eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
35.2هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍✨ 💢راهنمای فعال کردن تم: روی آیکن سه نقطه لمس کنید. گزینه "اعمال فایل قالب" را انتخاب کنید. بفرست برای دوستات 😉 ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
「🕊♥️」 قهربودیم درحال نمازخوندن بود... 😕 نمازش که تموم شد هنوز پشت به اون نشسته بودم...  کتاب شعرش رو برداشت و با یه لحن دلنشین شروع کرد به خوندن... ولی من بازباهاش قهربودم!!!!!🤭 کتابو گذاشت کنار... بهم نگاه کرد و گفت: "غزل تمام...نمازش تمام...دنیامات سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد!!!!😶 بازهم بهش نگاه نکردم!!😒 اینبارپرسید : عاشقمی؟؟؟ سکوت کردم..😶 "گفت : عاشقم گرنیستی لطفی بکن نفرت بورز بی تفاوت بودنت هرلحظه آبم می کند"🥺 دوباره با لبخند پرسید: عاشقمی مگه نه؟ 😅😍 گفتم:نـهههه!! 😎 گفت:"لبت نه گوید و پیداست می گوید دلت آری.. که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری.."☺ زدم زیرخنده و روبروش نشستم..🤓 دیگه نتونستم بهش نگم که وجودش چقد آرامش بخشه..😉 بهش نگاه کردم و ازته دل گفتم خداروشکرکه هستی😇 •💍• •🎈• ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
‹📓🔗› هرصبح‌ڪہ‌بݪنـدمۍشوݥ... آراسـتہ‌روبھ‌قبݪہ‌مےایـستݥ‌ومۍگویم: " السلام‌علیک‌یااباصالح‌المهدی " و وقتـۍبھ‌ایـݩ‌فڪرمۍڪـنم‌ڪہ‌خـدا جـواب‌سݪـام‌راواجب‌ڪرده‌اسٺ.. قݪبݥم‌ازذوق‌اینڪہ‌شمـابھ‌انـدازه‌ۍ یڪ‌جـواب‌سݪآم‌بھ‌مـݩ‌نگاه‌مۍڪنی ازجـاڪنده‌مۍشود .. ☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢
شنیدن بعضی از خبرا بغض تا مغز استخونتو میگیره💔😔
"(💜)" بچھ‌انقلـابۍ تومشڪلـات‌غرغرنمۍڪنھ! میگھ؛یقینـاً‌ڪٌلٌھ‌خَیـر.!(… ☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢ دخترونه ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
‹🌻☁️› 🌻⃟ ☁️¦⇢ شھید برونسی🔖 🚨شھیدۍ‌ڪه‌ حضرت‌زهرا'س' مسیر‌ پـیـروزۍ‌درجنگ‌را‌بـه‌او‌نـشـان‌داد . .😳🚨 •• - فرمانده‌ي‌کـلّ‌سپـاه‌آمده‌بـودمنطقـه‌ي‌ما،قبـل‌ ازعملیات‌رمضان💣•• صحبت‌ازیک‌عملیات‌ویـژه‌بود!بالاخـره‌طـرف خودفرماندهی‌سپـاه‌واگذارشد‌بـه‌تیـپ‌مـا😍 یعنی‌تیـپ‌هجـده‌جـوادالائمـه'‌علیه‌السلام! همان‌روز،مسؤول‌تیپ‌یک‌جلسـه‌ي‌اضطـراري گذاشت.تازه‌آن‌جافهمیدیم‌موضـوع‌چیسـت: دشمن‌تانکهاي‌'72-T'را،واردمنطقه‌کرده‌بود. دوگـردان‌مکانیـزه‌ي‌خیلـی‌قـوي،پشـت‌خـط مقدمش‌انتظارحمله‌به‌مارامی‌کشیدند. 