eitaa logo
شهید ابراهیم هادی
13.3هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
644 ویدیو
61 فایل
"کاری کن که خدا خوشش بیاد" تو دعوت شده ی خاصِ آقا ابراهیم هستی تا کمکت کنه به خدا برسی❤️ 🛍فروشگاه: @EbrahimhadiMarket ⚠️تبلیغات: @Ebrahimhadi_ir 👤ارتباط با مدیر: @Khademe_ebrahim ❌حذف‌آیدی‌ازروی‌عکسهاموردرضایت‌مانیست❌
مشاهده در ایتا
دانلود
💫«مَّـا‌جَعَلَ‌اللَّهُ‌لِرَجُلٍ‌مِّن‌قَلْبَیْنِ‌فۍجَوفِه...» "من‌ که دو قلب درون سینه‌تان نگذاشته‌ام که جز من دلبری داشتی بـاشید...♥️" 《 کانال @Ebrahimhadi
شک ندارم که زنده ای!🌱 وقتی از تو معجزه ای میبینم، یا وقتی به تو متوسل میشوم، و تو کمکم میکنی؛ یعنی . آری!شهدا زنده اند..💛 ؛ ❤️ 《 کانال @Ebrahimhadi
💠آدم حيفه عمرش رو فقط صرف خوردن و خوابيدن بکنه💠 ‍ ● سالهاي آخر، قبل از انقلاب بود. ابراهيم به جز رفتن به بازار مشغول فعاليت ديگري بود.تقريبا کسی از آن خبر نداشت. خودش هم چيزي نميگفت. اما كاملا رفتار واخلاقش عوض شده بود. خيلي معنويتر شده بود. ● صبحها يک پلاستيک مشكی دستش ميگرفت و به سمت بازار ميرفت.چند کتاب داخل آن بود.يكروز با موتور از سـر خيابان رد ميشدم.ابراهيم را ديديم.پرسيدم: داش ابرام کجا ميري؟! گفت:ميرم بازار.سوارش کردم،بين راه گفتم: چند وقته اين پلاستيک رو دستت ميبينم چيه!؟ گفت:هيچي کتابه! ● بين راه، سر کوچه نائب السلطنه پياده شد.خداحافظي کرد و رفت. تعجب کردم، محل کار ابراهيم اينجا نبود.پس کجا رفت!؟ با كنجكاوي به دنبالش آمدم.تا اينکه رفت داخل يك مسجد،من هم دنبالش رفتم.بعد در کنار تعدادي جوان نشست و کتابش را باز کرد.فهميدم دروس حوزوي ميخونه،از مسجد آمدم بيرون.از پيرمردي که رد ميشد سؤال کردم: ببخشيد، اسم اين مسجد چيه؟ جواب داد:حوزه حاج آقا مجتهدی. ● با تعجب به اطراف نگاه کردم.فکر نميکردم ابراهيم طلبه شده باشه. آنجا روي ديوار حديثي از پيامبر(ص) نوشته شده بود: «آسمانها و زمين و فرشتگان، شب و روز براي سه دسته طلب آمرزش ميکنند: علماء،کسانيکه به دنبال علم هستند و انسانهاي با سخاوت» ● شب وقتي از زورخانه بيرون ميرفتم گفتم:داش ابرام حوزه ميري و به ما چيزي نميگي؟يکدفعه باتعجب برگشت و نگاهم کرد.فهميد دنبالش بودم.خيلي آهسته گفت: «آدم حيفه عمرش رو فقط صرف خوردن و خوابيدن بکنه.» من طلبه رسمي نيستم. همينطوري براي استفاده ميرم، عصرها هم ميرم بازار ولي فعلا به کسي حرفي نزن. @Ebrahimhadi
حـٰاج ‌قـٰاسم‌ میگفتن:🕊 حتی ‌اگه‌ یه‌ درصد احتمـال بدی‌ که ‌یه‌ نفر یه‌ روزی ‌برگرده و توبه‌ کنه حق ‌نداری‌ راجبش‌ قضـاوت‌ کنی. قضـٰاوت ‌فقط ‌کار خداست.... 🕊🌹 《 کانال @Ebrahimhadi
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم 🕊🌹 《 کانال @Ebrahimhadi
♦️خانواده شهدا 🔷این، تصویر یکی از خانواده‌هایی هست که دیشب زیر بمبارون شهید شدند. همشون با هم. ♦️می‌دونید چرا همه با هم شهید شدند؟ 