eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
34.7هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
|🌸 | مردی پیمبر است که زهراست دخترش شرط پیمبری به پسر داشتن که نیست!💕 -(س)😍🎊 ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
{•سلام علیکم•} °•^|روزتون مهدوی🍃 جنگ‌نرم‌مولا‌سربازمی‌پذیر😎 "این یڪ فراخوان است برا همڪارے شما با مجموعه شهید ابراهیم هادی(:♥!" به چند ادمین ادیتور مشتی برای کانال شهید ابراهیم هادی نیازمندیم😎💪🏻 دوستانے ڪه سابقه فعالیت مجازے داشتند!😎✌️ لطف ڪنن با ما همڪارے ڪنند! 🙂🌸 ادمین جهادی میخواییم برا تولید محتوا (: براے تایید صلاحیت به آیدے زیر مراجعه ڪنید!(:🌱[خانم باشن] 🍃✨حرفه‌ای باشید🌱 ∞پی وی↯↯ @Shahidhadi_delha
💚 🕊🥀 🌼 از امام حسن(ع) پرسیدند: شخص با کرامت کیست؟ حضرت فرمودند: کریم، شخصی است که قبل از اینکه از او درخواست شود،‌ می‌بخشد. (تحف العقول:۲۲۵) ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
#پاارت7•• - آمدچیزی‌بگویدڪہ‌یڪدفعہ‌حاج‌آقا‌ظریف‌ پیداش‌‌شد.سلام‌واحوالپرسی‌ڪردو گفت:«دست‌مریزاد،‌دیش
•• - بعداًفهمیدیم‌هشت،نہ‌تاازفرماندهان‌دشمن‌همان‌جا‌وتوهمان‌سنگر،بہ‌درڪ‌واصل‌شده‌بودند!😑» واقعاهم‌حال‌طبیعی‌نداشتم.همان‌جا‌نشستم.‌ آهستہ‌گفتم:«بچہ‌هاروبفرست‌دنبال‌ڪارها، خودت‌بیاتا‌ماجرارو‌برات‌تعریف‌ڪنم.🤫» رفت‌وزودبرگشت.هرطوربودقضیہ‌ی‌عملیات‌ دیشب‌را‌برایش‌گفتم.حال‌اوهم‌غیرطبیعی‌ شده‌بود.» گاه‌گاهی،بلندوباتعجب‌می‌گفت:«االله‌اڪبر!» وقتی‌سیرتاپیازماجراراگفتم،ازش‌پرسیدم حالانظرت‌چیہ‌؟ عبدالحسین‌چطوری‌این‌چیزها‌را‌فهمیده؟» یڪدفعہ‌گریہ‌اش‌گرفت‌گفت:«بااون‌عشق‌و‌ اخلاصی‌ڪہ‌این‌مردداره،بایدبیشترازاینها ازش‌انتظار‌داشتہ‌باشیم!» اون‌قطعاًازعالم‌بالا‌دستور‌گرفتہ!☝️🏻» اگرسرآن‌دستورهابرام‌فاش‌نشده‌بود،این‌قدر حساس‌نمیشدم.حالالحظہ‌شماری‌میڪردم‌ ڪہ‌‌عبدالحسین‌راهرچه زودتر ببینم.🤭» همین‌ڪہ‌رسیدیم‌پشت‌دژخودمان،یڪراست‌ رفتم‌سراغش.توسنگرفرماندهی‌گردان،تڪ‌و‌ تنهانشستہ‌‌بودوانگارانتظارمرامیڪشید.💁🏻‍♂» - ازنتیجہ‌ڪارپرسید.زودجوابی‌سرهم‌ڪردم‌‌و بہ‌‌اوگفتم.جلویش‌نشستم‌مهلت‌حرف‌ دیگری‌ندادم✋🏻» بی‌مقدمہ‌پرسیدم:«جریان‌دیشب‌چی‌بود؟😰» طفره‌رفت.قرص‌ومحڪم‌گفتم:«تابهم‌نگی، ازجام تکون‌نمی‌خورم،» میدانستم‌روحساب‌سیدبودنم‌هم‌ڪه‌شده، رویم‌را‌زمین‌نمی‌زند.ڪم‌ڪم‌اصرارمن‌ڪار‌ خودش‌راڪرد.یڪ‌دفعہ‌چشمهاش‌خیس‌ اشک‌شد-! بہ‌نالہ‌گفت:«باشہ‌،برات‌میگم.» بالحن‌غمناڪی‌گفت:«موقعی‌ڪہ‌عملیات‌لو رفت‌وتوۍاون‌شرایط‌گیرافتادیم،حسابی‌قطع‌ امیدڪردم.😥» شماهم‌ڪہ‌گفتی‌برگردیم،‌ناامیدی‌ام‌بیشتر‌شدو واقعاعقلم‌بہ‌جایی‌نرسید.تنهاراه‌امیدی‌ڪہ‌مانده‌ بود،‌توسل‌بہ«واسطہ‌های‌فیض‌الهی‌بود.🤲🏻» توهمان‌حال‌و‌هوا،صورتم‌راگذاشتم‌روخاڪها و‌متوسل‌شدم‌بہ‌خانم‌ حضرت‌فاطمہ‌زهرا(سلام‌الله‌علیها)😭» چشمهام‌رابستم‌وچنددقیقہ‌ای‌باحضرت‌ رازونیازڪردم.حقیقتاًحال‌خودم‌رانمیفهمیدم. حس‌میڪردم‌ڪہ‌اشڪهام‌تندوتنددارندمیریزند. - باتمام‌وجودمیخواستم‌ڪہ‌راهی‌پیش‌پای‌ما بگذارند‌وازاین‌مخمصہ‌ومخمصہ‌های‌بعدی‌‌ ڪہ‌درنتیجہ‌ی‌شڪست‌دراین‌عملیات‌دامنمان‌ رامیگرفت،نجاتمان‌دهند.💔» توهمان‌اوضاع،صدای‌خانمی‌بہ‌گوش‌رسید؛صدایی‌ملڪوتی‌ڪہ‌هزارجان‌تازه‌بہ‌آدم‌ میبخشید.» بہ‌من‌فرمود:«فرمانده!» یعنی‌آن‌خانم،بہ‌همین‌لفظ‌فرمانده‌صدام‌زدند و‌فرمودند:«این‌طوروقتهاڪہ‌بہ‌مامتوسل‌ میشوید،ماهم‌از‌شمادستگیری‌میڪنیم، ناراحت‌نباش.» لرزعجیبی‌توصدای‌عبدالحسین‌افتاده‌بود. چشمهاش‌بازپراشڪ‌شد.😞» «چیزهایی‌راڪہ‌دیشب‌بہ‌تو‌گفتم‌ڪہ‌بروسمت‌ راست‌وبروڪجا،همہ‌اش‌از‌طرف‌همان‌خانم‌بود. بعد‌من‌باالتماس‌گفتم:«یافاطمہ‌ی‌زهرا(س)،‌ اگر‌شما‌هستید، پس‌چراخودتان‌رانشان‌ نمیدهید؟🤔» فرمود:«الان‌وقت‌این‌حرفهانیست،واجبتراین‌ است‌ڪہ‌بروی‌وظیفہ‌ات‌راانجام‌بدهی.🙂» عبدالحسیـن‌نتوانسـت‌جلوي‌خـودش‌رابگیـرد. باصـداي‌بلنـدزدزیرِگریـه.بعـد‌کـه‌آرام‌شـد،آهی‌ ازتهِ‌دل‌کشیدوگفت: «اگراون‌لحظه‌زمین‌رونگاه‌می‌کردي،‌خاک‌هاي‌ زیرصورتم‌گل‌شده‌بودازشدت‌گریه‌اي‌که‌کرده‌ بودم . ‌.😭💔 حالش‌کـه‌طبیعی‌شـد،گفـت:«ایـن‌قضیه‌روبـه‌ هیچ‌کس‌نگی . .🤫» گفتم:«مـردحسابی‌مـن‌الآن‌کـه‌باظریـف‌رفتـه بـودم‌جلـووموقعیـت‌عملیات‌رودیدیم،یقیـن کردیـم‌کـه‌شمـا'ازهـرجابـوده‌دستـورگرفتـی، فهمیـدم‌که‌اون‌حرفهامـال‌خـودت‌نبـوده . .» پرسید:«مگه‌‌چی‌دیدین😳🤯؟» هرچه‌رادیده‌بودم‌موبه‌موبراش‌تعریف‌کردم. گفت:«من‌خاطرجمع‌بودم‌که‌ازجـاي‌درستـی راهنمایـی‌شـدم . ‌.🙂•• کپۍ❌ فوروارد✅ -پایان . .🙂! خوشحال‌میشیم‌اگر‌نظراتتون‌‌رو‌ راجب‌این‌داستان‌زیبا‌از‌شھید عبدالحسین‌برونسۍ‌بشنویم☺️🕊🌹👇😉 - @adminita0 ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
•• رفیق ؛ مرا ببر آنجا که " بودنت " تمام نمی‌شود ♥️🚶🏻. . #شهید‌ابراهیم‌هادے•🌼• ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲
🌺شهید ابراهیم هادی میگفت: 💠 حریم زن با چادر حفظ میشه. همچنین اگر خانم ها حریم رابطه با نامحرم رو حفظ کنند، خواهید دید که چقدر آرامش در خانواده ها بیشتر میشود. 🔰 بله ! طبق آیه های قرآن و فرمایشات ائمه ی معصومین و حضرت زهرا علیه السلام ⬇️ 💠 بهترین زنان کسانی هستند که خود را از نامحرم مستور نگه می دارند و تقوا پیشه میکنند و نزدیک به نامحرم نمی شوند و هیچ مراوده ای با هم ندارند و قلب خود را بیمار و گرفتار هوس نمی کنند و تنها درحد ضرورت و اختصار آن هم خیلی کم که اصلا به چشم نمی آید ارتباط می گیرند. 