eitaa logo
شهید ابراهیم هادی
13.4هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
627 ویدیو
61 فایل
"کاری کن که خدا خوشش بیاد" تو دعوت شده ی خاصِ آقا ابراهیم هستی تا کمکت کنه به خدا برسی❤️ 🛍فروشگاه: @EbrahimhadiMarket ⚠️تبلیغات: @Ebrahimhadi_ir 👤ارتباط با مدیر: https://eitaayar.ir/anonymous/Q19c.FH2k4 ❌حذف‌آیدی‌ازروی‌عکسهاموردرضایت‌مانیست❌
مشاهده در ایتا
دانلود
‌💠 وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله، مرا به سوی ابراهیم هدایت کرد... 🌺وقتی وارد دانشگاه شدم، خیلی از معنویات دور شدم. یکبار تصمیم گرفتیم با دوستان به سفر راهیان نور برویم. 🌸در یکی از شب ها پای صحبت راوی نشستم و خیلی افسوس خوردم که گذشته ام را تباه کرده ام. همان شب خواب دیدم که جنگی به پا شده. نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله را دیدم که به من فرمودند: وارد سپاه ابراهیم شو.. با خودم فکر کردم منظور ایشان حضرت ابراهیم است.. اما ابراهیم یک جوان با چهره نورانی بود. بعد از خواب پریدم. 🌼روز بعد، راوی در کاروان گفت می خواهم کتابی را به شما معرفی کنم و بسیار از این کتاب گفت. وقتی کتاب را توزیع می کردند من به آن ها نگاه می کردم. تا اینکه کتاب را دیدم ،عکس روی کتاب برایم آشنا بود و نام کتاب هم یک راهنما برای تعبیر خوابم.. 🍁 نام کتاب بود و جلد روی کتاب، هم حامل تصویری از شهیدی بود که در خواب دیده بودم.. 🌹 صفحه اول کتاب را که باز کردم، دیدم نوشته شده: «تقدیم به ساحت نورانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله» و این شد که راهم را پیدا کردم و حالا سالهاست در لشکر ابراهیم هستم.. به کانال "شهید ابراهیم هادی" بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1500184576C4a4b519be8
❤️دوست داشتنت، سحرخيز ترين حس دنياست كه صبح ها پيش از باز شدن چشم هايم، در من بيدار ميشود... 🌷 کانال | عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/1500184576C4a4b519be8
🌱دل انگیز است صبحی که خورشیدش نگاه توست.. ❤️ 《 کانال https://eitaa.com/joinchat/1500184576C4a4b519be8
‍ باور کنند یا نه؛ من تو را از عمق باور دارم.. 🍃دوباره در ابتدای راه.... از این نقطه ی آغاز.... نگاهم را به مرامت دوخته ام! تویی که از بهشت خدا هوای زمین را داری سلام! سلام بر توی ای ابراهیم 🌹 صدایم را داری؟! دوباره آمده ام تا مثل همیشه چون کوه پشت سرم باشی..🌱 ای صلابتت زبان زد همه ی گوهرشناسان قرن زندگیم... 🔆ای ابراهیم! آنقدر میخواهم به هوای تو سر به هوا شوم که چون تویی بپرم تا هوای خدا🕊 ای ابراهیم هوایم را داری؟ سلام بر تو ای شهید زنده ی قرن!!!!!🌷 ❤️ ❤️ 《 کانال https://eitaa.com/joinchat/1500184576C4a4b519be8
🌸 خوشا آنکس که مهدی(عج) یار او شد رفیق مشفق و غمخوار او شد اگر صد ها گره افتد به کارش بدست او فرج در کار او شد 🌹 《 کانال https://eitaa.com/joinchat/1500184576C4a4b519be8
‍ 🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃 این خصلت گمنامی او بود که شد آوازه‌ی اویی که جهانیست از عشق دنیا که‌مرا اسیر و در بندش خواست او‌بود رهاکرد مرا بال‌و پرم‌شد تا عشق او بود و نگاهش که دلم روشن شد او بود و دلش‌که عشق‌هم عاشق شد مجموعه رفتار من این شد از عشق جانم شهدا و هدفم اهدافش این دست خودم نبود ابراهیم بود دستم بگرفت و هادیم شد درعشق 🌷 《 کانال https://eitaa.com/joinchat/1500184576C4a4b519be8
🦋 (ره): با کسی رفاقت کنید که همین که او را دیدید، به یاد خدا بیفتید... و با کسانی که در فکر گناه هستند و انسان را از یاد خدا باز میدارند، نشست و برخواست نکنید. 🌷 《 کانال https://eitaa.com/joinchat/1500184576C4a4b519be8
نمے رود از اﯾﻦ ﻓﻀﺎ ﺑﻪ آﺳﻤﺎن هوای ﺗﻮ،صدای ﺗﻮ، ندای ﺗﻮ ﺗﻤﺎم ﺧﺎﻃــــرات ﺗﻮ❤️ تو ﺑﺎ منی و ﺑﻮدﻧﺖ ز ﯾﺎد ﻣﻦ نمی‌رود ﺗﻮ رﻓﺘﻪ‌ای و روح ﺗﻮ از اﯾﻦ دل ﺷﮑﺴﺘﻪ ام دمی ﺑﺮون نمی‌رود...🍃 💐 《 کانال @Ebrahimhadi
🌸 خوشا آنکس که مهدی(عج) یار او شد رفیق مشفق و غم‌خوار او شد... اگر صد ها گره افتد به کارش بدست او فرج در کار او شد 🌹 《 کانال @Ebrahimhadi
‍ 💠مسلمان شدن دختر مسیحی به سبب آشنایی با شهید ابراهیم هادی💠 ✍ راوی: خواهر شهید 🔸خانم جوانی با من ارتباط گرفت و گفت: باید ماجرایی برای شما نقل کنم. ابراهیم نگاه من را به دنیا و آخرت تغییر دادو... تغییری در روند زندگیش ایجاد شده و... اما تغییرات این خانم شگفت آور بود. 🔹این خانم جوان گفت: من دینم مسیحی است از اقلیت های مذهبی ساکن تهران و وضعیت مالی ام خیلی خوب بود. به هیج اصول اخلاقی و حتی اصول دین خودم پایبند نبودم. هر کار زشتی نبود که در آن وارد نشده باشم! هرروز بیشتر از قبل در منجلاب فرو می رفتم. 🔸دو سه سال قبل؛ در ایام عید نوروز با چند نفر از دوستان، تصمیم گرفتیم که برای تفریح به یک قسمت از کشور برویم. نمی دانستیم کجا برویم شمال. جنوب. شرق. غرب و... 🔹دوستانم گفتند بریم خوزستان هم ساحل دریا دارد و هم هوا مناسب است. از تهران با ماشین شخصی خودمون راهی خوزستان شدیم بعد از یکی دو روزی به مقصد رسیدیم. شب که وارد شهر شدیم؛هیچ هتلی و یا مکانی را برای اقامت پیدا نکردیم. یکی از همراهان ما گفت: فقط یه راه داریم بریم محل اسکان راهیان نور. همگی خندیدم. تیپ و قیافه ما فقط همان جا رو میخواست! کمی طول کشید تا مسئول ستاد راهیان نور ما رو پذیرفت. 🔸یک اتاق به ما دادند وارد شدیم؛ دور تا دور آن پر از تصویر شهدا بود. هریک از دوستان ما به شوخی یکی از تصاویر شهدا را مسخره میکرد و حرف های زشتی میزد و... 🔹تصویر پسر جوانی بر روی دیوار نظر من را جلب کرد من هم به شوخی به دوستانم گفتم: این هم برای من! صبح که خواستیم بار دیگه به چهره این جوان شهید نگاه کردم. برخلاف بقیه نام اون شهید نوشته نشده بود. فقط زیر عکس این جمله بود: [ دوست دارم گمنام بمانم] 🔸سفر خوبی بود. روز بعد در هتل و... چند روز بعد به تهران برگشتیم. مدتی گذشت و من برای تهیه یک کتاب به کتابخانه دانشگاه رفتم دنبال کتاب مورد نظر میگشتم؛ یکباره بین کلی کتاب یکیشون نظرم جلب کرد. چقدر چهره این جوان روی جلد برای من آشناست!؟ خودش بود. همان جوانی که در سفر خوزستان تصویرش را روی دیوار دیدم. یاد شوخی های آن شب افتادم ؛ این همان جوانی بود که میخواست گمنام بماند. این کتاب از مسئول کتابخانه گرفتم. نامش بود. و نام او ابراهیم هادی بود. 🔹همینطوری شروع به خواندن کردم. به اواسط کتاب رسیدم ؛ دیگر با عشق میخواندم. اواخر کتاب که رسیدم. انگار راه جدید در مقابل من ایجاد شده بود. من آن شب به شوخی میخواستم ابراهیم را برای خودم انتخاب کنم؛ اما ظاهرا او مرا انتخاب کرده بود! او باعث شد که به مطالعه پیرامون شهدا علاقمند شدم و شخصیت او بر من تاثیر گذاشت ومن مسلمان شدم. 《 کانال @Ebrahimhadi
💠 یدالله 💠 به همراه چند نفر از دوستان نشسته بوديم و در مورد ابراهيم صحبت ميكرديم. يكي از دوســتان كه ابراهيم را نميشناخت تصويرش را از من گرفت و نگاه كرد. بعد با تعجب گفت: شما مطمئن هستيد اسم ايشون ابراهيمه!؟ با تعجب گفتم: خب بله، چطور مگه؟! گفت: من قبلا تو بازار سلطاني مغازه داشتم. اين آقا ابراهيم دو روز در هفته سَر بازار مي ايستاد. يه كوله باربري هم مي‌انداخت روي دوشش و بار ميبرد. يه روز بهش گفتم: اسم شما چيه؟ گفت: من رو یدالله صدا كنيد! گذشت تا چند وقت بعد يكي از دوستانم آمده بود بازار، تا ايشون رو ديد با تعجب گفت: اين آقا رو ميشناسي!؟ گفتم: نه، چطور مگه! گفت: ايشــون "قهرمان واليبال و كشــتيه"، آدم خيلي با تقوائيه، براي شكست نفسش اين كارها رو ميكنه. اين رو هم برات بگم كه آدم خيلي بزرگيه! بعد از آن ماجرا ديگه ايشون رو نديدم! صحبت هاي آن آقا خيلي من رو به فكر فرو برد. اين ماجرا خيلي براي من عجيب بود. اينطور مبارزه كردن با نفس اصلا با عقل جور در نمي آمد. 📔 《 کانال @Ebrahimhadi