درباره دوگانه اختلاس و حجاب.
فهم تراز مسئولان از تاثیر اقتصاد بر فرهنگ!
فکر میکنند ایده تبعات فرهنگی وضعیت اقتصادی یعنی از شدت فقر، کشف حجاب کنند وگرنه اشتباه است!
گفته "بیشتر بیحجابیها از قشر متمول هستند"؛ این یعنی اعتراف به تاثیر اقتصاد بر فرهنگ. فقط برای این طیف، نابرابری و تکاثر "مشکل اقتصادی" نیست و نهایتا فقر مطلق را مشکل بدانند که فقرا هم الحمدالله محجبهاند!
درباره نسبت دینداری با وضع اقتصادی نیز، رویکرد نادقیقی رایج شده که "فقرا مذهبیترند" اما برخی تحقیقات شبهه جدی به آن وارد کردهاند. اصل اینکه حامیان اصلی دین و انبیاء از طبقه مستضعف، و مخالفان آنها از طبقه مرفه مترف بودهاند، مستدل و مستند است اما همواره دو سر طیف، یعنی خیلی فقرا و خیلی اغنیا با دینداری ناسازگاری داشتهاند وگرنه منطق نسبت فقر و کفر و نسبت تُرف و فسق انکار میشود!
در ادامه گفته شده "عدالت را به اقتصاد محدود نکنیم (بخوانید حذف اولویت عدالت توزیعی اقتصادی)، عدالت آموزشی را هم باید دید، مثلا گزینش شتابزده!" و نه نابرابری آموزشی.
بر اساس جهتگیری و عملکرد مسئولان و تجربه و مشاهدات شخصی؛ گویا اکثر مسئولان جمهوری اسلامی نسبت مسئله نابرابری به نحو سحرآمیزی، سِر و بیحس شدهاند و نمیخواهند و گاه نمیتوانند آن را باور، فهم و حل کنند. البته طبیعی است، چون علت آن هستند. بزرگترین خدمتی که بسیاری از مسئولان میتوانند انجام دهند، استعفا یا حداقل سکوت است.
درباره نابرابری و مسائل فرهنگی، متن نابرابری و سبک زندگی و درباره اختلاس و بیحجابی، متن نه فقر نه فحشا را ملاحظه بفرمایید.
کیوان سلیمانی
@edallat
زنان نمکچین قلعهرشید؛ نگرانِ تصرف معدنشان.
در شمال شرق روستای قلعهرشید؛ در ۲۵ کیلومتری از شهرستان اردل و ۷۵ کیلومتری شهرکرد، مرکز استان چهارمحال و بختیاری، معدن نمکی کوچک، قرنهاست که منبع ارتزاق پیرزنان و زنان سرپرست خانوار این روستا و روستاهای شکرآباد و حسین آباد بوده است.
چند سالی است که فردی با نادیده گرفتن حق انسانی و چندصدساله مردم زجرکشیده این روستاها و با حمایت ارگانهای دولتی برای تصرف معدن نمک دندان تیز کرده است. در این سالها، زنان نمکچین، علاوه بر درد و رنج کار طاقت فرسای معدن، اضطراب و نگرانی از احتمال تصرف معدن را نیز تحمل می کنند.
زنان سالخورده، آب چشمهً شور بیرون آمده از دل کوههای سالداران بختیاری را بر روی تخته سنگها جاری میکنند تا بلورهای نمک بر تخته سنگها بنشیند و با لیسه و تیشه، این نمکها را برداشت کنند. احتمالا در حین کار با خود زمزمه میکنند، که ای کاش توان آن را داشتند با همان تیشه، ریشه ظلم و زورگویی را میزدند.
میزان درآمدی که هر زن در ماه از این معدن دارد، شاید به سختی به ۸۰۰ هزار تومان برسد. رنج جانکاهی که برای این درآمد اندک میبرند، قامتشان را خمیده و جانشان را زخمی کرده است.
مشخص نیست تلاش ارگانهای دولتی برای تصرف این معدن با کدام انسانیت، عرف یا شرع همخوانی دارد؟
دستان مادران نمکچین انگار نمک نداشته است! با اثر انگشتشان کسانی را روانه مجلس و دولت میکنند که برای زخمهایشان مرهمی ندارند.
مرهمتان پیشکش! با ظلمتان، دستان زخمخورده مادران ما را از این منبع طبیعی و خدادادی کوتاه نکنید.
✍ سلیمان سلیمانی
منبع: کهکشاننامه
@edallat
29.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معافیت مالیاتی یک شرکت؛ بیشتر از مالیات کل کارگران، کارمندان یا اصناف است. معافیت مالیاتی شرکتهای حقوقی از کل درآمدهای مالیاتی کشور بیشتر است!
یعنی اگر تنها معافیت مالیاتی ناعادلانه یکی از شرکتها اعمال نشود، میتوان همه کارگران یا همه کارمندان را از پرداخت مالیات معاف کرد! و اگر معافیتهای مالیاتی همه شرکتهای حقوقی حذف شود، اکثریت مردم دچار فقر خشن، مطلق و نسبی را میتوان از پرداخت مالیات معاف کرد.
حذف این معافیتها در لایحه برنامه هفتم توسعه، هدفگذاری شده اما حتی اگر اجرا شود، تبعیض ظالمانه گذشته چگونه جبران میشود؟
@edallat
تحجر، کینه عمیقی از عدالتخواهی دارد وگرنه روشن است که آخوند عدالتخواه، خمینی بود که عاشورا را قیام عدالتخواهان میخواند و علیه آخوندهای درباری انقلاب کرد و خطر تداوم نسل این مارهای خوش خط و خال را در قالب امثال شما بارها گوشزد کرد.
@edallat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آب از سرچشمه گلآلود است...
به آینده دولتی که وزیر آموزش و پرورش آن سواد، فهم و شعور کمتری از یک مجری دارد، نباید امید واهی داشت.
@edallat
جلسه دفاع کارشناسی ارشد:
نابرابری و جنبشهای اجتماعی
با تاکید بر اعتراضات ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱
استاد راهنما: دکتر بوذرینژاد
استاد مشاور: دکتر جمشیدیها
اساتید داور: دکتر طاهری و آقای نامخواه
دانشجو: الهه طالبزاده
چهارشنبه ۲۹ شهریور ساعت ۱۶
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
@edallat
عدالتخواهی
جلسه دفاع کارشناسی ارشد: نابرابری و جنبشهای اجتماعی با تاکید بر اعتراضات ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ استاد راهنم
برای برادرمان حبیبالله سلیمانی که قربانی نابرابری ظالمانه شد، و اگر نمیشد امروز تولد ۳۷ سالگیاش بود..
@edallat
درسنامه مکتب مبارزه
مهمترین عناصر و شاخصهای استعمارستیزی از منظر امام خمینی(ره) عبارتند از:
اسلام محمدی علیه اسلام سرمایهداری، جمهوریت مستضعفین علیه استبداد مستکبرین، انسان انقلابی علیه انسان ارتجاعی، مغز استقلالی علیه مغز استعماری، فرهنگ مستقل علیه فرهنگ استعماری، عدالت اجتماعی علیه استثمار اقتصادی، اقتدار نظامی علیه اشغال و وابستگی، معنویت علیه مادیت، وحدت علیه تفرقه و آزادی علیه اختناق.
امام، استعمار را محدود به دولتهای خارجی یا پیش از انقلاب ندانسته و از احتمال ابتلای حاکمیت و دولت و مسئولین انقلاب و جمهوری اسلامی به آن آگاه بوده و نسبت به آن هشدار جدی دادهاند.
کیوان سلیمانی
@edallat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طوفان الاقصی..
به امید موفقیت مضاعف مقاومت، و مراقبت از الزامات انسانی مبارزه..
@edallat
سرمایهداری علیه عدالت.
تدوین برنامه توسعه در تنبیه تهیدستان و تشویق نوکیسگان.
در نامه جمهور سوم
@edallat
مرفهان مبارز و ضرورت وجودیبودن عدالتخواهی.
در شماره دهم «نشریه دانشجویی ژینا» که به عنوان «نشریه مستقل دانشگاه تهران» منتشر میشود، مقالهای با عنوان «جنبش دانشجویی، فراتر از طبقه» نوشته شده که در آن به یک مسئله مهم در جامعه دانشجویی و البته جامعه عمومی ایران پرداخته شده است؛ نسبت طبقه مرفه و فرادست با اعتراض و جنبش دانشجویی و اجتماعی.
مدعای متن مذکور این است که «دانشجویان طبقات بالا به دلیل دسترسی آسان به آموزش خصوصی و قرار داشتن در محیطهای اجتماعی خاص، فرصت بیشتری برای پیشرفتهای فردی پیدا میکنند و به دلیل اینکه امکان مهاجرت و ادامه تحصیل در خارج از کشور را به آسانی دارند، نگران تعلیق و اخراج از دانشگاه نیستند و میتوانند با جسارت بیشتری به فعالیت دانشجویی بپردازند و بیپرواتر اعتراض کنند». در این باره چند نکته کوتاه قابل طرح است:
۱. ذینفعان وضع موجود چرا باید، بخواهند یا بتوانند علیه شرایط سازنده خودشان اعتراض کنند؟ این طبقه و طیف اگر هم اعتراضی کنند غالبا یا از سر زیادهخواهی است یا ظاهرسازی ناشی از جو و جبر زمانه و رسانه و یا اعتراضاتی ناظر به مسائل فرعی غیراولویتدار برای فرودستان و یا نهایتا استثناءهای خارج از قاعده منطقی و تجربه تاریخی. برای نمونه اگر در شعر و ترانه اصلی یکی از معدود اعتراضاتی که همراهی بخشی از این طیف را داشته دغدغههایی چون درختان ولیعصر و سگهای ممنوعه موضوعیت یافته به همین دلیل است.
۲. دارایی و دسترسی، مولود و مولد ملاحظهکاری و محافظهکاری است. جسارت نه ناشی از داشتن، که ثمرهی نداشتن است. آنان که چیزی برای از دست دادن ندارند، جسورانهتر از آنان که خیلی چیزها برای به دست آوردن و البته خیلی چیزها برای از دست دادن دارند، ریسک و اعتراض و عصیان میکنند.
۳. این طیف بیشتر مشتاق و دلمشغول به اصطلاح پیشرفت شخصی و توسعه فردی خودشان هستند و کمتر دغدغه اجتماعی و از جمله درد فرودستان را دارند. آنها که امکانات و در نتیجه آرزوهای بیشتری دارند بالتبع تمایل و تقلای بیشتری برای استفاده حداکثری از زمان خود در قالب دورهها و فعالیتهای آموزشی و تفریحی و اقتصادی دارند و کمتر محتمل است زمان «ارزشمند» خود را صرف مبارزه با منافع خود کنند!
۴. این طیف حداقل تا پیش از مهاجرت همچنان و بیش از همه احتیاط پیشه کرده تا در فرآیند مهاجرتشان خللی ایجاد نشود و اعتراضات پس از مهاجرت آنان نیز اگر فراموش نشود، سفارشی میشود. در واقع نه تنها دانشجویان داخلی طبقه مرفه بلکه حتی مهاجرانشان نیز چندان تن به تبعات میدان مبارزه نمیدهند چرا که با جایگاه طبقاتی و روحیه غیرانقلابی آنان ناسازگار است.
5. از طرفی بخش قابل توجهی از این طیف جزء سیاهی لشکر یا سربازان مروج و مدافع سیاستهای اقتصادیای مانند نئولیبرالیسماند، سیاستهایی که از علل اصلی پیدایش وضع موجود هستند. برای نمونه دانشجویان دانشگاهی که معمولا از طبقه بالا و مدارس پولی برخاستهاند و سهم بالایی در مهاجرت دارند، از یک طرف قطب اقتصاد آزاد نئولیبرالی را شکل داده و از طرف دیگر سابقه اعتراضی اندکی در سالهای اخیر به ویژه در جنبشهای طبقاتی دارند. استثناء خردهکنشهای 1401 هم بیشتر ناشی از زیادهخواهیهای فرهنگی طبقاتی بوده که گاه با هنجارشکنی غیراخلاقی غیرضرور، ضرر هم ایجاد کرده است. از طرفی نشانههایی چون استقبال از تقبیح «اقتصاد دستوری» در ترانه مذکور نیز ناشی از همین مسئله است.
6. مرفهان مبارز، از جمله بخش چپنمای دانشجویی آن نیز غالبا اعتراض را پلهای برای کسب اشتهار و گاه پناهندگی کرده یا آن را همچون کالا، برند و سرمایه فرهنگی اجتماعی احتمالا برای مصرف در محافل عمومی و خصوصی پرحاشیه خود استفاده میکنند و در هر صورت کمتر دغدغه واقعی فرودستان واقعی روستاها، شهرستانها و حاشیهها را دارند. بخشی از علت این مسئله در نکته بعد قابل فهم است.
