#شهیدانه
#حاج_قاسم
شھادتآغازخوشبختی است،
خوشبَختۍکھپایٰاننَدارَد
شھیدکه بشوی
خوشبَختِاَبَدۍمیشَوی...
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
اللّٰهملَیـِّنقَلبۍلِوَلِـیِّاَمرڪ'
خدایادلمرو،واسهاماممنرمڪن:
هر شهیدی را که دوستش داری
کوچه دلت را به نامش کن
یقین بدان
در کوچه پس کوچه های
پر پیچ و خم دنیا
تنهایت نمیگذارد
#شهیدانه°
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
⋆. #شہیدانہ
صِدآقـتوشَھـآدَتاتفـٰاقۍ
هَـمقافِیـه نَشدنـد . .
اَگـرصادِقباشیمحَتمـاً
شَھیـدمےشَویـم . .
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
شھـداےِ گمنامڪبوترانپـروبال
شڪسٺھای هستند ڪه قراراسٺ
درآسمانبہشتِخداوند،پر بگشایند و
بالاترازهرکسیپروازکنند...♥️(:
#اَݪلّٰھٌمَّالࢪْزٌقـناشَـھادَةَفـےسَبیلِكْ
#شهیدانه
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
🌹 #شهیدانه
💠 شهادت پایان نیست...!
🍃شهادت پایان نیست، آغاز است؛ تولدی دیگر است در جهانی فراتر از آنکه عقل زمینی به ساحت قدس آن راه یابد.
🌟تولد ستارهای است که پرتو نورش عرصهی زمان را در مینوردد و زمین را به نور ربالارباب اشراق میبخشد.
🔴 شهید مرتضی آوینی
🍃 شب جمعه
با صلواتی شهدا را شاد کنیم
تا نزد سیدالشهدا ما را یاد کنند.
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
_ #شهیدانه🕊🌿 _
کنارش ایستاده بودم، شنیدم که میگفت:
صلیاللهعلیکیاصاحبالزمان
بهش گفتم: چرا الان به امامزمان سلام دادی..؟!
گفت: شاید این وزشِ باد
و نسیم سلام منو به امامزمانم برساند:)♥️
#شهیدابومهدیالمهندس🤍
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
کـٰاشخنثۍکَـردننَفسراھم
یـٰادمانمۍدادند مۍگویـند؛آنجاکِہنَفسمغلـوبباشد
عـٰاشقمۍشَویم..
عاشِـقکہشُدۍشَھیدمیشَوۍ..
#شهیدانہ
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
🔸دوست شهید یعنی:🔸
🌷 وقتی با شهیدی دوست می شوی باید به او احترام بگذاری
عاشقش باشی اما حرمت نگه داری
و برای حرمت بین او خودت گناه نکنی
🌷دوست_شهید یعنی :
وقتی گناه در قلبت را می زند
یاد نگاهش بیوفتی و در را باز نکنی
🌷یعنی محرم اسرار قلبت
آن اسراری که هیچ کس نمیداند
بین خودت و خدا و دوست شهیدت باشد
امتحان کن ....زندگی ات زیباتر می شود ....
#شهید ابراهیم هادی
#شهیدانه🌿
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
بزرگۍمیگفٺ↓
تڪیهڪنبهشہـداء'
شہـداتڪیهشانخداسټ؛
اصلاڪنارگـݪبشینےبوۍگلمیگیرے'
پسگݪستانڪنزندگیټ رابایادشہـدآ
#شهیدانه🌷
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
#شهیدانه
وای از آن روزی که
حرف زدن و نگاه کردنِ به نامحرم
برایتان عادی شود، پناه میبرم به خدا
از روزی که گناه، فرهنگ و عادتِ مردم شود..:)
#شهید_حمیدسیاهکالیمرادی 🌷
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
♡ #شهیدانه
🍃روبروي عکست ايستاده ام و به نگاهت خیره مانده ام...
تو هم چشمهايت مدتهاست به من خيره شده و من مثل كودكي لجباز به هر سو ميدوم تا به خيال خودم ديگر تحت تعقيب چشمهايت نباشم...!
🍂گم ميشوم ميان دلبستگي هاي روزانه ام...
و با چشمهايي اشك الود، دوباره به التماس يك نگاه ديگر بر ميگردم سمت تو...
دوباره نگاهت را به زندگي ام گره ميزني!
راه روشن ميكني برايم..
و من دوباره لجبازي هاي كودكانه ام را از سر ميگيرم و غفلت زده خودم را به جاده خاكي ميزنم!
حس يك كور محروم از روشنايي رهايم نميكند!
نمي بينم تورا... و اين درد دارد!
اين طور نمي شود! هنوز عاشق نشده ام...!
هنوز فاصله دارم تا مرد ميدان عشق شدن!
براي همين است كه معني نگاه هايت را نميفهمم...
گم شده ام... چون تورا گم كرده ام..
