🕊🌷🇮🇷🕊🇮🇷🕊🇮🇷🕊🇮🇷🕊🇮🇷🕊🇮🇷🕊
🌷🕊 🕊
🇮🇷 🕊 🕊
🕊 🕊 🕊
🇮🇷 🕊 🕊
🕊
💠بِسْمِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِ ﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ💠
سلام خدمت اعضای محترم کانال #با_ابراهیم_دلها_تاظهور
🌺عزیزان با توجه به اینکه بعد از اتمام #چله_زیارت_عاشورا
،#چله_سوره_جن را شروع خواهیم کرد
✨ و قصد داریم ثواب سوره جن را از دست ندیم بنابراین تصمیم بر این شد که #ختم_سوره_جن را برگزار کنیم..
⚜ به نیابت از #شهید_ابراهیم_هادی هدیه کنیم به امام زمان(عج)⚜
#ختم_چله_سوره_مبارکه_جن
#آغازچله_98_7_4
🔅و چه خوبه که این سوره وآیات الهی جن رو به نیابت از دوست شهیدمون بخونیم.😍
✅بنابراین هرکدوم از شما بزرگواران که قصد دارید در این چله شرکت کنید میتونید اسم و عکس دوست شهیدتون رو برای ما بفرستید تا هرروز ختم به نیابت از یک شهید باشه.. ان شاءالله
ایدی خادم چله👇👇
@Lyz2323
@ebrahimdelha🌺
🌷
🌷🍃
🍃🌷🍃
🌷🍃🌷🍃
🍃🌷🍃🌷🍃
🌷🍃🌷🍃🌷🍃
✅آثار و بركات سوره جن
1) ملاقات كردن پیامبر اكرم صلی اله علیه و آله وسلم در خواب
از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است: هر كس بر تلاوت سوره جن مداومت ورزد پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم را در خواب می بیند و هر چه بخواهد به او داده می شود. 3
2) افزایش فهم و درك
هر كه این سوره را بخواند و بشوید و بنوشد هر چه بشنود یاد بگیرد و با هر كس مناظره كند غالب گردد...4
3) ادای قرض
...اگر صاحب حزن و اندوه این سوره را بخواند اندوهش به شادی مبدل می گردد و اگر قرض دار این سوره را به نیت ادای قرض بخواند ادا می گردد...5
4) آزاد شدن محبوس
...اگر این سوره برای اسیری خوانده شود آزاد می شود...6
5) برای دور شدن جن و...
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
🏴حی علی الصلاة🏴
🕋لحظات ناب بندگی
🕋در یک قرار معنوی
🕋بر سر سجاده عاشقی
#نماز اول وقت
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
@ebrahimdelha
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
••✾ِدوستان گرامی••✾ِ
سلام وعــرض ادب
✍منتظر دلنوشته هاتون هستیم...
✾دوستانی ڪه عنایت شهدا شامل حالشون شده
باعث افتخار ماست ڪه دلنوشته های خودتونو به آیدی زیر ارسال بفرمایید...☺️
خادم دل نوشته:
@Yazahra9430
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
╔═ 🍃════⚘ ═╗
✾ @ebrahimdelha✾
╚═ ⚘════🍃 ═╝
-
ای شهید
یادش بخیر بودی و در کنارت مردم با دیدنت به یاد خدا آرام می گرفتند تو چه کردی که همه تا زمانی که زمین لیاقتت را داشت عاشقت بودند و هم زمانی که در آغوش آسمانها به ذکر خدا مشغولی تو چه داری که من با نگریستن به چشمانت دنیای مادی و آرزوهای طولانی اش را به یک لبخندت می فروشم؟
آری تو باید می بودی تا جهان بداند خوبی و فداکاری یعنی چه تا دنیا بداند عشق یعنی چه! تو همانی که از همه چیز به خاطر عشق گذشتی عشقی که قرآن می فرماید فقط متقین دارند.
الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلاة...
