eitaa logo
ابتدا (نوشته های روح الله رشیدی)
230 دنبال‌کننده
12 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
@ebteda_ir 🔺 اصولگراها همچنان مانند گذشته (لااقل از سال ۱۳۸۴ به این‌سو) به‌جای کار و تلاش برای جلب نظر مردم و اقناع آنها، متحیر و بیکار نشسته‌اند و همه‌اش دارند غر می‌زنند و از ضرورت سخن می‌گویند! سخن گفتن از اجماع، ظاهراً نشانهٔ فرهیختگی و سیاست‌دانی شده اما در واقع، دستاویزی شده برای فرار از مسئولیت اقناع مردم. آنها کماکان تصور می‌کنند مشکلشان وحدت نیروهای سیاسی‌شان است؛ غافل از اینکه مردم را باید داشته باشند. برای مردم‌داشتن، زحمت لازم است.
@ebteda_ir 🔺 حیرت‌انگیز است؛ قرارداد نفتی که قریب به دو دهه، به عنوان نماد فساد و بی‌مبالاتی در دفاع از منافع ملی شناخته شده، در جریان رقابت‌های انتخاباتی ۱۴۰۳ توسط یک کاندیدا تطهیر می‌شود! و این تطهیر عجیب، رپورتاژ می‌شود توسط رسانه‌های پرتعداد؛ صرفاً بدلیل اینکه احتمالاً لکه‌ای انداخته باشند بر چهرهٔ رقیب. عملیات به نیابت از گروهی از مدیران بازنشسته و ورشکسته صورت می‌گیرد که در ادوار طولانی حضورشان در قدرت، کارویژه‌شان عادی‌سازیِ فساد دولتمردان بوده است. همان‌ها که پایه‌گذاران طبقهٔ مرفه جدید درون نظام بوده‌اند و پس از انتخابات سال ۱۴۰۰، بازنشستگی خود را پذیرفتند اما به‌یکباره و پس از پرواز اردیبهشت، هیجانی شدند و زمینه را برای بازگشت مجدد به قدرت مهیا دیدند. امروز با ولعی عجیب در حال دست و پا زدن هستند برای سلطه بر مجاری قدرت و ثروت. سیری‌ناپذیر و عطشناک.
@ebteda_ir 🔺 مهمترین آسیبِ فشار برای انصراف رقبا به نفع یک نفر، بی‌اعتبارسازی مقولهٔ انتخابات است. چند دوره است که این وضعیت را پیش می‌آورند و به‌جای تلاش و تقلا برای رای‌آوری کاندیدای مطلوب خود، از ابتدا تا روز انتخابات، به انواع شیوه‌ها و ابزارها و تکنیک‌ها متوسل می‌شوند تا همه را به نفع یکی منصرف کنند؛ به نام اجماع! ممکن است با این روش، حتی گاهی نتیجهٔ انتخابات، باب میل باشد اما آنچه واقعاً دارد اتفاق می‌افتد و برای نیروهای انصراف‌طلب، اهمیتی ندارد، تمسخر و تحقیر سازوکار مبنایی و مهمی به نام انتخابات است. با این شیوه، انتخابات را تبدیل به عرصهٔ چشم‌بندی‌های سیاسی و رسانه‌ای کرده‌اند. اینجا دیگر تلاش و مجاهدت برای اقناع مردم برای رای به کاندیدای مطلوب، جای خود را به انواع بازی‌ها و لشکرکشی‌ها برای منصرف‌سازی رقبا می‌دهد. این که نشد انتخابات! با این وضعیت چرا از مردم توقع دارید انتخابات را جدی بگیرند؟ این‌همه انرژی که صرف منصرف‌سازی رقیب می‌کنند، اگر برای اقناع مردم و همراه‌سازی آنها می‌شد، دستاورد بزرگتری برای کاندیدای مطلوبشان داشت. صندوق رای را بی‌اعتبار نکنید.
شایعه کرده‌اند که دکتر سعید جلیلی انصراف داده است. این شایعه را باور نکنید. چنین چیزی اتفاق نیفتاده.
@ebteda_ir 🔺 در برابر هر پرسشی از «لزومِ برنامه‌داشتن رئیس جمهور» می‌فرمایند «قانون برنامهٔ پنج‌ساله داریم، همین کافیست و نیازی نیست من دوباره برنامه بنویسم» و با همین یک پاسخِ ملال‌آور و تکراری، تقریباً همهٔ تکالیف ریاست جمهوری را رفع‌ و رجوع می‌کنند. اما وقتی رقیبشان، یکی از تکالیف همین «قانون برنامه» را به عنوان «هدف» یادآور می‌شود، پاسخ تکراری بعدی را حواله می‌کنند: «نمی‌شود، نمی‌توانیم، نمی‌توانید»! بالاخره تکلیف چیست؟ تکالیف همان قانون برنامه را که خودتان در حد یک سند مقدس جا می‌زنید، می پذیرید یا نمی پذیرید؟ روشن است که قانون برنامه، برای شما صرفاً یک راه دررو است تا ناآمادگی و عدم مسئولیت‌پذیری خود در برابر انبوه مسائل جامعه را در پناه آن، پوشش دهید. شما نمی‌خواهید مسئولیت هیچ هدف روشن و عینی و ملموسی را بپذیرید. چون می‌دانید که بعداً برایتان دردسر می‌شود. پس مشاورانتان می‌گویند «همان بهتر که با حرف‌های کلی و نصایح پدرانه و ملامتگرانه، وقت را سپری کنید»!
@ebteda_ir 🔺پابرهنه‌ها، فراموشکار نیستند! جمهوریت یعنی همین تلاش‌ها و تقلاها و به در و دیوار زدن‌ها و خواهش‌ها و التماس‌ها برای بدست آوردن دل مردم. عزت مردم رو همین‌جا میشه دید؛ جایی که اون بنده‌خدای روستایی _ که شاید سال‌به‌سال کسی نره سراغش _ مهمترین آدمِ روزهای انتخابات میشه و لشکری از آدم‌های جورواجور میرن به محضرش و ازش طلب رای می‌کنند؛ دانشگاهی‌ها، حوزوی‌ها، صاحب‌کارخانه‌ها، معلم‌ها، وزرای از دماغ‌فیل افتاده و وکلایِ هرچهارسال یکبار و... . خلاصه همه رخصت می‌خوان از مستضعف‌ترین‌ آدم‌های زمانه. قدرت مستضعفین رو اینجا در همین انتخابات میشه دید. خیلی‌ها در این سال‌ها خواستند این سازوکار رو تحقیر و تخریب کنند. یادمون نمیره که عده‌ای چطور داشتند زیرآب ارزش رای پابرهنه‌ها رو می‌زدند‌. یادمون نرفته که می‌گفتند اینها بخاطر یک کیسه سیب‌زمینی، رای می‌دهند به فلانی و این رای‌ها ارزشی نداره! یادتون که نرفته... همون جماعت متبختر و متکبر، که از پابرهنه‌ها تودهنی خورده بودند، کوشیدند و جوشیدند تا انتخابات رو ببرند توی دایرهٔ خواص و متخصصین! اما همون‌ها، الان دارند برای هر رای پابرهنه‌ها، میلیون‌ها تومان هزینه می‌کنند. تاجرهای بلندآوازه، سر کیسه رو شل کرده‌اند و کرور کرور پول ریخته‌اند وسط میدان. من از این اوضاع، دلگیر نمیشم. همه‌اش به دوستام میگم خوب به نظاره بشینید و عزت و قدرت پابرهنه‌ها رو‌ تماشا کنید. میگم ببینید که چطور برای تصاحب آرای اونها، له‌له می‌زنند... مستضعفین اما گرانقیمت‌اند. برخلاف تصور دلالان، نمیشه اونها رو بازی داد. مستضعفین هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنند چه کسانی چه بلایی سرشون آوردند. یادشون نمیره چه کسانی برای تامین نان و آب و سرپناه اونها، هزارجور بامبول درآوردند و به این‌ور و اون‌ور حواله دادند و عزا گرفتند و آخر سر، منت سرشون گذاشتند! یادشون نمیره که عده‌ای توی همین مملکت انقلابی، به اعتبار پول بیت‌المال و موقعیت‌های خدمتی که از همین مردم گرفته بودند، طبقهٔ نوکیسهٔ جدیدی درون نظام اسلامی ساختند و رفتند در برج عاج نشستند و پابرهنه‌ها رو با کلی منت و ادا و اطوار، در حد عمله و خدمهٔ ویلاها و کاخ‌هاشون و نه بیشتر، به رسمیت شناختند. پابرهنه‌ها، فراموش‌کار نیستند. اونها خوب می‌دونند چرا اشراف و تاجرها و کاخ‌نشین‌ها و همیشه‌وزیرها این‌روزها خواب و خوراک ندارند و از شمال تهرون، دل کنده‌اند و اومده‌اند توی دهات و حتی حاضرند توی گِل و لای سینه‌خیز بروند. خوب می‌دونند که اینجا دعوا فقط سر ریاست جمهوری نیست. دعوا سرِ برگرداندنِ ورق است. ورق اگر برگردد، کلاه پابرهنه‌ها پس معرکه است. همچنان که کلاهشان پس معرکه بود همین چند سال پیش. هم تحقیر می‌شدند، هم منت می‌کشیدند. این ورق، نباید برگردد.
@ebteda_ir 🔺آقای عقلانیت! لطفاً مردم را نترسانید دکتر محسن رنانی در دهه‌های اخیر با تمرکز روی مفاهیمی مانند و ، اسم و رسمی برای خود دست و پا کرده است. او در نشر دیدگاه‌هایش، فعال و خلاق بوده و می‌کوشد ایدۀ خود را عمومی کند. ظهور اجتماعی و سیاسی دارد و از این جهت توانسته از برخی هم‌قطاران دانشگاهی‌اش پیشی گرفته و مخاطبان بیشتری را با خود همراه نماید. ابتدایی‌ترین و بدیهی‌ترین تصویری که از چنین چهره‌هایی نزد مردم و علاقمندان علوم انسانی و اجتماعی ساخته می‌شود، تصویرِ یک انسان آزاداندیش، اهل مدارا، روادار و مردم‌مدار و... است؛ همان ویژگی‌هایی که بارها در قالب دستورالعمل‌های اخلاقی ذیل ایدۀ مرکزی توسعه و عقلانیت برشمرده‌اند. در کشاکش رویدادها و منازعات اجتماعی و سیاسی، اما پرده‌ها می‌افتد و بسیاری از دستورالعمل‌ها، مدعاها، گفتارها و آموزه‌های جذاب و خوش‌رنگ، رنگ می‌بازند و آن روشنفکرِ نسخه‌پیچ و اصلاح‌گر و الهام‌بخش، به یکباره در هیبت یک آدم تندمزاج و عصبی و برچسب‌زن ظاهر می‌شود! رنانی، پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری و مشخص شدن ترکیب آرای کاندیداها در استان‌های مختلف، از فرط عصبانیت، به این دلیل که میزان آرای رقیب در اصفهان بیشتر بوده، زبان به طعن و تعریض و تحقیرِ همشهریانش گشوده و اصفهان را نامیده است! چنین رفتار خشن و تحقیرآمیزی، شاید اگر از سوی برخی تندروهای حاشیه‌ای سر می‌زد، چندان عجیب نبود، اما وقتی شخصی با یال و کوپال و منادیِ عقلانیت و انسان‌مداری، اینگونه عنانِ اعتدال از کف می‌دهد و همزمان دست به تحقیرِ روستا و روستاییان از یک سو و همشهریانش از سوی دیگر می‌زند، باید به سوگ نشست. این حد از عصبیت و خشونت و تحکم علیه گروهی از مردم، صرفاً به این دلیل که آنها مانند محسن رنانی فکر نمی‌کنند، عبرت‌انگیز و درس‌آموز است. این و حذفی و این اندیشۀ تبعیض‌آلود، چگونه می‌تواند بلندگوی توسعه و عقلانیت و دموکراسی باشد؟ عقلانیتی که میوۀ آن، تلاش برای گروه بزرگی از مردم و از آنها باشد، تنها به درد سخنرانی‌های سرگرم‌کننده و کتاب‌سازی‌های زرد و بازاری می‌خورد. رنانی البته تنها روشنفکری نیست که باور مکتوم خود را در بزنگاه‌ها علنی می‌کند. دیگرانِ پرتعدادی هم سال‌ها با نشر آموزه‌های توسعه‌گرایانه و ترویج ایدۀ تساهل و تسامح، پرمشتری شده‌اند، اما در کش و قوس‌های سیاسی و اجتماعیِ نه چندان پرمخاطره و دشوار، نشان داده‌اند که توپِ توسعه‌شان فقط برای فرودستان و ضعفا پُر است. استانداردهای دوگانۀ این چهره‌های پرمدعا، بارها و بارها در ساحاتِ اجتماعی، فرهنگی، هنری، سیاسی و... رخ نموده و آنها همچنان با همین تضادها و تعارض‌ها تقدیس و تکریم می‌شوند. ما نمی‌گوییم علیه کسی موضع نگیرد؛ او آزاد است حتی نفسِ گروهی از مردم را که انتخابشان مانند او نیست، ببُرد؛ اما قبل از این بگیر و ببند، دکانِ خطابه در باب توسعه‌گرایی و عقلانیت و دموکراسی را تخته کند و جلوی دکانش بنشیند و به هر کس که دلش خواست، متلک بیندازد! 👇 https://renani.net/texts/notes/nesf-jahan-village/
@ebteda_ir 🔺 مجادله در بابِ و صوریِ عزاداری‌ سیدالشهدا در شرایطی که قیام عاشورا (مکتب حسینی) به کلی فراموش شده، دامن زدن به انحرافِ بزرگتر است. بله، اگر روش‌ها و گونه‌ها و سبک‌های عزاداری پالایش شود، خوب است! اما فاجعه‌ی اصلی جای دیگری و جور دیگری رقم می‌خورد. عزاداری‌های تروتمیز و پیراسته از بدعت‌های صوری، که خود را از تعقیب آرمان‌های ملموس و مشهود کربلا معاف کرده‌اند، چه فرقی با عزاداری‌ قمه‌زن‌ها و سینه‌دران‌ها دارند مگر؟! .
@ebteda_ir 🔺 ای‌کاش به‌جای دوره‌ها و آموزش‌های بی‌مایه، که خاصیتی جز سرگرم‌سازی جوان‌ها ندارد، متن‌های درخشان و الهام‌بخشی مانند پیام پذیرش قطعنامهٔ ۵۹۸ را می‌خواندیم و می‌خواندیم و می‌خواندیم. اصلاً باید شرط می‌کردیم که هرکس ادعای تعلق به جبههٔ انقلاب دارد، قبل از هر چیز باید بتواند این متن را بفهمد و شرح دهد. این سیاست‌زدگی، این روزمرگی، این رخوت و این فراز و نشیب‌های گیج‌کننده که بارها می‌بینیم، همگی حکایت از بی‌بنیادی ما دارد. جای متون‌ مستحکمی مانند پیام قطعنامه را دستورالعمل‌های من‌درآوردی محافل یک‌بار مصرف گرفته است و این نسخه‌های بازاری، نسل‌های مستعد و پرشور ما را به وادی حیرت می‌کشاند و آنجا بی‌پناه و مایوس رها می‌کند. پیام قطعنامه، در پایان جنگ تحمیلی منتشر شده، اما جبهه‌ای گسترده را پیش روی همهٔ نسل‌های پس از خود گشوده است. جبهه‌ای به وسعت همهٔ عالم که توحیدی، انسانی و عدالت‌خواهانه است و ظرفیت پذیرش و سازماندهی همهٔ آرزومندان نبرد برای حق و عدالت را دارد؛ جنگ استضعاف و استکبار، جنگ فقر و غنا، جنگ ایمان و رذالت. چرا خبری از این پیام و اصول و خطوط ترسیمی‌اش نیست؟ چرا کسی دلشورهٔ تعطیل این جنگ را ندارد؟ چرا نظام تعلیمی و فرهنگی ما، اعتنایی به چنین منشور روشن و متقنی نمی‌کند؟ پاسخش دشوار نیست؛ «زندگی به طرز دیگری» بر ما تحمیل شده است. آنچه امام از آن سخن می‌گوید، برهم‌زنندهٔ مناسبات عادت‌شدهٔ ماست. گویا چنین ظرفیتی در خود نیافریده‌ایم و همچنان ترجیح می‌دهیم در این پیله بمانیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@ebteda_ir 🔺 چند تذکر کوتاه یکشنبه ۳۱ تیرماه ۱۴۰۳ صحن علنی شورای شهر تبریز + زمان پایان فعالیت شرکت آذرپارک در پارک حاشیه‌ای فرا رسیده؛ شهرداری در رهاسازی مردم از دست این شرکت، جدی باشد! + تداوم تبعیض در حقوق کارکنان؛ کارگران شرکت تدبیر اندیش به اندازهٔ سایر کارکنان اضافه‌کاری نمی‌گیرند. + شهرداری، فرجام پروژهٔ آتاسنتر و پیامدهایش را به مردم گزارش دهد. + افزایش تعداد فوتی‌های تصادفات درون‌شهری تبریز؛ دانشگاه علوم پزشکی، کمبود اورژانس در نقاط مختلف شهر را جبران کند.
@ebteda_ir 🔺ابزاری به نام تجمع بزرگ تجمع بزرگ؛ ایده‌ای که گویا به عنوان یک شیوه/ راهکار ثابت برای مواجهه با هر پدیدهٔ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به رسمیت شناخته شده است و حتی به عادت تبدیل شده است! جذابیت این ایده به حدی است که دیگر کسی با هیچ تجمع کوچکی حالش خوب نمی‌شود و تصور می‌کند تکلیفش را انجام نداده؛ بنابراین رقابت و چشم‌وهم‌چشمی برای هرچه بزرگ‌تر کردن تجمعات بالا گرفته و سالانه کلی پول و نیرو صرف برگزاری دهها تجمع بزرگ در شهرها می‌شود. آن‌هم برای هر بهانه و مناسبتی‌. تجمع بزرگ، هیچ کارکرد/فایده‌ای ندارد؟ چرا؟ گاهی برای نشان دادن وحدت و قدرت اجتماعی و همدل و یکدل‌‌سازی مردم و به رخ کشیدن آمادگی برای دفاع از کشور و... راهی جز جمع شدن مردم نیست. مسئله اما این است که چنان در مصرف ایدهٔ تجمع بزرگ افراط شده که دیگر حتی آن تجمعات بزرگ اصیل هم از چشم افتاده‌اند. همه به فکر بزرگ و بزرگ‌کردن برنامه‌های جمعی هستند. مناسک محرم و هیئات را ببینید که چگونه دارند با ایدهٔ تجمعات بزرگ و چشمگیر، هیئت‌های محله‌ای و خانه‌به‌خانه را از دور خارج می‌کنند و از چشم می‌اندازند. ممکن است با تکنولوژی و ابزارهای موثر بشود دریاچهٔ مصنوعی ساخت و از تماشایش برای دقایقی لذت برد، اما نهایتاً این دریاچه به تبدیل خواهد شد و ما می‌خواهیم و نه برکه! چشمه‌ها اگر خشکید، رودخانه‌ای در کار نخواهد بود. ما داریم با اصرار بی‌حد بر تجمع‌سازی‌های بزرگ، چشمه‌ها را می‌خشکانیم. باید برای خودمان هم سئوال باشد که «چرا از پسِ این تجمعات بزرگ، جریان جدیدی در جامعه شکل نمی‌گیرد؟» و نخواهد گرفت.