eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
34.9هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
┅┅✿🍃❀❤️🌷❤️❀🍃✿┅┅ خوشــ😍😍ــحالي آن لحظه قابل وصف نبود. 🕡ساعتي بعد در جمع بچه ها نشستيم. ماجراي اين سه روز را ⏪تعريف ميكرد: 🎶 با يك نفربر رفته بوديم جلو، نميدانستيم عراقيها تا كجا آمده اند.🔴 كنار يك تپه محاصره شــديم💢، نزديك به يكصد عراقــي😱 از بالاي تپه و از داخل دشت شليك ميكردند. 💥⚡️ ما پنج نفرهم دركنار تپه در چاله اي سنگر گرفتيم و شليك ميكرديم💥💥. تا غروب مقاومت كرديم، با تاريك شدن هوا🌌 عراقيها عقب نشيني كردند🔴. دو✌️ نفر از همراهان ما كه راه را بلد بودند شهيـ🕊ــد شدند. از سنگر بيرون آمديم، 😟كسي آن اطراف نبود. به پشت تپه و ميان درختها🌳 رفتيم. در آنجا پيكر شهـ🕊ـدا را مخفي كرديم. خسته😰 و گرسنه😓 بوديم. از مسير غروب آفتـ☀️ـاب قبـ🕋ـله را حدس زدم و را خوانديم. 👇👇 @ebrahimdelha ┅┅✿🍃❀❤️🌷❤️❀🍃✿┅┅
┅┅✿🍃❀❤️🌷❤️❀🍃✿┅ ⏮بعد از به دوســتانم گفتم: براي رفع اين گرفتاريها با دقت تســبيحات حضرت زهرا📿(س)را بگوئيد🍀. 🍀بعد ادامه دادم: اين تسبيـ📿ـحات را پيامبر، زماني به دخترشان تعليم فرمودند كه ايشان گرفتار مشكلات و سختيهاي بسيار بودند🌼🌷. 🍀بعد از تسبيحات به سنگر قبلي برگشتيم.😑 خبري از عراقيها نبود. 🤗 مهمات ما هم كم بود☹️. يكدفعــه در كنــار تپه چندين جنــازه عراقي را ديدم.😉 اســلحه و خشــاب و نارنجكهــاي آنها را برداشــتيم. 👌مقداري آذوقه هم پيــدا كرديم و آماده حركت شديم🚶🚶. اما به كدام سمت!؟🤔 هوا تاريك⛺️ و در اطراف ما دشــتي صاف بود. تســبيـ📿ـحي در دست داشتم و مرتب ذكر ميگفتم.🌹🕊🍀 در ميان دشــمن☠، خستگي😓، شب تاريك 🌑و... اما آرامش عجيبي داشتيم😊! نيمه هاي شب🌜 در ميان دشت يك جاده خاكي پيدا كرديم⚡️. مسير آن را ادامه داديم☄. به يك منطقه نظامي رسيديم که دستگاه رادار🛰📡 در داخل آن قرار داشت. 👇👇 @ebrahimdelha ┅┅✿🍃❀❤️🌷❤️❀🍃✿┅┅
┅┅✿🍃❀❤️🌷❤️❀🍃✿┅ ⏮چندين نگهبان👮👮 هم در اطراف آن بودند. سنگرهائي هم در داخل مقر ديده ميشد.👀 ما نميدانســتيم در كجا هســتيم😧. هيــچ اميدي هم به زنــده ماندن خودمان 😣 نداشتيم، براي همين تصميم عجيبي گرفتيم! 🙄 بعد هم با تسبيح استخاره كردم و خوب آمد🙂. ما هم شروع كرديم! با ياري توانســتيم با پرتاب نارنجك و شليك گلوله💥، آن مقر نظامي را به هم بريزیم. وقتي رادار📡 از كار افتاد، هر ســه از آنجا دور شــديم. ســاعتي ⏰بعد دوباره به راهمان ادامه داديم.🚶🚶🚶 نزديك صبح 🌤محل امني را پيدا كرديم👌 و مشغول استراحت شديم😴. كل روز را استراحت كرديم. 😇 باور كردني نبود، آرامش عجيبي داشــتيم😍. با تاريك شــدن🌠 هوا به راهمان ادامه داديم و با ياري به نيروهاي خودي رسيديم.😄😃 ادامه داد: آنچــه ما در اين مــدت ديديم فقط عنايــات بود. 🍀تسبيحات حضرت زهرا(س) گره بسياري از مشكلات ما را گشود.🙃😇 بعد گفت: دشمن 💀به خاطر نداشتن ايمان، از نيروهاي ما ميترسد. 😵 بايد تا ميتوانيم نبردهاي نامنظم را گســترش دهيــم تا جلوي حملات دشمن گرفته شود.✌️✌️ @ebrahimdelha ┅┅✿🍃❀❤️🌷❤️❀🍃✿┅┅
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🔺یادتون باشه حتما منتظر باشید تا فرداشب برگردم و ... قسمت بعدی داستان سردارِ بی پِــلاڪ رو براتون تعریف کنم 😊 یا حق 👋 @ebrahimdelha 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️ بیگودی های خواهر کاتبی!😳 خواهر کاتبی، پرستار💉 دوره جنگ بودند تعریف میکرد که :حدودا 18.19ساله بودم که مسجد محل یک شب حاج اقا،خانما رو جمع کرد و گفت رزمنده ها لباس ندارند و یه سری کارای تدارکاتی رو خواست که انجام بدیم.☺️من و چند تا از خواهرا که پزشکی میخوندیم،پیشنهاد دادیم برای جبران نیروی پرستاری بریم بیمارستان های🏨 صحرایی و ما چمدون 🎒رو بستیم و راهی جنوب شدیم، من تصور درستی از واقیعت جنگ نداشتم🤔 و کسی هم برای من توضیح نداده بود و این باعث شد که یک ساک دخترونه ببندم شبیه مسافرت های دیگه،😬و عضو جدانشدنی از خودم رو بذارم تو ساک، یعنی بیگودی هام😲 😳 و چند دست لباس و کرم دست و کلی وسایل دیگه😶 ... غافل از اینکه جنگ، خشن تر از اینه که به من فرصت بده موهامو تو بیگودی بپیچم!!! یا دستمو کرم بزنم...😓 به منطقه جنگی و نزدیک بیمارستان رسیدیم... نمیدونم چطور شد که ساک من و بقیه خواهرا از بالای ماشین افتاد و باز شد و به دلیل باد 🌪شدیدی که تو منطقه بود، محتویاتش خارج شد و لباسا و بیگودی های من پخش شد تو منطقه😰 ما مبهوت به لباسامون که با باد این ور و اون ور میرفتن نگاه میکردیم... و برادرا افتادن دنبال لباسا😱 ما خجالت زده😰 برادرا بعد از جمع کردن یه کپه لباس اومدن به سمت ما . دلمون میخواست انکار کنیم اما اونجا جنس مونثی نبود😰 جز ما سه نفر که تو اون بیابون واساده بودیم و بعد..........😣 بیگودی هام دست یه برادر دیگه بود و خانما اشاره کردند که اینا بیگودی های خواهر کاتبیه 😰 از اون لحظه که بیگودی ها رو گرفتم، تصمیم گرفتم اونا رو منهدم کنم...🙅 شب تو کیسه انداختم و پرت کردم پشت بیمارستان☺️ صبح یکی از برادرا اومد سمتم با کیسه بیگودی گفت در حال کیشیک بودن، این بسته مشکوک رو پیدا کردند،گفتن بیگودی_های_خواهر_کاتبیه😮🙆 شب که همه خوابیدن ، تصمیم گرفتم چال کنم پشت بیمارستان صحرایی😆😊 چال کردم و چند روز بعد یکی از برادرا گفت ما پشت بیمارستان خواستیم سنگر بسازیم ،زمین رو کندیم،اینا اومده بالا گفتن اینا بیگودی های خواهر کاتبیه 😐😒 و من هر جور این بیگودی های لعنتی رو سر به نیست میکردم دوباره چند روز بعد دست یکی از برادرا میدیدم که داره میاد سمتم😩 خواهر کاتبی خواهر کاتبی بیگودی هاتون 🏃🏃 😁😁😂 @ebrahimdelha🌹 🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا رفیـق من لـا رفــیق لـــه❤️ الســلام علــیک یــا علـــی ابن موســی الرضـــا المرتضـــی💛✋ از مـــهر خــود دورم نــکـن بــی تــاب و رنــجــورم نـــکن بــه مـــادرت زهــرا...