eitaa logo
سلام برابراهیم هادے🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
3.1هزار ویدیو
44 فایل
🌹 ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند🌹 تاریخ فعالیت کانال : 97/2/27
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید مدافع حرم کربلایی 🌹 🌹 که در جریان فتنه ۸۸ مجروح میشود، بعد از حضور در عراق و سوریه در اش می نویسد: در کفنم یک سربند یاحسین(ع) و تربت کربلا قرار بدهید.تا می توانید برای ظهور حضرت حجت(عج) دعا کنید که بهترین دعاهاست. ‍ ‍ ‍ ‌ هم به خانواده و هم به دوستانم بگویم که در بدترین شرایط اجتماعی، اقتصادی و… پیرو ولایت فقیه باشید. و نهی از منکر را فراموش نکنید و نگذارید خون شهدا پایمال شود... @ebrahiimhadi74
سلام برابراهیم هادے🇵🇸
#شهید‌_محسن‌_حججی #قسمت‌_هشتم دو هفته قبل از #اعزام محسن بود که رفتم آزمایشگاه و فهمیدم باردارم.😊
قرار بود صبح اعزام شود سوریه. شب قبلش با هم رفتیم . تا بخواهیم برسیم گلزار ، توی ماشین فقط گریه میکردم و اشک میریختم. دیگر نفسم بالا نمی آمد. بهم می گفت: "صبور باش زهرا. صبور باش خانم." میگفتم: "نمیتونم محسن. نمیتونم."😭 به گلزار که رسیدیم، رفتیم سر مزار "علیرضا نوری" و "روح الله کافی زاده". بعد از مقداری محسن پاشد و رفت طرف سنگ شهدای . گفت: "میخوام ازشون اجازه رفتن بگیرم." دنبالش میرفتم و برای خودم میکردم و زار میزدم. برگشت. بازویم را گرفت و گفت: "زهرا توروخدا گریه نکن. دارم میمیرم."😭 گفتم: "چیکار کنم محسن. ناآرومم. تو که نباشی انگار منم نیستم. انگار هیچ و پوچم. نمیتونم بهت بگم نرو. اما بگو با چیکار کنم؟" رفتیم خانه. تا رسیدیم کاغذ و خودکاری برداشت و رفت توی اتاق. بهم گفت: "میخوام باشم." فهمیدم میخواهد اش را بنویسد. مقداری بعد از اتاق آمد بیرون. نگاه کردم به . سرخ بود و پف کرده بود. معلوم بود حسابی گریه کرده. 😭😭 ✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿ روز اعزام بود. موقع خداحافظی. به پدر و مادرش گفت: "نذر کرده بودم اگر دوباره قسمتم شد و رفتم سوریه پاتون رو ببوسم." افتاد و پای و ش را بوسید. بعد هم خواهرهاش رو توی بغل گرفت و ازشان خداحافظی کرد. همه میکردند.😭 همه بودند. رو کرد بهشان و گفت: "یاد بی بی حضرت زینب علیها السلام کنید. یاد اسیریش. یاد غم ها و مصیبت هاش.😭اینجور آروم میشید. خداحافظ." ✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿ رفتیم برای بدرقه اش. پدر و مادرم بودند و مامان خودش و آبجی هاش. علی کوچولو هم که بغل من بود. تک تک مان را بوسید و ازمان خداحافظی کرد. پایش را که توی اتوبوس گذاشت، یک لحظه برگشت. نگاهمان کرد و گفت: "جوانان ، داره می ره! " همه زدیم زیر گریه. 😭😭😭 🍃💕💕💕💕💕💕💕🍃 هر روز محسن با می رفت به آن شش سر میزد. نیروها را خوب توجیه میکرد، ساعت ها به آن ها آموزش می داد و وضعیت زرهی شان را چک میکرد.😇 چون توی ، دوره ی تانک تی ٩٠ روسی را گذرانده بود و به جز این تانک، از هر تانک دیگری هم خوب و دقیق سر در می آورد، نیرو ها رویش حساب ویژه ای باز میکردند. به چشم یک نگاهش میکردند. بچه های و به غیر از کاربلدی و مهارت محسن، شیفته اخلاق و رفتارش هم بودند.😍💙 یک میگفتند، صد بار جابر از زبانش می ریخت. خیلی از عصرها که محسن می رفت به پایگاه هایشان سر بزند، دیگر نمی گذاشتند شب برگردد. او را پیش خودشان نگه می داشتند. می‌گفتند: "جابر هم ماست و هم توی این بیابان ، ماست."😍😇 ✱✿✱✿✱✿✱✿✱ یکبار که توی خط بودیم، بهش گفتم: "محسن. هر بلایی بخواد اینجا سرمون بیاد. ولی خیلی ترسناکه که بخوایم بشیم، بعدش بشیم." نگاهم کرد. یک حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را برایم خواند: "مرگ برای مثل بوییدن یک خوشبو است." خندید و گفت: "یعنی انقد راحت و آرام." بعد نگاهی دوباره بهم کرد و گفت: "مطمئن باش اسارت هم همینه. و !"😉 ✱✿✱✿✱✿✱✿✱✿ شهدای نجف آباد را زده بود گوشه چادر. پشت سر هم. 🤗 بین آن عکس ها، یک جای خالی گذاشته بود. بچه های که میرفتند توی چادر، محسن آن جای خالی را نشان می داد و با دست و پا شکسته به آن ها میگفت: "اینجا جای منه. دعا کنید. دعا کنید هر چه زودتر پر بشه." بچه های حیدریون با تعجب نگاهش میکردند. می‌گفتند:"این دارد چه می گوید؟"😳 ... @ebrahiimhadi74
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🌹 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 ملت رزمنده‌ی ایران، وارث خون شهیدان هستند و من خودم را جزیى از وراث خون شهیدان مى‌دانم و این شهیدان هم وارث حسین (ع) سرور شهیدان هستند و حسین (ع) هم وارث حضرت ابراهیم (ع) است. به جبهه‎ی جنگ مى‎روم تا ارثى را که به من رسیده است نگهبانى کنم، و آرزو مى‌کنم در این راه مانند آن‌ها شهید بشوم، هر چند من خودم را لایق شهادت نمى‌دانم؛ ولى از خداوند مى‌خواهم به من کمک و این لطف را در حق من عنایت کند که کافران را بکشم، شما باید خود را براى جهاد در راه خدا مهیا کنید، امروز روز پیروزى مستضعفین بر مستکبرین است، پدر و مادر بدانید که حیات دنیا هیچ ارزشى ندارد اصل و مهم، حیات اخروى است. 🌹 🌹 🌹 🕊 🌹 🌹 🌹 🔘 (( @ebrahiimhadi74 )) 🔘
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🌹 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 تنها آرزویم این است که پدرم و مادرم من را ببخشید و حلالم کنید.. وقتی که از منزل به قصد قبرستان بر سر مزار پسرتان حرکت می‌کنید ،می‌آیید به امید اینکه پسرتان را بخشیدید و حلالش کردید. فشار قبر بر آنهایی که در حق پدر مادر ظلم کرده‌اند خیلی خیلی زیاد است.. طاقت فرساست من طاقتش را ندارم.. پدرجان و مادرجان امیدوارم که من را ببخشید.. 🌹 🌹 🌹 🕊 🌹 🌹 🌹 🔘 (( @ebrahiimhadi74 )) 🔘
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🌹 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 این پیام تمامی شهیدان است که می‌گویند: امام را تنها نگذارید و رزمندگان را یاری کنید. چرا که شما نجات‌دهنده همه مستضعفین عالم هستید و تمام مردم مستضعف دنیا چشم بر شما ملت شهیدپرور دوخته‌اند. آری ما عاشقان می‌رویم تا راه کربلای حسین (ع) را بگشاییم شاید خدا گناهان ما را بخشیده و ما را به مهمانی نور دعوت کند که در این صورت به آرزوی دیرینه خود رسیده‌ایم. ما پاسداران با خدای خویش عهد بسته‌ایم که تا جان در بدن داریم از یاری کردن اسلام و امام عزیز کوتاهی نکنیم. 🌹 🌹 🌹 🕊 🌹 🌹 🌹 🔘 (( @ebrahiimhadi74 )) 🔘
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🌹 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 امروز صحنه کارزار است، صحنه امتحان الهی است و ما جوانان حزب اللهی، وظیفه داریم به ندای امام خود لبیک بگوییم. دخترم، آرزوی دیدارت را داشتم و دوست داشتم در تربیت تو کوشش کنم، لیک شهادت پدرت بزرگترین راه برای تو خواهد بود، ان‌شاءالله وقتی بزرگ شدی و این وصیت نامه را خواندی، راه پدرت را ادامه دهی و اسلام را با شهادت پدرت تقی بشناسی. پدر و مادرم، شما نخستین پدر و مادر شهید نبوده و آخرین هم نخواهید بود، چون تا زمانی که قران کریم و اسلام عزیز در بین مسلمین است، تاریخ همچنان تکرار خواهد شد. امت قهرمان و شهید پرور رودسر، امیدوارم همیشه پشتیبان امام و رهبران راستین اسلام باشید و گول حرف منافقین را نخورید. 🌹 🌹 🌹 🕊 🌹 🌹 🌹 🔘 (( @ebrahiimhadi74 )) 🔘