eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
35.2هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
.  کتاب‌پسرک‌فلافل‌فروش༆📕✦. شهیدمحمدهادی‌ذوالفقاری༆🌹✦. 🌸 🕊 رفاقت ما با هادی ادامه داشت تا اینکه یک روز تماس گرفت. پشت تلفن فریاد می زد و گریه میکرد بعد هم خبر عروج ملکوتی سید علی مصطفوی را به من داد. سال بعد همه ی دوستان را جمع کرد و تلاش نمود تا کتاب خاطرات سید علی مصطفوی چاپ شود. او همه ی کارها را انجام می داد اما می گفت: راضی نیستم اسمی از من به میان آید. کتاب همسفر شهدا منتشر شد. بعد از سید علی هادی بسیار غمگین بود. نزدیک ترین دوست خود را در مسجد از دست داده بود. هادی بعد از پایان خدمت چندین کار مختلف را تجربه کرد و بعد از آن به نام پدر راهی حوزه ی علمیه شد.تابستان سال ۱۳۹۱ در نجف گوشه ی حرم حضرت علی البلاد او را دیدم. یک دشداشه ی عربی پوشیده بود و همراه چند طلبه ی دیگر مشغول مباحثه بود. جلو رفتم و گفتم: هادی خودتی؟! بلند شد و به سمت من آمد و همدیگر را در آغوش گرفتیم. با تعجب گفتم: اینجا چی کار می کنی؟ بدون مکث و با همان لبخند همیشگی گفت: اومدم اینجا برا شهادت! خندیدم و به شوخی گفتم برو بابا جمع کن این حرفا رو در باغ رو بستند کلیدش هم نیست دیگه تموم شد. حرف شهادت رو نزن. دو سال از آن قضیه گذشت تا اینکه یکی دیگر از دوستان پیامکی برای من فرستاد که حالم را دگرگون کرد او نوشته بود: «هادی ذوالفقاری، از شهر سامرا به کاروان شهیدان پیوست. برای شهادت هادی گریه نکردم؛ چون خودش تأکید داشت که اشک را فقط باید در عزای حضرت زهرا ام ریخت. اما خیلی درباره ی او فکر کردم. هادی چه کار کرد؟ از کجا به کجا رسید؟ او چگونه مسیر رسیدن به مقصد را برای خودش هموار کرد؟اینها سؤالاتی است که ذهن من را بسیار به خودش درگیر نمود و برای پاسخ به این سؤالات به دنبال خاطرات هادی رفتیم. اما در اولین مصاحبه یکی از دوستان روحانی مطلبی گفت که تأیید این سخنان بود. او برای معرفی هادی ذوالفقاری :گفت وقتی انسانی کارهایش را برای خدا و پنهانی انجام دهد خداوند در همین دنیا آن را آشکار می کند. هادی ذوالفقاری مصداق همین مطلب است. او گمنام فعالیت کرد و مظلومانه شهید شد. به همین دلیل است که بعد از شهادت شما از هادی ذوالفقاری زیاد شنیده ای و بعد از این بیشتر خواهی شنید. 🦋همراهمون باشید😉 🌸|@ebrahim_babak_navid_delha .
. 🌟 فراخوان جذب خادمین جهادی شهدا 🌟 دوست داری خــــادم مـــجازی شهدا بـــشی ؟؟؟ به ادیتورهای خانم خلاق و با استعداد نیاز داریم✌️ 🎨 اگر در زمینه ساخت کلیپ و عکس‌نوشته مهارت داری و می‌خوای به شهدا خـدمت کنی همین حالا اطلاع بده 😍👇 🔗 @ya_fatemat_al_zahra .