تو را به جان مادرت زهرا (س) دست ما یتیمان دنیا را بگیر که به دنیا گرفتار شده ایم
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@ebrahimdelha
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مداحـیتایـم🎙
دهه دوم محرم الحرام
منحرملازممدلمتنگاست...💌
#محمدحسینپویانفر🏴
#پیشنهاد_دانلود🌱
#اربعین ❤️
┏━━━🍃🕊🍂━━━┓
@ebrahimdelha
┗━━━🍂🕊🍃━━━┛
🌺🖤🌺🖤🌺🖤🌺🖤🌺🖤
#شهید_مجید_قربانخانی💖
«همیشه دوست داشت پلیس شود. یک تابستان کلاس کاراته فرستادمش. وقتی رفتم مدرسه، معلمش گفت خانم تو را به خدا نگذارید برود🌸 تمام بچهها را تکهتکه کرده است.⚡️ میگوید من کاراته میروم باید همهتان را بزنم. عشق پلیس بودن و قوی بودن باعث شده بود هر جا میرود پز داییهای بسیجیاش را می داد. چون تفنگ و بیسیم داشتند و مجید عاشق این چیزها بود. 💓بعدها هم که پایش به بسیج باز شد یکی از دوستانش میگوید آنقدر عشق بیسیم بود که آخر یک بیسیم به مجید دادیم 💫و گفتیم. این را بگیر دست از سر ما بردار (خنده) در بسیج هم از شوخی و شیطنت دستبردار نبود.»💛همه اهل خانه مجید را #داداش صدا میکنند.🌺 پدر، مادر، خواهرها وقتی میخواهند از مجید بگویند پسوند «داداش» را با تمام حسرتشان به نام مجید میچسبانند و خاطراتش را مرور میکنند.💞 خاطرات روزهایی که باید دفترچه سربازی را پر میکرد اما نمیخواست سربازی برود. مادر داداش مجید داستان جالبی از روزهای سربازی مجید دارد: ..💗
🌺🖤🌺🖤🌺🖤🌺🖤🌺🖤
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
🌺🖤🌺🖤🌺🖤🌺🖤🌺🖤 #شهید_مجید_قربانخانی💖 «همیشه دوست داشت پلیس شود. یک تابستان کلاس کاراته فرستادمش. وقتی رف
🌺🖤🌺🖤🌺🖤🌺🖤🌺🖤
«با بدبختی مجید را به سربازی فرستادیم. گفتم نمیشود که سربازی نرود. فردا که خواست ازدواج کند،💐 حداقل سربازی رفته باشد. وقتی دید دفترچه سربازی را گرفتهام.
گفت برای خودت گرفتهای! من نمیروم. با یک مصیبتی اطلاعاتش را از زبانش بیرون کشیدیم و فرستادیم؛🌻 اما مجید واقعاً خوششانس بود. از شانس خوبش سربازی افتاد کهریزک که یکی از آشناهایمان هم آنجا مسئول بود. مدرسه کم بود هرروز پادگان هم میرفتم. 🍃مجید که نبود کلاً بیقرار میشدم. من حتی برای تولد مجید کیک تولد پادگان بردم. 🌙انگار نه انگار که سربازی است. آموزشی که تمام شد دوباره نگران بودیم. دوباره از شانس خوبش «پرند» افتاد که به خانه نزدیک بود. 🏡مجید هر جا میرفت همهچیز را روی سرش میگذاشت. مهر تائید مرخصی آنجا را گیر آورده بود یک کپی از آن برای خودش گرفته بود. پدرش هرروز که مجید را پادگان میرساند. وقتی یک دور میزد وبرمی گشت خانه میدید که پوتینهای مجید دم خانه است.🏠 شاکی میشد که....
ادامه دارد...
در این شب ها مارو از دعای خیر خودتون محروم نگذارید...💗
تا فردا...
