رفته بود تهران درس بخواند. سال آخر دبیرستان،دوستش از یک کوچه می رفت مدرسه و علی از کوچه ای دیگر.
دوستش به او می گفت: چرا از آنجا می روی؟ بیا از این کوچه برویم؛ پر از دختر است!
علی می گفت: «شما می خواهی بروی، برو. به سلامت. من نمی آیم.»
امام صادق(ع):
هرکس برای خداوند چشم چرانی را ترک کند نه برای غیر خدا، خداوند ایمانی به او عطا می فرماید که شخص مزه آن را درک کند.
🌹شهید علی صیاد شیرازی
#رفیقِ_آسمانی_بابک
𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
آرامشش زبانزد بود…خیلی بر اعمالش مسلط بود و کم حرف…
به جا حرف می زد و اغلب مشغول ذکر گفتن بود.
سوال که می پرسیدند،جواب می داد
و دوباره ذکرهایش را از سر می گرفت.
می گفت از فرصت ها خوب استفاده کنید.
یک بار گروهی داشتیم به جبهه می رفتیم
گفت:«بیایید با هم سوره صف را حفظ کنیم.»
به مقصد که رسیدیم همه آن سوره را حفظ کرده بودیم.
🌹 شهید حسن ترک
#رفیقِ_آسمانی_بابک
وقتی عزاداری میکرد، در حال خودش نبود.حتی گاهی از هیأت برمیگشت،
ولی باز هم در حال و هوای عزاداری بود. یک بار که از هیأت برگشت،
دیدم لبهایش خشک و سفید شده. گفت: مامان خیلی تشنهام.
گفتم: این همه آب و شربت پخش میکنند، چرا نخوردی؟ چرا به خودت ظلم میکنی؟
گفت: مامان مگر امام حسین(ع) با لب تشنه به شهادت نرسید؟!
🌹شهید داوود جوانمرد
#رفیقِ_آسمانی_بابک
قبل از عقد گفت:
«تو زندگی باید صبور باشی،زندگیت باید رو دوشت باشه،
از این شهر به اون شهر.زندگی با یه جهادگر یعنی همین.جنگم نبود من یه جا بند نمی شدم.»
چیزی نگفتم.سر سفره(بله) را که گفتم سرش را بلند کرد و بهم خندید.
نیمه شعبان عروسی کردیم.ساده.
🌹شهید سیدمحمد تقی رضوی
#رفیقِ_آسمانی_بابک
دنیا که آمد،دور حرم امام رضا طوافش دادند.شهید هم که شد باز دور همان حرم طوافش دادند.
از این طواف تا به آن،راهی بود پر از سر زندگی،مبارزه، دانستن،رنج،جهاد،جهاد و جهاد.
اگر می گفتی مهندس محمد تقی رضوی،شاید خیلی ها نمی دانستند چه کسی را میگویی!
اما آتقی را همه می شناختند،همه ی بچه های جنگ توی عملیات ها پشتشان به او گرم بود.
🌹 شهید سید محمد تقی رضوی
#رفیقِ_آسمانی_بابک