بايد فكري به حال اين دل کرد كه فقط مدعاي عشق است!
وگرنه اين دل كجا و...
رسيدن به قافله ي عشق كجا ؟! .
شرط عشق "جنون" است ؛ما ک ماندیم مجنون نبودیم ...
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
#شهیدانه 🕊
شهـــید محمد باقـر فتحالهـی :
آی خواهران و برادران، از غیبت کردن
بپـرهیزیـد از تهمــت زدن دوری ڪنید
چون این گنــاهــان خیلی آسـان است
ولی عذابش دردناک، از خودپرستی و
تڪبر بپرهیــزید و همیشـه خود را در
پیشـگاه خــدا حاضــر بدانیــد.
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
#شهیدانه🕊
🌸یکی از دوستان صمیمی این شهید در خاطره ای از وی تعریف کرد: دوستم شهید علی الهادی علاقه ی زیادی به شهید «احمد مشلب» داشت. این شهید اهل شهر نبطیه لبنان بود.
🌸علی دو ماه قبل از شهادتش برایم از خوابش گفت و این طور تعریف کرد: یک شب در خواب دوست شهیدم را دیدم. از او پرسیدم شما شهید احمد مشلب هستی؟ گفت: بله، گفتم از شما یک درخواست دارم و آن اینکه اسم من را نیز جزو شهدا در لیستی که حضرت زهراء سلام الله علیها می نویسد و شما را گلچین می کند بنویسی.
🌸شهید احمد مشلب به من گفت: اسمت چیست؟! گفتم:علی الهادی! شهید احمد مشلب گفت: این اسم برای من آشناست، من اسم تو را در لیستی که نزد حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود دیده ام و به زودی به ما ملحق خواهی شد.
اینطور شد که دوستم علی الهادی دو ماه بعد به شهادت رسید.
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
#شهیدانه🕊🌿
کنارش ایستاده بودم، شنیدم که میگفت:
صلیاللهعلیکیاصاحبالزمان
بهش گفتم: چرا الان به امامزمان سلام دادی..؟!
گفت: شاید این وزشِ باد و نسیم سلام منو به امامزمانم برساند:)♥️
#شهیدابومهدیالمهندس🤍
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
♡ #شهیدانه
🍃روبروي عکست ايستاده ام و به نگاهت خیره مانده ام...
تو هم چشمهايت مدتهاست به من خيره شده و من مثل كودكي لجباز به هر سو ميدوم تا به خيال خودم ديگر تحت تعقيب چشمهايت نباشم...!❤️
🍂گم ميشوم ميان دلبستگي هاي روزانه ام...
و با چشمهايي اشك الود، دوباره به التماس يك نگاه ديگر بر ميگردم سمت تو...
دوباره نگاهت را به زندگي ام گره ميزني!
راه روشن ميكني برايم..✨
و من دوباره لجبازي هاي كودكانه ام را از سر ميگيرم و غفلت زده خودم را به جاده خاكي ميزنم!
حس يك كور محروم از روشنايي رهايم نميكند!
نمي بينم تورا... و اين درد دارد!
اين طور نمي شود! هنوز عاشق نشده ام...!
هنوز فاصله دارم تا مرد ميدان عشق شدن!
براي همين است كه معني نگاه هايت را نميفهمم...🥀
گم شده ام... چون تورا گم كرده ام..
بايد فكري به حال اين دل کرد كه فقط مدعاي عشق است!
وگرنه اين دل كجا و...
رسيدن به قافله ي عشق كجا ؟! .
شرط عشق "جنون" است ؛ما که ماندیم مجنون نبودیم ...
#رفیق_شهیدم ؛ #ابراهیم_هادی 🌸
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
#شهیدانه🌷🍃
بی عشـــق پلــید میشوی باور کن
با عشق سعید میشوی باور کن
خــود را که شـبـیه شهـدا گَردانی
یک روز شَهـید میشوی باور کن ❤️🍃
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
اگر #شهیدانه زندگی کنی☘
🌷 شهادت خودش پیدایت میکند
لازم نیست به دنبالش بگردی!!!
حالا چه جوان بیست ساله دهه هفتادی باشی، چه سردار شصت و اندی ساله ی موی سپید کردهی جنگ...
#شهیدانه_زندگی_کنیم 🌹
مثل شهید ابراهیم هادی❤️
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
#شهیدانه 🕊
❈ ناهار خونه پدرش بودیم.
↫ همه دور سفره نشسته بودند و مشغول غذا خوردن.
❈ رفتم تا از آشپزخونه چیزی بیارم، چند دقیقه طول کشید.
↫ تا برگشتم نگاه کردم دیدم آقا مهدی دست به غذا نزده
↫ تا من برگردم و با هم شروع کنیم.
❈ اینقدر کارش برام زیبا بود
↫ که تا حالا توی ذهنم مونده.
