eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
34.7هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 دعاي وقت خواب🌻 تازه چشممان گرم شده بود كه يكي از بچه‌ها، از آن بچه‌هايي كه اصلاً اين حرف‌ها بهش نمي‌آيد، پتو را از روي صورتمان كنار زد و گفت‌: بلند شيد، بلند شيد، مي‌خوايم دسته جمعي دعاي وقت خواب بخوانيم. هرچي گفتيم: بابا پدرت خوب، مادرت خوب، بگذار براي يك شب ديگر، دست از سر ما بردار، حال و حوصله‌اش را نداريم🤕. اصرار مي‌كرد كه: فقط يك دقيقه، فقط يك دقيقه. همه به هر ترتيبي بود، يكي‌يكي بلند شدند و نشستند😴 شايد فكر مي‌كردند حالا مي‌خواهد سوره‌ي واقعه‌اي، تلفيقي و آدابي كه معمول بود بخواند و به جا بياورد، كه با يك قيافه‌ي عابدانه‌اي شروع كرد بسم الله الرحمن الرحیم همه تكرار كردند بسم الله الرحمن الرحيم... و با ترديد منتظر بقيه‌ي عبارت شدند، اما بعد از بسم الله، بلافاصله اضافه كرد: ‌«همه با هم مي‌خوابيم» بعد پتو را كشيد سرش🤣. بچه‌ها هم كه حسابي كفري شده بودند، بلند شدند و افتادند به جانش و با يك جشن پتو حسابي از خجالتش در آمدند😂. 🕊
. 😅📚 چپ چپ🧐 فرماﻧﺪه اردوﮔﺎه آﻣـﺪ و رو ﻛـﺮد ﺑـﻪ ﻣـﺎ و کلی درﺑﺎره رﻋﺎﻳﺖ ﻣﻘﺮرات، ﺻﺤﺒﺖ ﻛﺮد. ﺑﻌـﺪ ﻫـﻢ ﺑـﻪ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﻛﻪ اﻳﺴﺘﺎده ﺑﻮدﻧﺪ ﮔﻔﺖ "ﭼِﺐ، ﭼِـﺐ" ﭼـﺐ ﺑﻪ ﻋﺮبی ﻣﺤﺎوره ای یعنی ﺑﺘﻤﺮﮔﻴﺪ😐 ﻣﺴﺌﻮل آﺳﺎﻳﺸﮕﺎه ﻓﻜﺮ ﻛﺮد می ﮔﻮﻳـﺪ ﺑـﻪ ﭼـﭗ ﭼﭗ. ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻤﻴﻦ، رو ﻛﺮد ﺑﻪ ﻣﺎ و گفت: اﻓـﺮاد، ﺑﻪ ﭼﭗ ﭼﭗ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﭼﭗ ﺑﺮﮔﺸﺘﻨﺪ😂 ﻓﺮﻣﺎﻧﺪه ﻓﻜـﺮ ﻛﺮد دارﻳـﻢ ﻣـﺴﺨﺮه اش می ﻛﻨـﻴﻢ داد زد "ﻣـﻦ رو ﻣﺴﺨﺮه ﻣﻲ ﻛﻨﻴﻦ🤨؟ ﭘﻮﺳﺖ از ﺳﺮ ﻫﻤﺘـﻮن می کَـﻨﻢ " ﻛﻠﻲ ﻃﻮل ﻛﺸﻴﺪ ﺗﺎ ﻣﺴﺌﻮل اﺗـﺎق ﺗﻮاﻧـﺴﺖ ﺣـﺎﻟﻴﺶ ﻛﻨﺪ نمی ﺧﻮاﺳﺘﻴﻢ ﻣﺴﺨﺮه اش کنیم🤣🤦‍♂ شهدا رو یاد کنیم با صلوات(: