🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺
#طنزجبهه
بین راه نگه نمیدارم😳
امام جماعت ما بود. اما مثل اینکه شش ماهه دنیا آمده بود.😁 حرف می زد با عجله، غذا می خورد با عجله، راه می رفت می خواست بدود و نماز میخواند به همین ترتیب.🙄
اذان، اقامه را که می گفتند با عجلوا بالصلوه دوم قامت بسته بود.😕
قبل از اینکه تکبیر بگوید سرش را بر می گرداند رو به نمازگزاران و می گفت: من نماز تند می خوانم، بجنبید عقب نمانید. راه بیفتم رفته ام، پشت سرم را هم نگاه نمی کنم، بین راه نگه نمی دارم و تو راهی هم سوار نمی کنم!!!😂😂😁
@ebrahimdelha🌹
🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺
✳️ مرحوم محمداسماعیل دولابی :
می گویند پسری در خانه ، خیلی شلوغ کاری کرده بود .
همه اوضاع را بهم ریخته بود . وقتی پدر وارد شد ، مادر شکایت او را به پدرش کرد . پدر که خستگی داشت ، شلاق را برداشت .
پسر دید اوضاع خیلی بی ریخت است ، همه ی درها هم بسته است.
وقتی پدر شلاق را بالا برد ، پسر دید کجا فرار کند؟ راه فراری ندارد! خودش را به سینه پدر چسباند . شلاق هم از دست پدر شل شد و افتاد.
شما هم هر وقت دیدید که اوضاع بی ریخت است ، به سوی خدا فرار کنید.
هر کجا که متوحش شدید ، راه فرار به سوی خداست.
@ebrahimdelha
─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜ 💫⚜
#قسمت_بیست_وسوم
🌹معلم نمونه✍
عباس هادي👤🌹
ابراهيم ميگفت:🗣 اگر قرار اســت انقلاب پايدار بماند و نسلهاي بعدي هم
انقلابي باشند.
بايد در مــدارس🏫 فعاليت کنيم، چرا كه آينده مملکت به كســاني ســپرده
ميشود👌که شرايط دوران طاغوت را حس نكرده اند!
وقتي ميديد اشــخاصي که اصلا انقلابي نيســتند،😳 به عنوان معلم به مدرسه
ميروند خيلي ناراحت ميشد.😔
ميگفــت: بهترين و زبده ترين نيروهاي انقلابي بايد در مدارس و خصوصًا
دبيرستانها باشند!☺️
#ادامه_دارد...
❣ @ebrahimdelha ❣
💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜
💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜ 💫⚜
براي همين، کاري کم دردسر را رها کرد و به سراغ کاري پر دردسر رفت،
با حقوقي کمتر!💰
امــا به تنها چيــزي که فکر نميکرد ماديات بود.👌 ميگفــت: روزي را خدا
ميرساند.💸 برکت پول مهم است.کاري هم که براي خدا باشد برکت دارد.🌹
به هر حال براي تدريس در دو مدرســه مشــغول به کار شــد.🙂 دبير ورزش🏃
دبيرســتان ابوريحان(منطقه14)ومعلــم عربي در يکي از مــدارس راهنمائي
محروم(منطقه 15)تهران.💁♂
تدريس عربي ابراهيم زياد طولاني نشد. از اواسط همان سال ديگر به مدرسه
راهنمائي نرفت! حتي نميگفت که چرا به آن مدرسه نميرود!🤔
#ادامه_دارد... 😇
❣@ebrahimdelha❣
💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜
💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜
يک روز مدير مدرسه🏫 راهنمائي پيش من آمد. با من صحبت کرد👤 و گفت:
تو رو خدا،🙏 شما که برادرآقاي هادي هستيد با ايشان صحبت کنيد که برگردد
مدرسه! گفتم: مگه چي شده؟!🤔
کمي مکث کرد و گفت: حقيقتش، آقا ابراهيم از جيب خودش پول💴 ميداد
به يکي از شاگردها تا هر روز زنگ اول براي کلاس نان🍪 و پنير🧀 بگيرد!
آقاي هادي نظرش اين بود که اينها بچه هاي منطقه محروم هســتند.😞 اکثرًا
سر کلاس گرسنه هستند. بچه گرسنه هم درس را نميفهمد.
مدير ادامه داد: من با آقاي هادي برخورد کردم.😠 گفتم: نظم مدرسه ما را به
هم ريختي، در صورتي که هيچ مشکلي براي نظم مدرسه پيش نيامده بود.😟 بعد
هم سر ايشان داد زدم😤 و گفتم: ديگه حق نداري اينجا از اين کارها را بکني.😡
آقاي هادي از پيش ما رفت.😢 بقيه ساعتهايش را در مدرسه ديگري پرکرد.
#ادامه_دارد
❣ @ebrahimdelha ❣
💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