eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
35.2هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
⊰•﷽•⊱ "بزرگترین دارای یک انسان خونش است" و چه راحت خون ریختید تا دارایی های دیگران حفظ شود" شهادت گوارای وجودتان" 💚🪖 🌹 ⭐️
..🌱.. معجزه اذان🦋 در یکی از عملیات‌ها کارگره خورده بود، نزديك اذان صبح بود و بايد كاری می‌كرديم، اما نمی‌دانستيم چه كاری بهتره. يكدفعه ابراهيم از سنگر خارج شد! به سمت تپه عراقی‌ها حركت كرد و بعد روی تخته سنگی به سمت قبله ايستاد! با صداي بلند شروع به گفتن اذان صبح كرد! ما هر چه داد می‌زديم كه ابراهيم بيا عقب، الان عراقی‌ها تو رو ميزنن، فايده نداشت. تقريباً تا آخر اذان را گفت...🙂  با تعجب ديديم كه صدای تيراندازی عراقی‌ها قطع شده! ولی همان موقع يک گلوله شليک شد و به ابراهيم اصابت كرد ما هم آورديمش عقب! امدادگر زخم گردن ابراهيم را بست ناگهان متوجه شدیم تعدادی از سمت عراقی‌ها با پارچه های سفید دستانشان را بالا گرفته و به سمت ما می‌آمدند، اول فکر کردیم حقه باشد اما بعد دیدیم همه آن‌ها به همراه فرمانده‌شان خودشان را تسلیم کردند، فرمانده‌شان را بازجویی کردیم او با گریه می‌گفت به ما گفته‌بودند شما مسلمان نیستید اما وقتی یکی از شما اذان گفت فهمیدیم شما اهل نماز و شهادت به پیامبرید وقتی موذن نام امیرالمومنین علیه السلام را برد با خود گفتم ما داریم با برادرانمان می‌جنگیم، من و کسانی که با من هم عقیده بودند تصمیم گرفتیم تسلیم بشیم، بقیه هم برگشتند عقب... وقتی فهمیدند ابراهیم زنده است همه به دیدارش رفتند ابراهیم حتی کسی را که شلیک کرده بود بخشید بعد از آن فرمانده عراقی به ما کمک های زیادی کرد و بعد ها در یکی از عملیات ها متوجه شدیم عده ای از عراقی‌ها علیه صدام میجنگند که یکی از آنها همان فرمانده‌ای بود که خود را با معجزه اذان ابراهیم تسلیم کرده بود🥲🤍 🕊 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••🇮🇷 به دنیا نیامده و نخواهد آمد کسی که به ایران زور بگوید💪💪 هنوز فتح نهایی در انتظار من است😎 🚀 ••🇮🇷
. سلام رفقا ظهرتون شهدایی💚🌱 برای شرکت در چله نمازشب حتما در کانال نمازشب مون عضو بشید🙂👇 https://eitaa.com/ebrahim_babak_navid_keramaat حتی با خوندن یک رکعت میتونید در چله شرکت کنید😍 شرایط کامل چله کانال نمازشب ارسال شده❣ امشب چله شروع میشه و هرشب به نیت یک شهید هست،،، جانمونید😉 .