31.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••📽•• 🕊مــستند مــــجـید بـــربــــری ( شــهید مــجید قــربانــخانی ) ⃣ ❣@ebrahim_babak_navid_delha
26.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••📽•• 🕊مــستند مــــجـید بـــربــــری ( شــهید مــجید قــربانــخانی ) ⃣ ❣@ebrahim_babak_navid_delha
•°|﷽|°• ان‌شاء‌الله‌ به‌ امید‌ خدا‌‌ و مدد شهدا قصد‌ داریم‌ مـــــیلاد حــــضرت مـــــــعصومه (س) ۲۰ و ۲۱ اردیـبهشت موکب‌ بـرپا‌ کنیم⛺️ 🌷پذیرایی موکب: شیرینی 🍩 شربت🥤 چای ☕️ ۸۰۰۰ پرس غذا 🍽 شما‌ عــــزیزان‌ مــــی‌تونید‌ در‌حــد توان کمک کنید و در این موکب شریک بشید ⇣⇣ "
6104337339003897
💳 خدابنده‌لو " جهت هماهنگی با بانیان و ارسال فیش: 🆔@ya_fatemat_al_zahra ☎️09108818291 °•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
~[﷽]~ دلم یک دنیـا میخـواهد شبیه دنیای تو❤️🍃 که همه چیـزش بـوی خـدا بدهد...(: 🍀 🥰 .
. 😍 💌 سلام و روز بخیر من مدتها بود اسم ابراهیم هادی رو جسته گریخته شنیده بودم یه روز تو ایتا میچرخیدم ناخوداگاه با کانال شما برخورد کردم همیشه کرامت شهدا رو میخوندم چند شب پیش برا خواهر همسرم مشکلی پیش اومد که داشت منجر به طلاق و جدایی میشد پدرشون هیچ جوره رضایت به صلح نمیدادند. من یه آن یاد ابراهیم هادی افتادم با تمام وجودم صداشون کردم داداش ابراهیم یه نظری کن تا این مشکل بزرگ حل بشه و پدرشوهرم رضایت بده که دخترش بره سرخونه و بچه هاش نذر چله حدیث کسا کردم. باورتون نمیشه به یک ساعت نکشید که پدر شوهرم رضایت به رفتن دخترش داد مادر همسرم و اون یکی از خواهرشوهرم نذر منو شنیده بودند اصلا باورشون نمیشد داداش ایراهیم به این سرعت نذر من رو شنیده باشند. داداش ابراهیم خیلی دوستت دارم❤️🌹 🌷شما هم اگر کرامتی از شهدا دیدید برامون ارسال کنید(: ↯ 🆔@ya_fatemat_al_zahra .
~🌷~ دستنوشته شهیده: کاشکی هیچ وقت حضور آقا رو نادیده نگیری و از حضورش غائب نشیم چرا که غیبت ازماست و حضور او همیشگی است!... «انتَ فی قَلبی یا اَباصالِح» 🌱 🌹 .
:: سلام و نور خدمت شما رفقای شهدایی 🌟 یک دختر خانم گنبدی فوت کرده و هزینه ترخیص جـــسد و دفــن و کــــفن ندارند😢 💯 شما عزیزان میتونید در حد توان کمک کنید تا این هزینه جمع و روح این دخترخانم شاد بشه 👈"
6104337339003897
💳 خدابنده‌لو " جهت هماهنگی با خیرین و ارسال فیش: 🆔@ya_fatemat_al_zahra ☎️09108818291 به نیت اموات تون هم میتونید کمک کنید🖤 .
رفیق شهید.mp3
2.52M
◉━━━━━━───────     ↻ㅤ  ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆ خـــــیلی بَده آدم یـــک رفـــیقِ شهید نداشته باشه 🤷‍♂ ‼️ « الرفیق ، ثم الطریق♥️ » |🎧| @ebrahim_babak_navid_delha .
. رفقا خواهرشون هم مریض هستند و در حال هــــماهنگی هــستیم که برای درمان به بــــیمارستان تـــــهران منتقل کنیم 🥀 سادات هستند....🍃 یا علی بگید و در حد توان تون کمک کنید 🙏 اگر موقع واریزی این کارت خطا داد👇 [
6104337339003897
خدابنده لو/ملت ] به این کارت میتونید واریز کنید👇 [
5892101511294999
عسگری/سپه ] ☘اجرتون با مادر سادات☘ جهت هماهنگی با خیرین و ارسال فیش: 🆔@ya_fatemat_al_zahra ☎️09108818291 .
🌱 📚 این کتاب روایت زهرا ردائی و درباره تصمیم مادری است که حاضر می‌شود جگرگوشه‌هایش را بردارد و برود توی دل جنگ، آن هم در کشوری غریب، همچینن شاهد جدایی دختر جوان غوطه ور ناز ونعمت را از زندگی در آغوش گرم خانواده و رهسپاری به ناامنی یک شهر جنگی را در «پله ها تمام نمی شدند» می‌خوانید. ـــــــــــــــــــــــــــ 🔹قیمت کتاب 60/000ت 🔸قیمت با تخفیف 55/000ت 🔺هزینه ارسال 25/000 ★᭄ꦿ↬ثبت‌سفارش: @hasibaa2 •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
.  کتاب‌پسرک‌فلافل‌فروش༆📕✦. شهیدمحمدهادی‌ذوالفقاری༆🌹✦. 🌸/ 🕊 در روستاهای اطراف قوچان به دنیا آمدم‌ روزگار خانواده ما به سختی می گذشت. هنوز چهار سال از عمر من نگذشته بود که پدرم را از دست دادم. سختی زندگی بسیار بیشتر شد. با برخی بستگان راهی تهران شدیم. یک بچه یتیم در آن روزگار چه می کرد؟ چه کسی به او توجه داشت؟ زندگی من به سختی میگذشت چه روزها‌و شبها که نه غذایی داشتم نه جایی برای استراحت تا اینکه با یاری خدا کاری پیدا کردم یکی‌از بستگان ما از علما بود. او از من خواست همراه‌ایشان باشم و کار هایش را پیگیری کنم. تا‌سنین جوانی در تهران بودم و در خدمت ایشان‌فعالیت می کردم. این هم کار خدا بود که‌سرنوشت ما را با امور الهی گره زد. فضای معنوی‌ خوبی در کار من حاکم بود بیشتر کار من د ر‌مسجد و این مسائل بود. بعد از مدتی به سراغ‌ بافندگی رفتم چند سال را در یک کارگاه بافندگی‌گذراندم. با پیروزی انقلاب به روستای خودمان بر‌گشتم با یکی از دختران خوبی که خانواده‌ معرفی‌ کردند ازدواج کردم و به تهران برگشتیم.خوشحال بودم که خداوند سرنوشت ما را‌ در خانه‌ی خودش رقم زده بود! خدا لطف کرد و ده‌ سال در مسجد فاطمیه در محله ی دولاب تهران‌به عنوان خادم مسجد مشغول فعالیت شدیم. حضور در مسجد باعث شد که خواسته یا‌ ناخواسته در رشد معنوی فرزندانم تأثیر مثبتی‌ ایجاد‌ شود. فرزند اولم مهدی بود؛ پسری بسیار خوب و با‌ ادب، بعد خداوند به ما دختر داد و بعد هم در‌ زمانی که جنگ به پایان رسید، یعنی اواخر سال‌۱۳۶۷ محمد هادی به دنیا آمد. بعد هم دو دختر‌دیگر به جمع خانواده ی ما اضافه شد. روزها‌ گذشت و محمدهادی بزرگ شد. در دوران دبستان‌به مدرسه ی شهید سعیدی در میدان آیت الله سعیدی‌رفت. هادی دوره ی دبستان بود که وارد شغل‌مصالح فروشی شدم و خادمی مسجد را تحویل‌دادم. هادی از همان ایام با هیئت حاج حسین‌سازور که در دهه ی محرم در محله ی ما برگزار می‌شد آشنا گردید. من هم از قبل، با حاج حسین‌رفیق بودم.با پسرم در برنامه های هیئت شرکت می‌کردیم ‌پسرم با اینکه سن و سالی نداشت اما در‌تدارکات هیئت بسیار زحمت می کشید. بدون‌ادعا وبدون سر و صدا برای بچه های هیئت‌ وقت می گذاشت.یادم هست که این پسر من ازهمان‌دوران نوجوانی به ورزش علاقه نشان می داد. رفته بودچند تا وسیله ی ورزشی تهیه کرده و صبح ها مشغول می شد. به میله ای که برای پرده به کنار درب حیاط نصب شده بود بارفیکس می زد. با اینکه لاغر بود اما بدنش حسابی ورزیده شد. 🦋همراهمون باشید😉 🌸|@ebrahim_babak_navid_delha
👆 ممنون که در حد توان تون کمک میکنید🌹 این دختر خانم ســـادات ۱۵ ســـال داره و سه روز هست که جسدش سردخانه بیمارستان مونده 😔 و جهت ترخیص و دفن و کفن حــــدود ۵۰ میلیون نیازه 🙏 هــــمت کنید و در حـــــد توان کمک کنید تا ان‌شاءالله روح این دختر خانم شاد بشه🤲 اگر موقع واریزی این کارت خطا داد👇 [
6104337339003897
خدابنده لو/ملت ] به این کارت میتونید واریز کنید👇 [
6037691659728216
خدابنده لو/صادرات ] ☘اجرتون با مادر سادات☘ جهت هماهنگی با خیرین و ارسال فیش: 🆔@ya_fatemat_al_zahra ☎️09108818291 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
 •° |﷽|°• لَن يستشهِد مَن لم يكُن شهيدً🌱' شرطُ‌ الشّهادةِ‌ هُو‌أن تحيا شهيدًا...! تا کسی شهید نبود شهید نشد🙃' شرط شهادت شهید بودن است..! 🌹 ☺️ ...
سلام رفقا صبح تون به بخیر 🌸 بابت هزینه تحویل جسد از بیمارستان و کفن و دفن این دختر بچه سادات ۱۵ساله (دختر حضرت زهرا) هنوز کمک نیاز داریم.. پدرش فوت کرده و مادرش بشدت بیماره و متاسفانه حال خواهرش خیلی خیلی خرابه😔 درحد توان کمک کنید و یا قرض بدید چون جسد این بچه سید سه روز هست سردخانه بیمارستان مونده🥺 اگر موقع واریزی این کارت خطا داد👇 [
6104337339003897
خدابنده لو/ملت ] به این کارت میتونید واریز کنید👇 [
6037691659728216
خدابنده لو/صادرات ] ☘اجرتون با مادر سادات☘ جهت هماهنگی با خیرین و ارسال فیش: 🆔@ya_fatemat_al_zahra ☎️09108818291 .
•~🌸~• مسعود همیشه میگفت: نـــــباید به گنــــاه نـــــزدیک بشیم❌ 🚨بایـد برای خودمون ترمز بذاریم اگر بــــــگیم فـــــلان کار که به گـــــــناه نـــــــزدیکه ولــــی حروم نـــیست 🤷‍♂ انجام بدیم تا گناه فاصله ای نداریم🖐 🌱 .
. با کمک های شما تا الان ۲۰ میلیون جمع شده و همچنان هم کمک نیازه که تا بتونیم جسد رو ترخیص کنیم 🖤 اگه واقعا توانایی مالی دارید دریغ نکنید 🙏 مطمئن باشید چندین برابر به زندگی تون برمی گرده ... بسم الله اگر موقع واریزی این کارت خطا داد👇 [
6104337339003897
خدابنده لو/ملت ] به این کارت میتونید واریز کنید👇 [
6037691659728216
خدابنده لو/صادرات ] ☘اجرتون با مادر سادات☘ واقعا ممنونیم ازشما بابت کمک های خالصانه تون الهی خیر ببینید 🙏🙏 جهت هماهنگی با خیرین و ارسال فیش: 🆔@ya_fatemat_al_zahra ☎️09108818291 .