🔷پاسخ رو از متن زیر بخوانید، که حرفای یکی از بچه‌های غزه است: ♦️"ما توی غزه نه جای امن داریم نه پناهگاه! هیچی! این ایام، روزی یک وعده غذا می‌خوریم. وقتی می‌خوان بمبارون کنن؛ همه اعضای خونواده کنار هم توی یه اتاق جمع میشیم. کسی بیرون نمی‌ره که اگه خونه‌مون بمبارون شد؛ همه باهم شهید شیم. یا همه با هم بریم، یا همه با هم زنده بمونیم. یکی قرآن می‌خونه یکی بچه‌هارو آروم می‌کنه یکی ذکر میگه خب شب‌های بمبارون خیلی ترسناکه؛ همه‌جا تاریکه، هیچ نوری نیست ولی با این وجود بازم نمیشه خوابید. صدای بمبارون حتی به خسته‌ترین چشم‌ها هم اجازه‌ی خواب نمی‌ده. این شب‌ها، زن‌هامون، همیشه چادر می‌‌پوشن. مبادا وقتی از زیر آوار درشون میارن، حجاب نداشته باشن. هیچ‌کس از چند دقیقه بعد خودش خبر نداره. هیچ‌کس نمی‌دونه چند دقیقه دیگه کدوم عزیزش زیر آواره. خواهش میکنم برامون دعا کنید!" 《 کانال @Ebrahimhadi
وقتی برای خدا باشی،❤️ تو را آنقدر مشهور می کند که عالم تو را بشناسد... ثمرۀ اخلاص و معامله با خدا این است.☘ 《 کانال @Ebrahimhadi
🔆اگر از دست کسی ناراحت هستید "دو رکـعت نماز" بخـونید و بگویـید: خدایا! این بنده تو حواسش نبود من ازش گذشتم، تو هم بگذر... 🌷 یادش با صلوات 《 کانال @Ebrahimhadi
🟡همه میدانند که ابراهیم انسان به تمام معنا کامل بود. اما برایم سوال ایجاد شد؟! چرا ابراهیم یکباره اینقدر تغییر کرد؟ چرا در مسایل اخلاقی و دینی از تمام دوستان جلو افتاد؟ 🟢به جز پدر و مادرش که در تربیت او بسیار تاثیر داشتند، یکی از اهالی محل بود که در شخصیت او موثر بود. شخصی بود که در حوالی منزل آن ها و در نزدیکی میدان خراسان ساکن بود. پهلوانی به نام . 🔵او یک انسان ورزشکار و فرهیخته بود. خیلی ابراهیم را دوست داشت. هرجا میرفت ابراهیم را با خودش میبرد. میگفت: من عاشق حیا و ادب این پسر هستم. 🟣سید عباس برای ما حرف میزد. او غیر مستقیم نصیحت میکرد. سیدعباس آدم دنیا دیده و بـا سوادی بود نگاهش به دنیا و زندگی یک نگاه الهی بود. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔴یکی از مهم ترین مسائلی که سید عباس به ابراهیم تاکید میکرد بحث حیا بود. میگفت اگه کسی بـا حیا بود امید بـه سعادتش هست اما انسان بی حیا ندارد. 🟠ابراهیم تحت ثاثیر او همیشه لباس های گشاد میپوشید. هیچ گاه در حضور دیگران لخت نمی شد. ابراهیم در مقابل نامحرم به شدت حیا داشت. ⚪️ما وقتی به منزل ابراهیم می رفتیم اصلا با مادر و خواهر او برخورد نداشتیم. کسی را بـرای رفاقت انتخاب می کرد که حیا داشته باشد. اگر می دید شخصی دریده و بی حیاست تلاش میکرد که رفتارش را تغییر دهد. 🟤بخاطر همین حیا بود که آرزو داشت پیکرش برنگردد. در مراسم یکی از شهدا بـه بهشت زهرا رفتیم آنجا پیکر شهید را می شستند و مردم نگاه می کردند.ابراهیم گفت: "خدا کنه ما این طوری نشیم... 🌹بعد ادامه داد من از خدا خواستم مثل و کارم به غسال خانه نرسه. @Ebrahimhadi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
موضوع: مرد گناه‌کار و مهمونی خدا سخنران: حجه الاسلام دانشمند 《 کانال @Ebrahimhadi
📖قرائت یک صفحه از قرآن به نیابت از شهید ابراهیم هادی🌷 《 کانال @Ebrahimhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ میرود از هر طرف زائر مدام از راه دور سهم‌من در حد یک عرض‌سلام از را دور اشک میریزد دلم از شوق پرپر می زند دور گنبد بر فراز پشت بام از راه دور صل الله علیک یا اباعبدلله الحسین🌱 《 کانال @Ebrahimhadi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 نماهنگ "منو کی میبری کربلا" 🎤بانوای: حسین طاهری 《 کانال @Ebrahimhadi