«🎞🎥» آنها چه انسی با خاک گرفته اند و خاک، مظهر فقرِ مخلوق در برابر غَنایِ خالق است. معنای آنکه در نماز پیشانی بر خاک می گذاری، همین است و تا با خاک انُس نگیری، راهی به مراتبِ قُرب نداری🦋! 📻 🤍
😍 ❣ سلام من از طریق خواندن کتاب سلام بر ابراهیم با شهید ابراهیم هادی آشنا شدم یک روز از بسیج اومدن مدرسه و چند تا کتاب شهید سلام بر ابراهیم رو آوردن من مدیر مدرسه بودم و یکی از کتابها را خودم خریدم اومدم خونه شروع به خواندن کتاب کردم اینقدر مطالب کتاب برام جذاب بود که تمام مطالب کتاب را خواندم و با معجزات شهید آشنا شدم صبح که به مدرسه رفتم در مراسم صبحگاهی از دانش آموزان دبیرستان خواستم کتاب را تهیه کنند که این اتفاق هم افتاد خودم بارها و بارها به این شهید عزیز توسل کردم و نتیجه گرفتم هر مشکلی برام پیش می یاد با داداش ابراهیمم در میان می زارم و واقعا کمکم می کنن آخرین بار مربوط می شه به پیاده روی اربعین خیلی دوست داشتم برم کربلا ودر پیاده روی اربعین شرکت کنم ولی جور نمی شد متوسل شدم به شهید در عرض دو روز کارم درست شد و رفتم قاب عکس داداش ابراهیم هم اردوی راهیان نور بهم دادن تو اتاق خودم گذاشتم و خیلی با این شهید انس گرفتم انشاءالله که داداش ابراهیمم و دیگر شهدا شفیع ما در دنیا و آخرت باشن 🌹 🌷شما هم اگر کرامتی از شهدا دیدید برامون ارسال کنید(: ↯ 🆔@ya_fatemat_al_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••🌻 انقلاب درونی شاهرخ در محرم سال 57 ناگهان تحولی روحی و معنوی در او ایجاد شد. نشستن پای صحبت‌های حاج‌آقای تهرانی، اعتقادات او را دگرگون کرد. کم‌کم دیگر داشت به انقلاب و امام علاقه‌مند می‌شد. پس‌ازاینکه از سفر زیارت امام رضا (ع) باآن‌همه اشک‌های فراوانی که در جهت طلب مغفرت از گناهان خود ریخته بود، بازگشت، دیگر تبدیل به آدم دیگری شده بود. وقتی در تلویزیون صحبت‌های امام پخش می‌شد، با احترام می‌نشست، اشک می‌ریخت. حتی ماشین پیکان خود را فروخت و در راه انقلاب خرج کرد. هر کاری که برای کمک به انقلاب باشد انجام می‌داد. دیگر اغلب اوقات خود را در مسجد، گشت‌های نگهبانی بسیج و... سپری می‌کرد. 🕊 •
112.mp3
4.12M
•🎶❤️‍🩹•• |🎧| ◉━━━━━━───────     ↻ㅤ  ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆ • باغبـــــان امام حســـــین(ع)🥰 🕊 🎙سید محمــد باقــرزاده🌹 @ebrahim_babak_navid_delha .
「❤️📚」 🌸 😎 فرمانده‌: ماشاءالله‌ بچه‌های‌ بی‌سر و صدا...ماشاءالله...خدا‌ خیرتون‌ بده...ماشاءالله..یاعلی...💪 ان‌ شاءالله..یا‌ ابوالفضل‌...همه‌ رو‌ بریزین‌ توی‌ اون‌ تویتای‌ مشکی..بچه‌ مواظب‌ جعبه‌ های‌ خمپاره‌ ۸۰‌ باشید♨️ /یکدفعه‌ یکی‌ از‌ مهمات‌ رو پای‌ فرمانده‌ میفته😬/ بابک: ببخشید...ببخشید... تو رو خدا‌ ببخشید‌ حواسم‌ نبود😥 فرمانده‌: حواستو‌ جمع‌ کن‌ پسر‌ چی‌ کار‌ می‌کنی‌!؟😠 بابک: ببخشید‌ عمو‌ شاهین‌ اصلا‌ حواسم‌ نبود‌... ببخشید😓😔 فرمانده: مواظب‌ باش‌ عزیزم‌ این‌ پا رو‌ نیاز‌ دارم‌😣 بابک‌: ببخشید‌ معذرت‌ می‌خوام‌😭 فرمانده: بابک‌ گفتم‌ تو‌ نیا‌ گوش‌ نمی‌کنی‌ برو‌ به‌ بچه‌ها‌ کمک‌ کن...ولش‌ کن‌...بدوئید‌ بدوئید...سریعتر. بابک: بخشید‌ حاجی‌😢 فرمانده: آقا‌ تو‌ منو‌ خفه‌ کردی😐؟!ول‌ کن‌ دیگه‌ مایه‌ دادی‌ زدیم‌ تموم‌ شد‌ و رفت‌🙄 ❣ادامه دارد... همراهمون باشید😉😍 🦋‌•• .
. رفقا ممنون بابت کمک های خالصانه تون😍 با کمک های شما ۵۵ بسته لیوان یکبار مصرف خریداری شده🛍 ۶۵ بسته دیگه لیوان یکبار مصرف و کاسه و قاشق یکبار مصرف باقی مونده مثلا یک بسته لیوان یا یک بسته قاشق یا یک بسته کاسه یکبار مصرف بانی بشید☺️👇 [
6104337339003897
خدابنده لو] هر بسته لیوان : ۱۰۰ هزار تومن هر بسته کاسه : ۴۰۰ هزار تومن هر بسته قاشق : ۳۸۰ هزار تومن جهت هماهنگی با بانیان و ارسال فیش: 🆔@ya_fatemat_al_zahra ☎️09108818291 .
«•﷽•» حاج‌ حسین‌ یکتا میگه: شهدا میخواستن و میشد✨ ما، میخوایم و نمیشه...🤲 چیکار کردیم بادلامون؟... 🌱
••❤ یک روز ما از سمت واحد خود به ماموریت اعزام شدیم و به علت طولانی شدن زمان آن که با یک شب زمستانی سرد همزمان شده بود  مجبور شدیم که هنگام برگشت از ماموریت به علت  نماز و گرسنگی به یگان خدمتیه بابک برویم. به پادگان رسیدیم و پس از پارک کردن ماشین به سمت ساختمان رفتیم و چندین بار در زدیم، طبق معمول باید یک سرباز در ساختمان را باز می کرد اما انگار کسی نبود. بعد از ده دقیقه دیدیم صدای پا می آید و یک نفر در را باز کرد. بابک آن شب نگهبان بود با خشم گفتیم بابا کجا بودی اخه یخ کردیم پشت در🥶، لبخندی زد و ما را به داخل ساختمان راهنمایی کرد وارد اتاقش که شدیم  با سجاده ای  رو به رو شدیم که به سمت قبله و  روی آن کلام الله مجید و زیارت عاشورا بود، تعجب کردم گفتم بابک نماز می خوندی؟ با خنده گفت همینجوری میگن. یه نگاهی که به روی تختش انداختیم با کتاب های مذهبی و درسی زیادی رو به رو شدیم من هم از سر کنجکاوی در حال ورق زدن آن کتاب ها بودم که احساس کردم بابک نیست، بعد از چند دقیقه با سفره، نان و مقداری غذا امد، گفت شما خیلی خسته اید تا یکم شام میخورید منم نمازم را تمام میکنم✨. ما به خوردن شام مشغول شدیم و بابک هم به ما ملحق شد اما شام نمی خورد میگفت شما بخورید من میلی ندارم و دیرتر شام میخورم تا آنجایی که مثل پروانه دور ما می چرخید و پذیرایی می کرد خلاصه شام که تمام شد نماز را خواندیم و آماده ی رفتن به ادامه مسیر که چشممان به آشپزخانه افتاد و با خنده گفتیم: کلک خان برای خودت چی کنار گذاشتی که شام نمیخوری بابک خنده ی ارامی کرد و میخواست مانع رفتن ما به آشپزخانه شود. ما هم که اصرار او را دیدیم بیشتر برای رفتن به آشپزخانه تحریک می شدیم🧐. خلاصه نتوانست جلوی ما را بگیرد و ما وارد شدم و دیدیم که در آشپزخانه و کابینت چیزی نیست در یخچال را باز کردیم و چیزی جز بطری آب نیافتیم نگاهم به سمت بابک رفت که کمی گونه و گوشهایش سرخ شده بود و خندهاش را از ما می دزدید. این جا بود که متوجه شدیم بابک همان شام را که سهمیه خودش بود برای ما حاضر کرده است🙂. 🕊 •