•°🦋•° 📚 در روزهای اول جنگ در سرپل ذهاب به ابراهیم گفتم: برادر هادی ، حقوق شما آماده است هر وقت صلاح می دانی بیا و بگیر.در جواب خیلی آهسته گفت: شما کی میری تهران؟ گفتم: آخر هفته. بعد گفت: سه تا آدرس رو مینویسم. تهران رفتی حقوقم رو دراین خونه ها بده! من هم این کار را انجام دادم. بعدها فهمیدم هر سه، از خانواده های مستحق و آبرودار بودند🌸 یکی دیگر از دوستان شهید ابراهیم هادی می گوید: از جبهه بر میگشتم. وقتی رسیدم میدان خراسان دیگر هیچ پولی همراهم نبود. به سمت خانه در حرکت بودم. اما مشغول فکر، الان برسم خانه همسرم و بچه هایم از من پول می خواهند. تازه اجاره خانه را چه کنم؟! به چه کسی رو بیاندازم. خواستم بروم خانه برادرم، اما او هم وضع خوبی نداشت🥲 سر چهارراه عارف ایستاده بودم. با خودم گفتم: فقط باید خدا کمک کند. من اصلا نمی دانم چه کنم! در همین فکر بودم یکدفعه دیدم ابراهیم سوار بر موتور به سمت من آمد. خیلی خوشحال شدم😍 تا من را دید از موتور پیاده شد مرا در آغوش کشید. چند دقیقه ای صحبت کردیم. وقتی می خواست برود اشاره کرد: حقوق گرفتی؟! گفتم: نه ، هنوز نگرفتم ولی مهم نیست. دست کرد توی جیب و یک دسته اسکناس درآورد. گفتم: به جون آقا ابرام نمیگیرم، خودت احتیاج داری.گفت: این قرض الحسنه است. هروقت حقوق گرفتی پس می دی. بعد هم پول را داخل جیبم گذاشت و سوار شد و رفت. آن پول خیلی برکت داشت. خیلی از مشکلاتم را حل کرد. تا مدتی مشکلی از لحاظ مالی نداشتم. خیلی دعایش کردم. آن روز خدا ابراهیم را رساند. مثل همیشه حلال مشکلات شده بود☺️👌 📕 🌷 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°• 🧕🔮 •° 💌 شهید رجايی: خواهران ما در حــالی که چادر خود را مـــــحـکم گرفته اند و خــود را هم چون فاطـــــمه و زیــــنـــــب حفظ می کنند🌱 هدفدار در جامعه حاضر شده اند👌 💕 .
. سلام و نور تشکر از اینکه پیگیر هستید 🙏🌹 صرفا جهت اطلاع شما👇 این بنده خـدا ۲ هفته آی‌ سی‌ یو بـــودن و هـــیچ بیمه ای هم نداشتند ، هــــــزینه بیمارستان خیلی از این بیشتر بود و کم کـــردن که حـــــدودا ۶۰ مـیلیون شده و تا تسویه نشه اجازه ترخیص نمیدن 😔 اگر همچنان دوست دارید کمک کنید بسم الله اگر موقع واریزی این کارت خطا داد⇩⇩ [
6104337339003897
خدابنده لو/ملت ] به این کارت ها میتونید واریز کنید⇩⇩ [
6037691659728216
خدابنده لو/صادرات ] [
5892101511294999
عسگری/سپه ] ☘اجرتون با مادر سادات☘ جهت هماهنگی با خیرین و ارسال فیش: 🆔@ya_fatemat_al_zahra ☎️09108818291 .
