eitaa logo
🕊¦^°شهیـــــــــد ابراهیم رئیسی^¦🕊
87 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
11 فایل
شهادت به ملکوت رفتن نیست به خود آمدن است.💚 تمامی پست ها به نیت شادی دل مادر سادات✨
مشاهده در ایتا
دانلود
ابراهیم برای اینکه از عبادت لذت ببرد، سعی می کرد اکثر اوقات در مسجد نماز بخواند، ولی گاهی اوقات نمی توانست به مسجد برود، و من از این اتفاق خاطره ای به یاد می آورم... یک روز که ابراهیم در خانه مشغول نماز خواندن بود من یواشکی از پشت سرش به نماز خواندنش نگاه می کردم، انگار ابراهیم اصلا در این دنیا نبود او غرق عشقبازی با معشوق خود بود. منتظر ماندم تا نمازش تمام شود... نمازش که تمام شد به سجده رفت سجده ای طولانی آنقدر که فکر کردم در حال سجده به دیدار حق تعالی شتافته ترسیدم... رفتم در کنارش و با دست او را تکان دادم، فهمیدم برادرم در حال سجده به خواب رفته، صدایش کردم تا بیدار شود، وقتی که بیدار شد با ناراحتی گفت چرا بیدارم کردی. گفتم: برادرم دیدم سجده ات خیلی طولانی شد راستش ترسیدم... ابراهیم گفت: خواب دیدم که حضرت زهرا سلام الله علیها در فاصله ای در روبه روی من ایستاده و من خوابیده بودم وقتی که ایشان را دیدم سریعا بلند شدم و به سمت ایشان حرکت کردم... داشتم به ایشان می رسیدم که بیدارم کردی...🥀💔 راوی:خواهرشهید @ebrahimshahab
ابراهیم برای اینکه از عبادت لذت ببرد، سعی می کرد اکثر اوقات در مسجد نماز بخواند، ولی گاهی اوقات نمی توانست به مسجد برود، و من از این اتفاق خاطره ای به یاد می آورم... یک روز که ابراهیم در خانه مشغول نماز خواندن بود من یواشکی از پشت سرش به نماز خواندنش نگاه می کردم، انگار ابراهیم اصلا در این دنیا نبود او غرق عشقبازی با معشوق خود بود. منتظر ماندم تا نمازش تمام شود... نمازش که تمام شد به سجده رفت سجده ای طولانی آنقدر که فکر کردم در حال سجده به دیدار حق تعالی شتافته ترسیدم... رفتم در کنارش و با دست او را تکان دادم، فهمیدم برادرم در حال سجده به خواب رفته، صدایش کردم تا بیدار شود، وقتی که بیدار شد با ناراحتی گفت چرا بیدارم کردی. گفتم: برادرم دیدم سجده ات خیلی طولانی شد راستش ترسیدم... ابراهیم گفت: خواب دیدم که حضرت زهرا سلام الله علیها در فاصله ای در روبه روی من ایستاده و من خوابیده بودم وقتی که ایشان را دیدم سریعا بلند شدم و به سمت ایشان حرکت کردم... داشتم به ایشان می رسیدم که بیدارم کردی...🥀💔 راوی:خواهرشهید @ebrahimshahab
🔔 از خواجه عبدالله انصـاری پرسیدند چیست ؟ فـرمود: عـبـادت بــه خلـــق اسـت پرسیدند چگـــونه؟ گـــفت: اگـر هر پیـشه‌ای ڪه به آن اشــتغال داری رضــای خدا و مردم را در نظـر داشته باشۍاین نامش عبـادت‌است پرسیدند: پس نماز و روزه و خمـس.. این‌ها چـه هستنــد؟؟؟ گــفت: این‌ها هستند ڪه باید بنده برای نزدیڪ شدن به خــدا انجـام دهد تا انوار حـــق بگیرد. @ebrahimshahab
خدایا! کِی خودت را به من نشان می‌دهی؟ یعنی تمنا؛ تمنای ملاقات. الله‌اکبر، یعنی خدایا کِی خودت را به من نشان می‌دهی؟ کِی جلوه می‌کنی؟ ببین من با ادب ایستاده‌ام. تا کی باید مقابل تو ادا در بیاورم و با اراده خودم خم و راست شوم، نمی‌شود رؤیت عظمت تو مرا به سجده و رکوع بکشاند؟ سجده‌ها را تکرار می‌کنم اما کِی تو در را باز خواهی کرد؟ مدام این الفاظ را تکرار می‌کنم، ولی هنوز تو را نچشیده‌ام. و هنگامی که به پایان می‌رسد، بنده صدا می‌زند: باشد راضی هستم... سلام بر همه خوبان عالم «السلام علیکم و رحمة الله و برکاتة.» این بار هم نشد ولی سجدۀ شکر به‌جا می‌آورم؛ خدایا ممنونت هستم که مرا در این تمنّا قرار دادی. 🔻بخشی از کتاب "رابطه عبد و مولا" اثر علیرضا پناهیان