💠 و آن حد و حدودی که خداوند و ائمه ی معصومین فرمودند را به خوبی چه در فضای مجازی چه در فضای واقعی کاملا و به جد رعایت می کنند و باعث ایجاد فتنه و آسیب در خانواده ها نمی شوند 💠 تا به آن سعادت جاودانه که در دنیا و آخرت از آن نام بردند ، دست پیدا کنند. شادی روحش صلوات🌹 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ 👉↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
💙͜͡🦋 بسم‌رب‌المھد؎ﷻ|❁ رۅزهـٰا‌رَفت‌ۅ‌فَقَط‌ح‌ُـسرَت‌ِدیدار‌ِ،رُخ‌َـت‌ مـٰاندِه‌بَر‌این‌دِل‌‌ِیَع‌ـقۅبۍ‌ِمـٰاآقـٰاج‌ـٰان 💙¦⇠ 🦋¦⇠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•°💝🕊°•° : ما باید به این راه خودمان و به درایت و حکمت خودمان اطمینان داشته باشیم؛ قدر این حکمت‌ها را و قدر این رهنمودهای رهبری را بدانیم... 👈از خدا میخواهیم از عمر ما بردارد و بر عمر او بیفزاید و او را تا حضرت مهدی(عج)، برای همه ما حفظ کند.🥰❤ ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
💥 تنها "عابِد" بودن به درد نمی خورد؛ 👈 "ﻋـَﺒﺪ" ﺑـﺎﺵ ﺷـﯿﻄﺎﻥ ﻫﻢ سالیان ﺳـﺎﻝ ﻋﺒـﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩ... ﻋـﺎﺑـﺪ ﺷﺪ، امّا👈 "ﻋـَﺒـﺪ " ﻧـﺸﺪ ... ﺗــﺎ ﻋـَﺒـﺪ ﻧـﺸﻮﯼ، ﻋﺒﺎﺩﺗﺖ چنگی ﺑﻪ دل نمی زند؛ ﻋـَﺒﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ: ﺑﺒـﯿﻦ👈 "ﺧﺪﺍﯾﺖ" ﭼﻪ ﻣﯽﺧـﻮﺍﻫﺪ، ﻧﻪ👈 "دلت"... ♥️ ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
✍🏻بچـہ‌ ڪـہ یـہ‌پاش‌یکسره‌تو‌پایگاه‌ بسیج‌و‌مسجدو...باشه، یـہ‌پاش‌هم‌تو‌فضای‌مجازی درحالِ‌فیلتر‌کردن‌دشمن، و‌یِکسره‌هم‌بگہ‌شهادتــــ...؛ اَجر‌ و ثواب کار هاش رو میبره هاااا😇 ولی‌ اگه ... نمازش‌اول‌وقت‌نباشـہ... احترام‌به‌والدین‌سرش‌نباشـہ... ﹝بچـه بسیجی نیستـــ...☕️﹞ ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
•♥️🌱• ± اصلاً سلام من به امید جواب توست با شوق یک اجابتِ تو، آه می‌کشم ✨✋🏻 " السلام‌علی‌ایها‌الامام‌الرئوف " 💛 🦋 ⛅️
چندماہ بعد عقدمون من وآقامحمد رفتیم بازار واسه خرید..🛍 من دوتا شال خریدم... یکیش بود که چند بار هم پوشیدمش اما یه روز محمد به من گفت: خانومی، اون شال سبزت رو میدیش به من؟😌🙄 حس خوبے به من میده😊 شما و وقتے این شال سبز شما هـمراهـمه قوت قلب مے گیرم💚 گفتم:آره که میشه...😊 گرفتش و خودش هم دوردوزش کرد وشد شال گردنش تو هـر ماموریتےکه میرفت یا به سرش مے بست یا دور گردنش مینداخت ... تو ماموریت آخرش هم هـمون شال دور گردنش بود که بعد برام آوردن...💔 ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