♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
. کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦. شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦. #قسمت_هفتادوچهارم🌸/#مردمیداننبرد🗡 اولین
.
کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦.
شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦.
#قسمت_هفتادوپنجم🌸/#انسانالهی✨
من همه گونه انسان دیده ام با افراد زیادی برخورد داشته ام. اما بدون اغراق می گویم که مثل شیخ هادی را کمتر دیده ام. انسان مؤمن، صالح، عابد زاهد متواضع شجاع و.... او برای جمع ما خير محض بود. این سخنان نه به خاطر این است که او شهید شده ما شهید زیاد دیده ایم. اما هادی انسان دیگری بود به همه ی دوستان روش دیگری از زندگی را آموخت او انسان بزرگی بود به خاطر اینکه دنیا در چشمش کوچک بود. به همین خاطر در هر جمعی وارد می شد خیر محض بود. بسیاری از روزها را روزه دار بود اما دوست نداشت کسی بداند. از خنده زیادی به خاطر غفلت از یاد خدا گریزان بود اما همیشه لبخند بر لب داشت. تمام صفات مؤمنین را در او می دیدیم. همیشه به ما کمک می کرد. یعنی هر کسی را که احتیاج به کمک داشت یاری می کرد. یکبار برای منزل خودم یک تانکر خریدم و نمی دانستم چگونه به خانه بیاورم، ساعتی بعد دیدم که هادی تانکر را روی کمرش بسته و به خانه آمد! او آنقدر در حق من برادری کرد که گفتنی نیست.
#ادامه_دارد🦋همراهمون باشید😉
🌸|@ebrahim_babak_navid_delha
.
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
. کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦. شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦. #قسمت_هفتادوپنجم🌸/#انسانالهی✨ من همه گون
.
کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦.
شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦.
#قسمت_هفتادوششم🌸/#انسانالهی✨
بعضی روزها از او خبر نداشتیم او مریض بود و ما بی خبر بودیم. دوست نداشت کسی بداند! از مشکلات و از امور دنیایی حرف نمی زد، انگار که هیچ مشکلی ندارد. اما می دانستیم که اینگونه نیست. خوب درس می خواند و زود مطلب را می گرفت. خوب می فهمید. در کنار دروس حوزوی فعالیتهای بسیاری انجام می داد. یکبار در مسیر کربلا با او همراه بودم متواضع اما بشاش و خنده رو بود. از همه دیرتر میخوابید و زودتر بلند میشد. کم خوراک و کم خواب بود. اهل عبادت و زیارت بود. وقتی به کنار حرم معصومین می رسید دیگر در حال خودش نبود. همه فن حریف بود. در نبرد و مبارزه مرد میدان جهاد و به نوعی فرمانده بود، در دیگر کارها نیز همینطور خاکی و افتاده بود. بارها دیدم که سینی چای را در دست دارد و به سمت برخی نیروهای ساده می رود. عاشق زیارت شب جمعه در کربلا بود. وقتی هم که شهید شد، چهار روز پیکرش گم شده بود، البته این حرف ها بهانه است. هادی دوست داشت یک شب جمعه ی دیگر به کربلا برود که خدا دعایش را مستجاب کرد. روز یکشنبه شهید شد و شب جمعه در کربلا و نجف تشییع شد. درست در اولین روز فاطمیه!
#ادامه_دارد🦋همراهمون باشید😉
🌸|@ebrahim_babak_navid_delha
.