eitaa logo
شهیدابراهیم هادی🇵🇸
2.9هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
5هزار ویدیو
584 فایل
تمام محتوای این کانال و انتشار آن ثوابش هدیه ب امام زمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف)جهت سلامتی و تعجیل درظهورآقا و به رفیق شهیدمون ابراهیم هادی می باشد کپی حلاله حلاله جهت ارائه انتقادات ،پیشنهادات ونظرات به این آیدی پیام دهید @khademeemahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹•• یکی از همرزمان شهید پاشاپور درباره ویژگی‌های شخصیتی این شهید گفت: شهید پاشاپور از همرزمان و از افراد مورد اطمینان حاج‌قاسم سلیمانی بود.رابطه میان این سرباز و فرمانده یک رابطه عاطفی و دلی بود.می‌توان گفت:رابطه بین این دو رابطه پدر و فرزندی بود.حاج‌قاسم هر گاه در منطقه حاضر می‌شد، اگر در مقر حاج‌اصغر را نمی‌دید جویای احوال او بود و گزارش منطقه را از او می‌پرسید. این دو یک روح در دو بدن بودند😊👌 حاج اصغر فرمانده محوری بود و حاج قاسم حساب ویژه‌ای روی او باز کرده بود....اصغرآقا رسم رفاقت به جا آورد و مانند یار دیرینش بی‌سر به سوی معبودش پر کشید و آسمانی شد🕊 /💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊️🌷 ۱۷اسفند ماه سالروز آسمانی شدن شهید محمد ابراهیم همت گرامی باد 🌷🕊️ شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات ✨الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨
۱۷ اسفند سال ۱۳۶۲ شمسی «ابراهیم همت» که فقط خدا می‌دانست که کیست و چه آفریده، شد «شهید همت» و همه شناختندش. پیش‌از‌آن همسرش به او گفته بود که به‌خاطر چشم‌هایش شهید خواهد شد ولی ماجرا فقط «چشم» نبود؛ «گوش» هم بود، «سَر» هم بود! حکایت «چشم» «تو بالاخره از طریق همین چشم‌هایت شهید می‌شوی» این را همسر شهید همت گفته بود به او و این روایت ماجرا در 📚کتاب «نیمه پنهان ماه»: چشم‌هایش زیبا بود و از حرف او در آن‌ها دلواپسی‌ای نشست. خواست سر به سر حاجی بگذارد... اما از دهانش پرید که «تو بالاخره ازطریق همین چشم‌هایت شهید می‌شوی». چشم‌های حاجی درخشید. پرسید «چرا؟» و در نگاهش چنان انتظاری بود که او دلش نیامد، بگوید:«ولش کن! حرف دیگری بزنیم.» دلش نیامد، بگوید: «من نماز می‌خوانم، دعا می‌کنم که تو بمانی، شهید نشوی». آه کشید. گفت: «چون خدا به این چشم‌ها هم جمال داده هم کمال. این چشم‌ها در راه خدا بیداری زیاد کشیده، اشک هم زیاد ریخته.»💔
(؛💔 ‍ از اون بچه هیئتی های عاشق بود عاشق مادرش حضرت زهرا (س) ... گردانمون یه هیئت داشت به اسم گردان متوسلین به حضرت زهرا (س) توی هیئت همه بچه ها بی قرار بودن اما حال سید با همه فرق داشت ، تا اسم حضرت زهرا (س) میومد مثل بارون بهار گریه میکرد حالش عوض میشد ؛ خیلی به مادرش ارادت داشت ، یه دست نوشته ازش مونده که سند عاشقی سید به حضرت زهرا (س) ست ؛ خطاب به امام زمان(عج) :آقا جان وقتی که ما به جبهه میرویم به این نیت میرویم که انتقام سیلی حضرت زهرا(ع) که آن نامرد ها به روی مادر شیعیان زده اند رو بگیریم ... برای انتقام آن بازوی ورم کرده میرویم . برای انتقام آن سینه سوراخ شده میرویم . سخت است شنیدن این مصیبت ها . ...🕊 .
『🖤🕊』 پــــــدر شهیــــــد: جــــواد همیشــه خبــــرهای ســـوریه و عــراق را پیگیری می‌کرد. از طـریق برادرش از مادرش خواست که عـازم ســوریه شود امـا من راضـی به رفتنش نبودم. وقتی او را در لبـاس جـــنـگ دیدم ، ســر و صــــورتش را بوسیـــدم و گفتم: « من راضـی‌ام برو... »🥺 🕊 🥀 ۱۴صلوات‌سهم‌شماهدیه‌به‌شهید .