❤️ ساعــت بــه وقــت امـام بـه نیـابت از جمــیع شهـــدا 🌷و بــه ویــژه @ebrahimdelha ☘☘☘☘💛☘☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨☄✨☄✨☄✨☄✨ ✍سلام علیکم دوستان عزیر🌹 درباره روایت زندگی شهید باید نکته ای رو خدمتتون عرض کنم و اونم اینه که👇 این روایت و به نوعی مصاحبه جذاب در زمان حیات شهیدبزرگوار اتفاق افتاده و وقایع عینا اززبان خود ایشون گفته شده😊 پس اگه جایی از فعل حال استفاده شده مربوط به زمان مصاحبه هستش😉 @ebrahimdelha🌺 ✨☄✨☄✨☄✨☄
امیدوارم از روایت داستان زندگی من خوشتون اومده باشه☺️ اگه آماده هستین بریم ادامه داستان رو باهم بخونیم😃 بسم الله👇 @ebrahimdelha🌺
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ❣ 💥خاطره ی شیرین ☺️و در عین حال عبرت آموزی👌 بود. بفرمائید درس📚 و مدرسه را چه کار کردید؟🤔 -تا قبل از دوران متوسطه 🏨و بعد از آن را در رشته ی ریاضی📊 و در گرگان درس خواندم😊. همیشه جزء نفرات اول😌 بودم. هیچ کمکی هم نداشتم🙂، اما خداوند مقدر کرد که من با روحیه ای خود جوش، به تحصیل ادامه دهم☺️. این طور تشخیص دادم که برای دیپلم باید بیایم تهران و مقدمات رفتن به دانشگاه🏫 را فراهم کنم❗️ 💥-منظورتان دانشکده ی افسری است؟ -مسیر فکر🤔 و ذهن و ذوقم☺️، فقط👈 نظامی شدن👉 بود و همیشه به همین فکر می کردم. هر چند دیگران مرا نهی می کردند⛔️ که تو درست خوب است و برو رشته های دیگر، اما علاقه ی من نظامی گری بود.🙂 .... @ebrahimdelha🌺 🌹 🌺 🌸 🌿🍃 🍃🌺🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌸🌹🌺
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ❣ 💥-طوری که پدرتان می گفت، در ماموریتی به تهران، برایش مشکلی پیش آمده بود😐. ظاهرا این موضوع به همان زمانی بر می گردد که شما به دانشگاه 🏫رفتن فکر می کردید؟😕 -بله همین طور است😕. در تهران، دژبان ها👿، پدرم را دستگیر می کنند☹️، سرش را می تراشند😑 و باز داشتش می کنند و چون به همه ی دستگاه و شاه دشنام داده بود🤐، از ارتش هم اخراجش می کنند🙁. این باعث شد وضع مالی پدرم به هم بریزد😔. من ناچار بودم خودم را به یک شکلی اداره کنم💪. تدریس ریاضیات می کردم و همین، برایم ذخیره ای بود☺️. در همین اثنا در دانشکده ی افسری👮، جزء نفرات اول قبولی شدم 😌و مدت سه سال درس خواندم.🙂 .... @ebrahimdelha🌺 🌹 🌺 🌸 🌿🍃 🍃🌺🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌸🌹🌺
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ❣ 💥-دانشکده ی افسری را چه طور جایی دیدید🤔؟ با روحیات مذهبی شما سازگار بود🤗؟ -دانشکده ی افسری، فضایی بسیار پاک😍 بود. حتی من الان هم با آن جا ارتباط درسی دارم😇، می بینم با آن زمان تفاوتی ندارد❗️ خلای که آن زمان بود، رسمیت نداشتن فرایض دینی بود😕 که در متن برنامه ها قرار نداشت و در حاشیه بود❗️ کسی هم با حاشیه کاری نداشت. من بهترین ✨روزه های مبارک✨ را در دانشکده گرفتم.😌 در گروهان مان موقعیت خاصی پیدا کردم و حتی منشی افتخاری گروهان شدم.😃 🍃پایان قسمت دوم🍃 @ebrahimdelha🌺 🌹 🌺 🌸 🌿🍃 🍃🌺🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌸🌹🌺
