😭 ما اشک‌شدیم دلتنگ بودیم و بی‌چاره. به تعریفِ جنابِ دهخدا: بیچاره. [ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) مسکین. ( مهذب الاسماء ). عاجز و بی نوا. فرومانده و مأیوس و خوار. مستمند و بی درمان. تعریفِ"بی درمان" را برای کسی به کار می برند که دردی داشته باشد؛ اگر دردی نباشد درمان هم معنا پیدا نمی کند. پس از شروطِ اولیه ی "بی درمان" بودن، درد داشتن است. درد داشتیم. دردِ هجر و دوری. می‌شنیدیم صدای دلمان را که با تمام وجود خود را به قفسه های زندانِ سینه می‌کوبید و... بی‌هوده بود! هیچ اثر نمی‌کرد... نه میله ها می شکستند و نه دل آرام می گرفت... بی تابِ پدر بودیم. می‌دانید که، -شاید هم نه، یحتمل هنوز دختردار نشده باشید- دخترها، بابایی اند. می‌دانید دور شدنِ یک دختر، از خانه ی پدری اش چه حالی دارد؟ نمی دانید... فراق، پدرِ دلِ آدم را در می آورد... فراقِ دختر از پدر، بیش‌تر. اما خب... در مرام او نیست این بازی ها! سریع ناز می‌خرد.. توانِ تماشای بی‌تابی دختر ندارد... هرچند هم که دختر ناخلفی باشد:) این به قولِ شما #باب_المجاز ، دست پدر شد روی سرمان. انگار خود حیدر بود که دست روی سرمان می‌کشید و می‌گفت: چه شده دخترکم؟ پدر نبیند بی تابی ات را... تصویرِ ایوانِ نجف، مرهم بود بر دلِ سوخته ی تکه پاره شده. و پناه شد برای بی پناهی های گاه و بیگاه و صبح و نصفه شب‌مان. و ما اشک شدیم... تمام وجودمان اشک شد... و دیگر هیچ باقی نماند. 📝 یکی از همراهان کانال #باب‌المجاز #همراه‌فرست https://eitaa.com/joinchat/1740308553Cc8382dc76a ❤️ 📝❤️ ❤️📝❤️

حضرت شاهچراغ میشود چراغ حرکت به سمت شاه رو تو قلب گداهای شاه روشن کنید🤲 #باب‌المجاز #نائب‌الزیارة♾️ https://eitaa.com/joinchat/1740308553Cc8382dc76a ❤️ ☀️❤️ ❤️☀️❤️