#مرتضی_حسین_پور_شلمانی
جزو اولین افرادی بود که با #حاج_قاسم در پدافند، بغداد ــ سامرا مشارکت داشت. نبوغ و مجاهدتهای او بهگونهای بود که فرماندهان به او لقب #حسن_باقری زمان را دادند.
او صدها نفر همچون #محسن_حججی را زیر دست خود پرورش داد تا تکفیریها نتوانند حتی به بخشی از خواستههای خود در منطقه برسند.
بارها #حق_مأموریتش را دریافت نکرد
بهشدت روی بیتالمال و حقوقی که میگرفت حساس بود؛ گاهی هم از جیب خرج میکرد و آن را وظیفه ی خود می دانست.
هیچوقت نشنیدیم #غیبت کسی را کند؛ حتی دوست نداشت اطرافیانش پشت سر کسی صحبت کنند. اگر کسی جلوی او از کسی بد میگفت با خنده و شوخی بحث را عوض میکرد. حتی دوست نداشت پشت سر کسانی که در حقش ظلم کرده بودند هم بدگویی شود.
تیر و ترکشها علاقه خاصی به مرتضی داشتند. هر بار که میآمد ترکشی جدید در بدنش جا خوش کرده بود، جای سالم در بدنش نمانده بود، چیزی هم به بقیه نمیگفت؛ هر چه میگفتیم برای جانبازیت اقدام کن، توجهی نمیکرد.
دانشجویان نخبه کشور را در طرح عملیات به کار میگرفت ودر امور نظامی استفاده می کرد، که نتیجه خوبی حاصل شد.
میگفت: «باید به این جوانها میدان بدهیم تا خودشان را نشان بدهند.» در جاهایی که به فکر جدید نیاز بود، سراغ جوانهای نخبه کشور میآمد. میگفت: «کل چیزی که من نیاز دارم فکر این جوانهاست».
شادی روحش #صلوات
@ebrahiimhadi74
🌹اذن شهادت از حرم امام رضا(ع)
خاطره ای از #شهید #حسن_باقری ...
می گفت: « با فرماندهان سپاه رسیدم خدمت آیت الله بهاء الدینی. وقتی از مشکلات اداره ی امور جنگ گفتم آقا فرمودند ما توی ایران یک طبیب داریم که همه ی دردها رو شفا می ده. همه چیز رو از ایشون بخواین. این طبیب حضرت امام رضا علیه السلامه. چرا حاجاتتون رو از امام رضا(ع) نمی خواین؟
یک روز بعد این ملاقات رفتیم مشهد زیارت امام رضا(ع). وقتی وارد حرم شدم، یک حالی بهم دست داد. سرم رو گذاشتم روی ضریح مطهر و حسابی با آقا درد دل کردم. یاد جمله ی آیت الله بهاء الدینی افتادم. فکر کردم که از امام رضا (ع) چی بخوام، دیدم هیچ چیز ارزشمندتر و بالاتر از #شهادت نیست؛ از آقا طلب شهادت کردم.»
یک هفته بیشتر از این جریان نگذشته بود که دعای حسن مستجاب شد. امام رضا(ع) همان چیزی را بر آورده کرد که حسن خواسته بود؛ پیوستن به کاروان سرخ شهادت...
♡اینجا وقـف شهـداسـت♡
@ebrahiimhadi74