31.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ترک گناه بهترین هدیه به امام زمان عج | استاد رائفی پور | 🍃 《 کانال @Ebrahimhadi
❤️ از فکر گناه، پاکْ بودن عشق است از هجرِ تو سینه‌چاک‌بودن عشق‌است آن لحظه که راه می روی آقاجان زیرِ قدمِ تو خاکْ‌بودن عشق است تعجیل در فرج آقا ۳ صلوات💐 《 کانال @Ebrahimhadi
«واِن‌یُـرِدڪَ‌بِخَیرفلا‌رادَّلِفَضِلہ» و اگر خداوند اراده‌ خیر درباره‌ تو کند...❤️ هیچ‌کس‌ قـادر‌ نیست مانع‌ فضل‌ او‌ گـردد 📚 ❤️را به خدا بسپار... 《 کانال @Ebrahimhadi
🍂🌼🍂🌼 🌼🍂🌼 🍂🌼 🌼 که میخواهم بکنم🥀 نگاهی به آسمان می اندازم... که نکند در خلوتم یادم برود تنها نیستم و نظاره‌گر است..💕 یاد نگاه های ابراهیم هادی که می‌افتم دور گناه را برای همیشه خط میکشم! 《 کانال @Ebrahimhadi
📖برشی از کتاب سلام بر ابراهیم 🟡مسابقات قهرمانی 74کیلو باشگاه ها بود. ابراهیم همه حریفان را یکی پس از دیگری شکست داد و به نیمه نهایی رسید. آن سال ابراهیم خیلی خوب تمرین کرده بود. اکثر حریف ها را با اقتدار شکست داد. اگر این مسابقه را میزد حتما در فینال قهرمان می شد. 🟢 اما در نیمه نهایی خیلی بد کشتی گرفت. بالاخره با یک امتیاز بازی را واگذار کرد. آن سال ابراهیم مقام سوم را کسب کرد. اما سال ها بعد،همان پسری که حریف نیمه نهایی ابراهیم بود را دیدم. آمده بود به ابراهیم سر بزند. 🔵آن آقا از خاطرات خوش خود با ابراهیم تعریف می کرد. همه ما هم گوش می کردیم. تا اینکه رسید به ماجرای آشنائی خودش با ابراهیم و گفت: آشنائی ما برمی گردد به نیمه نهایی کشتی باشگاه ها در وزن 74کیلو، قرار بود من با ابراهیم کشتی بگیرم. 🟣 اما هرچه خواست آن ماجرا را تعریف کند ابراهیم بحث را عوض می کرد! آخر هم نگذاشت که ماجرا تعریف شود! روز بعد همان آقا را دیدم و گفتم: اگه می شه قضیه کشتی خودتان را تعریف کنید. او هم نگاهی به من کرد. ⚫️نفس عمیقی کشید و گفت : آن سال من، در نیمه نهائی حریف ابراهیم شدم. اما یکی از پاهایم شدیداً آسیب دید. به ابراهیم که تا آن موقع نمی شناختمش گفتم: رفیق، این پای من آسیب دیده. هوای ما رو داشته باش. ابراهیم هم گفت: باشه داداش، چشم. ⚪️ بازی های او را دیده بودم. توی کشتی استاد بود. با اینکه شگرد ابراهیم فن هائی بود که روی پا می زد. اما اصلا به پای من نزدیک نشد! ولی من، در کمال نامردی یه خاک ازش گرفتم و خوشحال از این پیروزی به فینال رفتم. 🟤ابراهیم با اینکه راحت می تونست من رو شکست بده و قهرمان بشه، ولی این کار رو نکرد. بعد ادامه داد: البته فکر می کنم او از قصد کاری کرد که من برنده بشم! از شکست خودش هم ناراحت نبود. چون قهرمانی برای او تعریف دیگه ای داشت. 🟠ولی من خوشحال بودم. خوشحالی من بیشتر از این بود که حریف فینال، بچه محل خودمون بود. فکر می کردم همه، مرام و معرفت داش ابرام رو دارن. 🔴اما توی فینال با اینکه قبل از مسابقه به دوستم گفته بودم که پایم آسیب دیده، او دقیقا با اولین حرکت همان پای آسیب دیده من را گرفت. آه از نهاد من بلند شد. بعد هم من را انداخت روی زمین و بالاخره من ضربه شدم. آن سال من دوم شدم و ابراهیم سوم. اما شک نداشتم حق ابراهیم قهرمانی بود. 🟡از آن روز تا حالا با او رفیقم. چیزهای عجیبی هم از او دیده ام. خدا راهم شکر می کنم که چنین رفیقی نصیبم کرده. صحبت هایش که تمام شد خداحافظی کرد و رفت. من هم برگشتم. در راه فقط به صحبت هایش فکر می کردم. یادم افتاد در مقر سپاه گیلان غرب روی یکی از دیوار ها برای هر کدام از رزمنده ها جمله ای نوشته شده بود. در مورد ابراهیم نوشته بودند: «ابراهیم هادی رزمنده ای با خصائص پوریای ولی» راوی:حسین الله کرم 📚 برگرفته از سلام بر ابراهیم 1/ص35 《 کانال @Ebrahimhadi
