eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
35.2هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
امشبـ🌙 بہ خوابَمـ بیآ••🌱 ابرۍ در چشمـ هایمـ مانده ڪہ⇓ بۍ شانہ هـاۍ‌ تُـ∞ـو... نمۍ بآرد شھید🥀 •♥️• ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
•°🕊°• خواهر شهید: اواخر دهه هفتاد، بار دیـگر جستجو در مـنـطـقــه فـکـه آغـاز شـد. بـاز هـم پیکرهای شهدا از کانال ها پیدا شد اما تقریبا اکثر آن ها گم نـام بودنـد در جریان همین جستجوها بود که علی محمودوند و مدتی بعد مـجـید پـازوکی بـه خـیـل شـهـدا پـیـوسـتـنــد پیکرهـای شـهـدای گمـنام بـه ســتـاد تـفـحــص رفــت. قــرار شـــد در ایــام فــاطـمـیـه و پــس از یــک تــشــیــیــع طولانی در سراسر کـشـور، هـر پـنـج شهید را در یـک مــنــطــقــه از خــاک ایـران بـه خـاک بـسـپـارنـد.شـبـی کـه قــرار بــود پـیکـر شـهـدای گـمـنـام در تهـران تـشـیـیـع شـود ابـراهـیـم را در خواب دیـدم. بـا مـوتـور جـلـوی درب خانه ایستاد. با شور و حـال خـاصـی گفت: ما هم برگشتیم! و شروع کرد بـه دســت تـکــان دادن بــار دیــگـر در خواب مـراسم تشییع شـهـدا را دیدم تابوت یکی از شهـدا از روی کـامـیون تکانی خـورد و ابـراهـیـم از آن بـیـرون آمــد. بــا هـــمــان چــــهــــره جــــذاب و همیشگی به ما لبخند مـی زد!فردای آن روز مـردم قـدرشـنـاس، بـا شـور و حال خاصی به استقبال شـهدا رفتند تشییع با شکوهـی بـرگـزار شـد. بـعـد هم شهدا را برای تدفین به شهرهای مـختلف فرستادند.مـن فـکـر مـیـکـنم ابراهیم با خیـل شـهـدای گـمـنـام، در روز شـهـادت حـضـرت صدیقه طاهره (س)بـازگـشـت تـا غــبــار غــفـلت را از چهره های ما پاک کند.بـرای هـمـیـن بر مزار هر شهید گـمنـام کـه می‌روم به یاد ابراهیـم و ابـراهـیـم هـای ایـن مـلــت فـاتحـه‌ای مـی‌خـوانـم..(:🌹" 🌸 •
•✨• خاطراتی از شهید هادی: صبح زود بود. از سنگرهای كمين به سمت گيلان غرب برگشــتم، وارد مقر سپاه شدم. برخــالف هميــشه هيچكس آنجا نبود! 🤔 كمی گشــــتم ولـــی بی فــــــايده بود خـــيلی ترسيدم. نكند عراقی ها شـــــهر را تـــــصـرف كرده اند!🤯 داخــل حـــياط فــــــرياد زدم: كســـــــی اينــجا نیست؟! درب يــكــی از اتــاق هـا باز شـــد🚪 يـــكی از بچه ها اشــاره كرد، بيا ايـــنجا! وارد اتاق شدم همه ســـاكت رو به قبله نشسته بودند!🧎‍♂ابراهيــــم تـــنها، در اتاق مـــــجاور نشسته بود و با صـــدای ســوزناک مـــــداحی می كرد. برای دل خودش ميخواند❤️‍🩹 با امام زمان (عج) نجوا ميكرد🌱 آنقدر سوز عجيبی در صدايش بود كه همه اشک ميريختند. 🕊 •
••{﷽}•• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عـٰاشـــــق‌ اگـــــــــر باشـے شھــــیـد‌ مـی‌شوی🕊 عـٰاشق‌ تر اگر؛ گمنـٰام! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌿 ✨ •