#یادداشت
❗️تفاوت مخرج مشترک نداشتن با صورت مشترک داشتن
✅ #حضرت_آقا در دیدار اخیر با دانشجویان، معیار بسیار مهمّی در نوع #مطالبهگری انقلابی بیان فرمودند با عنوان #مخرج_مشترک نداشتن مطالبات با #دشمن!
⚠️ امّا در فهم این معیار، برای برخی کج فهمی صورت گرفته و دچار ابهام شدهاند و متأسفانه در برخی موارد بعضی افراد دست به تأویل و تفسیر نادرست این سخن دقیق بردهاند، تا بلکه بتوانند مطلوب خودشان را از این کلام برداشت کنند. خصوصا اینکه در این چند روز، انتقادات مختلفی بر علمکرد #دولت در ماجرای حذف #ارز_ترجیحی از سوی جناحهای مختلف صورت گرفته است.
⛔️ در جناح انقلابی انتقادات از جانب برخی، حسابی تند و تیز و از طرف گروهی دیگر خیلی محتاطانه بیان شده است؛
یک گروه به دیگری تذکر میدهد که سخنت با کلام دشمن #مخرج_مشترک پیدا کرده و دیگری هم به وی میگوید مخرج مشترک نداشتن به معنای #سکوت نیست و باید حرف #حق را واضح و شفّاف زد و چون دولت انقلابی است، نباید عملکرد را توجیه کرد و به اصطلاح #ماله_کشی کرد!!!
👈🏻 بنابراین لازم است تا #تبیین صحیحی از این #خط_کش مطالبهگری صورت گیرد تا دچار انحراف و تفسیر و تأویل در معنای آن نشویم.
⌨️ #مخرج_مشترک نداشتن یعنی چه؟!
در #ریاضیات وقتی دو یا چند کسری که مخرج مشترک ندارند را بخواهیم جمع کنیم، نیازمند گرفتن مخرج مشترک هستیم. مثلا برای جمع ¾+⅔ لازم است تا میان عدد چهار و سه مخرج مشترک گرفته شود تا بتوان این دو کسر را جمع نمود که در این مثال، مخرج مشترک عدد 12 است؛
➕ بنابراین بدون مخرج مشترک گرفتن، امکان جمع این دو عدد وجود ندارد.
🔹قبل از بیان نکتهی مثال بالا، دانستن دو مطلب لازم است:
اینکه اولا #نقد لازم است و اساسا یکی از بازوهای اصلاح امور مختلف، نقد و مطالبهگری است خصوصا در نظام سیاسی اسلام چنین مسئلهای جزئی از #فرهنگ_سیاسی به شمار میآید؛
و ثانیا نقد، دولت انقلابی و غیر انقلابی ندارد و صرف اینکه یک عنوان در اینجا وجود دارد نباید مانع از بیان مشکلات باشد چرا که #حق برای ما با موضعاش شناخته میشود نه با جناحها و طیفهای سیاسی!
#امام_علی(علیهالسلام):
حقّ به شخصيتها شناخته نمىشود؛
خودِ حقّ را بشناس تا پيروان آن را بشناسى.
💎 نکته طلایی دقیقا همین جاست!
نکتهای که #رهبری فرمودند مبنی بر اینکه مطالبه، مخرج مشترک با سخن دشمن نداشته باشد یک معنای بسیار دقیق و ظریف دارد!
دشمن میگوید فلان مشکل در دولت وجود دارد، فلان ایراد و اختلال در آن نهاد وجود دارد و .... امّا علت و پایه همه اینها را بر این میگذارد که این نظام نمیتواند، دیگر کارها اصلاح شدنی نیست، دیگر امیدی وجود ندارد، اینها هم کاری از دستشان بر نمیآید، همه مسئولین خائن و دزد هستند، ایران تبدیل به ویرانه شده و هزاران نتیجه دیگر از این همین قبیل.