7. اعتراض و عصیان علیه نابرابری، یک مسئله وجودی و مستلزم یک تجربه زیسته، و اگر با خودمان صادق باشیم تا حد زیادی طبقاتی است. تنها آنهایی برای برابری و عدالت به معنای واقعی کلمه مبارزه میکنند که به نحوی «طعم فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند» و مبارزه برای آنها نه وصله ناجور که یک ضرورت انسانی، و عدالتخواهی برای آنها نه یک بازی تشکیلاتی که یک سبک زندگی باشد.
نکته پایانی این که جدی و وجودی نبودن عدالتخواهی و جنبش دانشجویی محدود به دانشجویان چپ و راست مرفه نبوده بلکه اصل این مسئله در مواجهه با طیف متکثری از دانشجویان و فعالان مذهبی طیفهای مختلف از جنبش عدالتخواه تا بسیج دانشجویی مبتلا به آن، احساس و مشاهده شده و میشود. این مدعا، مسئلهای است که طی سالها، بارها با آن مواجه، و ضرورت طرح تفصیلی آن احساس شده و در اینجا اشاره به آن اجتنابناپذیر شد. امید که طرح و بسط آن در متنی مستقل، میسر شود..
✍ کیوان سلیمانی
@edalla
درباره اتفاق دانشکده.
اصل واکنش دکتر جمشیدیها درست اما روش آن اشتباه بود. نه هیچ ناهنجاری توجیهگر توهین است، و نه مدعیان، معتقد و ملتزم به آداب آکادمی.
از طرفی انصاف حکم به روایت یک تجربه و مشاهده شخصی از جلسهای در همین دانشکده میکند که در آن غلبه واکنش ایشان به توهین، تمسخر، تحقیر و پرخاشگری دانشجویان، از نوع خویشتنداری بود.
کیوان سلیمانی
@edallat
دیکتاتوری حماقت.
این آمارها نشان میدهد که در صورت کسب بهاصطلاح شایستگی آموزشی و اخذ مدرک تحصیلی هم، طبقه تعیینکننده است و نابرابری، جاری و رقابت، «حرف مفت».
به بیان ساده و دقیق مردمی یعنی اگر فقیری و به سختی و در شرایط نابرابر درس بخوانی، باز هم همکلاسی بچهپولدارت به شغل میرسد نه تو. یعنی پولدار که باشی، بیشتر و راحتتر از فقرا مدرک میگیری و اگر بیچارگان انگشتشماری با هزار جانکندن مدرک مشابه و حتی معتبرتر از تو گرفتند باز هم جای نگرانی نیست؛ از صدتایشان دو تا به شغل احتمالا دونپایه میرسند و از شما نوکیسگان تحصیلکرده پنجاه تا.
عدالت آموزشی که در شرایط نابرابری طبقاتی شوخی تلخی است اما اگر بر فرض محال این شوخی جدی هم بشود، ثمرات اقتصادی و تبعات طبقاتی ندارد.
البته میدانیم که خود اشتغال نیز ذیل سیستم سرمایهداری، بیاعتبار و بسیار کمتاثیر بر تحرک اجتماعی و طبقاتی بوده و دعوا جای دیگری است؛ بر سر منابع طبیعی و مالی و مناسبات تولیدی و تجاری.
همچنین میدانیم که سرمایه اغنیا، نه حاصل زحمت و نبوغ آنان بلکه نتیجه ساختار نابرابر، فاسد و تورمی اقتصاد سرمایهداری است.
در این وضع، تکرار دعوت به «تحصیل، تهذیب، ورزش» توهین به شعور و شخصیت جامعه مظلوم ایرانی است.
سندل در نقد نابرابری آموزشی جوامع طبقاتی، ایده «استبداد شایستگی» را مطرح کرده اما این اصطلاح در عین خلاقیت طعنهآمیز، خشونت واقعیت را بزک میکند. برای توصیف نابرابری آموزشی اقتصادی در ایران باید گفت: ما گرفتار دیکتاتوری حماقت احمقان هستیم.
مضحک آنکه گزارش را روزنامه دانشگاه آزاد منتشر کرده است!
کیوان سلیمانی
@edallat