♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
•~﷽~• فرازی از وصیت شهید: كه تــنها در ســايه ايمـان و تقـوا و خـلوص در كارهـــا می تـوان به مـقا
🕊🖇
مادر شهید:
مــحـمـد حـســن بـه یکی از دوسـتانش کـه
از محصل هــای پـدرش بـود و حـالا طـلـبـه
شـده بـود،سـپرده بـود که برایش همسری
پیدا کند که با سوریه رفتنش هم مشکلی
نداشتـه بـاشـد.برایش از قم یک مورد پیدا
شده بود.دفعه اخری که امده بـود بنـا بود
برای انـجـام مـقـدمـات بـرویـم قـم مقداری
طلا هم گرفته بـودیم گفت:"ایـن طلاها را
برای چه گـرفـتـه اید؟" گفتـیم بـرای رسم و
رسومات ازدواج لازم اسـت.لـبـخـنـدی زد و
گفت:"من میخواهم بایک عروسی ازدواج
کنم که از این چیز ها نخواهد." آن موقع
درسـت مـنـظـور حرفش را متوجه نشدیم.
اما بعد ها فهمیدیم که او داشته خود را
آماده میکرده تا به حجـله شـهـادت برود.
گفتیم حالا یک مرتبه برویم. همدیگر را
ببینید اگر پـسـنـدیـدیـد بقیه کـارهـا را به
مـرور انجـام میدهیم. گـفـت:"مـن فـعـلا
وقت ندارم. یک سـالی این قـضـیـه را به
تعویق بیندازید."و انتظار او برای رسیدن
به مـعـشـوق حـقیـقـیاش بـه یـک سـالی
نـــــکــــــشـــــیــــــد و بـــــالاخــــره بـــــه ارزوی
دیـــــریــــــنــــــــه اش رســــــــیـــــــــد..(:🕊"
#شهید_محمد_حسن_قاسمی🌹
•