🔺 دقت کنید که آن نقد و اختلال که دشمن میگوید، صورت #کسر است و چه بسا یک فرد انقلابی و متدیّن هم چنین نقدی داشته باشد و این هیچ ایرادی ندارد، ولی نکته آنجاست که اگر فرد انقلابی هم، مبنا و مخرج حرف خود را بر #ناامیدی و عدم کارآمدی #نظام و عدم توانمندی در حل مشکلات و خیانت تمام مسئولین بگذارد، اینجاست که سخناش با دشمن مخرج مشترک پیدا میکند و سخن او با دشمن قابل جمع میشود و اینجا دیگر فرقی میان دشمن و انقلابی نمیماند!!!
💡 بنابراین اشتراک در صورت کسر هیچ ایرادی ندارد، یعنی بیان ایرادات و اختلالات و مشکلات، اتفاقا لازم است و رهبری و هر مسئول شایستهای، اصلا چنین کاری را از ما میخواهند و مانعی ندارد همان حرف را دشمن هم بزند؛ مثل اینکه حذف ارز ترجیحی فلان تبعات را دارد و در نحوه اجرای آن فلان نواقص وجود دارد؛
امّا مبنا و مخرج سخن انقلابی آن است که این مشکلات و مسائل را میتوان حل کرد و مامیتوانیم و آینده روشن است و باید کمر همّت ببندیم تا مشکلات را حل کنیم و مسئولین پاکدست را یاری کنیم!ب
🔦 این همان ظرافت معنایی است که در کلام #رهبر حکیم انقلاب وجود دارد! پس باید نقدها را مطرح کرد اما با مخرج امیدواری و تفکر #مامیتوانیم و اینکه هیچ بن بستی وجود ندارد.
📣 یادمان نرود این روزها، عرصه #جهاد_تبیین بیش از هر وقت دیگری نیازمند فرمانده و رزمنده است!
✍️ نویسنده: #محمدجوادمحمودی
✅عدالتخانه#فریاد_مستضعفین
🆔 @edalatkhane
👆
آخی، بیکینی و برقع کنار هم. عرق فروشی و گردشگر فرانسوی، به به اسلام اصلاحاتی با اینها مست میشد. ولی در بزنگاه همه باد هوا شد. لبنان سید حسن نصرالله را از دست داد چون بیش از این پایش نایستاد. به همین وضوح، به همین تلخی. حالا منتظر باشند. اگر یک نفر میتوانست قبیله گاهی به نام لبنان را کشور کند نصرالله بود. کسی که توانست با نیروی بومی لبنان را از دهن اژدها بیرون بکشد. کسی که توانست تمامیت ارضی لبنان را بازآفرینی کند، کسی که توانست حق گاز لبنان را به اسراییل تحمیل کند، رفت و حالا اسراییل میگوید این هواپیما در بیروت بنشیند یا نه!
الگوی «به توچه» «به من چه» لبنان که سالها تبلیغش میکردند چیزی جز نابودی هویت ملی نبود. بله بسیاری در بیروت سید را دوست داشتند، حتی او را قهرمان میدانستند، حتما اشک هم ریخته اند اما خب دیگر نه در این حد که پایش بایستند. جنگ جدی بشود موسی به دین خود، عیسی به دین خود. در کار هم دخالت نکنیم. جولیا پطروس ببین چه صدایی دارد.
هنوز خیلی ها نمیدانند اسراییل ضاحیه را میزد نه کل بیروت را، ضاحیه یک محله است. یعنی در یک شهر بار اصلی جنگ را یک محله به دوش میکشید. و البته امنیت بقیه را تضمین میکرد. بلاگر ایرانی هم شبها در کافه آن طرف شهر برای ما از تکثر و تنوع لبنانی میگفت!
چرا حزبالله بیشتر نجنگید؟ چون نمیخواست جنگ را به کسانی تحمیل کند که نمیخواستند. سید خودش را خرج کرد، شیعیان و عاشقان فرزندانش را خرج کرد. راه هم باز گذاشت اما دیگران بیش از این نیامدند.
اما اگر فکر میکنید بعد از حزب الله لبنانی وجود خواهد داشت بنشینید و تماشا کنید. همانطور که بعد از جمهوری اسلامی ایرانی نخواهد بود. لبنان آزمایشگاه ایران است.
خلاصه بلوای ۴٠١ لبنان سازی از ایران بود. مسأله صرفا حجاب نیست، فردی کردن آدمهاست. شعار «بدن خودمه» پشت استقلال و آزادی آمده تا دیگری سازی بکند. محدوده دید آدم ها که کوچک شود قابل تقسیم اند. لقمه، لقمه. «به توچه؟» را از لباس شروع میکنند و به وطن میرسانند. تیم ملی را هم تیم دیگران کردند، پلیس دیگران، نیروگاه دیگران، تحریم داروی دیگران،... جالب نیست که انقلابیون مهسا امروز کنار اسراییل و مبلغ حمله به ایرانند؟ ایران بزرگ، هویت جمعی و اراده ملی خطرناک است.
لبنان دقیقا انتهای همین مسیر است: جماعتی از هم پاره و رنگی پنگی! «جنگ دیگران».
خرداد ١٣۴٢ خبری پیچید که حاجآقا روح الله را دستگیر کرده اند. ٢۴ ساعت بعد بازار شهرهای مختلف تعطیل شد. خمینی را به تبعید میبردند اما نطفه ملت (مدرن) ایران اینجا بسته شد.
پانزده سال بعد و چند کیلومتر آن طرف حکومت یک سید دیگر را دستگیر کرد. وقتی صدام باقر صدر را روی تخت بیمارستان شکنجه میکرد ملت عراق کجا بود؟ اینقدر شکنجه شد تا مرد. کسی که میتوانست عراق را یک کشور کند.
آنها که زیر پرچم قهرمان شان جمع نشوند، زیر تابوت قهرمان شان جمع خواهند شد، تازه شاید.
وقتی یحیی پرچم را بلند کرد ملت فلسطین وارد سخت ترین دوران زندگیش شد اما پای قهرمانش ایستاد. امروز از جلوی خانه سنوار اسیر مبادله میکند. غزه به تنهایی یک ملت شده است.
سالها قبل وقتی اسراییل چند ساعته به بیروت رسید فقط یکجا جلویش ایستادند: جوانانی در روستاهای اطراف ضاحیه. سید حسن جوانی بود در یکی از این روستاها. اسراییل فکرش را هم نمیکرد این جوانان سالها بعد با لگد بیرونش کند. باقی لبنان کجا بود؟!
لبنان زیبا؟ بیکینی و برقع؟ عرق و مسجد؟!
سالها گذشت، امام جماعت مسجدی در تهرانپارس شد امام لبنان. هیچ کس، هیچ کس در قهرمانی نصرالله شک نداشت. دشمن هم که شیطان مجسم. قهرمان پرچمش را برداشت و اتمام حجت کرد که این جنگ وجودی است.
لبنان چه انتخابی کرد؟ لبنان زیبا! عروس دلها، مهد آوازه خوانان و تکثر و مدارا، الگوی دوستان ما.
حالا حالا ها باید برای رفتن سید اشک بریزند.
آنها که زیر پرچم قهرما شان جمع نشوند، زیر تابوت قهرمان شان جمع خواهند شد، تازه شاید.
وقتی مجری فتوای رهبر را خواند انگار جانی جمعی در ایران گرفت. و چه بسا برعکس، این عصبانیت ترور سید، ناراحتی انفعال ایران، تقاضای انتقام هنیه، خفت التماس های نیویورک در بدنه مردم بود که جوهر فتوا شد. حس بی مانندی بود. فشار از پایین، چانه زنی از بالا. امام و امت. اراده جمعی و آزادی فردی. و موشکها رها شدند. وعده صادق ٢ برد و باختی عجیب بود. دیر ولی رسیدیم، رسیدیم ولی دیر. کاش تنبیه مان فقط همین باشد که از تشییع ایرانی ترین غیرایرانی تاریخ محروم شویم.
بله این ملت ایران است. جولیا پطروس و سانتی مانتالیسم و ادا بازی کافیست لطفا دیگر از این جامعه عقب مانده برای ما الگو نسازید.
پ.ن: البته که نه جنگ تمام شده نه حزب الله. اما لبنان فرصت بی بدیلی را برای ساخت مفهومی به نام لبنان از دست داد. فرصتی که صنعا روی آب زد.
#یادداشت
سلمان معمار