🌹حاج قاسم میگفت: ..حُبّ‌المَهدی(عج)،حُبّ‌الله‌عزّوجل 🌴معتقدم (عج) كه ظهور بكنند، حكومتی که ايجاد ميكنند، قلّه‌ی آن حکومت، آن دوره‌ای خواهد بود که در دفاع مقدس ما در بخش‌ها و حالاتش اتفاق افتاد. 《 کانال @Ebrahimhadi
☝️بخشی از صحبت امام خامنه‌ای درباره فلسطین ✅پیش بینی های رهبری عزیز انقلاب همیشه دقیق بودند. 《 کانال @Ebrahimhadi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
موضوع: کشیک دل سخنران: حجه الاسلام عالی 《 کانال @Ebrahimhadi
📖قرائت یک صفحه از قرآن به نیابت از شهید ابراهیم هادی🌷 《 کانال @Ebrahimhadi
💠‍ رسم خوبی داشتیم، ماه رمضون ها بعضی شب ها چند تا از مربی ها جمع میشدیم افطاری میرفتیم خونه ی دانش آموزها. 💯یه بار توی یکی از شبا توی ترافیک گیر کردیم اذان گفتند. علی گفت: "وحید بریم نماز بخونیم؟ وقت نمازه." من گفتم پنج دقیقه بیشتر نمونده علی جان بزار بریم اونجا میخونیم. ✳️یک ساعت و نیم بعد رسیدیم به خونه ی اون بنده خدا! از ماشین که پیاده شدیم زد روی شونمو گفت: "کاری که موقع نماز اول وقت انجام بشه ابتر میمونه!" 📢به نقل از : وحید جلال پور شهید امر به معروف و نهی از منکر؛ 🌹 💐 《 کانال @Ebrahimhadi
💠شهید ابراهیم هادی و مورچه ها...💠 ‍ 🌺 یک روز داشتیم با هم از منزل به طرف باشگاه میرفتیم. من کمی جلوتر رفتم. برگشتم و دیدم ابراهیم کمی عقب تر ایستاده؛ بعد نشست به اطرافش نگاه کرد و دوباره بلند شد. ✳️ با تعجب برگشتم به سمتش و گفتم: چی شده داش ابرام؟! گفت: «اینجا پر از مورچه بود. حواسم نبود پام رو گذاشتم بین مورچه ها. برا همین نشستم ببینم کجا مورچه نیست از اونجا حرکت کنم.» 💯ابراهیم پرید اینطرف کوچه و راهش رو ادامه داد. گفتم: عجب آدمی هستی؟! دیر شد، وایسادی بخاطر مورچه ها؟! 💐ابراهیم گفت: «اینها هم مخلوقات خدا هستند. من اگه وقت داشتم یه مشت گندم براشون میریختم، نه اینکه با پام اونها رو له کنم.» 📚سلام بر ابراهیم2 《 کانال @Ebrahimhadi
💠 💠 کسی که آرزوی شهادت دارد باید مومن باشد! 🟡تنها آرزو کافی نیست بلکه باید الگوی خوب و زیبایی برای خانواده و دیگران باشد. و همچنین باید سعی کند کسی که او را می بیند، آرزو کند مثل او باشد. 🌷از ایمان و آرزویش سخن نمی گوید! بلکه میگذارد از عمل و نوری که بر چهره اش دارد، آن را احساس کنند. از عقیده اش برایتان نمی گوید! می گذارد با پایبندی رو اعمالش آن را بپذیرید. از عبادت برایتان نمی گوید! می گذارد با عملتان آن را جلوی چشمتان ببینید. از اخلاق برایتان نمی گوید! می گذارد آن را از طریق مشاهده ی اخلاقش بپذیرید. از تعهد به اصول و خانواده ؛ نمی گوید! بلکه می گذارد با دیدنتان، از حقیقت آن لذت ببرید. "بگذارید مردم با اعمالتان خوب بودن را بشناسند، نه با حرف و سخنتان!☘ 🌺 《 کانال @Ebrahimhadi