eitaa logo
شهید ابراهیم هادی
13.3هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
717 ویدیو
62 فایل
"کاری کن که خدا خوشش بیاد" تو دعوت شده ی خاصِ آقا ابراهیم هستی تا کمکت کنه به خدا برسی❤️ 🛍فروشگاه: @EbrahimhadiMarket ⚠️تبلیغات: @Ebrahimhadi_ir 👤ارتباط با مدیر: @Khademe_ebrahim
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید ابراهیم هادی
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🗣 راویان: جمعی از دوستان شهید همراه ابراهيم بودم. با موتور از مسيری تقريباً دور به سم
اينها سهميه شماست! ابراهيم طوري حرف ميزد که طرف مقابل اصلاً احساس شرمندگي نکند. اصلاً هم خودش را مطرح نميکرد. بعد ها فهميدم خانه هايي که رفتيم، منزل چند نفراز بچه هاي رزمنده بود. مرد خانواده آنها در جبهه حضور داشــت. براي همين ابراهيم به آنها رسيدگي ميکرد. كارهاي او مرا به ياد ســخن امام صادق(ع) انداخت که ميفرمايد: (( سعی کردن در برآوردن حاجت مسلمان بهتر از هفتاد بار طواف دور خانه خداست و باعث در امان بودن در قيامت ميشود.)) ايــن حديث نوراني چراغ راه زندگي ابراهيم بود. او تمام تلاش خود را در جهت حل مشكلات مردم به كار ميبست. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 دوران دبيرســتان بود. ابراهيم عصرها در بازار مشــغول به کار می شد و براي خودش درآمد داشت. متوجه شد يکي از همسايهدها مشکل مالي شديدي دارد. آنها علي رغم از دست دادن مرد خانواده، کسي را براي تأمين هزينه ها نداشتند. ابراهیم به كســي چيزي نگفت. هر ماه وقتي حقوق میگرفت گرفت، بيشتر هزينه آن خانــواده را تأمين ميکرد! هر وقت در خانه زياد غذا پخته ميشــد، حتماً براي آن خانواده ميفرستاد. اين ماجرا تا سال ها و تا زمان شهادت ابراهيم ادامه داشت و تقريباً کسي به جز مادرش از آن اطلاعي نداشت. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 شــخصي به ســراغ ابراهيم آمده بود. قبلاً آبدارچي بوده و حالا بيکار شده بود. تقاضاي کمک مالي داشت. ابراهيم به جاي کمک مالي، با مراجعه به چند نفر از دوستان، شغل مناسبي را برای او مهيا کرد. او براي حل مشکل مردم هر کاري که ميتوانست انجام ميداد. اگر هم خودش نميتوانست به سراغ دوستانش ميرفت. از آنها کمک ميگرفت. اما در اينکار يک موضوع را رعايت ميکرد؛ با کمک کردن به افراد، گداپروري نکند. ابراهيم هميشه به دوستانش ميگفت: قبل از اينکه آدم محتاح به شما رو بياندازد و دستش را دراز كند. شما مشكلش را بر طرف کنيد. او هر يک از رفقا که گرفتاري داشت، يا هر کسي را حدس ميزد مشکل مالي داشته باشد کمک ميکرد. آن هم مخفيانه، قبل از اينکه طرف مقابل حرفي بزند. بعد ميگفت: من فعلاً احتياجي ندارم. اين را هم به شما قرض ميدهم. هر وقت داشتي برگردان. اين پول قرض الحسنه است. ابراهيم هيچ حسابي روي اين پول ها نميکرد. او در اين کمک ها به آبروي افراد خيلي توجه ميکرد. هميشــه طوري برخــورد ميکرد که طرف مقابل شرمنده نشود. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 بــزرگان دين توصيه ميکنند براي رفع مشکلات خودتــان، تا ميتوانيد مشکل مردم را حل کنيد. همچنين توصيه ميکنند تا ميتوانيد به مردم اطعام کنيد و اينگونه، بسياري از گرفتاري هايتان را بر طرف سازيد. غروب ماه رمضان بود. ابراهيم آمد در خانه ما و بعد از سلام و احوالپرسي يــک قابلمه از من گرفت! بعد داخل کله پزي رفت. به دنبالش آمدم و گفتم: ابرام جون کله پاچه براي افطاري! عجب حالي ميده؟! گفت: راســت ميگي، ولي براي من نيست. يك دست کامل کله پاچه و چند تا نان ســنگک گرفت. وقتي بيرون آمد ايرج با موتور رسيد. ابراهيم هم سوار شد و خداحافظي کرد. با خودم گفتم: لابد چند تا رفيق جمع شــدند و با هم افطاري ميخورند. از اينکه به من تعارف هم نکرد ناراحت شــدم. فــرداي آن روز ايرج را ديدم و پرسيدم: ديروز کجا رفتيد!؟
شهید ابراهیم هادی
اينها سهميه شماست! ابراهيم طوري حرف ميزد که طرف مقابل اصلاً احساس شرمندگي نکند. اصلاً هم خودش را مط
گفت: پشت پارک چهل تن، انتهاي کوچه، منزل کوچکي بود که در زديم وکله پاچه را به آنها داديم. چند تا بچه و پيرمردي که دم در آمدند خيلي تشکر کردند. ابراهيم را کامل ميشناختند. آنها خانوادهاي بسيار مستحق بودند. بعد هم ابراهيم را رساندم خانه شان. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 بيست وشش سال از شهادت ابراهيم گذشت. در عالم رويا ابراهيم را ديدم. سوار بر يك خودرو نظامي به تهران آمده بود! از شــوق نميدانستم چه كنم. چهره ابراهيم بســيار نوراني بود. جلو رفتم و همديگر را در آغوش گرفتيم. از خوشحالي فرياد ميزدم و ميگفتم: بچه ها بيائيد، آقا ابراهيم برگشته! ابراهيم گفت: بيا ســوار شــو، خيلي كار داريم. به همــراه هم به كنار يك ساختمان مرتفع رفتيم. مهندسين وصاحب ساختمان همگي با آقا ابراهيم سلامواحوالپرسي كردند. همه او را خوب ميشناختند. ابراهيم رو به صاحب ساختمان كرد وگفت: من آمده ام ســفارش اين آقا ســيد را بكنم. يكي از اين واحدها را به نامش كن. بعد شخصي كه دورتر از ما ايستاده بود را نشان داد. صاحب ساختمان گفت: آقا ابرام، اين بابا نه پول داره نه ميتونه وام بگيره. من چه جوري يك واحد به او بدم؟! مــن هم حرفش را تأييد كردم وگفتم: ابرام جــون، دوران اين كارها تموم شد، الان همه اسكناس رو ميشناسند! ابراهيم نگاه معني داري به من كرد وگفت: من اگر برگشــتم به خاطر اين بود كه مشكل چند نفر مثل ايشان را حل كنم، وگرنه من اينجا كاري ندارم! بعد به سمت ماشــين حركت كرد. من هم به دنبالش راه افتادم كه يكدفعه تلفن همراه من به صدا درآمد و از خواب پريدم! ♻️ ... 🆔 @Ebrahimhadi 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
❣الهی!خودم را برای خودت بگیر و خودت را به من بده. تا خودمان را کامل به دست او ندهیم لایق نمیشویم. 🌺مَن‌ کَان لله کَانَ الله لَه هر که‌ برای‌ خدا باشد؛خدا برای‌ اوست. #لحظاتتون_خدایی 🌹 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
💠امیری حسین و نعم الامیر💠 💠در نجف تصمیم گرفت که سه روز آب و غذا کمتر بخوره یا اصلاً نخوره تا حال آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام رو در روز عاشورا درک کنه.... 🌸روز سوم وقتی خواست از خونه بیرون بیاد که چشماش سیاهی رفت.... می گفت: "مثل ارباب همه جا رو مثل دود می دیدم اینقدر حال من بد شد که نمی تونستم روی پای خودم بایستم...." از اون روز بیشتر از قبل مفهوم کربلا و تشنگی و امام حسین علیه السلام رو فهمید. مدافع حرم 🌷 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