😶! بچه‌هاي‌اطلاعات-عملیات‌دقیق‌وخاطرجمع میگفتند:«اونهاخودشـون‌روآمـاده‌کـردن‌کـه‌ فرداتک‌سنگینی‌بزنن‌بهمون . .🤨⛓» فردابنابودحمله‌کنندو‌موهَم‌لاي‌درزش‌ نمی‌رفت‌دراین‌صورت‌هیچ‌بعید‌نبود‌عملیات رمضان،شروع‌نشـده‌شکسـت‌بخـورد😟🤦🏻‍♂ بعدازکلی‌صحبت،بنابراین‌گذاشتندکه‌همان وقت‌برویم‌شناسایی‌وشب‌هم‌برویم‌تو دل‌دشمن‌وبایک‌عملیات‌ایذایی‌ تانکهاي«72-T»رامنهدم‌کنیم😎✌️🏻 این‌تانکـهارادشمن‌تازه‌واردمنطقـه‌کرده‌بودوقبل‌از آن‌تو‌هیچ‌عملیاتی‌باهاشون‌سروکار‌نداشتیم . .! خصوصیـت‌تانکـهاایـن‌بـود‌کـه‌آرپی‌چی‌بهشان‌اثـر نمی‌کرد،اگـرهم‌می‌خواست‌اثـرکند،بایـدمی‌رفتـی‌ وازفاصله‌ي‌خیلی‌نزدیک‌شلیـک‌میکـردي،وبه‌جـاي حساس‌هم‌بایدمیزدي . .😶🤏 سه‌گردان‌مأموراین‌کارشدنـد.فرمـانـده‌ي‌یکی‌شان عبدالحسین‌بود . .🧔🏻📞•• تـانزدیـک‌خـط‌دشـمن‌رفتیـم.یک‌هفتـه‌اي‌میشد‌کـه عـراقـی‌هاروي‌ایـن‌خـط‌کـارمی‌کـردنـد.دژقـرص‌و محکمـی‌ازآب‌درآمـده‌بـود.جلـوي‌دژموانع‌زیادي‌تو چشم‌میزد،جلـوتـرازمـوانـع‌هـم،درسـت‌سـرِراه‌مـا یک‌دشت‌صاف‌وُوسیع‌خودنمایی‌می‌کرداگرمشکل‌ موانـع‌رامی‌توانستیم‌حـل‌کنیم‌این‌یکی‌ولی‌کـار،را حسابی‌پُـردردسرمیکرد.باهمه‌این‌احـوال‌بچه‌هابه‌ فرمانده‌ي‌تیپ‌میگفتند«شمافقط‌بگوبراي‌ برگشتن‌چکارکنیم؟.» مهم‌ترازهمه،قضیه‌ي‌سالم‌برگشتن‌نیرو‌بود😕 فرمانـده‌ي‌تیـپ‌چندتا،راهنمایی‌کـرد.عملاًهم کارهایی‌صـورت‌دادیـم،حتـی‌گرایمان‌را،روی‌ حساب‌برگشتن‌تنظیم‌کردیم . .🖐🏾🔗 ازشناسایی‌که‌برگشتیـم،‌نزدیـک‌غـروب‌بـود. بچـه‌هـا‌رفتندبه‌توجیـه‌نیروهـا . ‌.👤 من‌وعبدالحسیـن‌هم‌رفتیـم‌گـردان‌خودمـان! کپۍ❌ فوروارد✅ ادامه‌دارد‌ ...🙂-! •‌‌‌ ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
یعنی عباس داشته باشی و بگویی: از حسین چه خبر؟ 💔 ◾️وفات باغ گل یاس ، و احساس حضرت ام البنین مادر باب الحوائج علیهم السلام رو‌ تسلیت عرض می کنیم .🖤 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥ ‌ 🖤 هَفت پُشتم را نَظر کردم ،تماماً بوده اند نوکـرِ عباسِ تو دَربــست ، یا ام البــنین تسلیت🥀🍂 🖤 ‌࿇࿐᪥✧🍃🌺🌺🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.🌕🕯 . •دیگــر‌مــــــرا....🍂🪔 امـ‌البنیــــــن💔🌙 نخـــــــوانیـــــد.....(:🖤 ••الحق‌ڪہ‌خداۍادبٺ‌ام‌البنین‌است🌿🤞🏻 🌙 ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
