eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
34.7هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
#عاشقانه_دو_مدافع 💘 #قسمت3⃣5⃣ نتونستم طاقت بیارم اشکام سرازیر شد . چطورے میتونستم بزارم علے بره ،
💘 ⃣5⃣ جلوے چشمام سیاه شداز رو صندلے افتادم دیگہ چیزے نفهمیدم.. چشمامو باز کردم همہ جا سفید بود یادم نمیومد چہ اتفاقے افتاده و کجام از جام بلند شدم اطرافمو نگاه کردم هیچ کسے نبود تازه متوجہ شدم کہ بیمارستانم... با سرعت از تخت اومدم پاییـݧ و سمت در اتاق حرکت کردم، متوجہ سرم تو دستم نشده بودم ،سرم کشیده شد،سوزنش دستم و پاره کردواز دستم خارج شد سوزش شدیدے و تو تمام تنم احساس کردم آخ بلندے گفتم،سرم گیج رفت و افتادم زمیـݧ پرستار با سرعت اومد داخل اتاق رو زمیـݧ افتاده بودم . لباسم و کف اتاق خونے شده بود ترسید و باصداے بلند بقیہ پرستارها،رو و صدا کرد. از زمیـݧ بلندم کردݧ و لباسامو عوض کردݧ و یہ سرم دیگہ وصل کردݧ از پرستار سراغ علے و گرفتم گفت رفتـݧ دارو هاتونو بگیرݧ الاݧ میاݧ مگہ چم شده ؟؟؟ افت فشار شدیدو لرزش بدݧ اگہ یکم دیرتر میاوردنتوݧ میرفتیـݧ تو کما خدا رحم کرده. لبم و گاز گرفتم و یہ قطره اشک از گوشہ ے چشمم روے بالش بیمارستاݧ چکید. علے با شتاب وارد اتاق شد چشماش قرمز شده بود و پف کرده بود معلوم بود هم گریہ کرده هم نخوابیده بغضم گرفت.خستہ شده بودم از بغض و اشک کہ ایـݧ روزا دست از سرم بر نمیداشت .خودمو کنترل کردم کہ اشک نریزم اومد سمتم رو بہ پرستار پرسید:چیشده خانم??? چیزے نشده پس همکاراتوݧ... پرستار حرفشو قطع کرد وخیلے جدے گفت از خودشوݧ بپرسید آمپول آرام بخشے روداخل سرم زد و از اتاق رفت بیروݧ علے صندلے آورد و کنارم نشست لبخندے بهم زدو گفت:خوبے اسماء؟؟میدونے چقد منو ترسوندے؟؟ حالا بگو ببینم چیشده بود مـݧ نبودم؟؟ لبخند تلخے زدم و گفتم:‌مـݧ چرا اینجام علے؟؟ازکے؟؟؟الاݧ ساعت چنده؟؟ هیچے یکم فشارت افتاده بود دیروز آوردیمت اینجا ،نگراݧ نباش چیزے نیست ساعت ۴بعد ازظهرمامانم اینا کجاݧ؟؟؟؟ ایـݧ جا بودݧ تازه رفتـݧ علے مـݧ خوبم ،برو دکترمو صدا کـݧ اجازه بگیریم بریم... کجا بریم اسماء؟؟؟چرا بچہ بازے در میارے؟؟؟ بیا برو بخواب سر جات... علے تو نمیاے خودم میریم .لباسامو برداشتم و رفتم سمت در ،دستم و گرفت و مانع رفتـنم شد آه از نهادم بلند شد، دقیقا هموݧ دستم کہ سوزݧ سرم ،زخمش کرده بود و گرفت دستم و از دستش کشیدم و شروع کـردم بہ گریہ کردݧ گریم از درد نبود از،حالے کہ داشتم بود درد دستم و بهانہ کردم اصلا منتظر یہ تلنگر بودم واسہ اشک ریختـݧ علے ترسیده بود و پشت سر هم ازم معذرت خواهے میکرد دکتر وارد اتاق شد رفتم سمتش ،مثل بچہ ها اشکامو با آستیـݧ لباسم پاک کردم و رو بہ دکتر گفتم:آقاے دکتر میشہ منو مرخص کنید ؟؟مـݧ خوب شدم دکتر متعجب یہ نگاه بہ سرم نصفہ کرد یہ نگاه بہ مـݧ و گفت:اومده بودم مرخصت کنم اما دختر جاݧ چرا سرمو از دستت درآوردے ؟؟چرا از جات بلند شدے؟؟ آخہ حالم خوب شده بود از رنگ و روت مشخصہ با ایـݧ وضع نمیتونم مرخصت کنم ولے مـݧ میخوام برم.تو خونہ بهتر میتونم استراحت کنم با اصرار هاے مـݧ دکتر بالاخره راضے شد کہ مرخصم کنہ علے یک گوشہ وایستاده بود و نگاه میکرد اومد سمتم و گفت بالاخره کار خودتو کردے ؟؟ لبخندے از روے پیروزے زدم کمکم کرد تا لباسامو پوشیدم و باهم از بیمارستاݧ رفتیم بیروݧ بخاطر آرام بخشے کہ تو سرم زده بودݧ یکم گیج میزدم سوار ماشیـݧ کہ شدیم بہ علے گفتم برو بهشت زهرا... چیزے نگفت و بہ راهش ادامہ داد. تو ماشیـݧ خوابم برد ،چشمامو کہ باز کردم جلوے خونہ بودیم پوووووفے کردم و گفتم :علے جاݧ گفتم کہ حالم خوبہ ،اذیتم نکـݧ برو بهشت زهرا خواهش میکنم. آهے کشید و سرشو گذاشت رو فرموݧ و تو هموݧ حالت گفت:اسماء بہ وللہ مـݧ راضے نیستم بہ چے؟؟ ایـݧ کہ تو رو،تو ایـݧ حالت ببینم .اسماء مـݧ نمیرم کے،گفتہ مـݧ بخاطر تو اینطورے شدم ،بعدشم اصلا چیزیم نشده کہ ،مگہ نگفتے فقط یکم فشارت افتاده؟؟ سرشو از فرموݧ بلند کردو و تو چشمام نگاه کرد چشماش کاسہ ے خوݧ بود طاقت نیوردم ،نگاهم و از نگاهش دزدیدم ماشیـݧ رو روشـݧ کرد و حرکت کرد تمام راه بینموݧ سکوت بود . از ماشیـݧ پیاده شدم،سرم گیج میرفت اما بہ راهم ادامہ دادم جاے همیشگیموݧ قطعہ ے سردارای بے پلاک شونہ بہ شونہ ے علے راه میرفتم شهیدمو پیدا کردم و نشستم کنار قبرش اما ایندفعہ ݧ از گل یاس خبرے بود ݧ از گلاب و آب علے میخواست کنارم بشینہ کہ گفتم:علے برو پیش شهید خودت ابروهاشو داد بالا و باتعجب گفت:چرا؟؟؟خوب حالا اونجا هم میرم ݧ برو اے بابا،باشہ میرم . میخواستم قبل رفتنش بہ درد و دل کردنش باشهیدش نگاه کنم ،یقیـݧ داشتم کہ حاجتشو از اوݧ هم خواستہ و بیشتر از اوݧ بہ ایـݧ یقیـݧ داشتم کہ حاجتشو میگیره . رفت و کنار قبر نشست. ادامہ دارد... ...........☆💓☆............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ...........☆💓☆..................
🎊 عاشقان عیدتان مبارک🎊 🤩لیست برندگان چالش عکس شهید🤩 نفرات اول و دوم و سوم شماره کارت اعلام کنن💳 💵 و نفرات بعدی آدرس و کد پستی و شماره تماس خود را به ایدی زیر ارسال کنن📩📮👇👇 🆔 @Yazahra08 🤩برنده نفر اول : شرکت کننده شماره3⃣6⃣ (سین پست 18/3k)💵 (برنده 150 هزار تومان پول نقد) 💰 🤩برنده نفر دوم : شرکت کننده شماره8⃣5⃣ (سین پست 17/9k)💵 ( برنده 100 هزار تومان پول نقد)💰 🤩برنده نفر سوم : شرکت کننده شماره9⃣7⃣ (سین پست 14/9k)💵 ( برنده 70 هزار تومان پول نقد)💰 🎊 و برندگان بعدی:🎊 1) شرکت کننده 6⃣6⃣ ( سین پست 12/1k) 2) شرکت کننده 4⃣ ( سین پست 10/2k) 3) شرکت کننده 2⃣0⃣1⃣ (سین پست 8/1k) 4) شرکت کننده 9⃣4⃣ ( سین پست 7/4k) 5) شرکت کننده 4⃣6⃣ (سین پست6/3k) 6) شرکت کننده 9⃣ (سین پست 5/9k) 7) شرکت کننده 0⃣4⃣ (سین پست 5k) 8) شرکت کننده 7⃣9⃣ (سین پست 4/1k) 9) شرکت کننده 7⃣2⃣ (سین پست 3/6k) 10) شرکت کننده 3⃣ (سین پست 3/5k) 11) شرکت کننده5⃣6⃣ (سین پست 2/7k)
‼️توجــــــــه توجــــــه ‼️ ‼️😇 مسابقه و جایزه داریم به زودی😉 💯ڪانال با ابراهیم و نوید دلها تاظهور 💯ڪانال با ابراهیم و نوید بهشتی در نظر داره چالشے♨️ با عنوان 📃 دلنوشته عکس رفیق شهید و دوبیتی در وصف امام زمان در کانال قرار دهد 📌لذا از شما همراهان همیشگی درخواست داریم در این چالش شرکت کنید و برنده جوایز نقدی و معنوی ما شوید 🎁جوایز نقدی ما شامل: 💯 نفر اول ۱۵۰ هزار تومان💶 💯نفر دوم ۱۰۰ هزار تومان 💶 💯نفر سوم‌۷۰ هزار تومان 💶 💯و جوایز نفرات بعد هم ۱۱ بسته فرهنگی هست 🎁 بسته فرهنگی که شامل کتاب سلام بر📕 ابراهیم1 و مفاتیح و📗 چفیه متبرک به حرم امام رضا ع و حرم حضرت زینب س و حرم حضرت رقیه س و حرم امام علی ع و حرم حضرت ابوالفضل ع و حرم امام حسین ع 🕌 است که جوایز ارزشمند هستند ❌زمان ارسال پست از 14اسفند تا نیمه شعبان😉 برای اطلاع از شرایط چالش با ما همراه باشین 😉 ایدی خادم چالش 🆔 @Yazahra08 🔻با منتشرڪردن پیامها ↯با لینک↯ درثواب آنها شریڪ شوید🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 💯پیشنهاد عضويت ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.════♡══╗ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ╚═══♡═══. ♡♡♡.═╝ ♡♡👆
♨️ 🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹 لَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ، مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ (انعام/۱۵۱) ⚡️ به فواحش و کارهای زشت اصلاً نزدیک نشوید، چه آشکار باشد چه پنهان. 🕋 لَا تَقْرَبُوا الزِّنَا، إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَ سَاءَ سَبِیلًا (اسراء/۳۲) ⚡️ به نزدیک نشوید، که کار بسیار زشت، و راه بدی است! خواهرم! برادرم!⚠ 👀 نگاه به 👤 رابطه با 📱 چت کردن با 🗣 صحبت کردنِ بی‌مورد با و... همه مصداقِ نزدیک شدنِ به هستند. ❌ و جزوِ گناهانِ بنزینی هستند. نباید نزدیکش شد. 😈 برای حضرت موسی قسم خورد، که هرجا زن و مردی تنها باشند، من خودم شخصاً میام کنارشون، نه یارانم. 🔴 پس مراقب باشید تو فضای مجازی پشت تلفن چت و یا هزاران مورد دیگر ..... خود را از هر نامحرمی دور کرده که با شیطان همنشین نشوید ❗️ ☘ آیت الله بهجت(ره) : 🍁 دینداری انسان وقتی معلوم می شود که بر سر دو راهی دنیا و آخرت و متابعت هوای نفس و شیطان ، با بندگی رحمان قرار گیرد. 📛 هیچ چیزی در این جهان اتفاقی نیست بلکه بخاطر اعمال خودمان است ...........☆💓☆............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ...........☆💓☆.................. 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 🌐 🔴 بدهی گروهی از مردم به کاسبان مشهد توسط خدام رضوی تسویه شد 🔹 بدهی جمعی از مردم به کاسبان مشهدی توسط خادمان حرم تسویه شده است. 🔹 در این حرکت خیرخواهانه، خدام بارگاه منور رضوی در مناطق محروم مشهد حضور پیدا کردند و بدهی مردم به کاسبان این مناطق را تسویه کردند. ...........☆💓☆............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ...........☆💓☆..................
📖🔰«««﷽»»»🔰📖 🔈 √|| گروه ختم قران و ذکر ❣||√ 💠برای گرفتن لینک گروه ختم به ایدی خادم مراجعه کنید⤵️ 💫ایدی خادم ختم👇 ➣🆔 @Zahrayyy. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ 💠 جهت حاجت روایی خود در گروه ختم قران و ختم ذکر نام خود رابه ایدی خادمین ما بفرستید 💫خادمین گروه ختم قران👇 🆔 @Shahadat3133 💫خادمین گروه ختم ذکر👇 🆔 @Zahrayyy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی❤: قسمت نهم چلو کباب🌺 💢با ابراهیم و چند نفر از بچه های محل رفیق بودم. همیشه با هم بویم والیبال و کشتی و زورخانه محل تفریح همگی ما بود ما شش هفت نفر بیشتر وقتمان با همدیگر بودیم‌. 💢از میان ما فقط ابراهیم سر کار می رفت و در بازار مشغول بود او برای خودش در آمد داشت اما بیشتر جمع ما وضع مالی خوبی نداشتند. 💢یک روز ابراهیم همه جمع ما را به چلوکبابی دعوت کرد بهترین غذا را برای جمع ما سفارش داد و مشغول خوردن شدیم. 💢نمی دانید چه لذتی داشت خصوصا برای بعضی از دوستان که وضع مالی خوبی نداشتند و سال تا سال نمی توانستند چنین غذایی بخورند. 💢ابراهیم وقتی می دید که چطور با ولع غذا می خوریم لذت می برد. 💢هفته بعد دوباره همین جمع را به چلو کبابی دعوت کرد. 💢گفتیم نمیشه که همش شما.. 💢گفت: امروز مصطفی ما رو مهمون می کنه وقتی سر میز نشستیم ابراهیم به پای من زد و گفت بگیر! 💢دستش را از زیر میز جلو آورد و مبلغی را کف دستم گذاشت و گفت: حرفی نزن و پول غذا را حساب کن. 💢هفته بعد دوبار همین جمع دعوت شدیم. ابراهیم گفت امروز مهمان فلانی هستیم. 💢ماه بعد دوباره این ماجرا تکرار شد و مهمان شخص دیگری بودیم. 💢و این ماجرا تا مدت ها ادامه داشت یکی از زیبا ترین خاطرات ما در همان چلوکبابی نقش بست. 💢شاید الان وقتی برای فرزندانمان این حرف ها را بزنیم چیزی متوجه نشوند. 💢الان هر روز برنج در خانه پخته می شود و چلو کباب به یک غذای عادی برای برخی از مردم تبدیل شده. 💢اما آن زمان بیشتر مردم در فقر شدید مالی بودند بیشتر خانواده ها به سختی روزگار می گذراند. برنج خیلی دیر دیر در خانه ها پخت می شد. 💢روزها و سال ها گذشت ابراهیم شهید شد. 💢یک بار با بچه های محل دور هم جمع بودیم گفتم: بچه ها یادتونه که ابراهیم ما را به رستوران می برد و چلوکباب برای ما می گرفت. 💢 همه سرشان را برای تایید تکان دادند و گفتند: خدا بیامرزه ابراهیم رو ما در اون روزگار آرزوی خوردن چلوکباب داشتیم. 💢گفتم باید چیزی رو اعتراف کنم اون روز که ابراهیم گفت امروز رو مصطفی حساب می کنه من پولی نداشتم و ابراهیم از زیر میز پول رو داد دستم و گفت تو حساب کن. 💢تا این حرف رو زدم چشمان دیگر رفقا گرد شد و به من خیره شدند. 💢همه می گفتند ابراهیم با من هم چنین برخوردی کرد آن شب قرار بود شما را مهمان کنم پولش را ابراهیم قبلا در جیبم گذاشته بود. 💢خلاصه آن شب فهمیدیم در تمام آن دوران چلو کباب را مهمان ابراهیم بودیم اما هیچ کس این مطلب را نفهمید. 🗣مصطفی تقوایی @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ 💚 ✦°═══ ❀.👆🏻
31.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💙شهید جواد فکوری💙 تاریخ ولادت: 1317/10/17🌹 محل ولادت: تبریز🍃 تاریخ شهادت: 1360/7/7🥀 محل شهادت: حومه شهر ری🍂 سانحه سقوط پرواز🔥 گفتگو با همسر شهید: ژیلا ذره خاک🌸 ... @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ 💛 ✦°═══ 🥀.👆🏻
🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊 دلنوشته سلام آقای من ! سلام سردار من ! سلام ای آنکه هدایت شده ایی و برای هدایت ما آفریده شدی😊 مرا صد سلام به شما ای بابای من وفرمانده ۳۱۳ یار💫 دوست دارم خدا مرا از یاران شما قرار داده باشد و اگر هم قرار نداده بود😢 . خدا را شاکرم که بابای خوبی مانند شما به من بخشیده و مرا از دوستداران خود و محمد "ص " وآل محمد"ص' فرستاده های خود قرار داده است.💡 سلامی ویژه به مادرمان حضرت فاطمة الزهرا "س" 💚💚💚 وسلام به کل أهل بیت 💞 بابای مهربونم مرا خشنود کن با آمدنت و مرا یاری کن که محتاج یاری تو هستم😢😢😢 بابای عزیزم ،بابای من، بیا و برای زینب دختر سرباز ولایت پدری♡ کن . که پدر او برای یتیمان پدری می کرد. اما حال که او نیست جز خود زینب ،کل یتیمان باز بی پدر شدن 😢بیا و با آمدنت پدری کن برایشان .👭👬 همه منتظر تو هستن ای یاری کننده💚💚💚 ای هدایت کننده💚💚💚 ای بالا برنده💚💚💚 بیا و پدری کن برای زینب ♡مگر تو نگفتی که خدا را قسم به زینب دهیم و ظهور تو را طلب کنیم 😢😢😢 کردیم.... حال که سرباز ولایت را از ما گرفتن ،فقط منتظر تو هستیم که سرباز تو شویم ... بابای من می دانم زینب دل تنگ پدر است . بیا و برای او هم که شده پدری کن 😢😢😢 پروردگارمان می گوید:(نترسید که من ♡باشما یم و می بینم و می شنوم ) سوره طه/آیه۴۶ پس من نخواهم ترسید 😊چون او شنوا و بیناست... فی أمان الله یا ابی👋👋👋تا ظهور💚💚 نویسنده:زینب عبداللهی (سرباز آقا) ...........🌹🌹............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ...........🌹🌹..................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