سلام رفقا اگه کارت های بالا مشکل دارند به دو شماره کارت دیگه که معرفی میکنم واریز کنید♻️
5859831808627060
6037991703204846
احمد خدابنده لو
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚🕊.. ایتایی معنوی با تم های شهدایی😍 •| تم شهید حسین معزغلامی |• 📲 / .
.  کتاب‌پسرک‌فلافل‌فروش༆📕✦. شهیدمحمدهادی‌ذوالفقاری༆🌹✦. 🌸/🕊 در خانواده ای بزرگ شدم که توجه به دین و مذهب نهادینه بود. از روز اول به ما یاد داده بودند که نباید گرد گناه بچرخیم زمانی هم که باردار می شدم این مراقبت من بیشتر می شد. سال ۱۳۶۷ بود که محمدهادی یا همان هادی به دنیا آمد. پسری بود بسیار دوست داشتنی او در شب جمعه و چند روز بعد از ایام فاطمیه به دنیا آمد. یادم هست که دهه فجر بود. روز ۱۳ بهمن وقتی میخواستیم از‌بیمارستان مرخص شویم تقویم را دیدم که نوشته بود شهادت امام محمد هادی ایا برای همین نام او را محمدهادی گذاشتیم عجیب است که او عاشق و دلداده ی امام هادی شد و در این راه و در شهر امام هادی یعنی سامرا به شهادت رسید. هادی اذیتی برای ما نداشت. آنچه را میخواست خودش به دست می آورد. از همان کودکی روی پای خودش بود‌مستقل بار آمد و این در آینده ی زندگی او خیلی تأثیر داشت. زمینه ی مذهبی خانواده بسیار در او تأثیر گذار بود. البته من از زمانی که این پسر را باردار بودم، بسیار در مسائل معنوی مراقبت می کردم. هر چیزی را نمی خورد.خیلی در حلال و حرام دقت میکرد. سعی می کردم کمتر با نامحرم برخورد داشته باشم. آن زمان ما در مسجد فاطمیه بودیم و به نوعی مهمان حضرت زهرا من یقین دارم این مسائل بسیار در شخصیت او اثرگذار بود. هر زمان مشغول زیارت عاشورا میشدم هادی و دیگر بچه ها کنارم می نشستند و با من تکرار می کردند. وضعیت مالی خانواده ی ما متوسط بود. هادی این را می فهمید و شرایط را درک می کرد. برای همین از همان کودکی کم توقع بود. در دوره ی دبستان در مدرسه ی شهید سعیدی بود. کاری به ما نداشت. خودش درس می خواند و...... از همان ایام پسرها را با خودم به مسجد انصار العباس می بردم. بچه ها را در واحد نوجوانان بسیج ثبت نام کردم آنها هم در کلاس های قرآن و اردوها شرکت می کردند. دوران راهنمایی را در مدرسه ی شهید تویچی درس خواند. درسش بد نبود اما کمی بازیگوش شده بود. همان موقع کلاس ورزشهای رزمی می رفت.مثل بقیه ی هم سن و سالهایش به فوتبال خیلی علاقه داشت. سیکلش را که گرفت برای ادامه ی تحصیل راهی دبیرستان شهدا گردید. اما از همان سالهای اولیه ی دبیرستان زمزمه ی ترک تحصیل را کوک کرد! می گفت می خواهم بروم سر کار از درس خسته شده ام، من توان درس خواندن ندارم و...... البته همه اینها بهانه های دوران جوانی بود. در نهایت درس را رها کرد.مدتی بیکار و دنبال بازی و... بود. بعد هم به سراغ کار رفت. ما که خبر نداشتیم، اما خودش رفته بود دنبال کار، مدتی در یک تولیدی و بعد مغازه ی یکی از دوستانش مشغول فلافل فروشی شد. 🦋همراهمون باشید😉 🌸|@ebrahim_babak_navid_delha .