تا فرداشب و ادامه ماجرای من در دانشکده افسری... یاعلی😉✋ @ebrahimdelha🌺
یــا انیــس مـن لا انــیس لــه❤️ چـــه شبــها کــه زهـــرا دعـــا کرده تـا ما،همــه شــیعه گردیـــم و بــی تـاب مولــا غــلامی ایـــن خانـــواده دلــیل و مــراد خــدا بـوده از خلــقت ما مســیرت مشخـص امیــرت مشخص، مــکن دل دل ای دل بــزن دل بـــه دریــــا...! ساعــت #ده بـــه وقـــت امام #مهدی (عج)💛 بــه نیــابت از جمـــیع شهـــدا 🌷و بـــه ویــژه #شهید_حسین_همدانی @ebrahimdelha 💛💛💛💛☘💛💛💛💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─ #و_بازم_تاکید_علما_به_نماز_شب #در_این_نماز_شب_چه_نهفته_است⁉️ آیت الله بهجت: گوی سبقت را نماز شب خوانها ربوده اند مخفیانه! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @ebrahimdelha ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
مردمی خداوند به همه خیر دنیاوآخرت عطافرماید.☺️ عزیزانی هم ڪه قصد ڪمڪ دارند به شماره حساب ذیل واریز نمایند. 5022291051394581 خدابنده لو باتشڪر✨ @ebrahimdelha ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
📣📣📣📣📣📣📣📣📣 دوباره یه قرار عاشقی دیگه 💞 ای ڪسانی ڪه درگناه اسراف ڪردید❌ ناامیدنباشیدخالق صدامون ڪرده برای توبه❤️ پس بانیرویی دوباره بریم به سوی خداوندعزیزمون🌸🍃 با دلی صاف روبه سوی خالقت کن وقت سحـــر 💓 #نمازشب_به _افق_مشتاقان_نماز_شب 🗓 #روزشمار_چله_نمازشب: 📍 #نماز_شب_بیست_و_سوم 🔆هدیه میکنیم سلامتی و فرج آقاصاحب الزمان(عج) و حاجت روایی اعضای محترم 🔰 به نیابت از: #شهیدمدافع_حرم 🕊🌹 #شهیدعارف_کایدخورده و #شهید_ستار_اورنگ🌹🕊 @ebrahimdelha🌹 💠🍃💠✨☘🌺☘✨💠🍃💠
🍃🕊🍃🌸🍃🕊🍃🌸 🕊🌸 🕊 🍃 🍃 🌸 سلاااااام 😍 و تـبرررریـڪ بـه هـمـه اونـایـی ڪه تـوی چـلـه ی امـروز مـوفـق بـودن👏👏 ☄🌟☄🌟☄🌟☄🌟☄🌟☄ 💟امام صادق علیه السلام می فرماید: نماز شب گناهانی را که مومن در روز مرتکب شده است را از بین می برد .» تکرار هیچ چیز جز نماز در این دنیا قشنگ نیست☺️😍 @ebrahimdelha🌹 🍃 🌸 🍃 🍃 🕊🌸 🕊 🍃🕊🍃🌸🍃🕊🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بــسم الــرب الشهــدا و صــدیـقیــن❤️ اللــهــم ارزقـــنا کربــلا🙏 دود ایــن شــهر مـــرا از نـــفــس انـــداخــته اســت بــه هــوای حــرم کـــرب و بــلا مـحتاجــم... ساعــت #۵:۴۶ بــه وقــت امـــام #حســین 💛✋ 🌺اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌸 بــه نـیـابت از جمـــیع شهــدا 🌷و بــه ویـــژه #شهید_سید_احمد_پلارک @ebrahimdelha 💚💛💚💛💚💛💚💛💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گاهی فقط، یک بیت: گشتم جهانو نیافتم به غیر تو غیر از تویی که به عالم آقا نمی شود #سلام آقا @ebrahimdelha ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─–