eitaa logo
عدالت‌خواهی
533 دنبال‌کننده
81 عکس
6 ویدیو
6 فایل
به یاد برادر عزیزم حبیب‌الله سلیمانی: https://iporse.ir/6159236 @habibollah1 @edallatkhahi @keivansoleimani
مشاهده در ایتا
دانلود
🖋شماره 4 فصلنامه «نامه‌جمهور» ویژه‌نامه انتخابات مجلس منتشر شد: 📌 تعداد صفحات: 232 صفحه 📎شش فصل این ویژه‌نامه: 1️⃣کلیات 📝راه عدالت‌خانه از عدالت‌خواهی می‌گذرد؛جدال جمهوری‌خواهی و نانمایندگی: مقاومت در برابر «کلمه کمتر»|مجتبی نامخواه 🗞جمهوری اسلامی؛ ولایت فقیه ذیل حاکمیت ملی؛از تعاون تا شورا ذیل مناسبات امر ولایی و امر عمومی در قانون اساسی| محسن قنبریان 2️⃣وضعیت تاریخ پارلمان 🗞کشاکش مجلس و پارلمان؛ چرا پارلمان نداریم؟|محدثه جزایی 📝تاریخ مختصر پارلمان در ایران |علی رحیمی 3️⃣وضعیت کنونی مجلس 📝کارنامه یک مجلس ضعیف؛ گزارشی از وعده‌ها و عملکرد مجلس یازدهم|امیررضا بهنامی 🗞تحول در قانون گذاری اتفاق افتاده است |سعید احدیان 🗞اصل بر عدم قانون گذاری است؛ وظیفه مجلس تحدید قدرت است|سید احمد حبیب‌نژاد 4️⃣جایگاه پارلمان 📝مجلس کجای کار است؟ 📝قانون و فراتر از آن؛ تفوق شوراهای موازی بر مجلس شورای اسلامی شریعت و شورا؛ تأثیر مناسبات فقه و قانون بر مجلس شورای اسلامی 5️⃣سیاست جایگزین گفتگوهایی درباره تجربه تلاش عدالت‌خواهان برای سیاست‌ورزی متفاوت 6️⃣چه باید کرد؟ 📎میزگرد: راه عدالت‌خواهی از انتخابات می‌گذرد؟|باحضورسیدعلی موسوی، روح‌الله ایزدخواه، مجتبی عرب، میلاد گودرزی، مسعود براتی، وحید اشتری ➖➖➖➖ برای تهیه نامه جمهور با مبلغ 150هزارتومان به شماره کارت: ۶۰۳۷ ۹۹۷۵ ۹۹۶۹ ۴۹۳۳ به‌ نام پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم واریز کرده و رسید واریز را به همراه آدرس پستی و شماره همراه به شماره ۰۹۰۱۶۸۵۵۲۹۰ ارسال نمایید ➖➖➖➖ 🆔 @nameh_jomhour | نامه جمهور
منطق طبقاتی دستمزد منطقه‌ای. این روزها دو موضع خاص ناظر به موضوع «دستمزد منطقه‌ای» یعنی تعیین مزد کارگران به تناسب منطقه زندگی وجود دارد؛ یک، موافق اجرا در شرایط موجود، دو، موافق اجرا در شرایط مطلوب. فارغ از شرایط مد نظر طیف دوم باید تأکید کرد که رویکرد دستمزد منطقه‌ای اساسا اشتباه است و در هیچ شرایطی توجیه‌پذیر نیست، خاصه اگر به نفع فرادستان تنظیم شده باشد. دو معیار عادلانه توزیع ثروت از جمله در تعیین دستمزد کارگر، «کار» و «نیاز» هستند؛ تعیین دستمزد نابرابر برای کار برابر، به وضوح ناعادلانه بوده و بنابراین توجیه دستمزد منطقه‌ای از این حیث منتفی است. استدلال پشتیبان این ایده اما معیار دوم و مبتنی بر هزینه معیشت نابرابر و در نتیجه نیاز نابرابر در مناطق مختلف است؛ این استدلال نیز از حیث تثبیت، تعمیق و به رسمیت‌شناختن نابرابری و عدم توازن منطقه‌ای نابه‌جا و ناعادلانه است. در واقع قانون‌گذاری معطوف به نابرابری ناعادلانه موجود، به جای تغییر آن، به تثبیت این شرایط دامن زده و خلاف غایت اولی و اصلی قانون یعنی عدالت است. از طرفی زیست در کلان‌شهرهای گران‌تری چون تهران، علاوه بر هزینه بیشتر در برخی مصارف، از مزایا و فرصت‌های بیشتری نیز بهره‌مند بوده و زندگی در شهرستان‌های مستضعف، برعکس و هم محروم از مزایای مذکور است و هم در برخی مصارف، پرهزینه‌تر. بنابراین اگر شهروندان و کارگران کلان‌شهرها معیشت نسبتا گران‌تری دارند، از فرصت‌های حداقل بالقوه رشد و رفاه بیشتر و برخی دسترسی‌های ارزان‌تر و آسان‌تر نیز برخوردار هستند. در ضمن تمرکز این متن بر نقد و رد اصل دستمزد منطقه‌ای است و نه تبعات غیرمستقیم آن. از این حیث تشدید تمرکزگرایی، مهاجرت، تکه‌پاره‌کردن جامعه و... نیز ضرورت مخالفت مطلق با این منطق طبقاتی را مضاعف می‌کند. بنابراین قانون معقول و سیاست مطلوب باید به سمت اجرای عدالت مرکب از «تساوی» و «توازن» حرکت کند؛ از یک سو دستمزد و مزایای برابری برای کار برابر تعیین کند، و البته برای ایجاد توازن، جانب فرودستان را گرفته و شرایط زیست و معیشت و کار و رشد و رفاه آنان را به سطح متوسط کشور ارتقا دهد و نه برعکس، با تقویت موقعیت فرادستان به تعمیق وضعیت نابرابری منجر شود. در این شرایط حتی اگر قرار قطعی بر تعیین مزد نابرابر منطقه‌ای باشد نیز این نابرابری تنها در صورتی عادلانه است که به نفع منطقه و طبقه نیازمند عمل کند و برای نمونه با تعیین دستمزد بیشتر برای کارگران مناطق و البته مشاغل فرودست به جبران بخشی از محرومیت‌ها و اجحاف‌های جاری