خاطرات همسر شهید زینالدین
📚 زندگی به سبک شهدا
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
#شهیدانه🦋♥️
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
همیشه لباس کهنه میپوشید. سرآخر اسمش پای لیست دانشآموزان کم بضاعت رفت. مدیر مدرسه داییاش بود. همان روز عصبانی به خانه خواهرش رفت. مادر عباس بابایی، برادرش را پای کمد برد و ردیف لباسها و کفشهای نو را نشانش داد. گفت عباس میگوید دلش را ندارد پیش دوستان نیازمندش اینها را بپوشد
#شهید_عباس_بابایی 🌷
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
#شهیدانه 🕊
همسرش میگه :
🔸یه روز اومدم خونه دیدم چشماش سرخه!!
🔹نگاه کردم دیدم کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب توی دستاشه ..
🔸بهش گفتم :گریه کردی؟!!
🔹یه نگاهی به من کرد و گفت:راستی اگه خدا اینطوری که توی این کتاب نوشته با ما معامله کنه عاقبت ما چی میشه!؟
🔸مدتی بعد برای گروه خودشون یه صندوق درست کرده بود و به دوستانش گفت:
🔹هرکسی غیبت کنه باید ۵۰ تومان بندازه تو صندوق📥 باید جریمه بدیم تا گناه تکرار نشه🤍
#شهید_محمدحسن_فایده❤️🕊
#روایت_همسر_شهید💕
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
【🌿】#شهیدانه【🌿】
پنجسالشکه بود،نمازمیخوند . . .
خیلی علاقه ی شدیدی نشون میداد به
مهروتسبیح . . .
مخصوصاتسبیحروخیلیدوستداشت !
هرجامیرفتیه تسبیـحمیخرید .
کلاسِاولابتدائیبود،اولیندوستیکه
پیداکرد؛حافظِقرآنبود":)
ازهمونکلاسسوم،چهارمابتدائیروزهائیکه صبحیبود،ظھرمیرفت مسجد…
روزهاییکهبعدازظهریبود،
شبهامیرفتمسجد(:
پنجشنبه جمعه هم که بایدحتمامسجد میرفت .
همہمیگفتند،اصلا علی مثل یه مرد
کوچكمیمونه'!
ماتوش بچگی ندیدیم!همیشه یه
روح بزرگی داشت،حرفای خیلی بزرگی میزد . .🌱"
#شهید_علیخلیلی 🌷
باز پنجشنبه و یاد شهدا با صلوات
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
#شهیدانه 🕊
از خیابان ایران تا میدان شهدا پیاده می رفت تا از دکه یک پیرمرد میوه بخرد.
میوه له شده را در پاکت ش میریخت.
شهید رجایی بعدها گفت که دکه دار، پدر شهید و نیازمند بود این میوهها را میخریدم که کمکی به او شده باشد.
#شهید_رجایی 🌷
باز پنجشنبه و یاد شهدا با صلوات
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
#شهیدانه🕊
شهید محمّد ابراهیم همّت
سر تا پاش خاکی ، و از سوزِ سرما چشماش سرخ شده بود. از چهرهاش معلوم بود که خیلی حالش ناجوره؛ اما رفت وضوگرفت
تا نماز بخونه. گفتم: شما حالت خوب نیست، لااقل یه دوش بگیر، یه غذایی بخور، بعد نماز بخون. سرِ سجاده ایستاد، نگاهی بهم کرد و گفت: من خودم رو با عجله رسوندم خونه تا نماز اول وقت بخونم... کنارش ایستادم.
☀️ حس میکردم هر لحظه ممکنه بیفته زمین. برا همین تا آخر نماز کنارش ایستادم تا اگه خواست بیفته، بگیرمش. محمد ابراهیم حتی در اون شرایط سخت هم حاضر نشد نمازِ اول وقت رو از دست بده...
📚 یادگاران «کتاب همت»
صفحه 56 به روایت همسر شهید
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
#شهیدانه🕊
یکی از دوستان صمیمی این شهید در خاطره ای از وی تعریف کرد: دوستم شهید علی الهادی علاقه ی زیادی به شهید «احمد مشلب» داشت. این شهید اهل شهر نبطیه لبنان بود.
علی دو ماه قبل از شهادتش برایم از خوابش گفت و این طور تعریف کرد: یک شب در خواب دوست شهیدم را دیدم. از او پرسیدم شما شهید احمد مشلب هستی؟ گفت: بله، گفتم از شما یک درخواست دارم و آن اینکه اسم من را نیز جزو شهدا در لیستی که حضرت زهراء سلام الله علیها می نویسد و شما را گلچین می کند بنویسی.
شهید احمد مشلب به من گفت: اسمت چیست؟! گفتم:علی الهادی! شهید احمد مشلب گفت: این اسم برای من آشناست، من اسم تو را در لیستی که نزد حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود دیده ام و به زودی به ما ملحق خواهی شد.
اینطور شد که دوستم علی الهادی دو ماه بعد به شهادت رسید.
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi