eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
33.8هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
💐💐💐💐💐💐💐💐💐 💐 #حجاب مانند #اولین خاكریز جبهه است كه #دشمن برای تصرف سرزمینی #حتماً ‌باید اول آن را بگیرد. #استاد_شهید_مطهری 💐 @ebrahimdelha 💐💐💐💐💐💐💐💐💐
✨💫✨💫✨💫✨💫✨ ❤️ ...پدرم عالِم دینی و ملّای بزرگی بود.👌 برخلاف مادرم که خیلی گیرا و حرّاف و خوش‌برخورد بود،☺️ پدرم مردی ساکت، آرام و کم‌حرف می‌نمود،😊 که این تاثیرات دوران طلبگی و تنهایی در گوشه‌ی حجره بود.👌 البته پدرم تُرک زبان بود _ما اصلاً تبریزی هستیم، یعنی پدرم اهل خامنه‌ی تبریز است_ و مادرم فارس زبان.🌺 ما به این ترتیب، از بچگی، هم با زبان فارسی و هم با زبان ترکی آشنا شدیم🙂 و محیط خانه، محیط خوبی بود. البته محیط شلوغی بود، منزل ما هم منزل کوچکی بود.🏠 شرایط زندگی، شرایط باز و راحتی نبود و طبعا اینها در وضع کار ما اثر می‌گذاشت.😊 چیزی که حتما می‌دانم برای شما جالب است، این است که من همان وقت، بودم!😃 یعنی در بین سنین ده و سیزده‌سالگی، من عمامه به سرم و قبا به تنم بود! 😍قبل از آن هم همینطور.☺️ ۷۶/۱۱/۱۴ ادامه دارد... 😍🌹 @ebrahimdelha🌹 ✨💫✨💫✨💫✨💫✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منزل شهید یوسف مردانزاده دانش آموز رشته ریاضی وصیتنامه شهید بادستخط مبارڪ خودش که این هفته باجمعی از دوستان ختم قرآن گرفته شد شهرزنجان 🌺
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً😐 استاد سرکار گذاشتن بچه‌‌ها بود.😁 روزی از یکی از برادران پرسید: «شما وقتی با دشمن روبه‌رو می‌شوید برای آنکه کشته نشوید و تو💣پ و تانک آنها در شما اثر نکند چه می‌گویید؟»🤔 آن برادر خیلی جدی جواب داد: «البته بیشتر به اخلاص برمی‌گردد🙂 والا خود عبادت به تنهایی دردی را دوا نمی‌کند.😒 اولاً باید وضو داشته باشی، ثانیاً رو به قبله و آهسته به نحوی که کسی نفهمد بگویی: اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً بدستنا یا پاینا و لا جای حساسنا برحمتک یا ارحم‌الراحمین»😐😳 طوری این کلمات را به عربی ادا کرد که او باورش شد و با خود گفت: «این اگر آیه نباشد حتماً حدیث است»🤔 اما در آخر که کلمات عربی را به فارسی ترجمه کرد، شک کرد و گفت:«اخوی غریب گیر آورده‌ای؟»😑😐 😂😁😂😁 @ebrahimdelha🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلااااام😊 خسته نباشید همگی🌺🌹🍃 نمازتون قبول باشه ان شاءالله☺️ خب رفقا بریم ادامه کتاب رو باهم ورق بزنیم😉 👇👇👇👇👇
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫 هفته بعد دوبـاره همان افراد آمدند اين دفعه با چند يار قويـ💪ـتر، بعدگفتند: اين دفعه بازي سر هزارتومان! 😏 ابراهيم گفت: من بازي ميکنم اما شــرط بندي نميکنم😊 آنها هم شــروع کردند به مســخره کردن و تحريک کردن ابراهيم😳 و گفتند: ترسيده، ميدونه ميبازه. يکي ديگه گفت: پول نداره و... 😨 ابراهيم برگشت وگفت: شرط بندي حرومه،من هم اگه ميدونستم هفته هاي قبل با شــما بازي نميکردم😞پول شما رو هم دادم به فقير☺️،اگر دوست داريد، بدون شرط بندي بازي ميکنيم. که البته بعد از کلي حرف و سخن و مسخره کردن بازي انجام نشد. دوســتش می گفت: بــا اينكه بعد از آن ابراهيم به ما بســيار توصيه كرد كه شرط بندی نکنید...👇 🕊 @ebrahimdelha 🕊 💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫 ..شــرطبندي نكنيد،امــا يكبار با بچه هاي محله نازی آباد بــازي كرديم و مبلغ ســنگيني را باختيم😑! آخــرای بازي بود كه ابراهيم آمد و به خاطر شــرط بندي خيلي از دست ما عصباني شد.😠 از طرفي ما چنين مبـ💶ـلغي نداشـتيم كه پرداخت كنيم. وقتي بازي تمام شــد ابراهيم جلو آمد وتوپ⚽️ را گرفت. بعدگفت: كســي هســت بياد تك به تك بزنيم؟🤔 از بچه هاي نازی آباد كســي بود به نام ح.ق كه عضو تيم ملي وكاپيتان تيم برق بود. با غرور خاصي جلو آمد وگفت: سرچي!؟😏 ابراهيم گفت: اگه باختي از اين بچه ها پول نگيري،او هم قبول كرد.👌 ابراهيــم به قدري خوب بازي كرد كه همه ما تعجب كرديم😧او با اختلاف زياد حريفش را شكست داد. اما بعد ازآن حسابي با ما دعوا كرد!😓 🕊 @ebrahimdelha 🕊 💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