هدایت شده از رفــیــقـــشــہــیــدم«آرمـانعلـےوردے»🇵🇸
۶ نفر به ما میدین رند شیم لطفا؟؟🥺❤️🩹
تگ میزارم🌷
#فورررررر
﴿#زیآرتعٰاشۅرٰا 📿﴾
السلامعلیڪیااباٰعبدِالله💔
•۩|#روزهشتمچله زیارت
عاشورآ بھنیّت❤️
شهیدان#سعیدکریمی؛محمدامینصمدی؛علی آقازاده وشهیدحاجصادق💛
|•#سلامبرابراهیم•|
روزهاي پاياني سال 1359 خبر رسيد بچههاي رزمنده، عملياتي ديگري را بر
روي ارتفاعات بازي دراز انجام دادهاند. قرار شد هم زمان بچه هاي اندرزگو،
عمليات نفوذي در عمق مواضع دشمن انجام دهند.
1 و رضا گوديني و من انتخاب شديم.
براي اين كار به جز ابراهيم، وهاب قنبري
شاهرخ نورايي و حشمت كوه پيكر نيز از ميان كردهاي محلي با ما همراه شدند.
وسايل لازم كه مواد غذايي و سلاح و چندين مين ضد خودرو بود برداشتيم.
با تاريك شدن هوا به سمت ارتفاعات حركت كرديم. با عبور از ارتفاعات، به
منطقه دشت گيلان رسيديم. با روشن شدن هوا در محل مناسبي استقرار پيدا
كرديم و خودمان را مخفي كرديم.
در مدت روز، ضمن اســتراحت، به شناســايي مواضع دشــمن و جادههاي
داخل دشت پرداختيم. از منطقه نفوذ دشمن نيز نقشهاي ترسيم كرديم. دشت
روبروي ما دو جاده داشــت كه يكي جاده آســفالته)جاده دشــت گيالن( و
ديگري جاده خاكي بود كه صرفًا جهت فعاليت نظامي از آن استفاده ميشد.
فاصله بين ايــن دو جاده حدودًا پنج كيلومتر بود. يــك گروهان عراقي با
استقرار بر روي تپه ها و اطراف جاده ها امنيت آن را برعهده داشتند.
1 -از بنيانگزاران سپاه كرمانشاه و از نيروهاي كرد محلي بود. وهاب تحصيلات دانشگاهي داشت و به
قرآن ونهجالبلاغه مسلط بود. بسياري از نيروها، واردنشدن كرمانشاه رادرغائله كردستان مديون مديريت
وشجاعت او ميدانستند. وهاب هم اجر زحماتش را گرفت و به ياران شهيدش پيوست
#اینحکایتادامهدارد...
آشـــــنای منــــ💔•••✨
🕊•••منــــغریبــــــمبیتــــ❤️🩹ــــو🤍
آشـــــنای منــــ💔✨منــــغریبــــــمبیتــــ❤️🩹ــــو🤍