+خبر داد حسیـن! اگر این‌ها برای تو گریه کنند نجات پیدا می‌کنند،گناهانشان پاک می‌شود. حسـین برای من و تو که زخمی نشد،برای عشق خدایش بود ولی می‌دانست من و تو گناه می‌کنیم،گناهانی که راه توبه از آن‌ها سخت است،گناهان تکراری که هر کاری کنی شاید تا آخر عمر نتوانی از آن خلاص شوی،عادت های ناپسندی که اصلا متلفت به آن نیستی. یک راه نجات وجود دارد و آن گریه💧 برای حسـین(علیه‌السلام)است. 📖 پله پله تا آسمان 🆔 @Ebrahimhadi
🌤السلام علیک حین تصبح...🌤 💠میگذرید و میگذرم...؛ 🌸شما مهربانانه از گناهانم ✨و من غافلانه از نگاهتان 💔و چقدر درد دارد 🍂تکرار این گذشت ها.... تعجیل در فرج اقا گناه نکنیم💐 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
#پیشنهاد_مطالعه👇 💠امیرالمؤمنین عليه السلام: 🌸هرگاه بنده بميرد، فرشتگان گويند: چه پيش فرستاد؟ و مردم گويند: چه بر جاى گذاشت؟ پس، زيادى مال خود را پيش فرستيد، تا براى شما باشد و بر جاى نگذاريد تا مايه حسرت شما گردد؛ زيرا محروم كسى است كه از خير و منفعت مال خود محروم بماند و سعادتمند كسى است كه ترازوهاى اعمالش از صدقات و خيرات سنگين شود ✅ميزان الحكمه جلد11 صفحه177 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
حالا تو هِی به روی خودت نیاور منم هِی به روی خودم نمی آورم... اما یڪ روزی... یک جایی... برای این همه نداشتنت، مے میرم...💔 🍃ای رفیق! رفیقتو دریاب 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
🌾قدم به هر کجا که می‌گذارم چیزی غصه دارم می‌کند.. دانشگاه و خانه و کافه و پارک و تئاتر و سینما و مسجد و خیابان...اصلا همه جااا کسی از او نمی‌گوید؛ کسی او را نمی‌جوید؛ یادمان رفته، اینجا جای خالی یک نفر خیلی توی ذوق می‌زند...🍁 مهدی جان پس کجایی؟؟؟ تعجیل فرج آقا صلوات🌹 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
💠 حساسیت به بیت المال 💠 🌸وقتی بهم گفت: ازت راضی نیستم، انگار دنیا روی سرم خراب شده بود. پرسیدم: واسه چی؟ گفت: چرا مواظب بیت المال نیستی؟ میدونی اینا رو کی فرستاده؟ میدونی اینا بیت المال مسلموناس؟ همه‌ش امانته! 🌸گفتم: حاجی میگی چی شده یا نه؟ دستش را باز کرد، چهار تا حبّه قند خاکی توی دستش بود، دم در چادر تدارکات پیدا کرده بود! #شهیـد_مهدی_باکری 🌺 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
🌼خواهر من! در میان نگاه پر مهر امام زمان (عج) و نگاه شهوت آلودمردان هرزه چشم! کدام را می خواهی؟ 🍃فقط! این را بدان؛ این دنیا حق انتخاب داری اما آن دنیا نه! راهِ درست را انتخاب کن. 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
🌸وقتی برای خدا باشی، تو را آنقدر مشهور می کند که عالم تو را بشناسد... ثمرۀ اخلاص و معامله با خدا این است. #شهید_خوش_نام #ابراهیم_هادی 🌹 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••