن هندی یکی از صوفیان معاصر در کتابی که در آن به شرح حالات و کرامات خود! پرداخته، چنین نقل می کند: «نوشيدن عرق در خواب براى افرادى كه در راه سلوك هستند حكايت از حال فوق العاده اى مى كند كه به آنها دست خواهد داد. اينكه عرفا و شعرا نيز در لسان خود كلماتى از قبيل شراب و مى و ميكده و امثال آن به كار مى برند بى جهت نيست؛ زيرا هر معنايى را كه آنان بخواهند در عالم صورت بياورند بايد لفظى مناسب با اثر آن در نظر بگيرند. مثلاً حال فوق العاده اى كه در اثر چشيدن شمه اى از محبت امير المؤمنين عليه السلام حاصل مى شود كه نتيجتا حالت بى خودى به انسان دست خواهد داد، چنانچه بخواهند آن را در عالم صورت نشان دهند هيچ چيز مناسب تر از حالى نيست كه در اثر خوردن عرق و شراب به انسان عارض مى شود. حافظ – عليه الرحمه – مى گويد: شراب تلخ مى خواهم كه مرد افكن بود زورش كه تا يك دم بياسايم ز دنيا و شر و شورش» سپس در ادامه می نویسد: «برای شرکت در نماز جماعت آقای انصاری به مسجد جامع همدان رفتم… در حال نماز حالم منقلب بود و همان‌طور که اذان گفته می‌شد گویا من نیز از این عالم می‌رفتم… داخل کوچه حالت سکر به من دست داد به‌طوری‌که نزدیک بود نعره بزنم… پیرمرد خوش صورتی را دیدم که حلوا می‌فروخت. از فرط سکر می‌خواستم زیر سینی حلوای او بزنم… درست حالت مستی بود. مرد دیگری را از روی محبت و مهربانی می‌خواستم ببوسم ولی نبوسیدم… همه برای من مساوی بودند؛ زن، مرد… و نسبت به همه مهربان بودم… به مدرسه‌ی آخوند ملاعلی رسیدم… همانجا حالت سکر زیادتر شد به طوری که دیگر نتوانستم راه بروم و مقابل مدرسه به دیوار تکیه کردم. درست مثل مست‌ها، مست مست! … وارد منزل آقای انصاری شدیم… محکم روی زمین افتاده پاهایم را دراز کردم… وقتی آقای انصاری وارد اتاق شدند همه رفقا به احترام ایشان برخاسته، سلام کردند. من هم بلند شدم و با صدای بلند و تندی گفتم آقا! سلام. و مثل بار اول خودم را روی زمین انداخته و پاهایم را بی‌اختیار دراز کردم… گفتم: مردم خیال می‌کنند ما دیوانه‌ایم… ایشان فرمود چه کسی از همه دیوانه‌تر است؟… با صدای بلند گفتم: تو! سپس فرمود: بین اینها چه‌کسی را بیشتر دوست دارید؟… من با صدای بلند و کشیده در حالی‌که با مشت روی زمین می‌زدم گفتم: تو را! تو را!» (سفینة الصادقين، شرح حال صوفی معاصر سیدحسین یعقوبی قائنی، صص ۱۸۴- ۱۸۹) این حالات به غایت چندش‌آور در آن شخص – به گونه ای قوای ادراکی و عقلی‌اش را مختل می کند که می‌خواهد ناموس دیگران را از روی محبت ببوسد و در محضر استادش که او را حجت خدا می‌داند توان ایستادن و ادای احترام ندارد. چنین حالاتی فقط و فقط در میان کملین از اهل عرفان قابل ردیابی است! و از هیچ یک از اصحاب راستین انبیا و ائمه علیهم السلام (در درجات مختلف ایمان و تقوا و معنویت) چنین حالات سخیفی گزارش نشده است. 📌 مطالعه و مشاهده مطلب در سایت: گزارشی از سُکر و مستی و حالات غیرطبیعی و مذموم عرفانی و صوفیانه! 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi https://eitaa.com/ebnearabi @ebnearabi
⭕️ جلسات شبهای ماه مبارک رمضان 🎙 استاد شیخ جعفر تبریزی موضوع: در ابطال طریقه صوفیه و دفاع از مظلومیت اميرالمؤمنين علی بن ابی طالب علیهما السلام 🕗 از شب اول تا شب هجدهم، رأس ساعت 8:30 شب 🕌 مدرس آیت الله میرزا جواد تبریزی رحمة الله علیه @ebnearabi
⭕️ معاد جسمانی در فلسفه از زبان اساتید حکمت و فلسفه – آیت الله شیخ محمدتقی شریعتمداری مرحوم آیت الله شیخ محمدتقی شریعتمداری به نقل از اساتید فلسفه، درباره ملاصدرا و معاد جسمانی چنین نقل می کردند: ما چند نفر استاد داشتیم در فلسفه و حکمت؛ همه‌شان اقرار داشتند که معاد بصورت جسمانی است و حرفهای فلاسفه که غیر از این میگویند، هیچ قابل قبول نیست. ۱- مرحوم آیت‌الله آملی در حاشیه منظومه سبزواری نوشته است: من خدا را شاهد میگیرم،…معاد این که اینها میگویند نیست.قرآن میگوید که خدا ما را با همین بدن زنده می‌گرداند. ۲- مرحوم آیت‌الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی در پاسخ طلبه ای که پرسید:آقا ملاصدرا حرف غلط هم داره؟ فرمود:بله؛ مثل همین معادی که ملاصدرا میگه. ۳- مرحوم آیت‌الله میرزا احمد آشتیانی یک کتاب در مورد اصول دین نوشته، آخرین قسمت کتاب قصه حضرت عُزِیر(ارمیا) را شرح داده بعد فرموده: نگاه کن معاد جسمانی این چنین است. اینجا نَلَغز؛ که اگر بلغزی در صراط میلغزی. ۴- مرحوم علامه طباطبایی هم میفرمود:من معاد، آن را که قرآن می‌گوید،معتقد هستم. ۵- بو‌علی‌سینا در کتابش گفته:آن چیزی که ما با عقل خودمان فهمیدیم،همان معاد روحانی است. ولی معاد جسمانی را چون پیغمبر ما صادق مصَدَّق حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله بیان فرموده، ما قبول داریم. اگر چه عقل ما درک نکند. 📌 مشاهده ویدئو و مطلب در سایت: معاد جسمانی در فلسفه – آیت الله شیخ محمدتقی شریعتمداری 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi https://eitaa.com/ebnearabi @ebnearabi
⭕️ عدم امکان شناخت ذات خداوند – مرحوم شیخ محمد جواد خراسانی مرحوم آیت الله محمد جواد خراسانی می نویسند: «بعضی از معاصرین تخیل کرده اند که فاسد بودن کشف بخاطر نا اهل بودن مدعیان کشف یا به خاطر قائل بودنشان به فناء در ذات الهی است فلذا گفته است مانعی نیست که خداوند تعالی به اولیای خاصش که مشمول عنایت الهیه او شده اند ذات مقدسش را به ایشان به نفس مقدس خود و نور خود بشناساند شناساندنی شهودی به هر اندازه که او می خواهد بدون اینکه فناء صوفیه باشد. و گمان کرده است که این نوع معرفت، معرفت ذات خدا به ذات خداست و فکر کرده که این مطلب را از روایات استفاده کرده است. خداوند ما را از امثال این توهمات پناه بدهد. آنچه که مذهب اهل بیت علیهم السلام است آن است که کشف ذات خدا و ادراکش ذاتــا و فــي نفسه ممتنع است چه آن را کشف صوفیانه بنامند و چه اسمی دیگری برایش بگذراند.» 📌 مطالعه و مشاهده مطلب در سایت: عدم امکان شناخت ذات خداوند – مرحوم شیخ محمد جواد خراسانی 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi https://eitaa.com/ebnearabi @ebnearabi
🎥 کلیپی درباره انحرافات جنسی و شاهد بازی یکی از اقطاب صوفیه در ترکیه به نام اوغور کورونماز به روایت اسماعیل سایماز اوغور کورونماز در سال 2005 در دفتر مسجدی در شهر بورسا از نمازگزاران مسجد یک محفل صوفیانه ایجاد کرد. او بدون اینکه شغلی داشته باشد، با پولی که از اهالی مسجد جمع کرد یک تکیه تاسیس کرده و نام حضرت غوث الاعظم بر خود نهاد و مریدانش او را مولانا حسن اوغور خطاب میکردند. (غوث از دیدگاه صوفیه یعنی ولی و غوث الاعظم یعنی قطب و بزرگترین ولی بر روی زمین) اسماعیل سایماز در کتابش نوشته که اوغور کورونماز پس از دستگیری اعتراف کرده که عربی نمیدانسته و حتی نماز هم نمی‌خوانده با این حال مریدانش معتقد بودند او نماز را در کعبه میخواند! پس از ورود افراد بیشتر به این فرقه، افرادی ناشناس، اموال بسیاری را وقف تکیه او کرده و باعث قدرت گرفتن اوغور کورونماز می شوند. او نیز اموال و املاک را به نام خودش سند میزند. اوغور کورونماز ظرف شش سال مریدانش را متقاعد میکند که نور خدا در او وجود دارد و میتواند از طریق رابطه جنسی نور خدا رو به آنها منتقل کند. او با استفاده از حرکات سماع طولانی جوانها را از خود بی خود کرده و آنها را متقاعد میکرد که با او رابطه جنسی داشته باشند، بدین ترتیب رابطه جنسی با شیخ یکی از آیین های عبادی طریقت شد. بیشتر بخوانید: شاهد بازی، حکایات عجیب عشق مجازی و جمال پرستی در عرفان و تصوف تمام ذاکران او و در راس آنها شخصی به نام ارجان کان و برادرش مسعود کان هم با او رابطه داشته و همسران، دوستان و اقوام خود را نیز به شیخ و دستیار او ارجان تقدیم می کردند. اگر تا پایان مطلب خواندید بدانید که از 90درصد جامعه ایران و ترکیه پیش هستید. بزرگترین ریشه جهالت اعتماد به شنیده ها و ترجیح آنها بر علم و آگاهی است که باعث قدرت گرفتن طریقت‌های صوفیه می شود. منبع: کلیپ و گزارش زیر برگرفته از صفحه اینستاگرام پروفسور یاشار نوری (مفسر و محقق و نماینده سابق مجلس در ترکیه) است. (با ویرایشات جزئی متن توسط مدیران سایت) 📌 مشاهده ویدئو و مطالعه مطلب در سایت: انحرافات جنسی و شاهدبازی یکی از اقطاب صوفیه در ترکیه (اوغور کورونماز) 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi https://eitaa.com/ebnearabi @ebnearabi