گفتند گمنامه پلاک هم نداشت اصلا هیچ نشونه‌ای نداشت امیدوار بودم روی زیر پیراهنیش اسمش رو نوشته باشه نوشته بود: "اگر برای خداست بگذار بمانم" 💔😢 |🌸🕊| ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
•• - دوتاگردان‌دیگر،راه‌به‌جایی‌نبردند؛‌یکیشون‌به‌خاطرشناسایـی‌محـدود،راه‌راگُـم‌ کـرده‌بـودیکـی‌هـم‌پـاي‌فرمانده‌اش‌رفتـه‌بود روي‌مین.هردوگردان‌رابی‌سیم‌زدندکه‌ بکشندعقب ...! حالاچشم‌امیدهمه‌به‌گردان‌مابودوچشم‌امید به‌لطف‌وعنایـت‌اهل‌بیت‌عصمت‌و طهارت'علیهم‌السلام'🙂 وقت‌راه‌افتادن،چنددقیقه‌اي‌بـراي‌پیداکردن‌ پیشانی‌بنـدمُعطل‌کـرد..یعنـی‌پیشانـی‌بنـدزیـاد بـود،او'ولـی‌نمیدانم‌دنبال‌چه‌می‌گشت . .😥🤷‍♂ باعجله‌رفتم‌پهلـوش.گفتـم:«چکـارمیکنـی‌ حاجـی‌؟یکـی‌بـرداربـریـم‌دیگـه . ‌. ‌.😕» حتی‌یکی‌ازپیشانی‌بنـدهـارابـرداشتـم‌دادم‌ دستـشنگرفـت.گفـت:«دنبال‌یکـی‌میگردم‌کـه‌ اسـم‌مقـدس‌بی‌بی‌تـوش‌باشـه ‌. .!:)❤️» حـال‌وهـواي‌خاصـی‌داشـت.خودم‌هم‌کمکش‌ کـردمبالاخـره‌یکـی‌پیـداکـردیـم‌کـه‌روش‌بـاخـط‌ زیبایـی‌نوشتـه‌بود:یـافاطمـه‌الزهـرا'س'🙂💛 اشک‌توچشمهاش‌حلقه‌زد.همان‌رابوسیدوبست‌به پیشانی.توفاصله‌ي‌چنددقیقه‌آماده‌شدیم. بابدرقه‌گرم‌بچه هاراه‌افتادیم . .🚶🏾‍♂ آن‌شب‌تنهاگردانـی‌که‌رسیدپـاي‌کـار،گـردان‌مـابـود سیصد،چهـارصدتانیـروي‌بسیجـی،دقیقاًپشت‌ِ سـرهم،آرام‌وبیصداقدم‌برمیداشتیم‌به‌سوي‌ دشمـن،تـوهمان‌دشت‌صاف‌وُوسیع . . سۍ؛چھل‌مترمانده‌بودبرسیم‌به‌موانع؛ یڪهودشمن‌مُنَوَر؛زدآن‌هم‌درست‌بالاۍسرِما🤦‍♂! - تاریڪی‌دشت‌به‌هم‌ریخت‌وآنھا‌انگار‌نوك ستون‌رادیدند.👀 یڪدفعه‌سروصداشان‌بلند‌شد؛پشت‌بندش صداۍ‌شلیك‌پۍ‌درپۍگلوله‌ها‌آرامش‌وسڪوت‌ منطقه‌را‌به‌هم‌زد😕! آنھا‌توۍیك‌دژمحکم؛پشت‌موانع‌و‌پشت‌خاکریز بودندوما؛توۍیك‌دشت‌صاف.🌪 همه‌خیز‌رفته‌بودیم‌روۍزمین‌😶. تنھاامتیازۍڪه‌داشتیم؛نرمۍخاك‌آن‌منطقه بودجورۍڪه‌بچه‌ها‌خیلۍزودتوۍ آن‌خاك‌فرورفتن.👀 دشمن‌با‌تمام‌وجودش‌آتش‌مۍریخت‌ هراسلحه‌اۍڪه‌داشت‌کار‌انداخته‌بود.🖐🏼 عوضش‌عبدالحسین‌دستور‌داده‌بود‌که‌ماحتۍ یك‌گلوله‌هم‌شلیڪ‌نڪنیم؛اوضاع‌رادرست‌و دقیق‌سنجیده‌بود.😎 حدود،یڪ‌ربع‌تا‌بیست‌دقیقه‌ریختن‌ آتش‌شدید بود؛رفته‌رفته‌حجمش‌ڪم‌شدو رفته‌رفته‌قطع شد.🖇 دشمن‌اگربوۍعملیات‌به‌مشامش‌مۍرسید؛ به‌این‌راحتۍها‌دست‌بردار‌نبود🤦‍♂؛یقین‌کرده بودند‌ڪه‌ما،یك‌گروه‌شناسایۍ‌هستیم. به‌فڪرشان‌هم‌نمیرسید‌ڪه‌سیصد‌چهارصد تا‌نیرو‌‌تانزدیڪشان‌نفوذ‌کرده‌باشند.👊🏼 کپۍ❌ فوروارد✅ - ادامه‌دارد‌ ...🙂-! ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"(🖤🕊)" پهلوانهای محله رفتن و مادرا موندن و کوه خاطرات... تقدیم به همه مادران شهدا که مقتدایشان حضرت ام البنین (س) بود🌷 ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
✨سلام عزیزانم روزتون عالی ✨🙋 از حضور گرم و معنوی شما در کانال شھید ابراهیم هادی خرسندیم 🦋 برای بھتر شدن مطالب و پستهای کانال ○•پیشنهاد یا اگر انتقادی دارین خوشحال میشیم با ما در میان بگذارین•○ 🙃🍃 ✔آیدی خادم کانال⇩⇩ @adminita0
نوید هم پسرم و هم همدم زندگی ام بود. شهید گرانقدر بارها به سوریه اعزام شده بود چون هم دایی و عمویش به شهادت رسیده اند بارها به نوید می گفتم ما سهممون رو نسبت به شهدا ادا کرده ایم. شور و اشتیاق نوید برای رفتن به سوریه وصف ناپذیر بود و همیشه می گفت دوست دارم شهید بشوم. شش ماه قبل پسرم خواب دیده بود که به شهادت می رسد حتی نحوه شهادتش را هم دیده بود و به من می گفت مادر تاج مادر شهیدی را حضرت زینب(س) به سرت می گذارد. تازه برایش زن گرفته بودیم اما گذاشت و به سوریه رفت، چند روز قبل از شهادتش تماس گرفت و گفت برایم دعا کن، من هم دعا کردم که ان شالله عاقبت بخیر بشی و بخاطر این حرفم خیلی خوشحال بود. شهید صفری در انجام امور خیر کوتاهی نمی کرد پدر شهید صفری هم با اشاره اخلاقیات شهید بزرگوار گفت: شهید صفری همیشه دائم الوضو بودند و در انجام امور خیر کوتاهی نمی کردند. وقتی به روستای طلابر رودبار می آمدیم در انجام امور خیر پیشتاز بودند و کوتاهی نمی کردند خاطره مادرشھید💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طواف کعبه حسن، مسجدالحرام حسین است حسین مثل حسن،یاحسن تمام حسین است حسن غریب ترین مرد داغداربقیع ست حسن عزیز دل حضرٺ امام حسین است 🍃 ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
•• - من‌درست‌ڪنارعبدالحسین‌درازڪشیده‌بودم. گـفـت:«یـڪ‌خـبـر‌ازگـردان‌بـگـیـربـبـیـن‌ وضـعیـت‌چـطـوره.🤷🏻‍♂» سینہ‌خیزرفتم‌تاآخرستون.سیزده،چهارده‌تا شهید‌داده‌بودیم‌بعضی‌هابدجوری‌زخمی‌شده‌ بودند‌دوباره،بہ‌حالت‌سینہ‌خیز،رفتم‌سرستون، جایی‌ڪہ‌‌عبدالحسین‌بود.بہ‌نظرمی‌آمد خواب‌باشد.😴» همان‌طورڪہ‌بہ‌سینہ‌درازڪشیده‌بود،‌ پیشانی‌اش‌را‌گذاشتہ‌بودپشت‌دستش‌و تڪان‌نمی‌خورد.آهستہ‌صداش‌زدم.‌سرش‌را‌بلند ڪردوخیره‌ام‌شد!🤭» گفتم«نمیخوای‌برگردی‌حاجی؟» چیزی‌نگفت.ازخونسردی‌اش‌حرصم‌درمی‌آمد. بازبہ‌حرف‌آمدم:«میخوای‌چڪار‌ڪنیم‌حاج‌آقا؟» آرام‌گفت:«توبگوچڪارڪنیم‌سید،توڪہ‌ خودت‌رو‌بہ‌نقشہ‌هاواردی‌بگوچہ‌ڪنیم!؟🙍🏻‍♂» این‌طورحرف‌زدنش‌برام‌عجیب‌بود.بدون‌هیچ‌ فڪری‌گفتم:«معلومہ‌برمی‌گردیم.🙂» سریع‌گفت:«چی؟!» توفڪرناجوربودن‌اوضاع‌ودردزخمی‌هابودم. خاطر‌جمع‌ترازقبل‌گفتم:‌«من‌میگم‌برگردیم.💁🏻‍♂» گفت«مگرمیشہ‌برگردیم؟!» زودتوتوی‌جوابش‌گفتم‌مگہ‌میشہ‌ ازاین‌دژ‌؛رد‌بشیم!؟🤨» چیزی‌نگفت‌تابرایش‌توضیح‌دهم! - بہ‌ساعتم‌اشاره‌ڪردم‌وادامہ‌دادم:«خود فرماندهی‌هم‌‌گفت:تاساعت‌یڪ‌اگرنشد عمل‌ڪنید،‌حتماً‌برگردد🚶🏻‍♂» الان‌هم‌ڪہ‌ساعت‌دوازده‌ونیم‌شده.تواین‌چند‌ دقیقهمابہ‌هیچ‌جا‌نمی‌رسیم.🕕» این‌ڪہ‌اسم‌فرمانده‌راآوردم،بہ‌حساب‌خودم‌ انگشت‌گذاشتم‌رو‌نقطہ‌حساس.میدانستم‌تو حتی‌موقعیت‌های‌حساس‌روی‌حرف‌فرمانده‌ حرف‌نمیزند!» درحال‌مستقرشدن‌بودیم‌ڪہ‌ازردهای‌بالابی‌ سیم‌زدندو‌توهمچنین‌شرایطی،بایدبرمیگشت. حالاهم‌منتظرعڪس‌العملش‌بودم.‌ گفت:«نظرت‌همین بود؟🤔» پرسیدم،«مگہ‌شمانظردیگہ‌ای‌هم‌داری؟!» چندلحظہ‌ای‌ساڪت‌ماند.جورخاصی‌ڪہ‌ انگار‌بخواهدگریہ‌اش‌بگیرد،گفت:‌«من‌هم‌ عقلم‌بہ‌جایی‌نمی‌رسه.🙁» دقیقاًیادم‌هست‌همان‌جا‌صورتش‌را‌گذاشت‌رو‌ خاڪهای‌نرم.‌لحظہ‌ها‌همین‌طورپشت‌سرهم‌ می‌گذشت.‌دلم‌شورافتاده‌بود.‌او‌همین‌طور ساڪت‌بود‌وچیزی‌نمی‌گفت!😢» پرسیدم:«پس‌چڪارڪنیم‌آقای‌برونسی؟» حـتـی‌تـڪـانـی‌بـہ‌خـودش‌نـداد. عصبی‌گفتم:«حاج‌آقا‌همہ‌منتظرهستن، بگومیخوای‌چڪارڪنی؟!🙄» بازچیزی‌نشنیدم.اوانگارنہ‌انگارڪہ‌تواین‌ عالم‌است.یڪ‌آن‌شڪ‌برم‌داشت‌ڪہ‌نکند گوشھایش‌از‌شنوایی‌افتاده؟!😧‌‌» کپۍ❌ فوروارد✅ -ادامه‌دارد‌ ...🙂-! ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادری.... نعش جوان بی سرش در بر فشرد پاره های پیکرش از شوق بوسیدن گرفت...!❣ ⇣🕊🥀⇡ وداع جانسوز مادر دفاع مقدس خسرو قادری قمصری💔😭 ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
📋••• جنگ‌نرم‌است‌ولشگرمولانیازبه‌فرمانده‌دارد✌️ فرمانده ے ڪاربلد ✅ خادم تبادل یا ارسال پست ما ميشے ؟🙂 ±محفل شھدایی ما↯↯👇🌱 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa اطلاع بدین👇☺ @Shahidhadi_delha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙⃟🙂¦⇝ بچه های عزیزمن🥰 بدونید اگر درس نخونید نمی‌تونید تاثیرگذار خوبی باشید به اینا میگفتن بی مایه فطیر است باید درس بخونید....😇 📚 ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