eitaa logo
پژوهشی درباره ابن عربی
964 دنبال‌کننده
176 عکس
55 ویدیو
10 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف با رویکرد انتقادی 🌐 websites: ebnearabi.com ebnearabi.com/ar ebnearabi.com/ur ebnearabi.com/en 📢 Telegram: https://t.me/ebnearabi 📲 admin: @eb_admin ⭕️در این کانال تبادلی انجام نمی شود
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️ اولین همایش ملی تصوف؛ شاخصه ها و نقد ها برگزار می شود 🔺 زمان: پنج شنبه 19 مهر ماه 1397، صبح از ساعت 8:30 و بعد از ظهر از ساعت 14:30 🔺 مکان: چهارراه شهدا، ابتدای خیابان معلم، مرکز همایش های غدیر
⭕️ ویدئو: گفتگوی جالب و شنیدنی دکتر سید یحیی یثربی در برنامه شوکران شبکه4 با موضوع نقد عرفان و تصوف 🔺دکتر یثربی، فلسفه‌دان و عرفان‌شناس ۷۵ ساله، استاد تمام فلسفه و کلام اسلامی در دانشگاه علامه طباطبایی است که از سال ۱۳۳۷ تا سال ۱۳۴۶ دروس فلسفی و فقهی را در حوزه علمیّه قم نزد علامه طباطبایی، آیت‌الله حسینعلی منتظری و آیت‌الله جعفر سبحانی فرا گرفت. از سال ۱۳۴۶ تا سال ۱۳۵۸ نیز دوره کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای رشته فلسفه و حکمت اسلامی را در دانشگاه تهران سپری کرد. او از مهمترین چهره‌های آکادمیک ایران است که به نقد عرفان اسلامی پرداخته است. 🔺از آثار این استاد برجسته می‌توان به «عرفان عملی در اسلام، عرفان نظری، فلسفه عرفان، ترجمه الهیات نجات ابن‌سینا با مقدمه و تعلیقات، مفاهیم فلسفی در ادبیات فارسی، آب طربناک (در شرح غزلیات حافظ)، ماجرای غم‌انگیز روشنفکری در ایران، خودکامگی و فرهنگ، فلسفه مشاء، حکمت اشراق سهروردی، عیار نقد، حکمت متعالیه (بررسی و نقد حکمت صدرالمتألهین)، تاریخ تحلیلی انتقادی فلسفه اسلامی، زبان شمس و زبان مولوی، تفسیر روز، پژوهشی در نسبت دین و عرفان، قلندر و قلعه (داستان زندگی سهروردی)، از یقین تا یقین، فلسفه سیاست در اسلام، صلیب و صلابت (داستان زندگانی حلاج)» اشاره کرد. 🔺آخرین اثر وی که با عنوان «فریب سراب» اخیرا راهی بازار نشر شده، در نقد و بررسی عرفان و تصوف است. 🏞 https://goo.gl/HMzEJE 📽دانلود فایل صوتی و مشاهده و دانلود ویدئوی این گفتگو در لینک زیر: http://www.ebnearabi.com/13028/گفتگوی-شنیدنی-دکتر-سیدیحیی-یثربی-در-بر.html
⭕️ پاسخی به ادعای گرایش شیخ بهایی و ملامحمدتقی مجلسی (مجلسی اول) به صوفیه 🔺 یکی از دلائل و شواهد مهم در عدم گرایش مجلسی اول به تصوف، عبارت علامه مجلسی (ره) درباره رابطه پدر ایشان با صوفیه است. علامه مجلسی در کتاب اعتقادات [۱] می نویسد: « بر تو باد پرهیز از این گمان که پدر علامه ام (که ضریحش نورانی باد!) از صوفیان باشد،یا اعتقادی به مسالک و مذاهب آنها داشته باشد . حاشا از این نسبت! ... او در ابتدا به اسم تصوف تظاهر می کرد ، تا این طایفه به او متمایل شوند و از او فرار نکنند، تا اینکه آنها را از این عقاید فاسده و اعمال بدعت آمیز رهایی بخشد ، و به تحقیق که عده زیادی از آنها را با این مجادله حسنه هدایت کرد ، و در آخر عمرش وقتی مشاهده نمود که رعایت این مصلحت، موضوعیت ندارد ، و پرچم های گمراهی و سرکشی سرنگون گشته ، و احزاب شیطان شکست خورده اند ، و معلوم شد که این ها دشمنان خدا هستند ، از آنها بیزاری جست. و مستمرا منکر عقاید باطل آنها می شد . و من (که فرزند ایشان هستم) آشناتر از هرکس به طریقه پدرم هستم . و نزد من نوشته های پدرم در این باره موجود است . » 🔺اما حجت الاسلام رسول جعفریان، قرینه و شاهد جدیدی در این زمینه از نسخه های خطی ارائه نموده است. فضای ترسیم شده توسط نویسنده این نسخه خطی، حاکی از آن است که مجلسی پدر و شیخ بهائی چاره ای جز تقیه در برابر صوفیه و همراهی نسبی با آنان نداشته اند. 🔺رسول جعفریان در وبلاگ خود چنین می نویسد: سیر تاریخی عوض شدن فضای مناسبات میان فقها و صوفیه در دوره صفوی، امری تدریجی بود، به طوری که در فاصله سه نسل، از حوالی ۱۰۰۰ تا ۱۱۰۰ تمایل به دوستی با صوفیه تا معارضه، به روشنی دیده می شود. برای مثال، شیخ بهایی یا محمد تقی مجلسی، از کسانی هستند که گفته می شد تمایلات صوفیانه داشتند، در حالی که از نیمه دوم قرن یازدهم تا پایان عصر صفوی، جدال میان این دو گروه بیشتر شد، آن گونه که علامه مجلسی، رسما به صورت یک مخالف، ظاهر گشت و حتی این اتهام را از پدر هم نفی کرد. در این باره یک شاهد زنده از حوالی سال ۱۱۲۰ داریم که گزارشی در این باره داده است، گزارشی که متن آن جالب و خواندنی است. وی می کوشد نشان دهد که تمایلات صوفیانه برخی از علمای عصر میانی صوفی، صرفا نوعی مماشات با آنان برای هدایتشان بوده است. 🔺 متنی که در ادامه خواهد آمد، به نظرم در گزارش برخی از رویدادهای این منازعات بسیار مهم است. او از ملاعبدالله برادر علامه مجلسی یاد می کند که به گفته نویسنده، علیه صوفیان اقدام کرده و مورد هجوم و حمله آنان در مسجد جامع اصفهان قرار گرفته است. در این حادثه، یارانش، او را از دست آنان که حتی بوریاهای مسجد را آتش زده بودند نجات داده و مخفی کردند. مخالفان وی حتی توانستند شاه را به عداوت با وی وادارند و او گویا به حکم شاه، اخراج بلد شده، بعد از مدتی ایران را ترک کرده و راهی هندوستان شد. 🔺 نویسنده در ادامه همین متن، از مواضع ملامحمد باقر مجلسی علیه فسادهای دوره صفوی یاد کرده و تأییدی بر تصوراتی که از منابع دیگر در این باره داریم، می گذارد. به هر حال ارزش برخی از این جزئیات قابل توجه است. 🔺 وی می نویسد: شیخ بهاءالدین محمد عاملی و ملامحمد تقی مجلسی و ملامحسن کاشانی ـ علیهم الرحمه ـ که هر یک قدری بنا بر مصلحت، این طایفه را که شاید از آن راه باطل برگردند، مراعات می نمودند، بلکه از جانب ایشان سخنان نیز می گفتند و می نوشتند. اما فی الحقیقه در عقاید حقه، مخالف ایشان بودند... 🔺در آن اوان این طایفه(صوفیه) را طغیانی بود که چاره ای به جز تقیه از ایشان نبود. ملاعبدالله مرحوم (برادر علامه مجلسی) بعد از فوت پدرش آخند ملامحمد تقی مجلسی، به مظنّه آن که او را در ترویج دین حق، ناصری و معینی هست، فی الجمله اظهاری از افعال قبیحه و اطوار شنیعه این طایفه را نموده... پیروان حلاّج بنابر عداوت دینی و لجاج، اتفاق نموده، از برای اهانت بلکه ضرب و قتل نیز مضایقه نبود، در مسجد جامع عتیق اصفهان، هجوم آور شده، بوریاهای مسجد را سوزانیدند، و مدرسین را منع از درس نمودند و مدتی در مسجد را بستند، و آن بنده خدا را بعضی از دوستانش به هزار حیله و تدبیر از مسجد به خانه اش رساندند و مختفی کردند... لاجرم لاعلاج به سبب عداوت آن سیاه بختان بی ایمان، جلای وطن نموده، روانه کفرستان و بلاد هندوستان گردید... پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: @ebnearabi 📌 مطالعه مشروح مطلب: http://www.ebnearabi.com/13049/گرایش-شیخ-بهایی-مجلسی-اول-صوفیه.html
⭕️ شریعت گریزی صوفیه – بخش اول (شمس و مولوی)؛ جدایی طریق صوفیه از مسیر اسلام 1️⃣ https://goo.gl/ASjuJ6 مطلب پیشنهادی؛ حتما مطالعه شود 🔺 با مطالعه تاریخ تصوف و منابع صوفیه، مشاهده می شود که بسیاری از سران آنها، قولا یا عملا و یا به صورت توامان، به ترک احکام الهی و ارتکاب محرمات و یا تحقیر شریعت پرداخته اند. تا جایی که برای این مساله مهم، مبانی خاصی نیز تعریف نموده و توجیهات مختلفی را برشمرده اند.... 🔺بسیاری از سران عرفان و تصوّف، واژه شریعت را در برابر طریقت و حقیقت قرار داده اند. آنها شریعت و طریقت را تنها به مثابه نردبانی می‌دانند که پس از رسیدن به بام حقیقت، نیازی به آن باقی نمی‌ماند. البته شریعت برای سالکان در بدو امر توصیه می شود. این شریعت هم مطابق تعریف عموم مسلمین و علمای اسلام از شریعت نیست. بلکه شریعتی است که قطب و استاد تصوف و عرفان برای سالک تجویز می کند. گاهی اساتید عرفان و مشایخ تصوف، دستوراتی خلاف شرع به مرید و شاگرد خود می دهند که سالک باید بدون چون و چرا از آنها تبعیت نماید. صوفیه در حقیقت مقام نبوت انبیاء را برای خود قائل هستند، هر چند به صراحت آن را بیان نمی کنند. اما از قرائنی که در سخنان و مکتوبات آنها وجود دارد می توان به این مساله و جدایی طریق آنها از شریعت محمدی پی برد. 🔺طلیعه این بخش را با گزارش احوالات مولوی و شمس تبریزی آغاز می کنیم. مولوی در مقدمه بخش ۵ مثنوی خود، شریعت را به علم کیمیا تشبیه می کند که پس از حصول زر، به آن حاجتی نیست یا استعمال دارو را مثال می زند که پس از درمان، نیازی به دارو باقی نمی ماند... 🔺او در جای دیگر نیز، تمثیل های متعددی را در قالب شعر برای توجیه ترک شریعت پس از حصول نتیجه برمی شمارد و چنین می سراید... چون شدی بر بام‌های آسمان *** سرد باشد جستجوی نردبان... 🔺بنا بر نقل دیگری مولوی شراب و همه محرمات را برای عارفانی چون شمس تبریزی حلال می دانسته است: «روزى فقهاى حسّاد از سر انکار و عناد از حضرت مولانا سؤال کردند که شراب حلال است یا حرام؟… [مولوى ] به کنایت جواب داد: تا که خورد. چرا اگر مشکى شراب را در دریا ریزند متغیر نشود و او را مکدّر نگرداند و از آب وضو ساختن و خوردن جایز باشد اما حوضک کوچک را قطره ى شراب بى گمان که نجس کند، اگر مولانا شمس الدین مى نوشد او را همه چیزها مباح است که حکم دریا دارد و اگر چون تو غر خواهرى کند، نان جوینت هم حرام است. [۴]» 🔺سلطان ولد، فرزند مولوی، شریعت را مخصوص سالکان مبتدی می داند. او از مثال حضور در خدمت پادشاه بهره برده، خطاب به کسانی که از درویشان شریعت‌گریز خرده می‌گیرند، می‌گوید: «یکی به پادشاه رسیده است و در حضور او نشسته، مطالعه جمال پادشاه می‌کند… تو آمده‌ای و می‌گویی که این پادشاه را نمی‌جوید؟ زیرا در راه نیست و چون ما منزل‌ها را نمی‌برد؟ [در حالی که] خودْ راه او بریده است که پادشاه را یافته است… پس به نتیجه و به مقصود رسیده. تو که در راهی، شاید که به پادشاه نرسی.»[۴] 🔺شمس تبریزی، استاد و مراد مولوی نیز سالکان واصل را از پایبندی به دستورات خداوند معاف می داند و می‌گوید: «اینکه لابد باید که از در درآید، این کسی را باشد که او بیرون در باشد؛ اما آن خاصان که به خدمت پادشاهند، ایشان در اندرون باشند.» [۵] او در ادامه متذکر می شود که عارفان کامل باید پایبندی به شریعت داشته باشند والا این یک نقص برای آنها به شمار می رود. 🔺 در مطالبی که تا بدین جا نقل شد، مولوی و شمس تبریزی سعی می کنند چنین نشان دهند که هر چند، ترک شریعت را برای صوفیان مجاز می دانند و برای آن توجیهاتی ذکر می کنند اما صوفی در مجموع بهتر است پایبند به شریعت باشد. ولی قرائن محکمی از عملکرد و سایر سخنان سران تصوف من جمله شمس و مولوی وجود دارد که نشان می دهد، بیان همین سطح از مطالب نیز برای کاستن فشار علما و متشرعین بوده است. یعنی اگر فشار علمای مسلمان نبود، سران صوفیه همین پایبندی اندک به شریعت و آئین اسلام را نیز از خود نشان نمی دانند. ⭕️ بخش دوم: https://t.me/ebnearabi/1231 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 مطالعه متن کامل این مقاله در سایت: http://www.ebnearabi.com/13312/شریعت-گریزی-صوفیه-شمس-مولوی.html
⭕️ شریعت گریزی صوفیه – بخش اول (شمس و مولوی)؛ جدایی طریق صوفیه از مسیر اسلام 2️⃣ https://goo.gl/ASjuJ6 مطلب پیشنهادی؛ حتما مطالعه شود 🔺 چنان که یکی از نویسندگان معاصر، دوگانگی در سخنان شمس درباره شریعت گریزی عرفا و صوفیه را ناشی از مصلحت سنجی و ترس دانسته است به گونه ای که شمس در مجالس خصوصی خویش می گفته است که بزرگان عرفان و تصوف، ترک متابعت از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم کرده بودند: «شمس از روی مصلحت در میان جمع گفتگو می‌کند؛ لیکن در محفلی خصوصی‌تر، به هنگام یادکرد خاطرات شیرین مصاحبت‌های گذشته، خود را لو می‌دهد که بزرگ‌ترینان عرفان، غالباً ترک متابعت (شریعت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم) کرده بوده اند»[۶] در ادامه به نمونه هایی از این گونه سخنان شمس اشاره خواهد شد. 🔴 ترک شریعت محمدی توسط ابن عربی و تجلیل شمس از وی 🔺شمس تبریزی با تاکید بر این نکته که ابن عربی متابعت از شریعت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نداشت، از او با عباراتی مانند “شگرف مرد”، “دارای فایده بسیار”، “نیکو همدرد” و “نیکو مونس” ستایش می کند و می گوید: «نیکو همدرد بود، نیکو مونس بود، شگرف مردی بود شیخ محمّد(ابن عربی)؛ اما در متابعت نبود. یکی گفت: عین متابعت خود آن بود. گفتم: نی متابعت نمی‌کرد[۷]» 🔺و در جای دیگر می گوید: «وقت ها شیخ محمد(ابن عربی) سجود کردی و گفتی که بنده اهل شرعم! اما متابعت از شرع نداشت. مرا از او فایده بسیار بود! »[۸] 🔴 کفر شهاب هریوه و تجلیل شمس از وی 🔺اما تجلیل شمس از صوفیان تارک شریعت، به همین مورد ختم نمی شود. یکی دیگر از مصاحبان شمس تبریزی و صوفیان شریعت گریز که منکر قیامت بود و به قول شمس، ترک متابعت کرده بود، شهاب هریوه نام داشت و شمس، او را گبر خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نامیده بود. شمس با حمایت تام از وی، شخصیت او را جمع کفر و صفا و روحانیت و سودمندی بسیار برای مردمان، در عین انکار قیامت و ترک متابعت می داند: «می آمدند به خدمت… [شهاب هریوه در دمشق] هزار معقول می شنیدند. فایده می گرفتند… قیامت را منکر بودی…[۹]» 🔺شمس با بیان اینکه شهاب هریوه کفر می گفت و منکر قیامت بود، او را صافی و روحانی می داند: «آن شهاب اگر چه کفر می گفت اما صافی و روحانی بود[۱۰]» 🔺شمس همچنین درباره شهاب هریوه می گوید که وی جبرئیل را باعث زحمت خود می دانسته: «مشام شهاب هریوه، در دمشق، سخت گداخته بود از ریاضت … و این شهاب، کسی را به خود در خلوت راه ندادی! می گفت که: – جبرئیل مرا زحمت است! دَمی گفت که: – وجود [خود] من هم، مرا زحمت است! با این همه ملُولی مرا می گفت که: -تو بیا که مرا آرام دل است! … [۱۱]» 🔺با تمام این اوصاف (انکار قیامت، ترک شریعت، زحمت دانستن ملائکه مقرب الهی و کفر گویی)، شمس در جای دیگر با عبارتی به ظاهر متناقض، قائلان به کفر وی را سگ خطاب می کند و شهاب را فردی نورانی معرفی می کند. اما در حقیقت، معنای کفر و ایمان در نظر شمس ربطی به تبعیت از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نداشته است. از این عبارت شمس می توان چنین نتیجه گرفت که وی، نورانیت (و سایر ملکات نفسانی) را ملاکی برای ایمان می داند و می گوید: «آن شهاب را آشکارا کافر می گفتند آن سگان! شهاب کافر چون باشد؟ چون نورانیست…[۱۲]» 🔴 جدایی طریق شمس تبریزی از آئین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 🔺 عبارات بسیار دیگری از شمس تبریزی وجود دارد که نشانگر تحقیر شریعت و بلکه جدایی مسیر وی از آئین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از جانب وی است. شمس تبریزی در عبارتی، خود را بی نیاز از وجود مقدس پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله و سلم معرفی می کند و می گوید که اگر ایشان را تعظیم کنم از روی برادری است نه از روی حاجت و نیاز: «با محمد [صلی الله علیه و آله و سلم] جز با اخوت نمى‏ زیم! بر طریق اخوت (برادرى) مى ‏باشم! زیرا فوق او کسی است، آخر خدای (که از میان) نرفت. وقتی باشد که ذکر بزرگى‏ شان کنم (آن‏ها را به بزرگی یاد کنم) لکن از روی حرمت (احترام گذاشتن) باشد و تعظیم، نه از روی حاجت[۱۴]» ⭕️ بخش سوم: https://t.me/ebnearabi/1232 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 مطالعه متن کامل این مقاله در سایت: http://www.ebnearabi.com/13312/شریعت-گریزی-صوفیه-شمس-مولوی.html
⭕️ شریعت گریزی صوفیه – بخش اول (شمس و مولوی)؛ جدایی طریق صوفیه از مسیر اسلام 3️⃣ https://goo.gl/ASjuJ6 مطلب پیشنهادی؛ حتما مطالعه شود 🔺 او در جای دیگر با نخوت و تکبری عجیب، رابطه خودش با پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم را به نحوی ترسیم می کند که گویی شمس، در مقام و منزلتی برابر با ایشان قرار دارد: «ما را مهاری است که هیچ کس را زهره نباشد که آن مهار من بگیرد. الا محمد رسول الله. او نیز مهار من به حساب گیرد، آن وقت که تند باشم که نخوت درویشی در سرم آید مهارم را هرگز نگیرد.[۱۵]» 🔺 شمس در عبارت کلیدی دیگری که حاکی از جدایی مسیر وی از شریعت محمدی است، تاکید می کند که قرآن هیچ سود و فایده ای برای وی ندارد و تلاوت آیات قرآن او را تاریکتر می کند: «مرا رساله ی محمدرسول الله سود ندارد. مرا رساله ی خود باید. اگر هزار رساله [غیر] بخوانم تاریکتر شوم.[۱۶]» 🔺شمس تبریزی جدایی طریق خود و سلوک سران صوفیه از شریعت و اسلام محمدی صلی الله علیه و آله و سلم را با بیان های دیگری نیز ابراز نموده است. برای نمونه وی حکایتی را برای مریدان خویش نقل کرده که در آن با تجلیل بسیار از ابو الحسن خرقانی، نفی تبعیت و متابعت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را تئوریزه، توجیه و تایید می کند. در مقالات شمس چنین نقل شده است: «شیخ ابو الحسن خرقانی، مرد بزرگ بود و در عهد سلطان محمود … حکایت شیخ کردند. به خدمت او، بیامد به نیاز، شیخ، او را التفاتی زیادت نکرد. شاه گفت که: -آخر قول خداست که: اَطیعو الله وَ اَطیعو الرَّسُول وَ اولِی الاَمر مِنکُم (قرآن کریم، سوره نساء، آیه ۵۹) گفت: ای پادشاه اسلامیان! ما را چنان لذّت اَطیعوا الله (اطاعت کنید خداوند را) فرو گرفت که لذّت اَطیعو الرَّسول (اطاعت کنید پیامبر را) … نماند. به مرتبه سوّم کجا رسیم؟ -بگریست و دستش لرزان، دست شیخ بگرفت و ببوُسید! [۱۷]» 🔺 در مناقب العارفین نیز حکایت دیگری از شمس نقل شده که بر همین مساله تاکید می کند. او بر سر علمای عصر خود فریاد می زند که چرا از قلب خود از خدا خبری نمی آورید؟ و با نقل آیه کریمه (إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ) تاکید می کند که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیز بشری مانند ما بوده است که معانی و حالات خود را بیان نموده است و به آنها گوشزد می کند که آنها نیز می توانند مانند حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم محل وحی گشته و وحی خود را نیز کتابت کنند! مناقب العارفین چنین می نویسد: «‌شمس الدین در کنجى بسان گنجى مراقب گشته بود؛ از ناگاه برخاست و از سر غیرت بانگى بر ایشان زد که تا کى ازین حدّ ثنا مى نازید؟ و بر زین بى اسب سوار گشته در میدان مردان مى تازید؟ خود یکى در میان شما از حدّثنى عن ربّى خبرى نگوید؟ و تا کى بعصاى دیگران بپا روید؟ و این سخنان که مى گوئید، از حدیث و تفسیر و حکمت و غیره سخنان مردم آن زمانست که هر یکى در عهد خود به مسند مردى نشسته بودند و از ورود حالات خود معانى گفتند و چون مردان این عهد شمائید، اسرار و سخنان شما کو؟ بعد از آن فرمود که از دور آدم هر فرزندى که از عالم قدم عدم قدم به خطّه وجود نهاد از انبیا و اولیا هر یکى را على حده منصبى و کارى بود؛ بعضى کاتب وحى بودند و بعضى محلّ وحى؛ اکنون جهدى کن که هر دو باشى: هم محلّ وحى حق، و هم کاتب وحى خود باشى إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ[۱۸] [۱۹]» [۲۰] 🔺 اما شمس به تکبر در مقابل پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم بسنده نمی کند و از این نیز پا را فراتر می گذارد و با خداوند متعال نیز با نخوت و تکبر درویشی معامله می کند و می گوید: «گفتند: ما را تفسیر قرآن بساز. گفتم: تفسیر ما چنان است که می‌دانید. نی از محمد! و نی از خدا! [۲۱]» 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 مطالعه متن کامل این مقاله در سایت: http://www.ebnearabi.com/13312/شریعت-گریزی-صوفیه-شمس-مولوی.html
⭕️ دانلود سخنرانی استاد حامدرضا معاونیان درباره انحرافات تصوف و مخالفت صوفیه با خوف الهی، روز سوم فاطمیه ۱۳۹۷، بیت آیت الله یثربی https://goo.gl/AgTKVZ 🔺 رئوس مطالب مطروحه در این فایل صوتی: 🔸بیان فضائل امیرالمومنین علیه السلام؛ تبیین و تفسیر آیه ۸ سوره انسان (وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً) 🔸چندین برابر کرامات امثال ابوالحسن خرقانی در فضائل اهل بیت علیهم السلام بیان شده است. 🔸اهمیت خوف من الله (إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً؛ إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً) 🔸جامعه امروز و حتی حوزه از خوف و خشیت الهی تهی شده است 🔸متاسفانه برخی از سخنوران(ظاهرا منظور ایشان آقای آقامیری است) نیز مردم را از مکر خداوند ایمن می کنند و حتی صریح آیات الهی درباره عذاب را منکر می شوند. 🔸لزوم وجود خوف و رجاء به صورت مساوی در قلب مومن؛ آیات قرآن کریم به صورت توامان خوف و رجاء را طرح می کند. 🔸مکتب تصوف در ذات خودش نمی تواند خوف الهی را پرورش دهد. خوف در تصوف، نکوهش شده است. وقتی می گویند عذاب از عذب(به معنی شیرینی) است (سخن ابن عربی و ملاصدرا)، دیگر نمی توانند خوف را ایجاد کنند. 🔸نویسنده ممد الهمم نقل کرده که در جهنم گیاهی به نام جیرجیر می روید. در صورتی که در اصول کافی نقل شده که امام کاظم علیه السلام فرمودند: کسانی که می گویند در جهنم جیرجیر می روید، احمق هستند. 🔸با معراج السعاده و جامع السعاده می شود طلبه خائف تربیت نمود؟ طلبه ای که مثنوی می خواند و با مناجات های اهل بیت علیهم السلام مانند ابوحمزه ثمالی انسی ندارد چگونه می تواند خائف باشد؟ 🔸تبیین مقام ولایت کبرای حضرت زهرا سلام الله علیها 🔸شمس تبریزی حضرت زهرا سلام الله علیها را عارفه نمی دانسته و از خوف ایشان اشکال می گیرد. 🔸شعر مولوی که می گوید: «از علی آموز اخلاص عمل»؛ در ظاهر مدح است اما در مجموع بر اساس اندیشه های اهل سنت است و عصمت امیرالمومنین علیه السلام را تخطئه می کند. غضب اهل بیت علیهم السلام، غضب حضرت حق است و ایشان ظروف اراده خداوند هستند. 🔸فرهنگ اهل بیت علیهم السلام مملو از خوف است؛ نقل حکایاتی از خوف ائمه علیهم السلام؛ خوف بر سه وجه است: خوف از ذات الهی – خوف از تقصیر – خوف از گناه 🔸این از جهالت شمس تبریزی، این صوفی نادان و پلشت است که عارفه بودن را در مقابل خائفه بودن قرار داده است. شرم بر آن ننگینی باد که مقاله نوشته و ادعا کرده که شمس تبریزی، همان امام زمان علیه السلام بوده است. نقل روایتی درباره علمای آخر الزمان (شرار خلق الله) 🔸وقتی همه اوئیم و همه موج های یک دریائیم دیگر چه خوفی باقی بماند؟ 🔸هر که به اهل بیت علیهم السلام نزدیک تر بوده عابد تر و خائف تر بوده است. 🔸سروش امیرالمومنین علیه السلام را با مولوی مقایسه کرده است !!! سروش نتیجه گرفته که مولوی سراپا شور و عشق است. امیرالمومنین علیه السلام محبت الهی داشت ولی (نعوذ بالله) شور و شعف عشق را نداشت و (نعوذ بالله) روح او خسته و پژمرده شده بود. این حرف ها حنظل تلخ و ثمره تصوف و برخاسته از مثنوی مولوی است. ریشه پلورالیزم سروش هم در همان مطالب مولوی است. (نقل حکایتی از مولوی در این باره) 🔸نقل حکایتی از گفتگو با کمال تبریزی؛ پیام اصلی فیلم مارمولک(الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق)، رد اندیشه اصلی شیعه است 🔸نقل روایتی درباره مهریه ازدواج حضرت زهرا سلام الله علیها و درخواست حضرت برای شفاعت گناهکاران امت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 دانلود فایل صوتی و مطالعه در سایت: http://www.ebnearabi.com/13357/سخنرانی-استاد-معاونیان-انحرافات-تصوف.html
صوفیان که عقل را با چوب عشق رانده و قیل و قال مدرسه و علوم ظاهری را سه طلاقه کرده اند، تصمیم گرفته اند به مراکز تعلم و تعقل باز گردند. البته نه از باب ندامت و ترک عادت، بلکه برای تخدیر مغز استدلالیان و جذب آنان، با آواز چنگ و رباب و ندای شاهدِ زیبارو و طنازی رقصنده سماع گر. دانشگاه صنعتی شریف از مشعل داران علوم ظاهری است اما ظاهرا تحقیر کنندگان عقل و علم و مدعیان علوم باطنی برای خاموش کردن چراغ عقلانیت در این دیار سخت مصمم اند. @ebnearabi
⭕️ استفتائاتی از آیت الله دوزدوزانی (دام ظله) درباره عرفان و تصوف https://goo.gl/spWLhn 🔺۱- ترویج و نشر عقاید فرقه های مختلف صوفیه تحت عناوین مختلف چه حکمی دارد؟ 🔹 ج: عقاید صوفیه مسلماً از منابع غیر اسلامی سرچشمه گرفته و اساس و پایه ی اسلامی ندارد و از ریشه باطل است. علمای بزرگ اسلام همچون علامه مجلسی، شیخ حر عاملی، مقدس اردبیلی، میرزای قمی و… این حقیقت را بصراحت بیان فرموده اند و این طایفه در زمان ائمه علیهم السلام برای کسب مقام و رسیدن به مطامع دنیوی در مقابل حجتهای خداوند علم مخالفت به پا کرده اند و مردم عوام را از راه حق منحرف ساخته اند. لذا ترویج و نشر عقاید صوفیه از هر فرقه ای که باشند، جایز نیست. 🔺۲- چندین سال است که از رسانه های جمعی افرادی همانند منصور حلاج و حسن بصری و عطار نیشابوری و… تبلیغ می شوند، خواهشمند است درباره ی ایشان توضیح دهید؟ 🔹ج: این افراد از مهره های فرقه ی صوفیه بوده اند و معروف است که منصور حلاج عبارت معروف کفرآمیز (لیس فی جبتی الا الله = زیر جبه و ردای من چیزی غیر خدا نیست) را می گفت و نقل شده که حضرت امام زمان ارواحنافداه او را لعنت کرده است. 🔺۳- آیا ذکر معجزات و کرامات از صوفیه و دراویش (تحت هر عنوان) در کتاب ها و نشریات و دیگر رسانه ها، جایز است یا خیر؟ 🔹ج: بخش اعظم کرامت هایی که در کتاب ها و نشریات مختلف و یا در رسانه های گروهی از اقطاب و سران صوفیه نقل می شود، دروغ و جعلی است و بخش دیگری از آن ها اگر احیاناً واقع شده باشد، از راه های نامشروع و با دستیاری شیطان بوده است. در مواردی هم اصلاً چیزی اتفاق نیفتاده بلکه با شیطنت امر را بر عوام الناس مشتبه ساخته اند. لذا با توجه به راه و روش باطل آن ها و خطر بزرگی که از سوی آن ها اساس مذهب را تهدید می کند، نقل و نشر هر مطلبی که جایگاه آن ها را در قلب افراد مستحکم کند، جایز نیست. 🔺۴- آیا تشبیه معانی مقدس به الفاظ قبیح و معانی پست مانند تشبیه خداوند به یار و معشوقه ی دلربا، مسجد به میکده و نماز به رقص و سماع و بسیاری از این قبیل تعابیر، جایز است یا خیر؟ 