💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
❣
#شهید_خلبان_احمد_کشوری
#قسمت_دوم
ایشون در راه دفاع از آرمانهاي ✌️امام عزيز، چندين بار مورد ضرب و شتم🤕 قرار گرفته بود اما با افتخار 😌از آن ياد مي کرد و مي گفت : اين باطومي😐 که من خوردم ، چون براي خدا بود، شيرين 😇بود. من خوشحالم از اين که مي توانم قدمي 🚶در راه انقلاب بردارم و اين توفيق و سعادتي است از سوي پروردگار.😍
دردوران نخست وزيري شاپور بختيار👺 با چند تن از دوستانش طرح 📃کودتايي را تنظيم کرد و آن را نزد آيتالله پسنديده، برادر امام برد.😊
قرار شد طرح 📃به استحضار امام خميني (ره ) برسد و در صورت موافقت ايشان اجرا👌 شود.
اما خوشبختانه باهوشياري امام😇 و فداکاري💪 امت انقلابي کشورمان ، انقلاب اسلامي در 22 بهمن به پيروزي رسيد😍 و نيازي به اجراي طرح📃 مذکور نگرديد.
شهیدکشوري همواره براي وحدت ✊و انسجام دو قشر ✨ارتشي و💫 پاسدار، مي کوشيد به نحوي که مسوولان ، هماهنگي و حفظ غرب کشور را مرهون تلاش او مي دانستند.☺️
او مي گفت: تا آخرين قطره خون❤️ براي اسلام عزيز و اطاعت از ولايت فقيه خواهم جنگيد💪 و از اين مزدوران کثيف که سرهاي😭 مبارک عزيزانم (پاسداران) را نامردانه بريدند،🔪 انتقام خواهم گرفت.👊
#ادامه_دارد...
@ebrahimdelha🌺
🌹
🌺
🌸
🌿🍃
🍃🌺🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌸🌹🌺
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
❣
#شهید_خلبان_احمد_کشوری
#قسمت_سوم
💥 كلاس دوم راهنمايى🏫 كه بود، مجلات 📕عكس مبتذل😑 چاپ مى كردند. در آرايشگاه💇♂، فروشگاه🏤 و حتى مغازه ها اين عكس ها را روى در و ديوار نصب مى كردند😞 و احمد هر جا اين عكس ها را مى ديد پاره مى كرد😡. صاحب مغازه يا فروشگاه 🏫مى آمد و شكايت احمد را براى ما مى آورد😕. پدر احمد، رئيس پاسگاه👮 بود و كسى به حرمت پدرش به احمد چيزى نمى گفت😁. من لبخند مى زدم.🙂 چون با كارى كه احمد انجام مى داد، موافق 👌بودم.
يك مجله اى📕 با عكس هاى مبتذل👱♀ چاپ شده بود كه احمد آنها را از هر كيوسك روزنامه اى مى خريد.😐 پول توجيبى هايش را جمع مى كرد. هر بار ۲۰ تا مجله📚 از چند روزنامه فروش مى خريد وقتى مى آورد در دست هايش جا نمى شد😅. توى باغچه 🏡مى انداخت نفت مى ريخت و همه را آتش 🔥مى زد. مى گفتم: چرا اين كار را مى كنى؟😕 مىگفت:اين عكس ها ذهن جوانان را خراب مى كند.😡
🍃🌺نقل ازمادر شهید🍃🌺
#ادامه_دارد...
@ebrahimdelha🌺
🌹
🌺
🌸
🌿🍃
🍃🌺🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌸🌹🌺
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
❣
#شهید_خلبان_احمد_کشوری
#قسمت_چهارم
من با احمد، همدوره و هم پرواز بودم.☺️ از سال ۱۳۵۳ در مركز پياده شيراز، دوره هاى مقدماتى و عالى را طى مى كرديم 👌و در همان روز ها كه در خدمت ايشان بودم، مسائل عقيدتى را رعايت مى كرد😌. از نماز🛐 و روزه و فلسفه دين📚، خيلى حرف مى زديم. در همان مركز، گرو هان ديگرى، متشكل از خانم ها👩، آموزش نظامى👮♀ مى ديدند. احمدتوصيه مى كرد به آنها نزديك نشويم😕. آن موقع، حجاب خانم ها رعايت نمى شد😑 و يگان ها هم در كنار هم خدمت مى كردند و آموزش مى ديدند. احمد به ما مى گفت: «ممكن است دراين دنيا، جواب كار ثوابى✨ را كه مى كنيد، عايدتان نشود ولى بالاخره روزى بايد جواب كارش را پس بدهيد😔 و يا پاداش💴 كار خيرتان را بگيريد. آن روز، جواب دادن خيلى سخت است.»😢
#ادامه_دارد...
@ebrahimdelha🌺
🌹
🌺
🌸
🌿🍃
🍃🌺🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌸🌹🌺
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
❣
#شهید_خلبان_احمد_کشوری
#قسمت_پنجم
💥وحشت كرديم😰 كه چرا تا اين حد، جلو آمده اند😑. كسى جلودار شان نبود‼️ هنگام روبرو شدن با آنها فكر كرديم در اطراف ستون، تيم هاى گشت👥👥👥 گذاشته اند. چون وقتى ستون بخواهد در منطقه ناشناسى حركت كند، تيم گشت در اطراف مى گذارند 👀كه از جايى ضربه 👊نخورند.
تا هفتصد مترى ستون جلو رفتيم😐 و شناسايى👀 كامل را انجام داديم.
احمد در يك لحظه به عنوان ليدر👮 (راهنما) تيم گفت: «اول و آخر ستون را بزنيد👊 كه مشكوك بشوند و همهمه اى بين آنها بيفتد و وقتى سرشان شلوغ شد، روى آنها آتش💣🔥 اجرا مى كنيم.»
#ادامه_دارد...
@ebrahimdelha🌺
🌹
🌺
🌸
🌿🍃
🍃🌺🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌸🌹🌺
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
❣
#شهید_خلبان_احمد_کشوری
#قسمت_آخر
💥سرانجام شهيد سرلشگر خلبان احمد کشوري 15 آذر سال 1359، در حالي که از يک ماموريت بسيار مشکل💪، اما پيروز✌️ بازميگشت، در ايلام (منطقه ميمک - دره بينا) مورد حمله مزدوران بعثي 👺قرار گرفت و در حالي که هليکوپترش🚁 در اثر اصابت راکت هاي دو فروند ميگ عراقي🚀 به شدت مي سوخت🔥، آن را تا مواضع خودي هدايت کرد و آن گاه در خاک وطن سقوط کرد💔 و به آرزوي ديرينه اش رسيد و شربت شهادت را مردانه سرکشيد.😔
💥پیکر پاک او را به تهران انتقال دادند و در مزار شهيدان (بهشت زهرا)، ميعادگاه عاشقان الله❣، به خاک سپردند.❤️
💥شهيد سرلشگر خلبان احمد کشوري به دليل دلاوريهايش به عقاب تيز پرواز جبهههاي جنگ شهرت داشت.‼️
#ادامه_دارد...
@ebrahimdelha🌺
🌹
🌺
🌸
🌿🍃
🍃🌺🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌸🌹🌺