در آنجا و بر آن‌ها کمک کند و نه برعکس. راه‌حل بهبود وضعیت کارگران کلان‌شهرها در مواجهه با هزینه‌های کمرشکنی چون مسکن نیز افزایش سراسری و واقعی دستمزدهاست نه سرکوب مضاعف دستمزد فرودستان. البته راه‌حل بنیادین وضعیت طبقه کارگر در کشور فراروی از کلیت این بحث و مسئله دستمزد، و احیا و اعطای حق مالکیت کارگر بر ابزار و منابع تولید و ثروت تولیدی است؛ مسئله‌ای بنیادین که باید در جای خود به آن پرداخته و بر آن تمرکز شود. کیوان سلیمانی ‌@edallat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنارشیسم مسالمت‌آمیز! در عصر سِرشدگی حکومت سرمایه‌سالار و اسیرشدگی جامعه ناچار، برای مسئله‌سازی عمومی در راستای سیاست‌گذاری اجتماعی و اصلاح اقتصادی سیاسی، چاره‌ای جز اعتراض اجتماعی از جمله با آنارشیسم مسالمت‌آمیز نمانده است. پاسخ شوک‌درمانی، شوک‌درمانی است! چگونه؟ مثلا گِل‌گرفتن ماهرانه در مجلس با مواد مرغوب.. @edallat
درباره مجلس. مجلس شورا باید برآمده از جامعه تشکل‌یافته و نماینده گروه‌های متکثر اجتماعی باشد و حین و پس از انتخابات نیز آن‌ها را نمایندگی کند نه باندها و قبایل جناحی و خانوادگی. مجلس‌های ما این‌گونه نبوده و نیستند. در این فضا حتی اگر افراد خوبی هم برآمده شوند، در بهترین حالت نانماینده خوب هستند. مجلس سه مسئولیت دارد؛ یک، کنترل قدرت. دو، قانون‌گذاری معطوف به حل مسائل اجتماعی. سه، تداوم و تقویت تشکل‌یافتگی و قدرت‌یابی جامعه. مجلس یازدهم در هر سه نه تنها ضعیف بلکه آسیب‌زا و ضد منافع عمومی عمل کرد؛ مثلا ملاحظه‌کاری با دولت، افزایش سن بازنشستگی و بی‌توجهی به سرکوب تشکل‌یابی کارگران. کیوان سلیمانی @edallat
‏چند توییت درباره مشارکت در انتخابات 1402 مجلس مشارکت کشور با فرض صحت، و احتساب رای سفید و قومیتی و کارمندی؛ 41. مشارکت تهران حدود 18. بدون باطله؛ ایران 33، تهران 16. کدام پیروزی؟ ‏36 میلیون نفر (60 درصد) از ایرانیان واجد شرایط در انتخابات شرکت نکردند. گر در خانه کس است یک حرف بس است. یه عده درباره نتایج انتخابات تهران طوری مردم مردم می‌کنن انگار متوجه نیستن ۸۰ درصد مردم پایتخت کل باغ و چنار و پاجوش‌هاش رو قبول ندارن و اصلا شرکت نکردن. برای این‌ها هنوز مردم یعنی اقلیت مذهبی مسجدی و بسیجی. نبویان در انتخابات ۱۳۹۴ با ۶۹۲ هزار رای، نفر ۵۲ ام شد و در انتخابات ۱۴۰۲ با ۵۹۷ هزار رای، نفر اول! با حدود ۶ درصد از آراء واجدین! یعنی علی‌رغم افزایش جمعیت، رای نومتحجرها کم هم شده اما چون رقبا حذف و مشارکت کم شده، رتبه در ظاهر جابه‌جا شده. پیروزی که هیچ، این شکست هم نیست؛ سقوطه. برای اینکه عمق فاجعه رو حس کنید فرض کنید یه جمع ۱۰۰ نفری هستید و در انتخابات برای تعیین رئیس، فقط ۱۸ نفر شرکت می‌کنن که ۳ نفرشون هم رای باطله میدن، یعنی فقط ۱۵ رای صحیح. بعد نفر اول با ۶ رای و طرفدار، رئیس ۱۰۰ نفر یا شاید ۱۰۰۰ نفر میشه! چند نفر هم با ۳ رای جزء هیئت رئیسه میشن! فارغ از علت اصلی قومیتی و همچنین عدم عاملیت ارادی در علت فرعی معرفتی؛ ضرورت بیشتر و ابزار کمتر هم یکی از علل مغفول مشارکت بالا در برخی مناطق مظلوم است. شهروند منطقه مرفه برای رفع چه نیازی به انتخابات متوسل شود؟ شهروند منطقه مستضعف برای رفع نیاز ضروری به چه ابزاری متوسل شود؟ کیوان سلیمانی @edallat
درباره تحجر و انتخابات ۱۴۰۲ اگر تحجر را نمی‌بینید چون درونش هستید. ‏تحجر کلمات را مصادره، مصرف، بی‌معنا و بی‌آبرو می‌کند؛ مستقل عدالتخواه؟! بی خنده و خجالت می‌گویند فلانی زیر میز الیگارشی زد! امثال فلانی پاجوش الیگارشی هستند نه آلترناتیو آن. ‏بازنمایی نواصولگراهایی که تا دیروز کیف‌کش اصولگراها بودن و فردا کپی‌پیست امروزِ اون‌ها می‌شن، به عنوان جریان منتقد و آلترناتیو؛ یعنی محافظه‌کاری، انحصارطلبی و تفکرگریزی در تاروپود این طیف ریشه داره و هیچ‌وقت ارتباط اصیلی با عدالت، جمهوریت و عقلانیت نداشته و نخواهند داشت. عدالت‌خواهانی که در پازل نواصولگرایی بازی می‌کنند، نسل مخرب‌تری از اصولگرایی را بازتولید می‌کنند. زمان تعیین حداقل دستمزد کارگران است؛ این مسئله بر حدود ۴۰ میلیون ایرانی تاثیر مستقیم می‌گذارد. تورم ۴۲ درصد است و ترمیم دستمزد حداقل باید ۴۲ باشد. از همه برندگان! انقلابی! انتخابات! اخیر بخواهید موضع بگیرند و نقش‌آفرینی کنند تا تفاوت سیاست جناحی و اجتماعی مشخص شود. به واسطه ابتلا به شرایط اضطرار و ابتذال، شاخص‌های شرایط نرمال و ایده‌آل در ذهن و زبان‌ها کمرنگ و فراموش شده و این از مهم‌ترین معضلات و مسائل امروز و فردای ماست. کیوان سلیمانی @edallat