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.🇮🇷. «و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی» این تازه آغاز ماجراست🚀🔥 🕶✊🏼 ••
❁🌸🕊❁ "به سمت ارتشِ دشمن وزیده‌اند اینان" "نشانشان همه سـربند زینـب کـبراست" "خطوط قرمـزشــان را کشیـــده اند اینان" فــرازے از وصیـت نامـه ی شهیـــد: «اسرائیل خود به خود ساقط خواهد شد چرا که دیگر نمی تواند نقشی را که ایالات متحده و غربی ها از او انتظار دارند عملی کند.»✌️🏻 🌷 ❅
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیارت بنیابت اعضا محترم 🦋
~•♥️•~ 🙂 💌 سلام خدمت شما بزرگوار من شب شهادت حضرت زهرا تو هئت گلزار شهدا دستبنذم را گم کردم اومدم منزل ساعت تقریبا ۲ شب دیدم دستم نیست همون لحظه به شهید نوید صفری و ابراهیم هادی متوسل شد هر کدام ۱۰۰ تا سوره توحید به نیابتشون هدیه به امام کردم ومتوسل به حضرت زهرا هم شدم پسرم تو کانال هیئت اعلام کرد یه تکه طلا گم شده فردای آن روز به پسرم گفتن نشون طلا را بده گفتن ما پیدا کردم اول فکر کردیم بدل هست انداختیم ولی بعد چند لحظه به دلشون میفته بردارن نا گفته نماند چون من کرامات شهدا را به دیده بودم و چند بار حاجتم داده بودن همون لحظه که دیدم دستبند نیست دلم گواه میداد که شهدا پیداش میکنن و همینطور هم شد از کرامات شهدا غافل نشیم که هر چه داریم از لطف خدا و اهلبیت و شهدای گرانقدر هست هدیه به روح شهدا صلوات بر محمد آل محمد ممنونم از کانال خوبتون اینکه وقت میزارید زحمت میکشید ارجرتون با شهدا🙏🙏 🌷شما هم اگر کرامتی از شهدا دیدید برامون ارسال کنید(: ↯ 🆔@ya_fatemat_al_zahra ‌°•^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^
📚 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کتاب برایم حافظ بگیر نوشته زینب سوداچی از مجموعه مدافعان حرم انتشارات شهید کاظمی به زندگی شهید مدافع حرم، حاج شعبان نصیری می‌پردازد. 🟢قیمت 100/000 🔴قیمت با تخفیف 90/000 هزینه ارسال 25/000 ★᭄ꦿ↬ @yaa_zahraa18📲 •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•°🌻°•° بخشی‌ از‌ وصیتنامه: خدایا چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی! هیهات که نفهمیدم. یا اباعبدالله شفاعت! آه چقدر لذتبخش است انـــسان آماده باشد برای دیـــــدار ربش، و چه کنم که تهیدستم،خدایا تو قبولم کن.🤲😭 🌷 🕊 .
