من ندیدم خوش تر از جادوی تو؛
ای سکوت ای مادر فریاد ها...
#فریدون_مشیری
@ebtehalll
کسی باور نخواهد کرد
اما من به چشم خویش میبینم
که مردی پیش چشم خلق،بی فریاد میمیرد
نه بیمار است
نه بردار است
نه بر قلبش فروتابیده شمشیری
نه تا پر در میان سینه اش تیری
کسی را نیست بر این مرگ بی فریاد تدبیری
لبش خندان و دستش گرم
نگاهش شاد
تو پنداری که دارد خاطری از هر چه غم آزاد
اما من به چشم خویش میبینم
به آن تندی که آتش می دواند شعله در نیزار
به آن تلخی که می سوزد تن آیینه در زنگار
دارد از درون خویش می پوسد
بسان قلعه ای فرسوده
کز طاق و رواقش خشت می بارد
فرو میریزد از هم
در سکوت مرگ بی فریاد
چنین مرگی که دارد یاد ؟
کسی آیا نشان از آن تواند داد ؟
نمیدانم
#فریدون_مشیری
تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاری است...
چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست،
چگونه جای تو در جان زندگی سبز است
هنوز🌱
پنجره باز است :)
تو از بلندی ایوان به باغ می نگری
درخت ها و چمن ها و شمعدانی ها...
به آن ترنم شیرین به آن تبسم مهر
به آن نگاه پر از آفتاب می نگرند
تمام گنجشکان...
#فریدون_مشیری
@ebtehalll