عدالت و شرافت علیه تبعیض و تحقیر. تبعیض، تحقیر، تحمیل و تحمیق چهار مسئله اصلی امروز ایران هستند؛ از این میان هرچند نابرابری ریشه و امکان سایر مسائل است اما تحمل تحقیر، سخت‌تر و البته به عصیان نزدیک‌تر است. عدالت، کرامت، آزادی و آگاهی چهار ضرورت در مواجهه با استضعاف، استعباد، استبداد و استحمار هستند. تمرکز این تضادها به ترتیب در عرصه‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. تاریخ ایران و جهان، عرصه این تقابل بوده، هست و خواهد بود. عدالت، جامع و مبنا و معیار سایر ارزش‌هاست، و جمهوریت و استقلال ذیل آزادی قابل تعریفند. سرنخ همه مسائل و راه‌حل‌ها را باید در این چهارگانه و مخصوصا نابرابری و عدالت جست‌وجو کرد. معنویت، غایت عدالت است اما عدالت، امکان معنویت. عدالت یعنی موازنه امکانات به نحوی که هر که به هر آنچه برای رشد نیاز دارد، دست پیدا کند؛ فهم این تعریف و دلالت‌های اجتماعی آن، راه رفع بسیاری از اشتباهات موافقان و مخالفان عدالت‌خواهی است. برای نمونه گره نظری (و نه عملی) مسائل حداقل دستمزد و بیمه اجتماعی با همین تعریف باز می‌شود. ‏برآیند خواست عدالت، کرامت، آزادی و آگاهی منجر به شکل‌گیری شخصیت مبتنی بر شرافت می‌شود؛ و برعکس. پس شرافت مرز انسانیت و ضد آن است. ‏خواست عدالت و ... بدون تطبیق بر مصادیق، عین ضدیت با عدالت و البته شرافت است. کیوان سلیمانی @edallat
کارگران و چهارگانه تبعیض، تحقیر، تحمیل و تحمیق. وضعیت کارگران گره‌گاه چهار مسئله اجتماعی اصلی سرمایه‌داری یعنی تبعیض، تحقیر، تحمیل و تحمیق است. تبعیض و استثمار ذاتی نهفته در نظام سرمایه‌داری و منعکس در مناسبات کار و سرمایه، ریشه وضعیت نامناسب کارگران است. خواست برابری و توازن مهم‌ترین مطالبه کارگران و مدافعان آنان باید باشد. موازنه متعالی با منطق طبقاتی، تضاد منطقی و تاریخی دارد. تحقیر و استعباد هم نتیجه نابرابری است و هم مکانیسم بازتولید و تشدید آن؛ نظام ارزشی سرمایه‌داری کار و کارگری را تحقیر و تمسخر کرده و از همین مسیر امکان تضییع حقوق و نگه‌داشت وضعیت آنان در فرودست‌ترین وضع ممکن را میسر می‌سازد. کرامت‌خواهی و خواست برادری برابری‌بنیاد از موارد مغفول اما مهم جنگ فقر و غناست. تحمیل و استبداد، در بستر نابرابری امکان‌پذیر شده و با روش‌های پیدا و پنهان و پیچیده‌ای در نظام سرمایه‌داری صورت می‌پذیرد. سرکوب دستمزد یکی از محسوس‌ترین مصادیق تحمیل طبقاتی از یک موضع نابرابر است. نفی هرگونه سلطه، اعمال اراده و سلب آزادی، از وجوه بنیادین مبارزه عدالت‌خواهانه است. تحمیق و استحمار از روش‌های سلطه برای تمدید و تداوم حیات خود است؛ سرمایه‌داری با استفاده صنعت فرهنگ، استبداد شایستگی، نابرابری آموزشی و... بخشی از طبقه کارگر را فریفته و وضع نابرابر موجود را توجیه می‌کند. تحلیل و تفکر بر مدار تحجر و تجدد به ترتیب جاده‌صاف‌کن و بزرگراه مسیر پرتردد سرمایه‌داری ایرانی هستند. آگاهی انقلابی باطل‌السحر دستگاه تزویر و شکننده شیشه عمر سرمایه‌داری است. کیوان سلیمانی @edallat
🖋پیش‌فروش شماره 5 فصلنامه «نامه‌جمهور» آغاز شد: 📌 صفحات: 336 صفحه 📎فصل‌های این شماره عبارتند از: 1️⃣کلیات 📝طبقه دولت‌مند و سرکوب رفاه؛ چگونه طبقه مرفه جدید دولت سیاسی را می‌بلعد و رفاه اجتماعی را تعلیق می‌کند|مجتبی نامخواه 2️⃣سرکوب دستمزد نظریه: 📝مسئله کارگران؛ مسئولیت همگانی|گفت‌و‌گو با حجت‌الاسلام‌والمسلمین قنبریان 🗞افزایش دستمزد به مثابه استراتژی توسعه |گفت‌و‌گو با علی نصیری‌اقدم میدان: 🗞سرکوب دستمزد؛ زمینه‌ها و چالش‌ها|گفت‌و‌گو با علیرضا میرغفاری و علیرضا خیراللهی 🗞طرد ساختاری کارگران|گفت‌و‌گو با خانم سمیه گلپور 🗞من نمی‌گویم دستمزد را سرکوب کنید|گفت‌و‌گو با سردار علی حسین رعیتی‌فرد معاون روابط کار وزارت تعاون، کار و رفاه‌اجتماعی 📝شما می‌توانید با این حقوق زندگی کنید؟| روایت مردم نگارانه از وضعیت معیشت حقوق بگیران قانون کار 3️⃣مولد سازی یا طبقه سازی 📝مولدسازی، بازتولید طبقه مرفه جدید|مجتبی نامخواه 🗞فروش زمین زیر پا| گفت‌و‌گو با میثم ظهوریان 4️⃣جراحی؛ این‌بار صندوق‌های بازنشستگی 📝آناتومی یک بحران ساختگی|علیرضا خیراللهی 📝تأمین طبقاتی و تمدید بیگاری| کیوان سلیمانی 5️⃣نقدنامه نو عدالت خواهی در ترازوی نقد درون گفتمانی با آثار و گفتاری از: علیرضا شجاعی‌زند محمدرضا قائمی نیک و... ➖➖➖➖ جهت تهیه این شماره در طرح پیش‌فروش با ۱۰ درصد تخفیف و ، مبلغ ۱۶۲ هزارتومان به شماره کارت: ۶۰۳۷ ۹۹۷۵ ۹۹۶۹ ۴۹۳۳ به‌ نام پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم واریز کرده و رسید واریز را به همراه اطلاعات پستی به شماره ۰۹۰۱۶۸۵۵۲۹۰ ارسال نمایید ➖➖➖➖ 🆔 @nameh_jomhour | نامه جمهور