🔹ج: نام های مبارک خداوند متعال توقیفی است و نمی توان خدا را با نام های دلخواه خواند و همچنین نام های پیامبران و ائمه ی هدی علیهم السلام محدود به آنچه در اخبار و احادیث آمده، می باشد ولذا می بینینم قرآن مجید از کسانی فرشتگان را به نام های زنانه می نامند، سخت انتقاد فرموده است(سوره ی نجم آیات ۲۳- ۲۲). بنا بر این هر تعبیری که مقام با عظمت خدا و جایگاه پیامبران و ائمه و فرشتگان و مساجد و معارف اسلامی را پایین بیاورد، جایز نیست. 🔺۵- آیا خواب، رؤیا و مکاشفه در اسلام حجت است و می توان به آن استدلال کرد یا خیر؟ ذکر مکاشفات و کرامات از افراد نه چندان موثق، در جهت ترفیع مقام آن ها در اذهان عمومی که عالم خواب و رؤیا تنها سند آن ها است، چه حکمی دارد؟ 🔹ج: البته خوابی که انبیا می بینند، وحی و الهام الهی است و خوابی که افراد با ایمان ببینند در مواردی موجب تقویت آن ها می شود، ولی هرگز خواب غیر معصوم حجت نیست و هیچ حکمی را نمی توان از آن ها استفاده کرد و در مواردی در بعضی از افراد القائات شیطانی می باشد، چنان که در منابع تاریخی آمده است، بارها شیطان به علی محمد باب ظاهر شد و سر انجام او را وادار به ادعای باطل نمود. برای افراد متدین نیز مکاشفات عجیبی پیش آمده و سال ها به وسوسه های شیطانی مبتلا شده اند، ولی با توسل به ائمه ی اطهار علیهم السلام خود را از چنگال شیطان نجات داده اند. بنا بر این اساس حقانیت هیچ مکتب و مذهب و مشربی را نمی توان با خواب و مکاشفه اثبات کرد و نقل و نشر این خواب ها و مکاشفه ها که موجب تضعیف حق یا ترویج باطل باشد، جایز نیست. 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 مطالعه مطلب در سایت: http://www.ebnearabi.com/13434/استفتائات-آیت-الله-دوزدوزانی-تصوف.html
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شجریان میگوید: مولوی را امامزاده نکنید و از او چهره مذهبی نسازید. او اصلا در این باورها سِیر نمیکرد. او معتقد بود قادرِ متعال خودِ انسان است! مولوی برای ابطال خطوط مذهبی و خط کشی و تفکیک ایمان و کفر تلاش کرد. شجریان، مولوی را به درستی شناخته و معرفی می کند اما برخی از عمامه به سرهای صوفی مسلک، سعی دارند مولوی را در قالب دین و مذهب بگنجانند که قطعا موفق نخواهند شد و خود و مخاطبانشان را با همین ریسمان به چاه خواهند برد. 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi
📸 این مصاحبه را یک روزنامه کثیرالانتشار چاپ کرده است‌. به تیتر و عنوان مطلب دقت کنید!! این همان شعارِ مولوی و پیروان وی است که سماع و بانگِ چنگ و رُباب را بالاترین عبادت می دانند! این عبارات را مقایسه کنید با روایات تند و شدید اهل بیت علیهم السلام درباره موسیقی و آلات آن... 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi
پژوهشی درباره ابن عربی
صوفیان که عقل را با چوب عشق رانده و قیل و قال مدرسه و علوم ظاهری را سه طلاقه کرده اند، تصمیم گرفته
⭕️ متن پیام معاون فرهنگی و اجتماعی دانشگاه شریف: سلام و کلی مخلصم. پیشنهاد شما عزیزان در اجرای برنامه سماع و موافقت الحقیر الفانی و به دنبال آن حساسیت و تذکر رفقایی دیگر در مخالفت با این برنامه، هر دو شریف و ارزشمند است. مع الوصف با توجه به اطلاع از نظر مقام معظم رهبری در جواب استفتایی‌‌‌‌ مرتبط که به نظر می‌رسد برنامه سماع را هم مشمول ترویج عقاید باطل صوفیه دانسته اند، از مجریان برنامه درخواست می کنم این برنامه را از لیست برنامه های جشن روز ۲۰ اسفندماه حذف کنند./ پایان پیام 🔺 دبیر جشن نیز در کانال این برنامه، از حذف مراسم سماع خبر داده است. 🔺 به نوبه خود، از توجه مسئولان مربوطه به احکام و دستورات دینی و لغو مراسم سماع صوفیانه، سپاسگزاری می‌کنیم