1_10793133861.pdf
129.6K
💠 دعای ۲۷ صحیفه سجادیه، دعا برای مرزداران اسلام، با ترجمه فارسی
هدایت شده از سعداء/حجت الاسلام راجی
زینبیان نوبت جهاد تبیین شماست
🔰 ویراست و توئیت #حجت_الاسلام_راجی در رابطه با حمله موشکی به #اسرائیل
🔹 آخرین مواضع و مطالب مهم حجتالاسلام راجی را در ویراستی (توئیتر ایرانی) به آدرس ذیل دنبال کنید
________________
🔸 اگر ویراستی را نصب دارید
🔸 اگر ویراستی را نصب ندارید
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
⚡️💫⚡️💫⚡️💫⚡️💫
*بشارت نابودی اسراییل و ظهور منجی در انجیل* :
انجیل لوقا، ۲۱، ۲۰- ۲۸:
۲۰: «اما هرگاه دیدید که اورشلیم به محاصره دشمن درآمده، بدانید که زمان نابودی آن فرا رسیده است.
۲۱: آنگاه کسانی که در یهودیه هستند، به تپههای اطراف فرار کنند و آنانی که در اورشلیم هستند از شهر بیرون بروند و کسانی که در بیرون شهر هستند، به شهر باز نگردند.
۲۲: زیرا آن زمان، هنگام مجازات خواهد بود، روزهایی که تمام هشدارهای انبیا تحقق خواهند یافت.
۲۳: وای به حال زنانی که در آن زمان آبستن باشند یا کودک شیرخوار داشته باشند. زیرا این قوم دچار مصیبت سختی شده، خشم و غضب خدا بر آنان عارض خواهد شد؛
۲۴: ایشان به دم شمشیر خواهند افتاد و یا اسیر شده، به سرزمینهای بیگانه تبعید خواهند گشت. اورشلیم نیز به دست بیگانگان افتاده، پایمال خواهد شد تا زمانی که دوره تسلط بیگانگان به پایان رسد.
۲۵: آنگاه در آسمان اتفاقات عجیبی خواهد افتاد و در خورشید و ماه و ستارگان، علائم هولناکی دیده خواهد شد. بر روی زمین، قومها از غرش دریاها و خروش امواج آن، آشفته و پریشان خواهند شد.
۲۶: بسیاری از تصور سرنوشت هولناکی که در انتظار دنیاست، ضعف خواهند کرد؛ زیرا نیروهایی که زمین را نگاه داشتهاند، به لرزه در خواهند آمد.
۲۷: آنگاه تمام مردم روی زمین پسر انسان را خواهند دید که در ابری، با قدرت و شکوه عظیم میآید.
۲۸: پس وقتی این رویدادها آغاز میشوند، بایستید و به بالا نگاه کنید، زیرا نجات شما نزدیک است!»
🌈☀️🌤⛅️🌥☁️
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
⚡️💫⚡️💫⚡️💫⚡️
*وعده نابودی رژیم صهیونسیتی در قرآن* :
سوره اسراء، آیات ۴ تا ۷:
۴: ما به بنیاسرائیل در کتاب (تورات) اعلام کردیم که دوبار در زمین فساد خواهید کرد، و برتریجویی بزرگی خواهید نمود.
۵: هنگامی که نخستین وعده فرا رسد، گروهی از بندگان پیکارجوی خود را بر ضدّ شما میانگیزیم (تا شما را سخت در هم کوبند؛ حتی برای به دست آوردن مجرمان)، خانهها را جستجو میکنند؛ و این وعدهای است قطعی!
۶: سپس شما را بر آنها چیره میکنیم؛ و شما را به وسیله داراییها و فرزندانی کمک خواهیم کرد؛ و نفرات شما را بیشتر (از دشمن) قرارمیدهیم.
۷: اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی میکنید؛ و اگر بدی کنید باز هم به خود میکنید. و هنگامی که وعده دوم فرا رسد، (آنچنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت که) آثار غم و اندوه در صورتهایتان ظاهر میشود؛ و داخل مسجد (الاقصی) میشوند همان گونه که بار اول وارد شدند؛ و آنچه را زیر سلطه خود میگیرند، در هم میکوبند.
🤛 مرگ بر اسرائیل 🤜
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ تمرینهای درس شصت و چهار:👇
1. בַּקַּיִץ, כְּשֶׁהַחֹם (כשהחום) נוֹרָא, נָעִים לְטַיֵּל (לטייל) לְיַד הַנָּהָר.
2. הַכֶּלֶב קָרַע אֶת הַשִּׂמְלָה שֶׁל הַבֻּבָּה (הבובה).
3. הוּא רוֹפֵא שִׁנַּיִם (שיניים) מְצֻיָּן (מצוין) וְאָחִיו הוּא רוֹפֵא יְלָדִים יָדוּעַ.
4. אָבִי בָּנָה בְּעַצְמוֹ גָּדֵר גְּבוֹהָה מִסָּבִיב לֶחָצֵר שֶׁלָּנוּ.
5. הַכֶּלֶב מְלַקֵּק אֶת הֶחָלָב שֶׁנִּשְׁפַּךְ עַל הָרִצְפָּה עַל יְדֵי הַתִּינוֹק.
6. אֲנַחְנוּ עֲצוּבִים מְאֹד (מאוד) כִּי הַשָּׁכֵן הָאָהוּב שֶׁלָּנוּ מֵת פִּתְאוֹם.
7. הָיָה חֹשֶׁךְ (חושך), שׁוּם נֶפֶשׁ חַיָּה לֹא הָיְתָה בַּחוּץ.
8. הַמֶּלְצַר הֵבִיא כּוֹס מִיץ בִּמְקוֹם כּוֹס חָלָב. כְּאִלוּ (כאילו) נִרְאֶה שֶׁהוּא לֹא שָׁמַע טוֹב אֶת הַהַזְמָנָה שֶׁלִּי.
9. הַיֶּלֶד שָׁבַר רֶגֶל אַחַת כְּשֶׁקָּפַץ מֵעַל הַגָּדֵר הַגְּבוֹהָה.
10. הַחַיָּל (החייל) חִבֵּק (חיבק) אֶת אִמּוֹ בְּאַהֲבָה כְּשֶׁחָזַר הַבַּיְתָה מֵהַצָּבָא.
11. אֲנִי וְהוֹרֵי גָּרִים בְּאוֹתוֹ בַּיִת. אֲנִי גָּר לְמַעְלָה וְהֵם גָּרִים לְמַטָּה.
12. הַסַּבְתָא יָרְדָה בְּאֶמְצַע הַלַּיְלָה וְכִסְּתָה (וכיסתה) אֶת הַתִּינוֹק.
13. אַתָּה לֹא מִתְבַּיֵּשׁ (מתבייש) לְדַבֵּר בְּחֻצְפָּה (בחוצפה) עִם אִישׁ זָקֵן כָּמוֹנִי?
14. מִפָּנַי שֶׁאֵינְךָ שׁוֹמֵעַ לְעֲצָתִי, לֹא אֶתֵּן לְךָ שׁוּם עֶזְרָה בְּעָתִיד.
15. קָשֶׁה לְהַסְכִּים לַתְּנָאִים כָּאֵלֶּה.
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ متن منوکاد درس شصت و چهار:👇
הכלב והבובה
הדבר קרה בקיץ לפני שנים רבות, אבל אני זוכר אותו כאילו זה קרה רק אתמול. הייתי אז ילד בן תשע שנים. גרנו בעירה קטנה. היה לנו בית לבן יפה, שעמד בתוך חצר גדולה. מסביב לחצר היתה גדר ירוקה גבוהה. ליד הגדר היתה באר ובה מים קרים ומתוקים.
ערב אחד באו אלינו אורחים. החום בבית היה נורא. יצאנו עם האורחים לחצר, אמא הביאה גלידה, מיץ קר, ולילדים גם כוסות גדולות ובהן חלב טרי. הכלב האהוב שלי "גיל" שכב לידי על אבן אחת. בלשונו הארוכה והאדומה הוא ליקק את נעליי החדשות.
המבגרים היו עסוקים בשיחה, והקטנים שיחקו בכדור. פתאום הגיעו לאוזנינו קולות מן החצר של השכן. רצנו אל השער. ראינו אש חזקה פורצת מן הבית.
למטה עמדו השכן ואשתו וצעקו: "התינוק שלנו! התינוק שלנו!"
רצינו לעזור, אבל לא ידענו מה לעשות, כי הסכנה היתה גדולה מאוד. פתאום ראינו את הכלב קופץ מעל לגדר, ורץ למעלה לתוך הבית. אחרי דקות אחדות הופיע הכלב עם התינוק. רציתי לחבק אותו, אבל "גיל" שם מהר את התינוק על הארץ, לא חיכה אף רגע, ומיד רץ שוב אל הבית.
השכן התחיל לצעוק:
- גיל! גיל! שוב! שוב! אין עוד נפש חיה למעלה!
הכלב לא שם לב לקריאות של השבן, וקפץ ישר אל הבית.
דקות אחדות עברו והכלב עוד לא חזר. לבי דפק מפחד. התחלתי לבכות. הייתי בטוח שזה הסוף של הכלב האהוב שלי. פתאום הופיע "גיל" ובובה גדולה ורכה בין שיניו הלבנות. כל האנשים פרצו בצחוק. ואני רצתי לקראתו, תפסתי אותו בשתי ידיי, לחצתי אותו אל לבי, וחבקתי אותו באהבה ובדמעות.
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
هدایت شده از javedan.ir
🔴 توصیه حضرت آیت الله جاودان:
برای دفع شر دشمنان بسیار و با توجه بخوانید.
اللَّهُمَّ إِنَّا نَدْرَأُ بِکَ فِی نُحُورِهِم وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ شُرُورِهِم
📱 @javedan_ir
🌐 www.new.javedan.ir
هدایت شده از أخٌفيالله
یه چندتا نکته بگم
اول اینکه کلیت رفتار اسقاطیل نشون نمیده اتفاقی امشب بیفته
دوم میزان ضربه ای که اسقاطیل از قبل از عملیات خورد کاملا همسطح عملیات بود یعنی به همون اندازه که وعده صادق آبروی نداشته اسقاطیل روبرد ، ازار روانی قبلش اذیتشون کرد، حالا هم دنبال جبران اون ازار روانی هستن و میخوانبا همین تهدیدها حداقل بتونن یه دلهره و ترس بین مردم بندازن حواسمون به این باشه
سوم اینکه دعا ، دعا و دعا
دشمن زخم خورده ما تو بد مخمصه ای گیر کرده، یتشبث بکل حشیشه و این میون کار بعضی از مدافعان وطن واقعا سخت و حساسه
ماها الان راحت میخوابیم اما شاید بشه گفت لشگر یا شاید لشگرهایی در سطح کشور بیدارن تا ما راحت بخوابیم، از همین مدافعان سایبری تا سربازای گمنام که این روزا به شدت کارشون سخته، تا متخصصان حاضر در زیرساختهای مختلف کشور و حتی بچه های رسانه، همه و همه درحال جهادن
لحظه لحظه اسایش موجود رو بعد از خدا و اهل بیت علیهم السلام مدیون تلاشهای این عزیزانیم
کمترین کاری که میتونیم بکنیم دعا است
دعا برای اینکه موفق باشن، چشم و گوش دشمن، کور و کر بشه و ذهن این عزیزان و بازوهاشون برکت خدایی بگیره و بتونن هر تلاش دشمن روکشف و خنثی کنن
دعاکنیم...
🕋🕋🕋🕋🕋🕋🕋
چقدر آیه دوم سوره حشر قشنگ امروز رو به تصویر کشیده:
هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ؛ او کسی است که کافران اهل کتاب را در نخستین برخورد (با مسلمانان) از خانههایشان بیرون راند! گمان نمیکردید آنان خارج شوند، و خودشان نیز گمان میکردند که دِژهای محکمشان آنها را از عذاب الهی مانع میشود؛ امّا خداوند از آنجا که گمان نمیکردند به سراغشان آمد و در دلهایشان ترس و وحشت افکند، بگونهای که خانههای خود را با دست خویش و با دست مؤمنان ویران میکردند؛ پس عبرت بگیرید ای صاحبان چشم!
☝️هفت اکتبر که طوفان الاقصی شروع شد، صهیونیستها از ترس حماس، خونههای خودشون رو بمبارون کردن و کلی از خودشون رو کشتن...
الان بعد از شش ماه دارن خرد خرد اعتراف میکنن......
اینم آیه ۱۴:
لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُم بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّىٰ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْقِلُونَ؛ آنها هرگز با شما بصورت گروهی نمیجنگند جز در دژهای محکم یا از پشت دیوارها! پیکارشان در میان خودشان شدید است، (امّا در برابر شما ضعیف!) آنها را متّحد میپنداری، در حالی که دلهایشان پراکنده است؛ این به خاطر آن است که آنها قومی هستند که تعقّل نمیکنند!
☝️گنبد آهنین، فلاخن داوود، پیکان و... همه رو ساختن دورشون که مثلا در امان باشن... دورشون هم که دیوار کشیدن...
تو جلساتشون هم که پشت به هم میشینن و تیکه میندازن به هم......
إنشاءالله در همین ایام عید پسخ (عید رهایی بنیاسراییل از فرعون) شاهد رهایی عالم از چنگال صهیونسیتها باشیم🤲
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨بسیج تلآویو هم فعال شد...
☝️این عکسها و دستنوشتهها در تلآویو بر سر دست گرفته شده...
✊حتی مردم در قلب فلسطین اشغالی هم دارن بیدار میشن...
👼خون کودکان معصوم غزه داره تو عالم عمل میکنه...
🤔گاهی فکر میکنم
این روزها برای آزادی فلسطین خیلی دعا کردیم،
چله گرفتیم،
قرآن ختم کردیم،
متوسل شدیم...
ولی...
⁉️آیا برای خوبتر شدن، یا خوب شدن، یا حتی بد نبودن هم قدمی برداشتیم؟
📽عکسها و فیلمهای بیداری مردم مستضعف (فکری و عقیدتی) در سراسر دنیا، از آمریکا و اروپا، تا شرق و جنوب آسیا و حتی قلب فلسطین اشغالی قلبم رو به درد میاره...💔
اینها به آقا نیاز دارن و ایشون رو میخوان، اما نمیدونن به چه اسمی صداشون کنن...💔😔
⁉️من و شمایی که منجی رو از کودکی میشناسیم و میدونیم «منتظران مصلح، خود باید صالح باشند»، چقدر برای صالحشدن قدم برداشتیم؟...
همه در عالم دارن در مسیر ظهور کار خودشون رو انجام میدن، اما...
شاید عالم برای در آغوش گرفتن منجی معطل آدمشدن ماست😔😔😔
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ قواعد درس شصت و پنج (۱)👇
الف) اسمهای سهگلی:
اسمهای سهگلی یکی از بزرگترین گروههای الگوی اسمی (מִשְׁקָלִים) را تشکیل میدهند. اسم سهگلی، اسمی دوهجایی است که حرکت هجای دوم آن سهگل است و تکیه کلام روی هجای اول. حرکت هجای اول میتواند سهگل، تصره یا خلام باشد. مانند: בֶּגֶד، סֵפֶר، חוֹדֶשׁ.
۱. اگر حرف وسط اسم سهگلی، حلقی باشد، هر دو هجا، صدای پتخ میگیرند: פַּחַד (ترس)، שַׂעַר (درب)، כַּעַס (خشم).
🔅استثناهایی بر این قاعده هست که לֶחֶם مهمترین آنهاست.
۲. اگر حرف سوم اسم سهگلی ח یا ע باشد، تنها هجای دوم صدای پتخ میگیرد.
פֶּצַע (زخم)، פֶּרַח (گل)
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ قواعد درس شصت و پنج (۲)👇
ب) صرف اسمهای سهگلی با ضمایر متصل:
اسمهای سهگلی هنگام صرف با ضمایر متصل، تغییراتی در صداهایشان پیش میآید. سهگل هجای دوم همیشه تبدیل به شوا میشود (و در حروف حلقی، ختف پتخ). صدای هجای اول نیز یکی از تغییرات زیر را میپذیرد.
۱. در اسمهایی که صدای حرف اولشان سهگل یا تصره هست، یا تبدیل به خیریک میشوند، یا پتاخ. قانونی برای تشخیص اینکه کدام تغییر شامل کدام کلمه میشود، وجود ندارد.
יֶלֶד=> יַלְדִּי
דֶּרֶך=> דַּרְכִּי
סֵפֶר=> סִפְרִי
בֶּגֶד=> בִּגְדִי
🔅هرچند اگر حرف اول حلقی باشد و صدای سهگل داشته باشد، تبدیل به پتخ میشود.
אֶבֶן=> אַבְנִי
עֶבֶד=> עַבְדִּי
🔅از اسمهایی که تا به اینجا یاد گرفتیم، اسمهایی که در ادامه میآیند، مانند בֶּגֶד=> בִּגְדִי صرف میشوند.
גֶשֶׁם (باران)، גֶשֶׁר (پل)، סֵמֶל (نماد)، סֵפֶר (کتاب)، פֶּלֶא (حیرت)، פֶּצַע (زخم)، פֶּרַח (گل)، פֶּסֶל (مجسمه)، צֶדֶק (عدالت)، קֶמַח (آرد)، רֶגַע (لحظه)، רֶשֶׁת (شبکه)، שֶׁלֶג (برف)، שֶׁמֶש (خورشید)، שֶׁקֶט (سکوت)، שֶׁקֶר (دروغ).
🔅اما اسمهای زیر مانند דֶּרֶך=> דַּרְכִּי صرف میشوند:
דֶּלֶת (در)، יֶלֶד (پسر بچه)، כֶּלֶב (سگ)، כֶּסֶף (پول)، לֶחֶם (نان)، מֶלֶך (پادشاه)، נֶפֶשׁ (روح)، רֶגֶל (پا).
۲. در اسمهایی که حرف وسطشان حلقی است، به هنگام صرف با ضمایر متصل، پتخ هجای اول تغییری نمیکند.
נַעַר=> נַעֲרִי
פַּחַד=> פַּחְדִּי
۳. در اسمهایی که صدای هجای اولشان خلام است، خلام تبدیل به کاماتص کاطان میشود. (کاماتص کاطان از نظر آوایی برابر با خلام است)
אֹזֶן ~ אוזן => אָזְנִי ~ אוזני
חֹדֶשׁ ~ חודש => חָדְשִׁי ~ חודשי
עֹשֶׁר ~ עושר => עָשְׁרִי ~ עושרי
🔅دقت داشته باشید: ۱. اغلب خلام خاسرها در متنهای ماله تبدیل به خلام ماله میشوند؛ ۲. تمامی کاماتص کاطانها در متنهای ماله تبدیل به خلام ماله میشوند.
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ قواعد درس شصت و پنج (۳)👇
ج) سمیخوت اسمهای سهگلی:
این دسته از اسمها در سمیخوت تغییری پیدا نمیکنند.
הַבֶּגֶד שֶׁל הָאִישׁ= בֶּגֶד הָאִישׁ
🔅חֶדֶר یک استثناست که هنگام سمیخوت میشود חֲדֵר.
הַחֶדֶר שֶׁל הָאֹכֶל= חֲדֵר הָאֹכֶל
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ کلمات درس شصت و پنج:👇
בֵּיצָה (בֵּיצִים): تخممرغ
בָּרַח (לִבְרֹחַ ~ לברוח): فرارکردن، گریخت، جان به در برد، خلاصی یافت
גְּבִינָה (גְּבִינוֹת): پنیر
חֶמְאָה (חֲמָאוֹת): کره
יָרָה (לִירוֹת) בְּ...: تیراندازی کرد، شلیک کرد
נֶאֱמָן (נֶאֱמָנִים): باوفا، وفادار، فداکار (مذکر)
נֶאֱמֶנֶת = נֶאֱמָנָה (נֶאֱמָנוֹת): باوفا، وفادار، فداکار (مؤنث)
(נפל, לְהִתְנַפֵּל) הִתְנַפֵּל עַל: حمله کرد، هجوم برد
סִימָן (סִימָנִים): نماد، علامت
רוֹבֶה (רוֹבִים): تفنگ
תָּלָה (לִתְלוֹת): تعلیق کرد، معلق کرد، موقتا بیکار کرد
תָּלָה (לִתְלוֹת) בְּ...: آویزانکرد به...
בָּרַח לְנַפְשׁוֹ: برای جانش فرار کرد
אִכְפַּת: (قید) نگرانیداشتن، دغدغه داشتن، مجبور بودن (ל...)
מָה אִכְפַּת לְךָ? چه برایت اهمیت دارد؟
לֹא אִכְפַּת לִי: چیزی برایم اهمیت ندارد
אִם לֹא אִכְפַּת לְךָ: اگر برایت مهم نیست
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ بررسی متن درس شصت و پنج (۱):👇
הָעֶבֶד הֶחָכָם
غلام دانا
הַדָּבָר קָרָה לִפְנֵי שָׁנִים רַבּוֹת
این اتفاق رخ داد خیلی سال پیش
כַּאֲשֶׁר לֹא הָיָה בָּעוֹלָם
زمانی که نبود در دنیا
לֹא דֹּאַר,
نه پست،
לֹא טֶלֶפוֹן
نه تلفن
וְלֹא חַשְׁמַל.
و نه برق.
בַּיָּמִים הָהֵם
در آن روزها
🔺הָהֵם: ضمیر انعکاسی
הָיוּ שׁוֹלְחִים מִכְתָּבִים אוֹ כְּסָפִים
فرستاده میشد نامهها یا پولها
🔺הָיוּ שׁוֹלְחִים: ماضی استمراری
מֵעִיר לְעִיר
از شهری به شهری
וּמִמְּדִינָה לִמְדִינָה
و از کشوری به کشوری
🔺וּמִמְּדִינָה: וְ + מִן + מְדִינָה
🔅رسیدن حرف عطف به کلمهای که با یکی از حروف بومَف (בּ, ו, מ, פ) شروع شده. تغییر صدای וְ از شوا به شروک.
🔺לִמְדִינָה: לְ + מְדִינָה
🔅حرف اضافه לְ بر سر کلمهای آمده که با شوا شروع شده. ممنوعیت دو شوا در ابتدای کلمه. تغییر صدای حرف اضافه از شوا به شروک.
עַל יְדֵי שְׁלִיחִים פְּרָטִיִּים.
توسط پیامرسانهای خصوصی.
בְּעִיר אַחַת גָּר סוֹחֵר עָשִׁיר,
در شهری زندگی میکرد تاجری ثروتمند،
וְלוֹ הָיָה עֶבֶד נֶאֱמָן.
و او داشت یک غلام مطمئن.
פַּעַם אַחַת שָׁלַח הַסּוֹחֵר כֶּסֶף לְעִיר אַחֶרֶת
یک بار فرستاد تاجر پولی را به شهر دیگری
בִּידֵי עַבְדּוֹ הַנֶּאֱמָן.
به دست غلام مطمئنش.
🔺בִּידֵי: בְּ + יְדֵי
🔅حرف اضافه בְּ بر سر کلمهای آمده که با شوا شروع شده. ممنوعیت دو شوا در ابتدای کلمه. تغییر صدای حرف اضافه از شوا به شروک.
🔺עַבְדּוֹ: הָעֶבֶד שֶׁלּוֹ
🔅به تغییرات کلمه هنگام چسبیدن ضمیر به آن دقت کنید.
הָעֶבֶד שָׂם אֶת הַכֶּסֶף בְּכִיס בִּגְדוֹ
غلام گذاشت پول را در جیب لباسش
🔺בְּכִיס: בְּ + כִּיס
🔅حرف اضافه بر سر כִּיס آمده، داگش כּ افتاده.
🔺בִּגְדוֹ: הַבֶּגֶד שֶׁלּוֹ
🔅به تغییرات کلمه هنگام چسبیدن ضمیر به آن دقت کنید.
🔺כִּיס בִּגְדוֹ: הַכִּיס שֶׁל הַבֶּגֶד שֶׁלּוֹ
🔅 ترکیب سمیخوت: همانطور که میبینید כִּיס تغییری ندارد، اما בֶּגֶד (اسم سهگلی) تغییر میکند.
וְיָצָא לְדַרְכּוֹ.
و خارج شد به سمت مسیرش (به راه افتاد).
🔺לְדַרְכּוֹ: לְ + דֶּרֶךְ + וֹ
🔅جدای از تغییر حرکتهای اسم سهگلی (דֶּרֶךְ) هنگام چسبیدن ضمیر به آن، به تغییر صدای ךְ نیز دقت کنید.
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ بررسی متن درس شصت و پنج (۲):👇
בַּדֶּרֶךְ אֶל הָעִיר עָבַר הָעֶבֶד עַל־יַד יַעַר.
در راه شهر، غلام گذشت از کنار جنگلی.
הָיָה שֶׁקֶט מִסָּבִיב.
بود سکوت اطراف.
רוּחַ מִזְרָחִית קַלָּה נָשְׁבָה.
باد شرقی ملایم میوزید.
קוֹלוֹת מְתוּקִים וּנְעִימִים שֶׁל צִפֳּרִים הִגִּיעוּ לְאָזְנָיו מִתּוֹךְ הַיַּעַר.
صدای شیرین و دلنشین پرندگان میرسید به گوشش از وسط جنگل.
🔺וּנְעִימִים: וְ + נְעִימִים
🔅حرف عطف بر سر کلمهای آمده که با شوا شروع شده. ممنوعیت دو شوا در ابتدای کلمه. تغییر صدای حرف عطف از شوا به شروک.
הָעֶבֶד הֶחְלִיט לְהִכָּנֵס לַיַּעַר
غلام تصمیم گرفت وارد شود به جنگل
כְּדֵי לָנוּחַ קְצָת מִן הַנְּסִיעָה הָאֲרֻכָּה.
تا استراحت کند کمی از این سفر طولانی.
הוּא יָשַׁב שָׁם עַל אֶבֶן אַחַת תַּחַת עֵץ יָרֹק,
او نشست آنجا روی یک سنگ زیر درختی سبز
וְהִקְשִׁיב לַקּוֹלוֹת הַשּׁוֹנִים
و گوش سپرد به صداهای مختلفی
שֶׁנִּשְׁמְעוּ מִכָּל צָר.
که شنیده میشد از هر گوشه.
🔺נִשְׁמְעוּ: فعل جمع مذکر غایب، استفاده برای مجهول عام.
הוּא הוֹצִיא מִיַּלְקוּטוֹ
او بیرون آورد از کیسهاش
🔺מִיַּלְקוּטוֹ: מִן יַלְקוּטוֹ
🔅داگش حرف اول יַלְקוּט به خاطر مخفف شدن מִן هست.
🔺יַלְקוּטוֹ: הַיַּלְקוּט שֶׁלּוֹ
🔅چون יַלְקוּטוֹ با ضمیر ملکی متصل همراه شده، حرف تعریف نگرفته.
אֶת הָאֹכֶל שֶׁהֵכִין לַדֶּרֶךְ,
غذایی را که آماده کرده بود برای سفر،
לֶחֶם שָׁחוֹר טָרִי, חֶמְאָה, גְּבִינָה וּבֵיצִים קָשׁוֹת,
نان سیاه تازه، کره، پنیر و تخممرغهای سفت (آبپز)،
וְהִתְחִיל לֶאֱכֹל.
و شروع کرد به خوردن.
פִּתְאֹם הוֹפִיעַ שׁוֹדֵד מִתּוֹךְ הָעֵצִים הַצְּפוּפִים.
ناگهان ظاهر شد دزدی از میان درختان انبوه.
הַשּׁוֹדֵד הוֹצִיא רוֹבֶה מִתַּחַת מְעִילוֹ,
دزد بیرون آورد تفنگی را از زیر کتش،
🔺מְעִילוֹ: הַמְּעִיל שֶׁלּוֹ
וְדָרַשׁ מִן הָעֶבֶד אֶת כַּסְפּוֹ.
و خواست از غلام پولش را.
🔺כַּסְפּוֹ: הַכֶּסֶף שֶׁלּוֹ
- הַכֶּסֶף שֶׁנִּמְצָא אֶצְלִי הוּא לֹא כַּסְפִּי,
پولی که هست نزد من، نیست پول من،
🔺כַּסְפִּי: הַכֶּסֶף שֶׁלִּי
אָמַר הָעֶבֶד,
گفت غلام:
הוּא שַׁיָּךְ לַאֲדוֹנִי.
آن متعلق است به ارباب من.
אֲנִי רַק שָׁלִיחַ.
من فقط هستم یک فرستاده.
בְּבַקָּשָׁה, עֲשֵׂה לִי טוֹבָה,
لطفاً بکنید در حق من لطفی،
שְׁלַח כַּדּוּר בְּבִגְדִי.
بزن گلولهای به لباسم.
🔺בְּבִגְדִי: בְּ + הַבֶּגֶד שֶׁלִּי
🔅ضمیر ملکی به اسم چسبیده. حرف تعریف را انداخته و اسم را به حالت سمیخوت برده.
🔅افتادن داگش حرف اول בֶּגֶד، به خاطر اضافهشدن حرف اضافه به ابتدای آن.
כַּאֲשֶׁר אָשׁוּב הַבַּיְתָה
وقتی برگردم به خانه
🔺אָשׁוּב: زمان آینده، چون قرار است در آینده رخ دهد.
🔅ما در فارسی حال ساده استفاده میکنیم.
וְאַגִּיד לַאֲדוֹנִי,
و بگویم به اربابم
שֶׁשּׁוֹדֵד הִתְנַפֵּל עָלַי
که دزدی حمله کرد به من
וְלָקַח אֶת כַּסְפּוֹ,
و گرفت پولش را،
הוּא יַאֲמִין לִי,
او باور میکند مرا،
כִּי הַחוֹר בְּבִגְדִי יִהְיֶה סִימָן
زیرا این سوراخ در لباسم خواهد بود نشانه
שֶׁאֲנִי לֹא מְשַׁקֵּר.
که من دروغ نمیگویم.
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ بررسی متن درس شصت و پنج (۳):👇
הַשּׁוֹדֵד לֹא סֶרֶב, וְאָמַר:
دزد امتناع نکرد و گفت:
- טוֹב, פְּשֹׁט מַהֵר אֶת בִּגְדְךָ,
- خب! دربیاور زود لباست را
🔺בִּגְדְךָ: הַבֶּגֶד שֶׁלְּךָ
וְאֶעֶשֶׂה כְּבַקָּשָׁתְךָ.
و انجام خواهم داد مانند خواسته تو (آنطور که خواستی).
🔺כְּבַקָּשָׁתְךָ: כְּמוֹ הַבַּקָּשָׁה שֶׁלְּךָ
🔅ضمیر ملکی به اسم چسبیده. حرف تعریف را انداخته و اسم را به حالت سمیخوت برده.
🔅افتادن داگش حرف اول בַּקָּשָׁה، به خاطر اضافهشدن حرف اضافه به ابتدای آن.
הָעֶבֶד פָּשַׁט אֶת בִּגְדוֹ
غلام درآورد لباسش را
וְתָלָה אוֹתוֹ עַל עֵץ,
و آویزان کرد آن را به درختی.
הַשּׁוֹדֵד יָרָה בָּרוֹבֶה
سارق شلیک کرد با تفنگ
וְעָשָׂה חוֹר בַּבֶּגֶד.
و ایجاد کرد سوراخی در لباس.
הָעֶבֶד הוֹדָה לַשּׁוֹדֵד,
غلام تشکر کرد از دزد
וְשׁוּב פָּנָה אֵלָיו וְאָמַר:
و دوباره رو کرد به او و گفت:
- בְּבַקָּשָׁה, שְׁלַח גַּם כַּדּוּר בַּנַּעֲלַיִם.
- لطفا شلیک کن گلولهای هم به کفشها.
אָז יָבִין אֲדוֹנִי
آنگاه باور خواهد کرد اربابم
שֶׁהָיִיתִי בְּסַכָּנַת מָוֶת.
که بودم در خطر مرگ.
🔺סַכָּנַת מָוֶת: הַסַּכָּנָה שֶׁל מָוֶת
הַשּׁוֹדֵד הִסְכִּים לְבַקָּשָׁתוֹ, וְאָמַר:
دزد موافقت کرد با درخواست او و گفت:
- זֶה רַעְיוֹן מְצֻיָּן,
- این طرحی عالی است،
תֵּכֶף
عجله کن
וּמִיָּד אֶעֶשֶׂה גַּם זֹאת.
و فوراً هم انجام خواهم داد همین کار را.
הָעֶבֶד שָׂם אֶת הַנַּעֲלַיִם עַל הָאָרֶץ.
غلام گذاشت کفشها را روی زمین.
הַשּׁוֹדֵד יָרָה בְּנַעַל אַחַת.
سارق شلیک کرد به یک کفش.
הַכַּדּוּר פָּגַע בַּנַּעַל
گلوله برخورد کرد به کفش
וְעָשָׂה בָּהּ חוֹר.
و ایجاد کرد در آن سوراخی.
- אִם לֹא אִכְפַּת לְךָ,
- اگر مهم نیست برایت،
אָמַר שׁוּב הָעֶבֶד,
گفت باز غلام،
שְׁלַח כַּדּוּר גַּם בְּנַעֲלִי הַשְּׁנִיָּה.
شلیک کن گلولهای هم به کفش دومم.
🔺נַעֲלִי הַשְׁנִיָּה: הַנַּעַל הַשְּׁנִיָּה שֶׁלִי
🔺נַּעֲלִי: הַנַּעַל שֶׁלִי
אָז אֲדוֹנִי יֵדַע בְּאֹפֶן בָּרוּר
پس اربابم خواهد دانست به وضوح
כַּמָּה גְּדוֹלָה הָיְתָה הַסַּכָּנָה שֶׁנִּמְצֵאתִי בָּהּ.
چه بزرگ بود خطری که بودم در آن.
הַשּׁוֹדֵד הֵרִים אֶת הָרוֹבֶה
سارق برداشت تفنگ را
וְרָצָה לִירוֹת בַּנַּעַל הַשְׁנִיָּה.
و خواست شلیک کند به کفش دوم.
אֲבָל, לְהַפְתָּעָתוֹ הַגְּדוֹלָה,
ولی، در کمال تعجب او
אַף כַּדּוּר אֶחָד לֹא יָצָא מִן הָרוֹבֶה שֶׁלּוֹ.
حتی یک گلوله بیرون نیامد از تفنگش.
- אוֹי, קָרָא הַשּׁוֹדֵד,
- آه، فریاد زد سارق،
לֹא נִשְׁאֲרוּ לִי עוֹד כַּדּוּרִים!
نمانده برایم دیگر گلولهای!
בָּרֶגַע הַזֶּה קָפַץ הָעֶבֶד מִמְּקוֹמוֹ,
در این هنگام پرید غلام از جایش
🔺מִמְּקוֹמוֹ: מִן הַמָּקוֹם שֶׁלּוֹ
🔅ضمیر ملکی به اسم چسبیده. حرف تعریف را انداخته و اسم را به حالت سمیخوت برده.
🔅מִן مخفف شده، به حرف اول کلمه بعد از خودش داگش داده.
תָּפַס אֶת בִּגְדוֹ
و برداشت لباسش را
וּבָרַח לְנַפְשׁוֹ.
و دوید برای جانش (برای نجات جانش گریخت).
🔺וּבָרַח: וְ + בָּרַח
🔅حرف عطف به یکی از حروف بومف (ב, ו, מ, פ) رسیده. حرکتش از شوا تبدیل به شروک شده.
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ تمرینهای درس شصت و پنج:👇
1. כֻּלָּם (כולם) בַּמִּשְׁפָּחָה שֶׁלִּי אוֹהֲבִים כָּל מִינֵי גְּבִינוֹת.
2. נִכְנַסְתִּי לַבַּיִת, הוֹרַדְתִּי אֶת הַמְּעִיל וְתָלִיתִי אוֹתוֹ בָּאָרוֹן.
3. חָבֵר נֶאֱמָן תָּמִיד מוּכָן לַעֲזֹר (לעזור).
4. הַשָּׁלִיחַ תָּפַס רוֹבֶה וְיָרָה בַּשּׁוֹדֵד שֶׁדָּרַשׁ אֶת כַּסְפוֹ.
5. אֲנִי אֶשָּׁאֵר רַק כַּמָּה חֳדָשִׁים (חודשים) בַּמַּצָּב הַזֶּה.
6. כְּשֶׁאָדָם אוֹכֵל טוֹב, זֶה סִימָן שֶׁהוּא בָּרִיא.
7. כָּל בֹּקֶר (בוקר) אֲנִי אוֹכֵל לֶחֶם וְחֶמְאָה, חֲתִיכַת גְּבִינָה קְטַנָּה וּשְׁתִי בֵּיצִים.
8. כְּשֶׁהִתְקָרְבוּ חַיָּלֵינוּ (חיילינו) הַנֶּאֱמָנִים לָעִיר, בָּרַח הָאוֹיֵב לְנַפְשׁוֹ.
9. תִּהְיֶה בַּשֶּׁקֶט! אַל תְּסַפְּרוּ דָּבָר! אַתָּה לֹא יוֹדֵעַ שֶׁלַּקִּירוֹת יֵשׁ אָזְנַיִם (אוזניים)?
10. הָרוֹבֶה הַזֶּה שַׁיָּךְ (שייך) לְחַיָּל (לחייל) שֶׁבִּקֵּר (שביקר) אוֹתָנוּ בַּשָּׁבוּעַ שֶׁעָבַר.
11. הָאַרְיֵה תָּקַף אֶת הָעֵז שֶׁל הָאִכָּר (האיכר).
12. לֹא אִכְפַּת לִי שֶׁרַק נִשְׁאַר חֹדֶשׁ (חודש) עַד סוֹף הַחֻפְשָׁה (חופשה) שֶׁלִּי.
13. הַכֶּלֶב הִבִּיט בִּי בְּעֵינַיִם (בעיניים) מְלֵאוֹת תּוֹדָה כְּשֶׁנָּתַתִּי לוֹ חֲתִיכַת בָּשָׂר.
14. פֶּלֶא שֶׁחָזַר הָעֶבֶד הַבַּיְתָה בְּשָּׁלוֹם.
15. כָּל הַיְלָדִים יָשְׁבּוּ סָבִיב הַשֻּׁלְחָן (השולחן) וְהִקְשִׁיבוּ לַסִּפּוּרִים שֶׁל אֲבִיהֶם.
16. בְּבַקָּשָׁה תַּגִּיד לִי אֵיךְ אֲנִי יָכוֹל לְהַגִּיעַ לִכְבִישׁ מִסְפַּר תֵּשַׁע?
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
✅ متن منوکاد درس شصت و پنج:👇
העבד החכם
הדבר קרה לפני שנים רבות כאשר לא היה בעולם לא דואר, לא טלפון ולא חשמל. בימים ההם היו שולחים מכתבים או כספים מעיר לעיר וממדינה למדינה על ידי שליחים פרטיים.
בעיר אחת גר סוחר עשיר, ולו היה עבד נאמן. פעם אחת שלח הסוחר כסף לעיר אחרת בידי עבדו הנאמן. העבד שם את הכסף בכיס בגדו ויצא לדרכו.
בדרך אל העיר עבר העבד על־יד יער. היה שקט מסביב. רוח מזרחית קלה נשבה. קולות מתוקים ונעימים של ציפורים הגיעו לאוזניו מתוך היער. העבד החליט להיכנס ליער כדי לנוח קצת מן הנסיעה הארוכה. הוא ישב שם על אבן אחת תחת עץ ירוק, והקשיב לקולות השונים שנשמעו מכל צד. הוא הוציא מילקוטו את האוכל שהכין לדרך, לחם שחור טרי, חמאה, גבינה וביצים קשות, והתחיל לאכול. פתאום הופיע שודד מתוך העצים הצפופים, השודד הוציא רובה מתחת מעילו, ודרש מן העבד את כספו.
- הכסף שנמצא אצלי הוא לא כספי, אמר העבד, הוא שייך לאדוני. אני רק שליח. בבקשה, עשה לי טובה, שלח כדור בבגדי. כאשר אשוב הביתה ואגיד לאדוני, ששודד התנפל עליי ולקח את כספו, הוא יאמין לי, כי החור בבגדי יהיה סימן שאני לא משקר.
השודד לא סרב, ואמר:
- טוב, פשט מהר את בגדך, ואעשה כבקשתך.
העבד פשט את בגדו ותלה אותו על עץ, השודד ירה ברובה ועשה חור בבגד.
העבד הודה לשודד, ושוב פנה אליו ואמר:
- בבקשה, שלח גם כדור בנעליים. אז יבין אדוני שהייתי בסכנת מוות.
השודד הסכים לבקשתו, ואמר:
- זה רעיון מצוין, תכף ומיד אעשה גם זאת.
העבד שם את הנעליים על הארץ. השודד ירה בנעל אחת. הכדור פגע בנעל ועשה בה חור.
- אם לא אכפת לך, אמר שוב העבד, שלח כדור גם בנעלי השנייה. אז אדוני ידע באופן ברור כמה גדולה היתה הסכנה שנמצאתי בה.
השודד הרים את הרובה ורצה לירות בנעל השנייה. אבל,
להפתעתו הגדולה, אף כדור אחד לא יצא מן הרובה שלו.
- אוי, קרא השודד, לא נשארו לי עוד כדורים!
ברגע הזה קפץ העבד ממקומו, תפס את בגדו וברח לנפשו.
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim
هفت ماه گذشت...
عالم، از ژاپن و کره در شرق، تا آمریکا و مکزیک در غرب، همه علیه ظلم بیدار شدهاند و فریاد میزنند...
شهید مطهری سالها پیش فرمودند:
اولین سؤالی که در قبر از ما میپرسند این است که در قبال قضیه فلسطین چه کردی؟...
جوابش را امروز پیدا کن!
در این هفت ماه چه کردی؟