یا رضا(ع)
🌺🖤🌺🖤🌺🖤🌺🖤🌺🖤
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
🏴حی علی الصلاة🏴
🕋لحظات ناب بندگی
🕋در یک قرار معنوی
🕋بر سر سجاده عاشقی
#نماز اول وقت
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
@ebrahimdelha
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷 #درادامــــہ.. شهادت سيد،ده سال من روپير کرد. سيد به ظاهر شاگرد ما بود اما استادم شد. من
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷
#قـسمـت_صدوچـہـل_سـوم
#شہیدان_زنده_اند..
#به روایت:علےغیبےویکےازدوستـان شهید
🍂🍁🍂🍁🍂
بعد از شهادت سيد همراه خادمين اردوگاه شهيد درويشي رفتيم مشهد پابوسي
آقا، تقريبًا اولين سفر دسته جمعي دوستان بعد از شهادت سيد ميلاد بود. جاي خالي
سيد خيلي احساس مي شد. بچه ها با سوزعجيبي زيارت مي رفتند. يک روز تو صحن
باصفاي آقا نشسته بودم که صداي گوشي تلفن همراهم، من رو از خلوتم جدا کرد.
جواب تلفن رودادم. يکي ازرفقام بود كه گفت:علي جان کجايي؟! گفتم جات
خالي الان روبروي حرم امارضاعلیه السلام ايستادم، گفت تو رو خدا من روهم دعا کن.
خيلي درگيرم؛ مشکل دارم. ً فعلا که دست ما از زيارت آقا کوتاهه؛ ما رو هم ياد
کن.گفتم حتمًا
ازدوستم خداحافظي کردم وصورتم روبه سمت گنبدطالئي ونوراني آقا کردم
و گفتم:آقا جان،دوستان التماس دعا گفتن.
بعد با سيد ميلاد خلوت کردم. گفتم: سيد جان،من که پيش خداواهل بيت سلام الله علیهم
آبرويي ندارم، شما پيش ارباب آبروداري، سادات هستي دعاکن براي اين دوست ما.
دلم شکست. ياد روزهاي قشنگي که با سيد بوديم افتادم و کلي گريه کردم.
فردا دوباره گوشي ام زنگ خورد،همون دوستم بود. گوشي روبرداشتم،صداي
لرزان دوستم پشت تلفن نگرانم کرد، گفتم چيه چت شده؟! گفت علي آقا راستش
ديشب خواب عجيبي ديدم!
گفتم چه خوابي؟! گفت ديشب خواب يک جواني رو ديدم، اومد سراغم
وگفت:رفيق نگران نباش،علي سفارشت روبه من کرده. انشاالله به برکت آقا علي
ابن موسي الرضا علیه السلام مشکلت حل ميشه! گفتم اون جوان کي بود كه تو خوابت اومد؟ميشناختيش؟ گفت تاحالا نديده بودمش.
#ادامـــہ_دارد...
@ebrahimdelha
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷
#درادامــــه...
گوشي رو قطع کردم، تو دلم ميدونستم سفارش هام به سيد کار خودش رو
کرده،عکس سيد روتو فضاي مجازي براش فرستادم. گفتم:رفيق راستش روبگو،
اين عکس رو ميشناسي؟
گفت به خدا قسم خود همين جوان بود که تو خواب اومد سراغم.
با اينکه اون دوستم هيچ شناختي از سيد ميلاد نداشت، اماعکس سيد رو که براي
اولين بارديد شناختش..
تو همين سفر، قبل ازاينکه بريم مشهد به پيشنهاد دوستان رفتيم شمال که بعد از
اونجا بريم زيارت، به تعبيري اول سياحت کنيم بعد بريم زيارت! کنار دريا، بچه ها تني
به آب زدند و خسته و کوفته اومديم استراحت کنيم. تا چشمانم روبستم، سيدميلاد
روديدم. کنار درب اتاق ايستاده بود. پيراهن چهارخانه اش به تنش بود و گفت: بچه ها
بلند شيد، بلند شيد. الان چه وقت استراحته؟امام رضا علیه السلام منتظرتونه.
هراسان از خواب پريدم، بي اختيار گريه کردم. همه بچه ها متعجب بودند، پسر
عموي سيد اومد سراغم وگفت چي شده ؟! گفتم: الان ميلاد رو تو خواب ديدم.
گفت زود بياييد مشهد امام رضا علیه السلام منتظرتونه شمال چيکارداريد ميکنيد!
***
سيد هميشه تو هيئت هواي ما رو داشت. به ما خيلي توصيه ميکرد ميگفت:
بچه هاسر به زير باشيد. به من ميگفت: اميرحسين،داداش من،با موتور تند نرو،خطر
داره، بلائي سرت مياد. اما گوشم بدهکاراين حرفها نبود. تا اينكه يكبار با سرعت
ميرفتم. تعادلم به هم خورد و محکم به درخت کنار خيابان خوردم و ضربه ي مغزي
شدم. هفته هادر کما بودم.
تو حالت کما بودم که يک دفعه ديدم سيد ميلاد اومد بالاي سرم، خم شد و
پيشاني ام رو بوسيد. باهام صحبت کرد. نصيحتم کرد.آروم شده بودم.مقداري که با
من صحبت کرد گفت:من ديگه بايد برم، داشت ميرفت كه داد زدم: سيدجان نرو،
تو رو خدا بمون پيشم...
همان لحظه برادرم با عجله آمد بالاي سرم وگفت سيد کيه؟ منم داداشت چي
شده؟! خدارو شكربه هوش اومدي.
#ادامـــہ_دارد..
@ebrahimdelha
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷
#درادامــــه...
من بعد ازهفته ها که در کما بودم،به هوش آمده بودم. همه شوکه بودند.من مدام
سيد ميلاد رو صدا ميزدم.دکتر اومد بالاي سرم. اون ها فکر مي کردند که اثر ضربه اي
است که به سرم خورده اما من مطمئن بودم که سيد اومده بودبه عيادتم.
من هنوز خبرنداشتم که سيد شهيد شده!! ميگفتم بگيد سيد ميلاد باز بياد پيشم.
اطرافيان فکرميکردند که من هذيان ميگم.
داداشم گفت: امير جان، سيد ميلاد شهيد شده. اما من باورنميکردم، سيد کجا
شهيد شده؟پسردائي ام رفت از بنرهاي سيد ميلاد عکس گرفت وبرام آورد. گفتند
اوني که الان اومده بود پيشت اين عکس بود؟ گفتم آره به خدا اين سيد ميلاد
خودمونه،مگه من دروغ ميگم؟!
دکترها تعجب ميكردند و حرفهاي مختلفي ميزدند. بالاخره بعد از چند روز
که آزمايش هاي مختلفي از من گرفتند و سلامتي من رو تأئيد کردند، من رو از
بيمارستان مرخص کردند.هيچ کدوم ازدوستان وآشنايان باورشون نميشد که من
خوب شدم.همه مي اومدند بهم تبريک ميگفتند و...
بعد از شهادت سيد تو مسيري داشتم پياده مي اومدم. صداي بوق ممتد ماشيني،
من روبه سمت اون ماشين متوجه کرد.راننده به من اشاره کرد که نزديکتر بروم.
جلو رفتم و سلام دادم.
راننده گفت بفرما بشين تو ماشين، بعد رو کردبه من وگفت: شنيدم شما يکي از
صميمي ترين رفقاي سيد بودي؟! گفتم بله چطور مگه؟!
تا اين رو گفتم زد زير گريه و گفت: اهل يکي ازروستاهاي اطراف هستم، من
خيلي آدم فاسقي هستم،هر گناهي که بگي ازمن سرزده. طعم همه نوع گناه زير
زبونم چرخيده، تا اينکه سال گذشته با سيد تو خريد وفرش محصوالت کشاورزي
آشنا شدم.
سيدمن روازاين روبه اون رو کرد.دستم روگرفت،خيلي نصيحتم کرد. کمکم
کرد تا گناهام رو کنار بذارم. داشتم با كمك سيد آدم ميشدم. مدتي ازش خبر
نداشتم، اومدم شهرببينم سيد کجاست که يكدفعه خبر شهادتش رو شنيدم.
به من گفت: خوش به حالت که با سيد چند سال بيشتر رفيق بودي، با گريه خودش رو لعن و نفرين ميکرد و...
#ادامـــہ_دارد..
@ebrahimdelha
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷
#درادامــــہ..
اما روايت حضور معنوي سيد بارها بعد از شهادتش اتفاق افتاد. اين يکي از
پيام هايي بود که همون دوران براي من اومد:
اسفندماه، اردوي راهيان نور، شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تو شلمچه، حاج
آقاي فرجام راوي عزيز آخر مراسم تو تاريکی
شب ِشلمچه با نور گوشيشون عکس
پيکر بدون سر شهيد سيد ميلاد مصطفوي رو نشون دادند.
از همون جا همه فکرم و شهيد شاخص سفرم سيد بود.آخه سيد ازهرنظرنمونه
بود. باورم نميشد اون پيکر بدون سر، پيکر همون مهندس و قهرمان باشه. آنقدر
باسيد ميلاد مأنوس شده بودم که داداش ميلادصداشون ميکردم.
اولين بار كه رفتم سرمزار سيد، پارچه سبز دور مزارشون خيلي برام خاص بود.
روز تولد سيد، به پدر بزرگوار وخواهر عزيز سيد گفتم از وقتي با سيد آشنا شدم
زندگيم خيلي بهتر شده وداداش ميلاد شده سنگ صبور زندگيم.
پدرآقاسيد عکساي شون رو بهم هديه دادند. چندين ماه بود که منتظر يه نشونه از
سيدميلاد بودم و خيلي التماسش ميکردم که سيدميلاد اگه از من راضي هستي که
اونقدر مزاحم شما ميشم به خوابم بيا. تا اينکه درعالم خواب ديدم يه جاي غريب،
اسيرفردي که ظاهرش شبيه داعشي ها بود شدم. هيچکسي کمکم نميکرد. يکدفعه
سيدميلادرو ديدم که يه پارچه سبز دور گردنش بودو چندنفراطرافشون بودند.داد
زدم»داداش ميلاد....«
سيدنگاهم کردو گفت: بريد کمکش کنيد. بعد سيد به يه چادري که شبيه موکب
بوداشاره کردوگفت برو داخل اونجا، امنه و کسي اذيتت نميکنه.
در همون عالم خواب گريه ميکردم و ميگفتم: سيد فداي پيکر بي سرت که
اينقدر شهامت داشتي. من نميتونم هيچ وقت مثل شما بشم. از خواب پريدم و
واحسرتا که داداش سيدميلاد رو فقط چند ثانيه در عالم خواب ديدم.
من آقاسيدميلادرو هرگز نديده بودم،ولي اونقدر بهشون مأنوس شدم كه انگار
چند ساله ميشناسمشون.
#پـایـان_ایـن_قسمـــت.
@ebrahimdelha
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
💕اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَةَ وَ اَبيها، وَ بَعْلِها وَ بَنيها، بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُكَ💕
📍خداوندا! بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش، به اندازه آنچه علمت بدان احاطه دارد، درود فرست❣
💖دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای👣
فرشته ات به دو دست👐 دعا نگه دارد😇
🦋دعا از زبان همدیگر؛ مستجاب است
رفقای ابراهیم برای حاجت روایی در گروه ختم قرآن و ذکر و شفای بیماران
به آیدی های زیر مراجعه کنید🦋👇
🌟خادمین گروه ذکر:
@Yamahdiiii_313
@Yamahdi_135
🌟خادم گروه ختم قرآن:
@Gomnammmmmm
🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#ختم_سراسری_قرآن
#آخرین_پنج_شنبه_های_هرماه_گلزار_شهدا
مـــرا میهمان ِ سفـره ی مهربانی ِخود
کنید !
دلـم گرفته از آشــــوب ِ شهر ...
اینجا ، آدمها غریبه اند با اخلاص وصفا و گذشت ..
دلم یک جـُــرعه سادگی میخواهد ...
سلام #عاشقان_شهدا😍
پنجشنبه های دلتنگیمون رو باهم سرسفره معنوی قرآن برسر مزار دوست ورفیق شهید خودمون دور هم جمع میشیم ویه جزء قرآن هدیه به ساحت مقدس امام زمان (عج )ورفیق شهیدمون هدیه میکنم قرارمااخرین پنج شنبه هرماه درگلزارشهدای شهرمون سراسر کشور
👈به آیدی زیر پیام بدید وجزء قرآن شهیدتون رو به شما اعلام بشه
@yaabufazel
#اطلاع_رسانی_کنیدکه_این_طرح #بزرگتر_وگسترده_تر_درشأن_ومنزلت #شهدا_برگزاربشه
#وعده ما #25مهرماه پنج شنبه گلزار شهدای سراسرکشور
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
💠✨💠✨ ✨💠✨💠✨
حضرت مهدی (عج) فرمودند
❤ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم ❤
✨ای دوست قبولم کن و جانم بِسِتان
مستم کن و وَز هر دو جهانم بِسِتان✨
همراهان گرامی؛ برای طرح سه شنبه های مهدوی و خرید نذر فرهنگی کتاب شهید ابراهیم هادی؛ به #مبلغ_2میلیون_تومان بودجه نیازمندیم و از شما بزرگواران درخواست حمایت مالی داریم
حتی از حداقل ترین #مبلغ1000تومان
تا مبالغ بالاتر به اندازه وسع و توانتان🙏
هر قدمی که برای ظهور مولای عصر(عج) بر می داریم را نظاره می کند
حامی 🌷سه شنبه های مهدوی🌷 باشیم
تا قطره ای از دریای محبت دوست را بچشیم و برکتش را دریافت کنیم
💳شماره کارت 🔸فاطمه سلیمی
☑6273811137311939
عزیزان همراه لطفا ازفیش واریزی خودتون یه تصویر به این ایدی بفرستید🍃
@yaabufazel
💠✨💠✨ ✨💠✨💠✨
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
💕اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَةَ وَ اَبيها، وَ بَعْلِها وَ بَنيها، بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُكَ💕
📍خداوندا! بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش، به اندازه آنچه علمت بدان احاطه دارد، درود فرست❣
💖دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای👣
فرشته ات به دو دست👐 دعا نگه دارد😇
🦋دعا از زبان همدیگر؛ مستجاب است
رفقای ابراهیم برای حاجت روایی در گروه ختم قرآن و ذکر و شفای بیماران
به آیدی های زیر مراجعه کنید🦋👇
🌟خادمین گروه ذکر:
@Yamahdiiii_313
@Yamahdi_135
🌟خادم گروه ختم قرآن:
@Gomnammmmmm
🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
🕊ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
🌷گزارش تصویری خرید
سه شنبه های مهدوی🌷
🛍تهیه 500 عدد گیره و 3 صندلی و یک میز و رومیزی؛📚500جلدکتاب عنوان بصری؛پایه بنر ؛6عددچفیه برای خادمین مهدوی ؛1عددسبدشکلات
دستمال سافتلن برای طرح مهدویت
در روز های سه شنبه
اقلام خریداری شده گوشه ای از آغاز فعالیت های گروه خدام مهدوی است
💠امید است با باز نشر این تصاویر ؛ ما را در ادامه
این فعالیت حمایت و یاری کنید
👌مبلغ #2میلیون تومان برای ادامه سایر
فعالیتها نیاز هست
همچنان یاری گر راه ظهور هستیم با حمایت شما خوبان🙏
🍃شماره کارت
💳 فاطمه سلیمی
☑6273811137311939
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