eitaa logo
شهید ابراهیم هادی
13.4هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
626 ویدیو
61 فایل
"کاری کن که خدا خوشش بیاد" تو دعوت شده ی خاصِ آقا ابراهیم هستی تا کمکت کنه به خدا برسی❤️ 🛍فروشگاه: @EbrahimhadiMarket ⚠️تبلیغات: @Ebrahimhadi_ir 👤ارتباط با مدیر: https://eitaayar.ir/anonymous/Q19c.FH2k4 ❌حذف‌آیدی‌ازروی‌عکسهاموردرضایت‌مانیست❌
مشاهده در ایتا
دانلود
علی علیه السلام : 🍀 إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَنْزَلَ كِتَاباً هَادِياً بَيَّنَ فِيهِ الْخَيْرَ وَ الشَّرَّ فَخُذُوا نَهْجَ الْخَيْرِ تَهْتَدُوا وَ اصْدِفُوا عَنْ سَمْتِ الشَّرِّ 🌸 همانا خداوند بزرگ كتابی هدایتگر فرستاد، و نیكی و بدی خیر و شر را آشكارا در آن بیان فرمود، پس راه نیكی در پیش گیرید كه هدایت شوید، و از شر و بدی پرهیز كنید تا در راه راست قرار گیرید. 📚 ، ۱۶۷ 🌹 10 روز تا بزرگترین عید خدا 🌹 🌐 @Ebrahimhadi
🌺 علی علیه السلام : ☔ وَ قَالَ (عليه السلام): مَا الْمُبْتَلَي الَّذِي قَدِ اشْتَدَّ بِهِ الْبَلَاءُ بِأَحْوَجَ إِلَي الدُّعَاءِ الَّذِي لَا يَأْمَنُ الْبَلَاءَ ✨ و درود خدا بر او فرمود: آن كس كه به شدت گرفتار بلایی است نیازش به دعا بیشتر از دیگری نیست كه از بلا در امان نمی باشد. 📚 ، ۳۰۲ 🌹 8 روز تا بزرگترین عید خدا 🌹 🌐 @Ebrahimhadi
💠 💠 از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! 🌸اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌸دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم... 🌸به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌸به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌸به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌸ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم.. 🌸هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌸هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میکردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌸پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... 🌸دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... 💠از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت... گاهی،نگاهی...🌹 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
#دنیای شهـــدا . . .🌹 دلم آرامش میخواهد ؛ آرامشۍ از جنس آرامشِ شب‌های منطقه..‌. آرامشی در دل‌هیاهو وجنگ، درکنجِ‌سنگر،وقتِ‌خلوت‌باخدا، شبیه‌آن‌شب‌هایی که قلب بچه ها آرام‌میشد با‌ #ذکر و #دعا و #قرآن ... دلم #روضه میخواهد ؛ شبیه روضه‌های شبِ‌عملیات ! خلاصه‌کنم،دلم‌ دنیایۍ میخواهد #شبیه‌دنیاۍشهدا ...🌷 +‌بایدمثل‌شهدازندگۍکنی تامثل‌شهــدا بــرۍ!💔🍃 @Ebrahimhadi @Ebrahimhadi_Market •••••••••••••••••••••••••••••••••
بعضیا ميگن: ‌بابا‌دلت‌پاک باشه! جواب از ؛ اون کسی که تو رو خلق کرده ، اگر دل پاک براش کافی بود فقط میگفت " آمنوا " در حالیکه گفته : « آمَُنواوَعَمِلُواالصَّالِحات » هم‌دلت‌پاک باشه ، ...✨ اگرتخمه کدو رو بشکنی و مغزش رو بکاری سبز نمیشه. پوستش رو هم بکاری سبز نمیشه. مغز و پوست باید با هم باشه.🍃 ! ؛ !❤️ @Ebrahimhadi @Ebrahimhadi_Market ••••••••••••••••••••••••••••••••
✅با خدا صحبت کن... ✍ حاج اسماعیل دولابی: هر چه گرفتاری و ناراحتی داری، هر وقت دیدی که دارد انباشته می‌شود، با خدا صحبت کن. به نگاه کن که تا نگاه کنی همه را حل می‌کند. هر وقت دیدی کدر شده‌ای، هر و ذکری که از پدر و مادر یاد گرفته‌ای، همان را با لبت تذکر بده. چرا لبت را روی هم بگذاری تا درونت دَم کند و خسته‌ات کند؟ صحبت کردن با او، ذات غم و حزن را می‌برد. 📚 طوبای محبت @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
برای اینکه قدرتِ مقاومت‌تان در برابر تکالیف الهی کم نشود و دچار سُستی و خمودی نشوید... حتماً به قرائت مداومت داشته باشید.🙂✋🏼 مستحب است مؤمن هرروز صبح پنجاه‌ و یک آیه از آیات شریفه قرآن را بخواند✨📖 📥
‏وَ اغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا ما را ببخش و بر ما رَحم کن! | سوره بقره، آیه۲۸۶ @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket
📚 زندگینامه 🌷 به نام خدا 💠قسمت دوم: این را به آقاجون هم گفته بودم وقتی داشت از مشکلات زندگی با جانباز میگفت آقاجون سکوت کرد سرم را گرفت و پیشانیم را بوسید، توی چشم هایم نگاه کرد و گفت:بچه ها بزرگ میشوند ولی ما بزرگتر ها باور نمیکنیم بعد رو ب مامان کرد و گفت: شهلا آنقدر بزرگ شده است که بتواند در مورد زندگیش تصمیم بگیرد از این به بعد کسی به شهلا کاری نداشته باشد ایوب گفت: من عصب دستم قطع شده و برای اینکه به دستم تسلط داشته باشم گاهی دست بند آهنی میبندم عضله بازویم از بین رفته و تا حالا چند بار عملش کرده اند و از جاهای دیگر بدنم به آن گوشت پیوند زده اند ظاهرش هیچ کدام انها را که میگفت نشان نمیداد نفس عمیقی کشیدم و گفتم : برادر بلندی اگر قسمت باشد که شما نابینا بشوید چشم های من میشوند چشم های شما.. کمی مکث کرد و ادامه داد: موج انفجار من را گرفته است گاهی به شدت عصبی میشوم، وقت هایی که عصبانی هستم باید سکوت کنید تا آرام شوم +اگر منظورتان عصبانیت است که خب من هم عصبی ام _عصبی بشوم شاید یکی دوتا وسیله بشکنم اینها را میگفت که بترساندم حتما او هم شایعات را شنیده بود که بعضی از دختر ها برای گرفتن پناهندگی با جانباز ازدواج میکنند و بعد توی فرودگاه خارج از کشور ولشان میکنند و میرودند. گفتم: اما شما این جزئیات را درباره جانبازیتان به خانواده من نگویید من باید از وضعیت شما باخبر میشدم که شدم. گفت: خب حاج خانم نگفتید مهریه تان چیست؟؟ چند لحظه فکر کردم و گفتم: سریع گفت: مشکلی نیست. از صدایش معلوم بود ذوق کرده است. گفتم: ولی یک شرط و شروطی دارد! آرام پرسید: چه شرطی؟؟ + نمیگویم یک جلد قرآن! میگویم "ب" بسم الله قرآن تا آخر زندگیمان حکم بین من و شما باشد. اگر اذیتم کنید ،به همان "ب " بسم الله شکایت میکنم. اما اگر توی زندگی با من خوب باشید، شفاعتتان را به همان "ب" بسم الله میکنم. ساکت بود از کنار چادرم نگاهش کردم. سرش پایین بود و فکر میکرد. صورتش سرخ شده بود. ترسانده بودمش. گفتم: انگار قبول نکردید. _ نه قبول میکنم ، فقط یک مساله می ماند! چند لحظه مکث کرد. شهلا؟ موهای تنم سیخ شد. از صفورا شنیده بودم که زود گرم میگیرد و صمیمی میشود. ولی فکر نمیکردم تا این حد باشد. نه به بار بود و نه به دار ، آنوقت من را به اسم کوچکم صدا میزد. ♦️ادامه دارد... 《 کانال @Ebrahimhadi
بعضیا ميگن: ‌بابا‌دلت‌پاک باشه! جواب از ؛ اون کسی که تو رو خلق کرده ، اگر دل پاک براش کافی بود فقط میگفت " آمنوا " در حالیکه گفته : « آمَُنواوَعَمِلُواالصَّالِحات » هم‌دلت‌پاک باشه ، ...✨ اگرتخمه کدو رو بشکنی و مغزش رو بکاری سبز نمیشه. پوستش رو هم بکاری سبز نمیشه. مغز و پوست باید با هم باشه.🍃 ! ؛ !❤️ 《 کانال @Ebrahimhadi
﷽ ماه رمضان از نیمه گذشت! 🔖 میخواهی بدانی از این روزه‌های روزه داری و شب‌های شب زنده داری بهره‌ای برده‌ای؟ ⬅️ به ارتباطت با نگاه کن! اگر رابطه‌ تو با قرآن قوی‌تر شده، پس از این ماه عظیم بهره برده‌ای! 🔖 قوی‌تر شدن ارتباط با قرآن یعنی؛ کثرت خواندن آن؟! ✍🏻 البته این موضوع هم مطرح است که خود آن کتاب کریم فرمود؛ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ (مزمل: ۲۰) هرچقدر می‌توانید، قرآن بخوانید. 🔰 اما شاه کلید دیگری نیز وجود دارد که تعیین می‌کند رابطه‌ ما با قرآن در چه سطحی است! این شاه کلید مربوط به هدف نزول قرآن است! 🔖 خدا قرآن را نازل کرد که چه خلاء و نقصانی را پر کند؟ طبق کلام الله، هدف کلان از نزول قرآن، بشر است؛ یعنی هدایت، مقصد نهایی نزول قرآن است. ⬅️ اما طریق به سمت این هدایت مقوله‌ دیگری ست؛ انذار. ✍🏻خدای متعال می‌فرماید قرآن را نازل کردم چون من منذر هستم (دخان: ۱) انذار یعنی؛ بیداری بخشی و هوشیار سازی نسبت به موضوع یکی بودن خدا... ✍🏻 پس اگر می‌خواهیم بدانیم ماه رمضان چقدر در ما اثر داشته، باید توجه کنیم که چقدر انذار در ما شکل گرفته و چقدر نسبت به یکی بودن خدا بیدارتر شدیم! 📌 برگرفته از جلسات «دنبال نور» 《 کانال @Ebrahimhadi