در برهه‌ای که کارگران برای حداقل دستمزد ۱۵ میلیونی که تنها قابلیتش جلوگیری از گرسنه ماندن کارگران است چانه‌زنی می‌کنند حکم پرونده معدن طرزه صادر شد. حکم را دوباره می‌خوانم، سه باره می‌خوانم، چهار باره می‌خوانم «در حکم قطعی پرونده معدن طزره، کارفرما به اتهام  قتل غیرعمدی ناشی از حوادث کار ۶ کارگر معدن، ناشی از بی‌احتیاطی و بی‌مبالاتی در حین کار در معدن طزره، محکوم به ۳ سال حبس تعزیری شد»، همین. در سرمایه‌داری، رذالت این قدرت را دارد که تا بیشترین حد ممکن پایش را بر گلوی کارگر برای سود بیشتر و دستمزد کم‌تر فشار دهد و حتی اگر شش کارگر باهم بمیرند نهایتاً به سه سال حبس تعزیری و پرداخت دیه محکوم شود. نه مسئولی بازخواست می‌شود، نه مدیرعاملی برکنار می‌شود، نه فردی استعفا می‌کند و نه حتی بازبینی کیفی در ایمن‌سازی و جلوگیری از کشته شدن مجدد کارگران صورت می‌گیرد. این عیان‌ترین حالت ممکن بی‌ارزش و ناچیز بودن جان کارگر است. الهه طالب‌زاده Telegram :@Criticalanalysis0
استدلال صدویکم: به درک! درباره ضرورت و مزایای ترمیم دستمزد کارگران برای بهبود وضع عدالت، اقتصاد، تولید، اشتغال و حتی فرهنگ و ... ده‌ها استدلال و استناد ذکر و بحث و بررسی شده (به پرونده سرکوب دستمزد نامه جمهور پنجم مراجعه بفرمایید) اما زبان دولت و مسئولان و ذی‌نفعان زبان استدلال و دلیل نیست؛ ترکیبی از منفعت و جهالت است. در این فضا صدویکمین استدلال در پاسخ به دو توهم تکراری و تاریخ‌گذشته تورم و تعدیل یک کلمه است: به درک! می‌گویند ترمیم دستمزد باعث افزایش تورم می‌شود. به صد دلیل نمی‌شود اما اگر نمی‌فهمند؛ پس به درک اگر بشود. به دولتی که نمی‌تواند یا نمی‌خواهد تورم را کنترل کند و می‌خواهد از این ناتوانی کره هم بگیرد و حقوق کارگران را سرکوب کند باید گفت به درک اگر باعث تورم می‌شود؛ حقوق حقه کارگر را باید پرداخت کنی و تورم را از سرچشمه آن کنترل کنی. می‌گویند ترمیم دستمزد باعث افزایش هزینه تولید کارگاه‌های کوچک و احتمال اخراج کارگران می‌شود. به صد دلیل نمی‌شود و اگر برای یک درصد بسیار کمی هم بشود باید با حمایت دولتی جبران شود نه تحمیل بردگی به میلیون‌ها کارگر. به کارفرمایی که علیرغم سود بادآورده تورم، انواع حمایت پیدا و پنهان، طفره از قانون و... باز هم حرف از افزایش هزینه تولید می‌زند، باید گفت به درک! اگر عرضه تولید در این شرایط را نداری، حق نداری ضعف خود یا دولت را با بردگی کارگران جبران کنی. ممکن است گفته شود پاسخ دولت و کارفرما هم یک به‌درک در قالب سرکوب دستمزد است، که هست، اما به‌درک کارگران نیز صرفا یک عصبانیت کلامی نیست؛ این عصبانیت می‌تواند به عصیان تبدیل شود، ان‌شاءالله. کیوان سلیمانی @edallat
مشغول نوشتن متنی درباره فلسطین؛ فاجعه شفاء جان و توان ادامه را گرفت. پس «با چشمان خودت این صحنه‌های پر از رنج و درد و ستم را ببین و بگذار که فرزندان و نوه‌هایت نیز آن‌ها را مشاهده کنند. ببین و کینۀ صهیونیست‌ها را به دل بگیر و با تمام وجود و احساس خودت به آن‌ها کینه بورز و از آن‌ها متنفّر باش». @edallat
چند کلمه درباره نابرابری و برادرکشتگی. یکی از مصائب جامعه ما این است که «جامعه» نیست؛ نه از آن منظر گمنشافت و گزلشافتی که سنتی و عاطفه‌محور است، بلکه از این منظر که فاقد تشکل‌یافتگی مولّد کنش مشترک فضیلت‌خواهانه است؛ در واقع «قائم بالقسط» نیست. البته علت نه در خلقیات جامعه که در حاکمیت جامعه‌زدا و «ناجامعه»ساز است. حاکمیت چگونه جامعه‌زدایی و ناجامعه‌سازی می‌کند؟ با طرد هرگونه اجتماع مستقل منتقد و تولید مجموعه‌های متصل مطیع.‏ حاکمیت چگونه جامعه‌زدایی و ناجامعه‌سازی می‌کند؟ با نابرابری نابرادری‌ساز؛ یک سو طبقه مترف متصل و یک سو ناطبقه تجزیه‌شده یا همان «کارگران بی‌طبقه». وقتی سرمایه‌داری مرگ و زندگی را طبقاتی می‌کند، طبیعی و ضروری است که مستضعفین با مترفین برادرکشتگی داشته باشند.