#عاشقانه_دو_مدافع💘 #قسمت_4⃣5⃣ جلوے چشمام سیاه شداز رو صندلے افتادم دیگہ چیزے نفهمیدم.. چشمامو ب
💘 ⃣5⃣ _علے اونقدر خوب بود کہ مطمئݧ بودم شهید میشہ... واااے خدایا کمکم کـݧ از جام بلند شدم رفتم کنار پنجره و یکم بازش کردم ، نسیم خنکے بہ صورتم خورد و اشکامو رو صورتم بہ حرکت درآورد درد شدیدے تو سرم احساس کردم پنجره رو بستم و بہ دیوار تکیہ دادم کہ تو هموݧ حالت خوابم برد باصداے اذاݧ صبح بیدار شدم یہ نفر روم پتو کشیده بود _بہ اطرافم نگاه کردم علے رو تخت نشستہ بود و سرشو بیـن دوتا دستش گذاشتہ بود سرشو آورد بالا ، چشماش هنوز قرمز بود اسماء چرا نخوابیده بودے❓منو میخواستے گول بزنے❓اونجا چرا❓میخواے دوباره حالت بد بشہ❓مـݧ کہ گفتم تا دلت راضے نباشہ نمیرم چرا میشینے فکرو خیال الکے میکنے❓ _الکے خندیدم و گفتم:اوووووو چہ خبرتہ علے❓ایـݧ همہ سوال اونم ایـݧ وقت صبح پاشو بریم وضو بگیریم نمازموݧ و اول وقت بخونیم نمیخواستم اذیتش کنم اما دست خودم نبود ایـݧ حالت هام بدوݧ توجہ بہ علے از اتاق رفتم بیرون رفتم سمت دستشویے. تو آیینہ خودم و نگاه کردم چشمام پف کرده بود آهے کشیدم و صورتمو شستم _وضو گرفتم و رفتم تو اتاق ، جا نماز علے و خودم و پهـن کردم چادر نمازمو سر کردم و منتظر علے نشستم علے نمازو شروع کرد اللہ اکبر با اولیـݧ اللہ و اکبرے کہ گفت: اشک از چشمام جارے شد بهش اقتدا کردم و نماز و باهم خوندیم نمیدونم تو قنوت چے داشت میگفت کہ انقدر طول کشید... _بعد از نماز رفتم کنارش و سرمو گذاشتم رو پاش علے❓ جانم❓ ببخشید بابت چے❓ تو ببخش حالا باشہ چشم ، دستے بہ سرم کشید و گفت: اسماء تا حالا بهت گفتہ بودم با چادر نماز شبیہ فرشتہ ها میشے❓ _اوهووم اے بابا فراموشکارم شدم ، میبینے عشقت با آدم چیکار میکنہ❓ سرمو از رو پاش برداشتم روبروش نشستم اخمے کردم و گفتم: با چادر مشکے چے❓ دستش و گذاشت رو قلبش و گفت: عشق علے حالا هم برو بخواب بخوابم❓دیگہ الان هوا روشـن میشہ باید وسایلاتو جمع کنیم اسماء بیا بخوابیم حالا چند ساعت دیگہ پامیشیم جمع میکنیم قوووول❓ قول _ساعت ۱۱ بود باصداے گوشیم از خواب بیدار شدم ماماݧ بود حتما کلے هم نگراݧ شده بود گوشے و جواب دادم صدامو صاف کردمو گفتم:الو الو سلام اسماء جاݧ حالت خوبہ مادر❓ بلہ مامان جان خوبم خونہ ے علی اینام تو نباید یہ خبر بہ ما بدے❓ ببخشید ماماݧ یدفعہ اے شد باشہ مواظب خودت باش. بہ همہ سلام برسون چشم خداحافظ _پیچ و تابے بہ بدنم دادم و علے و صدا کردم علے جان❓پاشو ساعت یازده پاشو کلے کار داریم پتو رو کشید رو سرشو گفت: یکم دیگہ بخوابم باشہ پتو رو از سرش کشیدم. إ علے پاشو دیگہ توجهے نکرد باشہ پس مـݧ میرم یکدفعہ از جاش بلند شدو گفت کجا❓ خندیدم و گفتم دستشویے _بالش و پرت کرد سمتم جا خالے دادم کہ نخوره بهم انگشتشو بہ نشونہ ے تحدید تکوݧ داد کہ مـݧ از اتاق رفتم بیرون وقتے برگشتم همینطورے نشستہ بود إ علے پاشو دیگہ امروز جمعست اسماء نزاشتے بخوابما پوووفے کردم و گفتم: ببیـن علے مـن از دلت خبر دارم. میدونم کہ آرزوت بوده کہ برے الانم بخاطر مـݧ دارے ایـن حرفارو میزنے و خودتو میزنے بہ او راه با ایـن کارات مـن بیشتر اذیت میشم _پاشو ساکت رو بیار زیاد وقت نداریم چیزے نگفت. از جاش بلند شد و رفت... ادامه دارد.... ...........☆💓☆............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ...........☆💓☆..................
🔈🔈💵💵💵💵💵🔊🔊 🎊اهدا جوایز نقدی اعضای شرکت کننده در چالش عکس شهید🎊 ✅ نفر اول جناب آقای مسعود یزدانپناه برنده 150 هزارتومن پول نقد که کارت به کارت شد 😇😇😇😇
🔈🔈💵💵💵💵💵🔊🔊 🎊اهدا جوایز نقدی اعضای شرکت کننده در چالش عکس شهید🎊 ✅ نفر دوم سرکار خانم عاطفه قربانی جوان برنده 100 هزارتومن پول نقد که کارت به کارت شد 😇😇😇😇
🔈🔈💵💵💵💵💵🔊🔊 🎊اهدا جوایز نقدی اعضای شرکت کننده در چالش عکس شهید🎊 ✅ نفر سوم سرکار خانم زهرا موسی پور برنده 70 هزارتومن پول نقد که کارت به کارت شد 😇😇😇😇
🎊 عاشقان عیدتان مبارک🎊 🤩لیست برندگان چالش عکس شهید🤩 نفرات اول و دوم و سوم شماره کارت اعلام کنن💳 💵 و نفرات بعدی آدرس و کد پستی و شماره تماس خود را به ایدی زیر ارسال کنن📩📮👇👇 🆔 @Yazahra08 🤩برنده نفر اول : شرکت کننده شماره3⃣6⃣ (سین پست 18/3k)💵 (برنده 150 هزار تومان پول نقد) 💰 🤩برنده نفر دوم : شرکت کننده شماره8⃣5⃣ (سین پست 17/9k)💵 ( برنده 100 هزار تومان پول نقد)💰 🤩برنده نفر سوم : شرکت کننده شماره9⃣7⃣ (سین پست 14/9k)💵 ( برنده 70 هزار تومان پول نقد)💰 🎊 و برندگان بعدی:🎊 📮انشالله فردا هدایا پست میشوند📮 1) شرکت کننده 6⃣6⃣ ( سین پست 12/1k) 2) شرکت کننده 4⃣ ( سین پست 10/2k) 3) شرکت کننده 2⃣0⃣1⃣ (سین پست 8/1k) 4) شرکت کننده 9⃣4⃣ ( سین پست 7/4k) 5) شرکت کننده 4⃣6⃣ (سین پست6/3k) 6) شرکت کننده 5⃣3⃣1⃣ (سین پست 5/9k) 7) شرکت کننده 0⃣4⃣ (سین پست 5k) 8) شرکت کننده 7⃣9⃣ (سین پست 4/1k) 9) شرکت کننده 7⃣2⃣ (سین پست 3/6k) 10) شرکت کننده 3⃣ (سین پست 3/5k) 11) شرکت کننده5⃣6⃣ (سین پست 2/7k)
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
🎊 عاشقان عیدتان مبارک🎊 🤩لیست برندگان چالش عکس شهید🤩 نفرات اول و دوم و سوم شماره کار
♻️مدیریت کانال با ابراهیم و نوید دلها تا ظهور ❇️با سلام و عرض احترام خدمت اعضای محترم کانال✋ 💯الوعده وفا💯 💠طبق قولی که به اعضای شرکت کننده در چالش عکس شهید داده بودیم دیشب بعد از پایان چالش اسامی برندگان در کانال اعلام شد ❇️ جوایز نفرات اول و دوم و سوم بصورت نقدی پرداخت شد که فیش ارسالی را در کانال قرار دادیم ❇️ و جوایز نفرات بعدی طبق قولی که داده بودیم شامل بسته فرهنگی(چفیه های متبرک و کتاب سلام بر ابراهیم 1و منتخب مفاتیح)است که به تعداد برندگان تهیه و اماده شده است ده نفر از برندگان پیام دادن و ادرس و کد پستی خود را اعلام کردن ولی یک نفر از برندگان هنوز اعلام نکردن لطفا هرچه سریعتر آدرس خود را به خادم چالش ارسال کنید ، انشالله به یاری خداوند فردا بسته های فرهنگی ارسال میشود 💯انشالله مورد قبول درگاه خداوند و شهدا قرار گرفته باشد ❣ ✔️با تشکر از تمام کسانی که در این چالش شرکت کردند🌷 ❣التماس دعای فرج❣ 💙💙💙💙📮📮📮📮
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 🌐 🔴چرا ملت ایران در مساله کرونا خوش درخشیدند؟! رهبر انقلاب امروز فرمودند: ملت ایران در آزمون «کرونا» خوب درخشید ملت ایران بارها با چالش ها و کینه توزی های دشمنان مقابله کرده و با الطاف الهی همواره در تمام این مراحل سربلند بوده است، اما اینکه مقام معظم رهبری از لفظ درخشش استفاده میکنند بی دلیل نیست ... 🔹ملت ایران پیروز جنگی نا برابر اولین بار است که تمام کشورها در جنگی جهانی شرکت کرده و همه با دشمنی واحد به نام کرونا مبارزه میکنند، اما مردم ایران علاوه بر مبارزه با ویروس کرونا با تحریم های شدید غیر قانونی و غیر انسانی آمریکا و اروپا نیز در حال مبارزه است ... ما ملت ایران با تمام دنیا فرق داریم و این را بار دیگر به دنیا ثابت کردیم ... ما یک خانواده هستیم با بیش از ۸۰ میلیون جمعیت، و شاهد این حرف از خود گذشتگی هایی است که در هیچ جای دیگر دنیا دیده نشد و نخواهد شد ⭕️ایران با وجود تمام فشار ها، توانست بهتر از بسیاری از کشور های غربی و آمریکا در مقابل دشمنی واحد عمل کند و این درخشش ملت ایران است که رهبر انقلاب فرمودند ...........☆💓☆............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ...........☆💓☆..................