•♥️༅﷽࿐ ⭕️آنچه برای دیدنش دعوت شده اید⇩⇩ 🌷گامهای رفاقت با شهدا 🌷دستنوشته ی عجیب شهید برای حاجت گرفتن😳‼️ 🌷ماجرای جالب شهید هادی و خانم بی حجاب😳‼️ 🌷کتاب سفارش شده رهبر😍 پی‌دی‌اف‌Pdf کتاب سلام بر ابراهیم📕 🌷شهیدی که به جای آلمان سر از سوریه در آورد😳 پی‌دی‌اف‌Pdf کامل و جامع در مورد شهید بابک‌ نوری📕 🌷 برگزاری‌ چلّه‌ با‌ هدایای‌ فرهنگی🎁 🌷هدیه‌های‌ تولد‌ شهید ابراهیم‌ هادی💌 🌷شهیدِ ماه تولدت کیہ😍 💢مصاحبه های انجام شده با خانواده شهدا⇩⇩ 🍃اولین مصاحبه با خواهر شهید ابراهیم هادی🎙 🍃دومین مصاحبه با خواهر شهید ابراهیم هادی🎙 🍃مصاحبه با همسر شهید محمد رضا اسداللهی🎙 🍃مصاحبه با خواهر شهید نوید صفری🎙 💢موکب های برپا شده با کمک های اعضای کانال⇩⇩ ⛺️خریداری‌ وسایل‌ مورد‌ نیاز‌ موکب‌ها معراج الشهدا ⛺️کمک‌های‌‌ بانی‌های‌ محترم‌ جهت خرید‌ وسایل‌ موکب‌ ⛺️موکب‌ نیمه‌شعبان‌ سال‌ ۱۴۰۱‌ در مسیر پیاده‌ روی‌ حرم‌ حضرت‌ معصومهۜ‌ تا‌ جمکران ⛺️موکب‌ ولادت‌ امام‌ حسن‌ مجتبی‌(ع) در امامزاده‌ حسن‌ کرج ⛺️موکب ولادت حضرت معصومه (س) در قم 💢ارتباط با خادم🙂⇩⇩ 🆔@ya_fatemat_al_zahra
「❤️📚」 🌸 😎 ‌همرزم‌ یک: چقدر سرده،خدایی‌ این‌ چادرهای هلال‌احمر جواب‌ نمیده‌ تو این‌ هوا همرزم‌ دو: بچه‌ها بابک‌ کو؟؟🤔 همرزم‌ سه: حتما با تیمش‌ رفت‌ دیده‌بانی همرزم‌ یک: امشب‌ که‌ نوبت‌ تیم‌ عارفِ🤦‍♂ همرزم‌ دو: ساعت‌ چنده؟ همرزم‌ یک: ۳:۳۰ همرزم‌ سه: حتما رفته‌ دستشویی🤭 همرزم‌ یک: نه‌ بابا‌ رفته‌ حموم🤦‍♂ همرزم‌ دو: این‌ وقت‌ شب‌ مومن...؟؟😐😂 همرزم‌ سه: آخه‌ خیلی‌ به‌ تمیزی‌ اهمیت‌ میده😅 همرزم‌ یک: حتما داره‌ لباساشو اتو میکنه😊 همرزم‌ دو: چی‌ میگی‌ داداش؟😳 مگه‌ میخواد بره‌ مهمونی😂 همرزم‌ یک: من‌ برم‌ ببینم‌ کجاست🤫 همرزم‌ سه: خب‌ الان‌ میاد دیگه‌ بگیر بخواب. همرزم‌ دو: نگرانش‌ شدم‌ الان‌ میام😪 میبینه‌ که‌ بابک‌ بیرون‌ قرارگاه‌ پتو روی‌ دوش انداخته‌ داره‌ نماز شب‌ میخونه😊 ❣ادامه دارد... همراهمون باشید😉😍 🦋‌•• .
😃😍 1❣عکس رو باز کنید☝️ 2❣ستون اول (سمت راست) شماره ای رو انتخاب کن که با آخرین رقم شماره تلفنت یکیه 3ستون دوم ( وسط) شماره ای رو انتخاب کن که با رقم یکان روز تولدت یکیه 2❣ستون آخر ( سمت چپ) شماره ای رو انتخاب کن که با ماه تولدت یکیه حالا جمله ای که ساختی رو بفرست😍😉👇 @ya_fatemat_al_zahra .
تشکر از رفقایی که در چالش شرکت کردند😍👏 اجـــــرتوووون با شـــــــــــــهدا💓 همه با هم برای این ۱۰ شهید عزیز و رفقای عزیزی که در چالش شرکت کردند یک صلوات بفرستیم🥰📿 منتظر چالش های بعدی باشید😉 .