‏ در جنگ نابرابر فقر و غنا، ما با شما برادری نداریم، برادرکشتگی داریم. البته «تشنگی به خون سرمایه‌داران زالوصفت» مبنای انسانی و اسلامی دارد. آن‌ها که به بهانه برادری، بر نابرابری سرپوش می‌گذارند، فارغ از نفهمیدن ربط عدالت و وحدت؛ برادری خود را ثابت نکرده‌اند. ایده‌های جنایت‌پوش داعی به برادری در وضع نابرابر؛ نابرادرانه و ناجوانمردانه‌اند.‏ آ‌ن‌ها که نابرابری را تنها اقتصادی می‌فهمند، برابری را ناقص فهمیده‌اند اما آن‌ها که نابرابری اقتصادی را فرعی جلوه می‌دهند، برابری را اصلا نفهمیده‌اند؛ نابرابری اقتصادی سرچشمه نانمایندگی سیاسی و نابرادری اجتماعی است، و البته برادرکشتگی حیاتی... کیوان سلیمانی @edallat
ستم یا آسیب؛ مسئله کدام است؟ حلقه‌های میانی؛ راه یا بیراهه؟ امروز تحجر ارتجاعی راه دیروز تجدد التقاطی را در پیش گرفته و با تمرکز بر آسیب‌های اجتماعی همچون اعتیاد و طلاق و مفاسد اخلاقی، که هم اشتباه و چالش نیمه‌اختیاری‌اند و هم معلول و پیامد مسائل اجتماعی، از تمرکز بر مسائل اجتماعی همچون نابرابری و تبعیض و سرکوب دستمزد کارگران، که هم ظلم اجباری و تحمیلی‌اند و هم علت آسیب‌های اجتماعی، طفره رفته و بر آن‌ها سرپوش می‌گذارد. طبق منطق عقلی و نقلی و تجربی، نابرابری و فقر و تکاثر منجر به رواج آسیب و فساد و مفاسد اجتماعی و اخلاقی در جامعه می‌شود. از طرفی موضوع و مخاطب اصلی آسیب‌شناسی اجتماعی، جامعه است و موضوع و مخاطب مسئله‌شناسی اجتماعی، حاکمیت. بنابراین از این منظر نیز تمایل محافظه‌کاری متصل نسبت به غلبه آسیب‌شناسی بر مسئله‌شناسی، طبیعی و قابل فهم در فضای تضاد منافع است. در حالی که حاکمیت هم از مسیر مسائل آسیب‌زا و هم از مسیر آسیب‌های مبتلابه، در شیوع آسیب‌های اجتماعی در کشور نقش ویژه داشته و شایسته تمرکز از سوی مصلحان اجتماعی است. از طرف دیگر در فضای آسیب‌شناسی نیز تحجر و تجدد، هر دو بر طبقه مستضعف تمرکز داشته و کمتر به شیوع علِّی آسیب‌ها در طبقه مترف و مسئول و سرریز آن‌ها در ساختار طبقاتی جامعه سرمایه‌داری، توجه دارد. کافی است پژوهشی کمّی و کیفی انجام شود تا کمّ و کیف آسیب‌ها در طبقات مترف و مستضعف سنجش و مقایسه شود. قابل پیش‌بینی نیست که انواع روابط نامتعارف و نامشروع، مصرف مواد مخدر گران و نوظهور و طلاق در میان مترفین شایع‌تر است یا مستضعفین؟ بنابراین فارغ از حسن نیت احتمالی برخی فعالان جوان، شبه‌کنشگری متحجرها از جمله در به‌اصطلاح جریانات حلقه‌های میانی برخاسته از حاشیه نهادهای امنیتی و عمومی و متمرکز بر آسیب‌های اجتماعی مناطق و محلات حاشیه‌نشین، نه تنها امکان کارآمدی و اثرگذاری جدی در حل مسئله و بهبود وضعیت اجتماعی ندارد بلکه هم به تعلیق و تعمیق مسائل و آسیب‌های اجتماعی کمک می‌کند و هم از پیدایش و گسترش نیروها و جریانات خودجوش، مستقل و منتقد اجتماعی برای کنشگری کارآمد و مؤثر در حل مسئله و تحول وضعیت پیشگیری و ممانعت می‌کند. برای نمونه در شرایطی که هر ساله میلیون‌ها ایرانی در سایه سرکوب تشکل‌های مستقل کارگری، از سرکوب دستمزد کارگران متضرر می‌شوند، مجموعه‌های مردمی‌نما بدون کوچکترین واکنش و حتی اطلاعی از مسئله، به خیال خام خود مشغول کاهش آسیب‌ها با حمایت و شبکه‌سازی گروه‌های مردمی محلات حاشیه و شهرستان‌های محروم هستند! البته تولید و تکثیر این مجموعه‌های مصنوعی ریشه در تصمیم و سیاستی فراتر از کنشگران و گروه‌ها، و در سطح سیستم و ساختارها و تصمیم‌گیران حاکمیت دارد؛ ساخت و برساخت یک مشارکت مصنوعی یک تصمیم تحجرمآبانه و محافظه‌کارانه در تثبیت وضع موجود است. جریان حاکم دچار یک معضل متناقض است؛ از یک سو نیازمند مشارکت و مدعی جمهوریت است، و از سوی دیگر درگیر بحران اعتماد و رضایت اجتماعی. پاسخ حاکمیت به این پارادوکس، ساخت یک شبه‌جامعه همدل، همسو، متصل و مطیع از یک سو و اجتماع‌زدایی و جامعه‌ستیزی و تبدیل جامعه به ناجامعه از سوی دیگر است. بنابراین عجیب اما واقعی است که ادبیات و انگاره رنگ‌باخته آسیب‌های اجتماعی، همچنان و هنوز نقل محافل پیدا و پستوی اجرایی و سیاسی و سیاستی کشور، از وزارت کشور تا شورای عالی انقلاب فرهنگی است. شعار امسال نیز وزش باد به خرمن حلقه‌های مزاحم و کاسبان آسیب است؛ از جیب بیت‌المال، به نام مردم مستضعف و به کام دلالان اجتماعی لولیده در دکان‌هایی با عناوین «قرارگاه»، «شتاب‌دهنده»، «دانش‌بنیان»، «مرکز نوآوری» و... . خلاصه آنکه باید به جای «کاهش آسیب‌های معلولی جامعه مستضعفان با تکثیر مجموعه‌های مصنوعی مردمی‌نما»، بر «حل مسائل علّی حاکمیت مترفان با تقویت تشکل‌های مستقل مردمی» تمرکز کرد. کیوان سلیمانی @edallat
درباره نابرابری و جامعه‌شناسی. سرنخ هر مسئله را که دنبال کنی به نابرابری می‌رسی، وگرنه بیراهه رفته‌ای. نابرابری علت‌العلل مسائل اجتماعی است؛ تحقیر شخصیتی، تحمیل اراده و تحمیق فکری تنها از موقعیت تبعیض‌آمیز ممکن است. نابرابری علت‌العلل آسیب‌های اجتماعی است؛ فقر و تکاثر دو بال نابرابری‌اند و دو بستر کفر و تُرف و فسق و فساد. سرنخ اعتیاد، طلاق، فحشا، اسراف، رشوه، رانت، اختلاس، بی‌حجابی، خشونت، افسردگی و هر گناه و خطای شرعی و عرفی را دنبال کنی، به نابرابری می‌رسی. راه‌حل؟ تمرکز بر تمهید جامعه متوازن؛ لیقوم الناس بالقسط... اگر نابرابری علت مسائل و آسیب‌های اجتماعی است، علت خود نابرابری چیست؟ نابرابری! یعنی حتی علت خود نابرابری نیز نابرابری است؛ نابرابری امروز، ریشه نابرابری مضاعف فرداست؛ داراها داراتر می‌شوند و ندارها ندارتر. تو گویی نابرابری مادر نابرابری است و نحوی اتحاد خالق و مخلوق برقرار است! علت‌العلل نابرابری، سرمایه‌داری است. سرمایه‌داری یعنی چه؟ یعنی نظام ذاتاً طبقاتی و نابرابر. علت نخستین و سنگ‌بنای سرمایه‌داری، یک نابرابری بنیادین است؛ باور به برتری سرمایه بر کار. سرمایه‌داری هم خدای نابرابری است هم خود نابرابری. کل جامعه‌شناسی یک کلمه است در تحلیل و حل یک مسئله؛ نابرابری! باقی، یا زاییده است یا زائده. پس جامعه‌شناسی علم مطالعه نابرابری است. اگر جامعه‌شناسی می‌خوانید و مسئله‌تان مستقیم یا غیرمستقیم نابرابری نیست، جامعه‌شناسی نمی‌خوانید. اگر علوم انسانی می‌خوانید و عدالت را محور نظام مسائل رشته خودتان نمی‌دانید، علوم انسانی نمی‌خوانید. کیوان سلیمانی @edallat
به امید عزت ایران اسلامی و به یاد کودکان غزه.
🔴⚪️🔵 ویژه برنامه روز جهانی کارگر دفتر آرمان علوم اجتماعی دانشگاه تهران 📌 بازخوانی پویش حداقل مزد ۱۴۰۳ با ارائه: 🔻 علیرضا میرغفاری، نماینده کارگران در شورایعالی کار 🔻 علی حیدری، معاون اشتغال سازمان تامین اجتماعی 🔻 کیوان سلیمانی، پژوهشگر اجتماعی 🔻 امیر خراسانی، پژوهشگر اجتماعی ⭕️ زمان: روز جهانی کارگر مصادف با ۱۴۰۳/۰۲/۱۱ از ساعت ۱۶ تا ۱۸ 📍 مکان: دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، سالن دکتر شریعتی @edallat
جنبش مرگ.
تأمین طبقاتی و تمدید بیگاری مسئله‌ها و نامسئله‌های بیمه و بازنشستگی در ایران نامه جمهور پنجم @edallat
سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
🔰 چرا مسائل کارگران؟ ➖ بیان مسئله کارگاه نابرابری حقوق کارگر و کارفرما در مناسبات تولیدی ⚠️ در سال 1402، جان 2115 کارگر در ایران گرفته شد؛ 215 نفر بیشتر از سال 1401 و هر چهار ساعت یک نفر! آیا این خبر را شنیده‌اید؟ در رسانه‌های رسمی و غیررسمی و سخنان و تصمیمات مسئولان اثری از این مسئله دیده‌اید؟ به نظر شما علت این سکوت مطلق در قبال این مسئله چیست؟ شما در این زمینه چه احساس و نگاهی دارید؟ مسئولیت ما در این زمینه چیست؟ 🔸 در عصر سرمایه‌داری، جامعه یعنی طبقه کارگر. اگر هر که _مستقیم یا غیرمستقیم_ برای دیگری کار می‌کند را «کارگر» بدانیم، جامعه سرمایه‌داری را متشکل از تنها دو طبقه اکثریت کارگر و اقلیت سرمایه‌‌دار فهم خواهیم کرد. اگر از این معنا نیز عدول کرده و تنها آنان که در ازای دستمزد کار کرده و طبق تعریف رسمی نیز کارگر دانسته می‌شوند را کارگر بدانیم، در ایران امروز بین 14 تا 20 میلیون کارگر داریم، و این یعنی جمعیت بین 42 تا 60 میلیونی جامعه کارگری. بنابراین اگر کمیت و سهم انسانی از جامعه را مبنای انتخاب مسئله قرار دهیم، هرگونه پرداخت به «مسئله‌شناسی اجتماعی» لاجرم باید از «مسائل کارگران» آغاز شود. 🔸 در عصر سرمایه‌داری، مسئله نابرابری است و هسته اصلی این نابرابری، نابرابری کار و سرمایه منعکس در نابرابری حقوق کارگر و کارفرما. از طرفی در نظام ارزشی اسلامی نیز عدالت تنها ارزش مطلق و معیار سایر ارزش‌هاست. در ایران اسلامی امروز نیز مانند بسیاری از کشورها شاهد نابرابری طبقاتی کارگر و سرمایه‌دار هستیم. بنابراین اگر شاخص و غایت آرمانی یا واقعیت عینی متناظر را مبنای انتخاب مسئله قرار دهیم، هرگونه پرداخت به حکمرانی و «مسئله‌شناسی اجتماعی» لاجرم باید از عدالت، برابری و «مسئله نابرابری حقوق کارگر و کارفرما در مناسبات تولیدی» شروع شود. 