29.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 چه درخشان میشوے بانو✨ وقتۍ چادر بهـ سر میڪنۍ تو همان ستاره اے هستی کہ قانونـِ جاذبۂ چادر😌 تورا از آسمان روے زمین قرار داد♥️ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ 💛 ✦°═══ ❀.👆🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی❤: قسمت دهم ارشاد🌺 💢وقتی دور آقا ابراهیم جمع می شدیم دائم داستان پهلوانان قدیم را برای ما تعریف می کرد. 💢از روحیات آنها و از ایمان و توکل آنها قصه های خوبی بلد بود. 💢آن زمان فساد جنسی در هم سن و سال های ما علنی و بسیار زیاد بود. 💢یک بار ابراهیم تعریف می کرد که فلان پهلوان با درخت کشتی می گرفت و درخت را از جا می کند. یکی از علت ها این بود که قبل ازدواج دنبال شهوت نبود. 💢ما هم محو صحبت و نصیحت هایش بودیم. 💢از ما می خواست که وقت خالی خود را با ورزش پر کنیم و تا زمانی که وقت ازدواج نرسیده دنبال ارتباط کلامی با نامحرم نرویم چرا که ما را به نابودی می کشاند‌. 💢روز ها گذشت. سال ۱۳۵۴ بود با یکی از دختران محله دوست شدم آن موقع ۱۷ سال داشتم. 💢در یک ساعت خلوت داشتم با همان دختر در کوچه صحبت می کردم. 💢اطراف خودم را توجه نداشتم یکدفعه دیدم ابراهیم از سر کوچه دارد به سمت ما می آید. 💢رنگ از چهره ام پرید اما دیگر دیر شده بود او متوجه ما شده بود. 💢آمدم کنار دیوار و در فاصله یک متری دختر ایستادم ابراهیم همانطور که از جلوی ما رد می شد و سرش پایین بود سلامی کرد و رد شد. 💢جواب سلام را دادم و دیگر چیزی نگفتم رنگ از چهره ام پرید. 💢ابراهیم توقف نکرد هیچ حرفی نزد و از کوچه عبور کرد. 💢نمی دانید چه استرسی به من وارد شد. اگر همانجا مرا می زد اینقدر ناراحت نمی شدم. 💢باور کنید اگر پدر و مادر می فهمیدند اینقدر ناراحت نمی شدم. 💢او دوست صمیمی من بود او استاد والیبال من بود و من را به جمع والیبالیست ها کشاند و من هرچه داشتم از او داشتم. 💢آن شب را خواب نداشتم ابراهیم اگر فردا مرا ببیند چه می گوید این افکار داشت مرا دیوانه می کرد. 💢آن شب خیلی طولانی گذشت صبح اولین جایی که رفتم منزل ابراهیم بود. 💢در زدم و ابراهیم در رو باز کرد مثل همیشه سلام علیک گرمی کرد و انگار نه انگار چیزی شده. 💢 من سکوت کردم ابراهیم هم چیزی نگفت. انگار نه انگار که چیزی شده 💢من بغض گلویم را گرفت و سکوت را شکستم گفتم: داداش ابراهیم چیزی بگو اصلا بزن زیر گوشم فحش بده بگو بدبخت این همه نصیحت کردم.. 💢ابراهیم که انگار چیزی نشده بود گفت: از چی داری حرف می زنی؟ 💢گفتم: دیروز با دوست دخترم.. 💢پرید تو حرفم گفت: این حرفا چیه؟ چرا باید سرت داد بزنم؟ تو شاید تصمیم داری با اون ازدواج کنی. 💢بعد مکثی کرد و گفت: تو همون دوست خوب ما هستی. 💢خیره به صورتش شدم و خداحافظی کردم. 💢تصمیم خودم را گرفتم رفتم سراغ دوست دخترم و گفتم اکثر پسر هایی که با دخترها رفیق میشن قصدشون ازدواج نیست اونها افکار شیطانی دارند و چند مثال زدم از جوانهایی که زندگی شون تباه شد. 💢بعد بهش گفتم تو هم اگر می خوای زندگی خوبی داشته باشی دنبال این جور مسائل نرو بعد هم خداحافظی کردم گفتم شتر دیدی ندیدی ما برای همیشه رفتیم. 💢یه راست رفتم سراغ ابراهیم ماجرا را برایش تعریف کردم و گفتم انشاءالله اگه خدا کمک کنه دنبال این جور مسائل نمیرم. 💢ابراهیم گفت: برو دعایش را به پدر مادرت بکن اگر شیر پاک مادرت و لقمه حلال پدرت نبود مطمئن باش این کار را نمی کردی. 🗣یکی از دوستان شهید @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ ♥️ ✦°═══ ❀.👆🏻
29.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💙شهید جواد فکوری💙 تاریخ ولادت: 1317/10/17🌹 محل ولادت: تبریز🍃 تاریخ شهادت: 1360/7/7🥀 محل شهادت: حومه شهر ری🍂 سانحه سقوط پرواز🔥 گفتگو با همسر شهید: ژیلا ذره خاک🌸 ... @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ 💛 ✦°═══ 🥀.👆🏻
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 بسم اللہ القاصم الجباریݧ مهم تریݧ قانوݧ نوشتݧ تڪرارے نبودݧ است.... ڪلیشہ اے ڪہ نباشے میتوانے بهتریݧ متݧ را بنویسے.... ولے یڪ قانوݧ مڪمل هم وجود دارد.... اگر اصول نوشتݧ را رعایت نکنے هر چقدر هم متݧ جدیدے بنویسے باز جذاب به نظر نمے رسد.... میدانے چرا میگویند شهادت هنر مرداݧ خداست؟؟؟؟.... چوݧ شهدا با رعایت تمام اصول شهادت جدید تریݧ طرح شهادت را مے نگارند.... قصه از همیݧ جا شروع مے شود.... یڪے از عیش و نوش قهوہ خانہ هاے تهراݧ شد سید شهیداݧ اهل قلم.... دیگرے از ماشیݧ بنز و لباس هاے گراݧ قیمت رسید بہ جواݧ عاشق.... یڪے را در ساختماݧ شوراے اسلامے ترور ڪردند.... دیگرے را نزدیک موسسہ رویاݧ.... یڪے گمنام شد براے ڪمیل.... دیگرے گمنام شد براے دجلہ.... یڪی از زهرایش برید تا بہ خدا برسد.... دیگرے آرمیتا را بہ دست خدایش سپرد.... یڪے را با لباݧ تشنہ سر بریدند.... دیگرے با یخ بستݧ خوݧ در رگ هایش جاݧ داد.... یڪے را بدوݧ سر آوردند.... دیگرے را با تݧ تڪہ تڪہ شده.... یڪے لباس سپاه و بسیج بر تݧ داشت.... دیگرے لباس ارتش.... یڪے نیامد، یڪے آمد، یڪے از فرزندش برید، یڪے فرزندش را ندید، یڪے ترور شد در ملع عام، یڪے غریبانہ خونش ریخت.... شروع قصہ اینجاست.... یڪے بود....یڪے نبود.... ولے میدانے اصل قصہ ڪجاست؟؟؟؟.... عشق.... همیݧ یڪ ڪلمہ.... اصول داستاݧ شهادت همیݧ یڪ کلمہ است.... فرق نمیکند باقرے باشے یا باڪرے.... حاج قاسم سلیمانے باشے یا حاج ابراهیم همت.... احمد ڪاظمے باشے یا احمد متوسلیاݧ.... گمنام ڪمیل باشے یا غواص گمنام.... آوینے باشے یا چمراݧ.... ڪوچڪ باشے یا بزرگ.... مر باشے یا زݧ....شیعہ باشے یا سنے.... ایرانے باشے یا لبنانے.... عاشق ڪہ باشے.... مردانگے ڪہ بلد باشے.... درس ولایت ڪہ آموختہ باشے.... میشوے شهید.... خونت میشود جوهر رشادت.... سخنت میشود قلم بندگے.... آب و خاڪ میشوند دفتر غیرت.... و تو بهتریݧ داستاݧ دنیا را مے نویسے.... ...........☆💓☆............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ...........☆💓☆..................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا