♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
. کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦. شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦. #پـــــــارت_هفتم🌸/#جوادین🕊 توی خیابان شهید
.
کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦.
شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦.
#پـــــــارت_نهم🌸/#گمگشته🕊
حجت الاسلام سمیعی سال ۱۳۸۴ بود که کادر بسیج مسجد موسی ابن جعفر تغییر کرد. من به عنوان جانشین پایگاه انتخاب شدم و قرار شد پایگاه را به سمت یک مرکز فرهنگی سوق دهیم. در این راه سید علی مصطفوی با راه اندازی کانون شهید آوینی کمک بزرگی به ما نمود. مدتی از راه اندازی کانون فرهنگی گذشت یک روز با سید علی به سمت مسجد حرکت کردیم. به جلوی فلافل فروشی جوادین رسیدیم. سید علی با جوانی که داخل مغازه بود سلام و علیک کرد. این پسرک حدود شانزده سال سریع بیرون آمد و حسابی ما را تحویل گرفت. حجب و حیای خاصی داشت متوجه شدم با سید علی خیلی رفیق شده وقتی رسیدیم مسجد از سید علی پرسیدم از کجا این پسر را می شناسی؟ گفت: چند روز بیشتر نیست تازه با او آشنا شدم. به خاطر خرید فلافل زیاد به مغازه اش می رفتیم گفتم به نظر پسر خوبی می یاد. چند روز بعد این پسر همراه با ما به اردوی قم و جمکران آمد.در آن سفر بود که احساس کردم این پسر روح بسیار پاکی دارد. اما کاملا مشخص بود که در درون خودش به دنبال یک گمشده می گردد! این حس را سالها بعد که حسابی با او رفیق شدم بیشتر لمس کردم. او مسیرهای مختلفی را در زندگی اش تجربه کرد هادی راه های بسیاری رفت تا به مقصد خودش برسد و گمشده اش را پیدا کند. من بعدها با هادی بسیار رفیق شدیم او خدمات بسیار زیادی در حق من انجام داد که گفتنی نیست. اما به این حقیقت رسیدم که هادی با همه ی مشکلاتی که در خانواده داشت و بسیار سختی می کشید اما به دنبال گمشده درونی خودش می گشت. برای این حرف هم دلیل دارم در دوران نوجوانی فوتبالیست خوبی بود به او می گفتند: «هادی دل پیه رو هادی هم دوست داشت خودش را بروز دهد.
#ادامه_دارد🦋همراهمون باشید😉
🌸|@ebrahim_babak_navid_delha
.
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
. کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦. شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦. #پـــــــارت_نهم🌸/#گمگشته🕊 حجت الاسلام سمیع
.
کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦.
شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦.
#پـــــــارت_دهم🌸/#گمگشته🕊
کمی بعد درس را رها کرد و میخواست با کار کردن گمشده ی خودش را پیدا کند. بعد در جمع بچه های بسیج و مسجد مشغول فعالیت شد. هادی در هر عرصه ای که وارد میشد بهتر از بقیه ی کارها را انجام می داد. در مسجد هم گوی سبقت را از بقیه ربود. بعد با بچه های هیئتی رفیق شد. از این هیئت به آن هیئت رفت. این دوران خیلی از لحاظ معنوی رشد کرد اما حس میکردم که هنوز گمشده ی خودش را نیافته بعد در اردوهای جهادی و اردوهای راهیان نور و مشهد او را می دیدم. بیش همه فعالیت می کرد، اما هنوز ..... از از لحاظ کار و درآمد شخصی هم وضع او خوب شد اما باز به آنچه می خواست نرسید.بعد با بچه های قدیمی جنگ رفیق شد. با آنها به این جلسه و آن جلسه می رفت. دنبال خاطرات شهدا بود. بعد موتور تریل خرید برای خودش کسی شده بود. با برخی بزرگ ترها این طرف و آن طرف می رفت. اما باز هم ..... تا اینکه پایش به حوزه باز شد. کمتر از یک سال در حوزه بود. اما گویی هنوز ..... بعد هم راهی نجف شد. روح نا آرام هادی گمشده اش را در کنار مولایش امیر المؤمنین یا پیدا کرد. او در آنجا آرام گرفت و برای همیشه مستقر شد.....
#ادامه_دارد🦋همراهمون باشید😉
🌸|@ebrahim_babak_navid_delha
.