🔸 با این وجود اما مسائل کارگران، از مسائل مغفول و مظلوم در جامعه و از جمله نزد مجموعه‌ها و نیروهای اجتماعی معطوف به انقلاب و جمهوری اسلامی هستند. این امر به نوبه خود ضرورت عینی و عقلی پرداخت به مسئله کارگری را مضاعف می‌کند. برگزاری کارگاه مهارتی و جمعی «نابرابری حقوق کاگر و کارفرما در مناسبات تولیدی» توسط اندیشکده شرح، به عنوان اولین کارگاه از سلسله کارگاه‌های «مسئله‌شناسی اجتماعی»، در راستای احیای این دغدغه و «مسئله‌سازی اجتماعی» حول آن صورت گرفته است. 🔸 «نابرابری در مالکیت منابع و ابزار تولید»، «سرکوب دستمزد کارگران»، «وضعیت سه‌جانبه‌گرایی و تشکل‌یابی» و «تضییع حقوق رفاهی کارگران» از جمله مسائل مهم امروز کارگران در ایران هستند. 🔹 در این رویداد سه‌روزه در پی آن هستیم که با هم‌اندیشی جمعی و گفت‌وگوی تیم‌محور مشارکت‌کنندگان دغدغه‌مند و با راهنمایی منتورها ذیل «روش کارگاهی» و مبتنی بر نسخه مختصری از «مدل مسئله‌پژوهی اجتماعی» متشکل از چهار گام، به «شاخص‌گذاری»، «وضعیت‌شناسی»، «مسئله‌شناسی» و «ایده‌پردازی» ناظر به چهار مسئله مذکور پرداخته و سرانجام با تحلیل شبکه‌ای علت‌ها و راه‌حل‌ها به گلوگاه‌های محوری و ایده‌های کانونی مسئله کارگران نزدیک شویم. 🔰 لینک ثبت‌نام در کارگاهاندیشکده شرح@sharhthinktank
عدالت، آزادی، جمهوری اسلامی! روزانه شش کارگر کشته و حداقل شش خانواده عزادار می‌شود؛ کدام یک از کاندیداها، این مترسکان رجل‌نما، نسبت به اکثریت ایرانیان یعنی جامعه کارگری و این نسل‌کشی خاموش و تدریجی و طبقاتی دغدغه واقعی دارد؟ این متحجران شیک تا شلخته بی‌ریش و ریش‌دار، جز جاده‌صاف‌کن نوکیسگان، آن کاسبان مرگ، هستند؟ اگر با عینک اجتماعی به صحنه انتخابات نگاه کنی، چیزی جز یک کمدی تاریک با بازیگری کوتوله‌های گلخانه‌ای می‌بینی؟ طنز تلخی که در آن اثری از مهم‌ترین مسائل اجتماعی ایران؛ از نابرابری طبقاتی و دولت‌فروشی و اختصاصی‌سازی مالکیت‌ها تا طرد و تحقیر و مرگ و زندگی کارگران تا کولبران نیست. علی‌رغم این‌که برای برابری و آزادی انقلاب شد اما نه در واقعیت خبر جدی از این دو هست و نه در انتخابات. برای تحجر آزادی یعنی زندان نبودن و امنیت یعنی زنده بودن. دعواهای انتخاباتی چنان مبتذل است که گویی سال‌ها درجا زدن و عقب‌گرد تمامی ندارد؛ در عصر سلطه سرمایه‌داری و نابرابری طبقاتی و نسل‌کشی کارگران و اختصاصی‌سازی دولت و انحصار آزادی، باندهای قدرت‌طلب رسانه‌باز سیاست‌زده درباره جدال جلیلی و لاریجانی جدل می‌کنند. در این میان مدعای «مشکلات معیشتی» هم سرپوش «مسائل اقتصادی» و البته «اقتصاد سیاسی» است. مسئله اصلی و علّی سرمایه‌داری ساختاری و نابرابری در مالکیت و قدرت است نه معلول‌های مهم آن مانند فقر و فلاکت. سرایش شعر و شعار درباره مشکلات معیشتی و اشتغال، یک نمایش منافقانه با منش ارباب‌رعیتی است؛ بالاخره ارباب هم که باشی برای حفظ قدرت خود باید به فکر بخورونمیر رعیت باشی. مادامی که مسئله از معیشت و اشتغال به مالکیت و استثمار ارتقاء نیابد؛ در عصر نامسئله‌بازی سهم‌خواهان و نوکیسگان به سر می‌بریم. مسئله سلطه سرمایه بر کار است نه بیکاری که راه‌حل آن ایجاد اشتغال باشد؛ در شرایطی که سهم کارگر از تولید، حداقلی و حدود ۶۰ درصد اشتغال، غیررسمی و بیش از ۹۰ درصد آن موقتی باشد؛ ایجاد اشتغال یعنی استمرار استثمار و تقویت بیگاری نه حل بیکاری. در این شرایط، یک موج و جوّ نابهنگام و استحماری در حال ایجاد است که جایگاه اخلاق فردی و گفتاری را در حکمرانی، از مجلس تا دولت، بیش از حد برجسته می‌کند. درحالیکه اراده معطوف به نابرابری، تبعیض و فساد بزرگ‌ترین رذیلت اخلاقی و اتفاقا ریشه رذائل اخلاقی جزئی رفتاری و گفتاری است که نباید کمرنگ شود. علاوه بر عدالت و ذیل آزادی، جمهوریت نیز قربانی این معرکه است. در مردم‌سالاری تحجرمآبان نهایتا از جلیلی تا لاریجانی جا باشد، دموکراسی تجددخواهان تا تاج‌زاده هم کش می‌آید؛ جمهوریت اما دغدغه اکثریت باقیمانده و بیرون‌رانده را دارد. کیوان سلیمانی @edallat
انتخابات و طبقه کارگر. در ایران امروز به طور خاص دو دغدغه انسانی اولویت دارد؛ یک، طبقه کارگر در ایران که شامل مهاجران نیز می‌شود. دو، ملت فلسطین. سیاست‌های نظام نسبت به دومی با تغییر دولت‌ها چندان تغییری نمی‌کند، پس آنچه در انتخابات تعیین‌کننده است نسبت با طبقه کارگر است. بدیهی است تنها نماینده برآمده از طبقه کارگر شایستگی و امکان نمایندگی واقعی این طبقه را دارد اما در واقعیت نه خبری از نماینده کارگری هست و نه البته طبقه تشکل‌یافته کارگری نماینده‌ساز. پس ضرورت اساسی تلاش برای تشکل‌یابی، خودآگاهی و قدرت‌یابی کارگران رسمی و غیرسمی، به عنوان اکثریت جامعه ایران است. در شرایط فعلی اگر بر فرض محال کاندیدایی نسبت به طبقه کارگر و مسائل کارگران دغدغه و مسئله‌سازی داشته باشد و رسالت عاریتی خود را تسهیل مالکیت‌یابی اقتصادی، تشکل‌یابی اجتماعی، قدرت‌یابی سیاسی و کرامت‌یابی فرهنگی این طبقه بداند، می‌شود از سر ضرورت و اضطرار به او فرصت مشروط داد. آن‌ها که مدعی حل مسائل کارگری هستند باید سطح بحث خود را به این حقوق چهارگانه ارتقاء دهند؛ مالکیت، تشکل، قدرت و کرامت. نه رویکرد تقلیل‌آمیز امنیت و دستمزد منهای مالکیت و تشکل مسائل کارگران را پایه‌ای و پایدار حل می‌کند و نه البته رویکرد توهین‌آمیز توزیع صدقه انتخاباتی. کیوان سلیمانی @edallat
انتخابات ۱۴۰۳ و طبقه مستضعف معمولی. پاییز ۹۶، دو ماه مانده به اعتراضات، از «خطا در تشخیص و تحلیل طبقه مستضعف» و «ایران در آستانه عصیان» نوشتم؛ آن روزها برخی سیاه‌نمایی می‌دانستند و این روزها همچنان بر همان تصور فانتزی از فرودستان اصرار دارند؛ تقلا برای انتخاب یک رئیس‌جمهور «اخلاق‌مدار، خوب و خادم» تداوم همان خطاست. سرنوشت انتخابات ۱۴۰۳ را نه تخصص و طعنه و توییتر و نه طبقات مرفه و متوسط مذهبی یا عرفی و متصل یا مستقل بلکه طبقه مستضعف مذهبی معمولی رقم می‌زند؛ طبقه‌ای که بخش بزرگی از جامعه را شامل شده، رای بالقوه بالایی داشته و توسط تمام فرقه‌های سیاسی و رسانه‌های وابسته سانسور و سرکوب می‌شود. پزشکیان هرچند نماینده طبقه سرمایه‌دار است اما ممکن است با منش و مرام مردمی، ادبیات عدالت‌خواهانه علوی و پرستیژ انتقادی انفرادی نسبت به مسئولان مذهبی و رسمی وضع موجود در یک رقابت نابرابر یک به چند از نگاه مخاطب مناظرات، رای بالقوه طبقه کارگر را بالفعل و خود را رئیس‌جمهور کند. جلیلی اگر می‌خواهد از سایه خارج شود ابتدا باید به جای انکار، از حلقه محدود حواریون خود خارج شده و با زبان مردم از مسائل مردم خطاب به مردم صحبت کند. البته که سخت بتواند، چون خاستگاه، اتمسفر و خلق و خوی خود او همین طیف و طایفه است. کیوان سلیمانی @edallat
ظریف و سربلندی دولت روحانی! دکتر ‎ظریف گفته «فرق می‌کند چه کسی رئیس‌جمهور باشد. دولت روحانی توانست کشور را سربلند کند». با هم چندتا از سربلندی‌های دوره ‎روحانی رو مرور کنیم تا متوجه بشیم که راست میگه، فرق می‌کنه، ولی برای فرادستان نه فرودستان و ما بین «کاسبان تحریم» و «کاسبان توافق» گرفتار شدیم: 1. در دولت روحانی و ظریف حدود ۱۰ میلیون نفر به زیر خط فقر تبعید شدند و درصد و جمعیت فقرا به ۳۰.۴ درصد و عدد وحشتناک ۲۵.۶ میلیون نفر رسید، یعنی حدود یک سوم جامعه رسما فقیرن. 2. در دولت روحانی و ظریف سرانه کالری دریافتی ایرانیان همواره کاهشی بوده و حتی به میزان کمتر از حداقل کالری لازم رسیده، یعنی سفره مردم «آن‌چنان» کوچیک و بی‌رونق شده که متأسفانه کار به «گرسنگی عمومی» کشیده. ۳. در دولت روحانی و ظریف شاخص فلاکت که جمع بیکاری و تورمه علیرغم روند کاهشی اولیه اما در مجموع افزایش داشته و به بالاترین میزان در سی سال پس از جنگ نزدیک شده. ۶. در دولت روحانی و ظریف نسبت درآمد اغنیا به فقرا از ۱.۷ برابر به ۱۳.۵ برابر رسیده و نهایتا در سال ۱۴۰۰ سهم سه دهک بالا ۵۷ درصد کل و ۱۴ درصد بیشتر از سهم هفت دهک دیگه شده. ۷. در دولت روحانی و ظریف حداقل دستمزد کارگران علیرغم افزایش اولیه در دوره دوم و در مجموع کاهش پیدا کرده و به کمترین میزان در سی سال پس از جنگ رسیده! ۸. در دولت روحانی و ظریف خرید خونه به رویای محال تبدیل شده. برای نمونه متوسط قیمت یک متر مربع آپارتمان در تهران حدود ۹ برابر حداقل دستمزد شده! ۹. در دولت روحانی و ظریف سهم هزینه آموزش از کل هزینه خانوار تقریبا نصف شده و این یعنی بازتولید فقر و جهل و نابرابری طبقاتی. ۱۰. در دولت روحانی و ظریف تعداد مرگ‌ومیرهای ناشی از حوادث کار کارگران نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه بیشتر شده و از ۱۶۹۳ نفر در سال ۱۳۹۶ به ۱۹۲۶ نفر در سال ۱۴۰۰ رسیده. خلاصه اینکه درسته، فرق می‌کنه کی رئیس‌جمهور بشه، ولی سهم ما فقر و مرگ بیشتره و سهم شما ثروت و زندگی بهتر. کیوان سلیمانی @edallat